وقتی استارتاپها داستان خودشان را تعریف میکنند، همیشه یك تصویر بزرگ را در مقابل قرار میدهند. میگویند یک مشکل افراد و سازمانها را شناسایی کردهاند و راهحلی یافتهاند و شبانهروزی کار کردهاند تا آن راهحل را به اجرا دربیاورند. اما این روایت اغلب مهمترین قدمی که آنها برداشتهاند را نادیده میگیرد. من این تجربه کاری را دریافتهام.
زمانی من سرمایهگذاری بودم که برای یکی از شرکتهاي سرمایهگذاری محترم در دره سیلیکون کار میکردم. کارم این بود که شرکتهای جالب را پیدا کنم تا روی آنها سرمایهگذاری کنیم و به این شرکتها کمک کنیم تا هم مشکلاتشان حل شود و هم اعتبارشان افزایش پیدا کند. در این کار، مشکل مشترک بخش تولید و ساخت را کشف کردم. برخی از باهوشترین مهندسان مدام به من میگفتند که به اجزای فیزیکی نیاز دارند که ساختشان غیرممکن است. مهندسان و طراحان سالها سعی کرده بودند اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که این اجزا را نمیتوان ساخت.
بیشتر بخوانید: ۶ تجربه کاری و نقل قول الهامبخش درباره کسب و کارهای کوچک
محاسبه کردم که این اجزایی که ساختشان ممکن نیست، چه بخشی از بازار را میتوانند به خود اختصاص دهند و آیا سودی که از آنها حاصل میشود، ارزش ریسککردن و سرمایهگذاری در ساختشان را دارد یا نه. بالاخره یک نفر باید پیدا میشد و این ریسک را میکرد. و حتی حالا که فکر میکنم میبینم برخی از فرضیات اولیه من چقدر احمقانه بودند. در نهایت تصمیم گرفتم فردی که ریسک را میپذیرد، من باشم. بنابراین Velo3D را تاسیس کردم. با این هدف که با استفاده از پرینتر سهبعدی این اجزا را که شرکتهای خلاق برای ساخت آینده به آنها نیاز دارند، بسازم.
وقتی غیرممکن، ممکن میشود
اگر بخواهم داستان را کوتاه کنم باید بگویم که ما در نهایت موفق شدیم برخی از این اجزا را که ساختشان غیرممکن بود، بسازیم و حالا با بعضی از شرکتهای مشهور که در صنعت فضا و انرژی کار میکنند، نظیر SpaceX و Honeywell، همکاری میکنیم.
بعد از آزمون و خطای بسیار در روزهای نخست، در نهایت دریافتیم که هیچ راهحلی برای این مشکل وجود ندارد. راهحل تکنولوژیکی وجود ندارد که اجازه دهد هر قطعهای که تصورش را میکنیم، با طراحیکردن وارد نرمافزار کنیم. این همان واقعیت آلیاژهای فلزی و مشخصات شیمیایی آنهاست. ما دریافتیم که مجبور نیستم همه مشکل را حل کنیم. در عوض میتوانستیم روی شناسایی باارزشترین و خاصترین مشکل تمرکز کنیم و مشکل مشتریانمان را حل کنیم.
ناگهان ذهنیتمان کاملا عوض شد. ما دیگر به دنبال راهحلی برای ساخت هر نوع قطعهای نبودیم؛ بلکه به دنبال راهی برای ساخت یک نوع خاص از پمپ توربو بودیم. البته میدانم که هیجان کار کمتر بود اما این بهترین کاری بود که میتوانستیم انجام دهیم. با کمی کوچک فکرکردن، همه توان ذهنی خود را یکجا جمع کردیم تا تلاشمان هدفمندتر باشد. اینبار بعد از کلی آزمون و خطا موفق شدیم و اولین قطعه «غیرممکن» ما ساخته شد.
بیشتر بخوانید: چرا اکثر کالاها بد طراحی میشوند؟
لحظه موفقیت
هیچ وقت زمانی را که اولین قطعه را به یک مشتری تحویل دادیم، فراموش نخواهم کرد. وقتی قطعه را به جلسه آوردیم و به آنها نشان دادیم که چه ساختهایم، هوش از سرشان پرید. ما با کوچک فکرکردن، چیز بزرگی را ثابت کرده بودیم و آن هم اینکه غیرممکن را ممکن کرده بودیم. بعد از آن همین روش را در خصوص مشکلات دیگر نیز به کار بردیم. یکی بعد از دیگری با راهحلهای تکی به سراغ نیازهای تکی رفتیم و در نهایت توانستیم مشکلاتی نظیر مایکروتوربینها و تبادلکننده گرما را حل کنیم.
