سیاستمدارها دوست دارند با سد عکس بگیرند

با محمد درویش، عضو هیات علمی موسسات تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور

0

محیط زیست را می‌توان جهانی‌ترین دغدغه بشر دانست. حوزه‌ای که در سال‌های اخیر یکی از مهمترین دغدغه‌های نسل جدیدی بوده که آرام آرام در حال ورود به بازار کار هستند. وجود زیرساخت‌های فرسوده و نبود دغدغه‌های فرهنگی باعث شده کار فعالان این حوزه چندان آسان نباشد. به همین دلیل در سرتاسر جهان، سرمایه گذاران دولتی و خصوصی در حال کار با استارتاپ های محیط زیستی هستند که ارائه روش‌های جدید احیای محیط زیست را هدف اصلی خود قرار داده‌اند. ایران نیز از این داستان مستثنی نیست و هرچند کند، اما در حال قدم گذرادن در این مسیر هست. در گفتگویی با محمد درویش، عضو هیئت علمی موسسات تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور و رئیس کمیته محیط زیست و کرسی سلامت اجتماعی یونسکو، تلاش کردیم از نگاه یک فعال محیط زیست، دغدغه‌ها و نیازهای این حوزه را بیابیم که اکوسیستم استارت آپی ایران می‌تواند برای آنها برنامه‌های داشته باشد.

به عنوان یک فعال محیط زیست از حضور این تعداد استارتاپ های محیط زیستی از لحاظ کمیتی و کیفیتی به طور کلی، رضایت دارید یا هنوز هم جای کار دارد؟

آماری در این باره ندارم که در کشور چقدر استارت آپ داریم. اما استارت آپ‌های زیادی را هم در حوزه مثلا پسماند، تفکیک زباله از مبدا وجود دارند و کار می‌کنند. اما من آماری ندارم که در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، صنعتی چه تعداد استارت آپ‌ وجود دارد. و تعداد استارتاپ های محیط زیستی ، آب و کشاورزی چقدر است و آنها چقدر با یکدیگر تفاوت دارد یا به طور مثال در حوزه گردشگری.

البته همیشه که جای کار وجود دارد ولی من اصلا مسئله را مسئله استارت آپ‌ها نمی‌دانم. یعنی اگر مشکلی در محیط زیست داریم به اینکه تعداد استارتاپ های محیط زیستی کم یا زیاد هستند برنمی‌گردد. اینکه برای مثال فکر کنیم اگر استارت آپ‌ها زیاد شوند، مشکلات محیط زیستی ما کمتر خواهد شد. فکر می‌کنم اگر وضعیت محیط زیست ما چه از لحاظ سخت افزاری چه نرم افزاری و چه توجه حاکمیت به آن بهبود پیدا کند، وضعیت استارت آپ‌ها هم بهتر خواهد شد و آنها متاثر از شرایط بالا دستی هستند که در کشور ما وجود دارد. اصولا محیط زیست در کشور ما به عنوان حیاط خلوت دولت‌ها دیده می‌شود. تا زمانی که اینگونه باشد، بقیه فعالیت‌هایی که می‌تواند از بستر محیط زیست خود را نشان دهد کمتر مجالی برای حضور پیدا می‌کند.

به نظر شما فعالیت‌هایی از جنس مسئولیت‌های اجتماعی در حوزه محیط زیست کافی است یا تلاش بیشتری برای آن نیاز است؟

شرط موفقیت اغلب طرح‌ها در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی و آب، حضور موثر جامعه محلی و مردم است. هر قدر که میزان مشارکت اجتماعی و سرمایه‌های اجتماعی و فعالیت تشکل‌های مردم نهاد غیردولتی در این حوزه‌ها بیشتر باشد، طبیعتا تاب آوری افزایش پیدا می‌کند. متاسفانه کشور ما از نظر نرخ مشارکت مردم در حوزه محیط زیست وضعیت قابل دفاعی ندارد. ما چه در فرهنگ خودمان، مثلا ضرب المثل‌هایی که داریم می‌گوییم «آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه» یا «پایت را از گیم خود درازتر نکن» و این نوع ضرب المثل‌ها که به صورت غیرمستقیم دعوت می‌کند که خیلی در فعالیت‌های اجتماعی شرکت نکنیم. در مدرسه هم خیلی به ما کار تیمی آموزش داده نمی‌شود و مسئولیت اجتماعی همیشه با دردسرهایی توام بوده است.

