کارآفرین موفق کیست؟ سوالی است که خیلیهایمان از خودمان میپرسیم و معمولا جواب مناسبی برای آن نداریم. اتوبیوگرافی و زندگینامههایی که درباره افراد موفق نوشته می شوند؛ یکی از راههای رسیدن به جواب سوال ما است. اینکه چطور شخصی از فقر مطلق به ثروت میرسد. چیزی که اکثر ما به آن توجه میکنیم؛میزان دارایی افراد است بدون اینکه بدانیم برای ثروتمند شدن یا راهاندازی یک کسبوکار موفق چقدر رنج کشیده شده است. فرقی نمیکند در کدام قرن و در کجای این جهان فانی زندگی کنیم. در نهایت باید مفهوم نابرده گنج را دریابیم. به همین خاطر سراغ زندگینامه یکی از همین افراد موفق و مشهور رفتیم تا با هم مروری داشته باشیم بر روند موفقیتش.
اندرو کارنگی (Andrew Carnegie) نام آشنایی در صنعت فولاد است. به این دلیل که او صنعتگری مشهور است که به توسعه صنعت فولاد در آمریکا کمکهای قابل توجهی کرده. اما اندرو کارنگی تنها یک صنعتگر نبوده، او تاجر، کارآفرین و نیکوکار مشهور اسکاتلندی در قرن نوزدهم است. کارنگی در روزگاران دور، بهعنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته میشد. حتی اکنون نیز اگر بخواهیم ارزش پول کارنگی را به نرخ روز بسنجیم باز هم او ثروتمندترین فرد در تاریخ ایالات متحده خواهد بود.اندرو کارنگی متولد ۲۵ نوامبر سال ۱۸۳۵ در دانفرملاین اسکاتلند است. مارگارت مریسون کارنگی، مادر اندرو و پدرش ویلیام کارنگی، شغلی خانوادگی داشتند. آنها خانه خود را به کارگاه بافندگی تبدیل کرده بودند. هر چند کارنگی را به خاطر ثروت زیادی که داشت میشناسیم؛ اما او در کودکی ثروتمند نبود. اندرو کارنگی مانند بسیاری از تاجران و کارآفرینان، خانوادهای فقیر داشت.
در دوران نوجوانی اندرو، مشکلات اقتصادی پدرش بیشتر شد. در آن زمان کشور اسکاتلند درگیر نوعی قحطی بود. به همین خاطر تمام خانواده دست به دست هم دادند تا از قحطی جان سالم به در ببرند. مادر اندرو کارنگی در آن سالها بیش از پیش در خدمت خانواده بود و به آنها کمک می کرد. او توانست به کمک برادرش کسب و کار کوچکی را به راهاندازد. اما در نهایت، مشکلات اقتصادی باعث شد این خانواده تصمیم به مهاجرت بگیرند.امریکا سرزمین موعودی بود که در آن زمان اروپاییان برای زندگی و کار به آنجا سفر میکردند.
خانواده اندرو نیز سال ۱۸۴۸ برای شروع زندگی جدیدشان به آلگینی پنسیلوانیا رفتند. این شهر در آن زمان پذیرای جمعیت مهاجران بود و تولیدات صنعتی در آن رشد داشت. لباسهای پشمی و کتانی با کیفیت بالا در این شهر تولید میشدند. پدر اندرو که توانایی بازاریابی و فروش نداشت، نتوانست کسبوکارش را در امریکا نیز توسعه دهد. در نتیجه مجبور به کارگری شد.
پدر اندرو کارنگی در یک کارخانه تولید کتان مشغول به کار شد. اندرو کارنگی همراه پدر به کارخانه تولید کتان رفت تا اولین فعالیت کاری خود را شروع کند. او مسئول تعویض ماسوره بود. اندرو کارش را به خوبی انجام میداد و با اینکه پدرش برای توسعه کارگاه شخصی خود از کارخانه استعفا داده بود؛ کماکان به کار در کارخانه ادامه میداد. تلاشهای اندرو از چشم جان هی پنهان نماند. جان هی تولیدکننده ماسوره بود و اصالتی اسکاتلندی داشت. جان هی حقوقی دو برابر حقوق معمولی اندرو به او پیشنهاد کرد.