با هر قدم، امکانهای بیشتری را درباره چگونگی استفاده از تکنولوژی پرینتر سهبعدی کشف کردیم. امروز هم به تیم کاری خودم این تجربه کاری را یادآوری میکنم که موفقیت زمانی به سراغتان میآید که مشکل مشتری را حل کنید. تنها زمانی که مشتری دیگر مشکلی برای حلشدن نداشته باشد، ما اجازه داریم روی چیز دیگری تمرکز کنیم.
بیشتر بخوانید: مشکلات مشتریان : آیا واقعا شما مشتریمدار هستید؟
بدانید چه زمانی دیگر بس است
معنای این حرف و تجربه کاری من این نیست که شما باید جستجو برای جام جهاننمای مورد نیاز کسبوکارتان را متوقف کنید. شما به هر شکلی که شده باید به دنبال راهحل بزرگ باشید. اما اگر همه تلاشهایتان به این ختم شده که دریافتهاید راهحلی وجود ندارد یا حداقل تیم کاری شما نمیتواند راهحلی پیدا کند، ناامید نشوید. به خاطر داشته باشید که موفقیت میتواند با رسیدن به بخشی از هدف نیز آغاز شود. وقتی که تیم کاری شما خسته شد، نقطه تمرکز و انتظارات آنها را تغییر دهید و این کار را از طریق فکرکردن به بخشی از مشکل و نه همه مشکل، آغاز کنید.
بیشتر بخوانید: قوانین نانوشته موفقیت
انتخاب از روی ارزش
از کجا شروع میکنید؟ میتوانید با هر بخشی که فکر میکنید بیشترین اثر مثبت را بر کسبوکار شما از داخلی و خارجی میگذارد، آغاز کنید.
منظور از تاثیر خارجی این است که محاسبه کنید که چشمانداز شما چیست. و مشتریها تا چه اندازه حاضر هستند برای چیزی که شما ارائه میکنید، پول بدهند. یا اینکه اگر در مضیقه بودید سرویس شما تا چه اندازه میتواند به سرعت مشکل مالی شما را حل کند. معنایش این است که به سرمایهگذاران گوش کنید و سعی کنید بفهمید چه چیزی آنها را بیشتر هیجانزده میکند. معنایش این است که باید بدانید کدام راهحل کوچک ممکن است به شما کمک کند که بتوانید بیشترین توجه مثبت را به کسبوکار خود جلب کنید و خودتان را در میان رقبا به عنوان یک کسبوکار متمایز مطرح کنید. اثر مثبت داخلی اين است كه به تیم کاریتان گوش کنید تا بفهمید آنها چطور میخواهند کار کنند. سعی کنید دریابید که اگر یک وظیفه غیرقابل انجام، به سرانجام برسد، آنها چه حس و حالی خواهند داشت.
رادیو شنبه: چطور جذب سرمایه کنیم؟
رویکرد جدید را هدایت کنید
وقتی این کار را میکنید، کمی طول میکشد که تیم شما به آن عادت کند. در ابتدا هر روز به آنها یادآوری کنید که نقطه تمرکز جدیدشان چیست. با هر دستاورد کوچکی به آنها پاداش دهید. به آنها چشمانداز بدهید تا بدانند برای محققکردن هدف نخست چه میزان باید تلاش کنند. به آنها فضا بدهید تا اشتباه کنند و از اشتباهاتشان یاد بگیرند. در روند کار، ممکن است که تیم شما ایدههایی را کشف کند و بتواند آنها را در بخشی از تصویر بزرگ به کار بگیرد. اما آنها را همچنان متمرکز نگه دارید تا زمانی که هدف نخست محقق شود.
بیشتر بخوانید: چگونه رهبر خوبی باشیم؟
حس موفقیتی که به آنها دست میدهد را نمیتوان توصیف کرد. این حس تاثیر عجیبی روی سازمان شما میگذارد. تحلیلی که از مجموع 30 مطالعه مجزا انجام شده، نشان داده که این حس روابطی سالم در شرکت ایجاد میکند و وضعیت روحی خوب تیم در نهایت به عملکرد بالای آنها منجر خواهد شد. به زبان ساده، کارمندان خوشحال، 12 درصد بیشتر مولد هستند.
ضرورتی ندارد که موفقیت یکشبه جوانه بزند و کل مجموعه را مختل کند. در واقع، هیچوقت چنین اتفاقی نمیافتد بلکه موفقیت بهتدریج و در طول زمان شکل میگیرد. آرام آرام شما مسیرتان را به سوی آن تصویر بزرگ طی خواهید کرد و قبل از اینکه بدانید، کسبوکار شما ممکن است همانی شود که شما میخواستید باشد.
بیشتر بخوانید: عوامل موثر در موفقیت کار تیمی چیست؟
0 دیدگاه