حتی برخی از مقامات سیاسی امنیتی کشور، از تشکل‌های مردم نهاد با عبارت‌هایی از جمله عیادی امپریالیسم غرب و سرکردگانی که می‌خواهند پروژه نفوذ را اجرا کنند یاد می‌کنند. برخوردهای امنیتی با تشکل‌ها بسیار زیاد است. ما شاهد این هستیم که برخی از این فعالان الان در زندان هستند. فرآیند ثبت یک تشکل مردم نهاد بعضا تا دو سال طول می‌کشد و خیلی از مواقع میزان مشارکت مردمی و داوطلبانه در حوزه‌های محیط زیست و منابع طبیعی کمتر از آن چیزی است باید باشد. اما با این وجود کارهای ارزشمندی هم انجام شده است.

کارهای ارزشمندی که با مشارکت مردمی در حوزه‌های محیط زیست انجام شده:

ما اگر الان بزرگترین منطقه حفاظت شده مردمی را در کهکیلویه و بویراحمد داریم، توانستیم تالاب کمجان را احیا کنیم، توانستیم تالاب کانی برازان را در مهاباد احیا کنیم. دستاوردهای بزرگی در خراسان رضوی داشتیم یا توانستیم مرغ کمرزرین یا جیرفتی را از خطر انقراض نجات بدهیم، توانستیم چند محیط بان را از خطر اعدام نجات دهیم و به خانواده‌های محیط بانان کمک کنیم، همه با حضور مردم و با مشارکت آنها از جان و مال بوده که اتفاق افتاده است.

مطابق آخرین تعاریفی که سازمان ملل ارائه کرده یکی از شاخص‌هایی که نشان می‌دهد محیط زیست برای جامعه مهم است. این است که مردم آن جامعه چقدر حاضرند از سرمایه‌های مادی و معنوی خود برای حفظ محیط زیست خود هزینه کنند. به نظر من مردم ایران چند گام از رهبران و حاکمان خود جلوتر هستند. و اگر سیستم مدیریتی کشور اجازه فعالیت بهتر و آزادانه‌تر بدهد و مشکلات امنیتی فعالیت‌های تشکل‌های مردم نهاد را بردارد، به مراتب نرخ مشارکت می‌تواند افزایش بیشتری را هم پیدا کند.

از حرف‌های شما اینطور نتیجه می‌گیرم که حضور کمتر استارتاپ های محیط زیستی از پایین بودن دغدغه از سوی جامعه نشات می‌گیرد.

بله اینگونه هم می‌توان به مسئله نگاه کرد. بالاخره سرمایه‌گذار در حوزه محیط زیست کمتر است. محیط زیست کمتر تریبون دارد. در همه خبرگزاری‌ها گروه‌های اجتماعی، سیاسی، ورزشی و حوادث داریم اما در هیچ خبرگزاری گروه محیط زیست نداریم. در هیچ روزنامه‌ای صفحه اختصاصی محیط زیست نداریم و اینها همه باعث می‌شود که تریبون محیط زیست کمرنگ‌تر باشد، کمتر مورد توجه قرار بگیرد و کمتر از منظر استارت آپی، جوانان و متخصصین نگاه شود.

تا به حال به فکر راه اندازی استارت آپ در زمینه محیط زیست بودید؟

با چند گروه همیشه مشورت می‌کنم و چند تا استارت آپ در حوزه تفکیک زباله از مبدا و همچنین تفکیک زباله‌های خشک الان در تهران راه افتاده است. مثل جاروب، خاک زی، زر پلاس و یا در شهرستان‌های دیگر کارهایی در حال انجام است. به استارتاپ های محیط زیستی هم در حوزه معرفی گونه‌های گیاهی در پارک‌های ملی، باغ گیاه شناسی، مشورت‌هایی دادیم که در حال انجام فعالیت‌هایی هستند اما هنوز به نتیجه نرسیده.