اندرو کارنگی کار با حقوق ۲ دلار را پذیرفت. از آنجایی که علاقهای به مطالعه و تحصیل نداشت تصمیم گرفت تا میتواند کار کند. سپس در سال ۱۸۴۹ به استخدام شرکت تلگراف اوهایو درآمد. اندرو کارنگی مسئول پیامرسانی تلگراف بود. در این زمان حقوق هفتگیاش به ۲.۵ دلار رسید. اندرو کارنگی حافظه خوبی برای به خاطر سپردن آدرسها و سازمانها داشت؛ به همین دلیل پیشرفتی روزافزون داشت. پس از یک سال، اندرو اپراتور تلگراف شد.بااینکه او علاقهای به مطالعه و تحصیل نداشت، وقتی فهمید جیمز اندرسون روزهای شنبه، کتابخانهاش را در اختیار کودکان کار، قرار میدهد؛ کنجکاو شد. ورود او به این کتابخانه اسرارآمیز باعث اشتیاقش برای یادگیری شد. کمکم درهای موفقیت به روی اندرو باز میشد و او در شغل خود پیشرفت میکرد.کارنگی که اپراتور تلگراف بود؛ توسط توماس ای. اسکات بهعنوان منشی و اپراتور تلگراف شرکت راهآهن پنسیلوانیا استخدام شد. روند رو به رشد حقوق هفتگی اندرو کارنگی قابل توجه است چون در عرض چند سال توانست از حقوق هفتگی ۱ دلار به ۴ دلار در هفته برسد. شغل تازه کارنگی سکوی پرتابی برای او بود. اندرو مدیر قسمتی از شرکت راهآهن پنسیلوانیا شد. در اواسط قرن 19، راهآهن مهمترین صنعت در امریکا به حساب میآمد. پس از اینکه اندروکارنگی مدیر راهآهن پنسیلوانیا شد، برادر و دخترعمویش را استخدام کرد.
این کارآفرین و بازرگان اسکاتلندی، بخشی از درآمد خود را در شرکتی نفتی سرمایهگذاری کرد و درآمد میلیون دلاری به دست آورد. کارنگی پس از موفقیتی که در سرمایهگذاریهای نفتی داشت، در آهن و محصولات مرتبط با آن سرمایهگذاری کرد. اندرو به سرمایهگذاری در این صنایع ادامه داد و سپس تصمیم به ترک شرکت پنسیلوانیا گرفت. او به اندازه کافی سرمایه داشت تا تجارت شخصی خود را راهاندازی کند. به همین خاطر شرکتهایی را تاسیس کرد که به ساخت پل و تولیدات آهنی میپرداختند. کارنگی شهرت و محبوبیت خود را بیشتر مدیون کارهای خیرخواهانه و عامالمنفعهاش است. او بخش زیادی از ثروتش را برای ساخت مدرسه و کتابخانه خرج کرد. اندرو کتابخانههای عمومی در شهرهای مختلف آمریکا، کانادا، انگلستان، نیوزیلند و اسکاتلند تاسیس کرد که از مشهورترین آنها میتوان به کتابخانه مرکزی سیاتل اشاره کرد. همچنین دانشگاه کارنگی ملون توسط اندرو تاسیس شد. حمایت از برنامههای فرهنگی و صلح در جهان نمونههای دیگری از تلاشهای این خیر است. اندرو کارنگی زادگاهش را فراموش نکرد و پول زیادی را برای آنجا خرج کرد تا اماکن فرهنگی و هنری در آنجا راهاندازی شوند.
اندرو کارنگی در دوران کهنسالی به فکر کارمندان سابقش بود. به همین دلیل صندوق بازنشستگی برای رفاه آنها تاسیس کرد و در سال ۱۹۰۵ آن را به حمایت از اساتید بازنشستهی دانشگاههای آمریکا گسترش داد. به دلیل علاقمندیاش به موسیقی برای ساخت ارگ در کلیساها کمک مالی کرد. تاسیس تالار کارنگی از دیگر اقدامات او برای ترویج موسیقی است. اندرو کارنگی در ۱۱ آگوست سال ۱۹۱۹ به علت ذاتالریه از دنیا رفت. کارنگی در آن زمان در لنوکس ماساچوست زندگی میکرد.نقل قول معروف کارنگی تفکر او را به خوبی نشان میدهد. کارنگی گفته بود:« مردی که ثروتمند بمیرد، بی آبرو مردهاست. اندوختههای مالیتان را هیچوقت به بازماندگانتان نسپارید، زیرا آنها نمیتوانند بر روی پای خویش بایستند.. ثروتتان را وقف کنید. نه بهعنوان بخشش و صدقه، بلکه بهعنوان هدیه به موسسات عمومی که در خدمت بشریت میکوشند.»
1 دیدگاه