این صرفه اقتصادی در زمینه اقتصادی وجود دارد یا می‌تواند وجود داشته باشد؟

الان در دنیا می‌گویند یکی از بهترین بازارهای کار، حوزه محیط زیست است و پیوسته جوانان مختصص علاقمند که جذب رشته‌های محیط زیست و وابسته به آن می‌شوند افزایش پیدا می‌کند. بازار کار محیط زیست، بازار کاری در حال گشایش است. و زمینه‌های مختلفی در حوزه انرژی‌های نو، انرژی خورشیدی، انرژی بادی، زمین گرمایی، جزر و مدی در حال کشف است. استفاده از جنبه‌های مختلف ارائه هوشمندانه زیبایی‌های طبیعت در بوم‌گردی‌های مسئولانه اکولوژها نیز رواج پیدا کرده. چشم انداز آینده فوق العاده نوید بخش است و من آینده را در حوزه کسب‌ و کارهای مرتبط با محیط زیست خیلی خیلی روشن می‌بینم.

آیا این دو سال پاندمی تاثیری روی محیط زیست هم داشته چه در جهان چه در ایران؟

هر قدر که حضور مخرب انسان در طبیعت کمتر شود. رفت و آمد‌ها و پروازهای هواپیماها کمتر شود، میزان زباله کمتری در طبیعت تخلیه شود. آتش سوزی‌های عمدی کمتری اتفاق بیفتد، کمتر از خودروهای شخصی استفاده کنیم و میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای کاهش پیدا بکند، طبیعتا حال جهان بهتر می‌شود. به دلیل پاندمی کرونا در سه ماه اول سال گذشته شاهد این بودیم که برای نخستین بار لایه ازون کاملا ترمیم شد. هم‌چنین میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای در مارس ۲۰۲۰ شبیه به مارس ۱۹۹۰ شد.

در ایران گزارش‌های زیادی منتشر شد. برای مثال در پارک ملی گلستان در بهار سال گذشته سال ۱۳۹۹ میزان زاد و ولد حیات وحش خیلی افزایش پیدا کرد. میزان تصادف خودروها با حیات وحش خیلی کمتر شد به این خاطر که حضور مردم در طبیعت کمتر شده بود. اما این تاثیر موقتی است و در کنار آن متاسفانه میزان زباله‌های تولیده شده، پلاستیک‌ها، ظروف یکبار مصرف به شدت افزایش پیدا کرد و الان هم تقریبا زندگی مردم در حال بازگشت به شکل قبل از کرونا است و خیلی از دولت‌ها می‌خواهند عقب افتادگی اقتصادی خود را جبران بکنند و متاسفانه ما نمی‌توانیم شاهد تغییر محسوسی باشیم.

در این مدت که با استارت آپ‌ها در تماس بودید، آیا استارتاپ محیط زیستی بوده که فعالیت‌های آن را دنبال کرده باشید و از عملکرد آن راضی باشید؟

بله به نسبت فکر می‌کنم استارت آپ‌هایی که تلاش می‌کنند تا معضل کودکان کار و کودکان زباله گرد را حل کنند و فرآیند تفکیک و بازیافت زباله را اقتصادی‌تر کنند، استارت آپ‌های نسبتا موفقی در حوزه محیط زیست بودند. و با وجود نوپا بودن، مورد استقبال خوبی هم قرار گرفته‌اند. در طول یک سال اخیر در تهران، بیشتر از ۲۰ برابر میزان استقبال افزایش پیدا کرده و خانواده‌های زیادی الان ترجیح می‌دهند زباله‌های خود، پلاستیک‌ها، شیشه‌ها، مقوا و کاغذ را تفکیک کرده و درب منزل به آنها تحویل دهند. چون اینها تمیز هم هستند، هزینه‌های بازیافت به مراتب کمتر می‌شود و می‌توانیم شرایط آرمانی برای آینده تصور کنیم.

در زمینه توسعه پایدار چقدر کشور ما موفق بوده و اکوسیستم استارت آپی ایران چه نقشی می‌تواند در آن ایفا کند؟

متاسفانه ما اصلا موفق نبودیم. چندین رکورد جهانی را به خودمان اختصاص دادیم که نشان دهنده فاصله بسیار ما از مفهوم توسعه پایدار است. ما رکورددار فرو نشست زمین به میزان ۵۴ سانتیمتر در سال در کره زمین در دشت فسا و جهرم هستیم. رکورددار فرسایش خاک در جهان، با هشت برابر متوسط جهانی هستیم. یکی از ۵ کشوری هستیم که بالاترین نرخ بیابان‌زایی را در جهان دارد. در طول صد سال اخیر هشت میلیون هکتار از وسعت رویشگاه‌های جنگلی یعنی ۴۰ درصد از جنگل‌های خود را تقریبا از دست دادیم.

ما اغلب تالاب‌های خود را از دست دادیم. تالاب گاوخونی، پریشان، مهارلو، بختگان، طشک، هامون، جازموریان که وضعیت بسیار بسیار نگران کننده‌ای دارد. و همه اینها نشان دهنده آن است که اصلا در مسیر توسعه پایدار حرکت نمی‌کنیم. البته استارت آپ‌ها می‌توانند اندکی شتاب حرکت‌های تخریبی را کاهش دهند. اما همانطور که گفتم، وقتی استارتاپ های محیط زیستی می‌توانند موثر باشند که حاکمیت و دولت‌ها محیط زیست را به عنوان حیاط خلوت خود در نظر نگیرند.

به نوعی سوال بعدی من را هم جواب دادید که می‌خواستم بدانم زنگ خطرهای ما در حوزه محیط زیست کجاست؟

بله همانطور که گفتم اگر ما منابع آبی خود را از دست بدهیم، باید چندین سال صبر کنیم تا یک تالاب دوباره احیا شود. هر سانتیمتر خاک هشتصد سال زمان می‌برد تا تشکیل شود. ما دو میلیارد تن خاک در سال از دست می‌دهیم. هر تن خاک فقط از نظر کانی‌های فلزی ۲۸ دلار ارزش گذاری شده. یعنی ۵۶ میلیارد دلار در سال داریم از دست می‌دهیم. خاکی که دست کم باید ۸۰۰ سال بگذرد تا هر سانتیمتر آن جایگزین شود. اگر قرار باشد این فرونشست‌ها را احیا کنیم. یعنی از امروز میزان تغذیه و برداشت دوباره با هم برابر شود، بین پنجاه تا هفتاد هزار سال زمان می‌برد.

ببر هیرکانی یا شیر یال کوتاه ارژن را از دست دادیم و در آستانه انقراض یوزپلنگ آسیایی، خرس سیاه بلوچی، گورخر ایرانی، میش مرغ و سیاه خروس هستیم. برای اینکه این گونه‌ها دوباره به طبیعت برگردند، دو میلیون سال زمان نیاز دارند. پس اگر بخواهیم از منظر هزینه نگاه کنیم، انقراض گونه‌ها بدترین نشانه نابودی یک اکوسیستم است. بعد از آن فرونشست زمین، فرسایش خاک و بعد نابودی منابع آبی و تالاب‌هاست. اما در ایران متاسفانه مردم بیشتر از همه درگیر مشکلات آب هستند و فکر می‌کنند بزرگترین بحران آب و آلودگی هوا است. در صورتی بزرگترین بحران، نابودی تنوع زیستی ما بعد از فرونشست زمین و فرسایش خاک است.

در حوزه پسماند مشکل اساسی وجود دارد که استارتاپ های محیط زیستی بتوانند آن را برطرف کنند؟

ما با احیای این حوزه، با مدیریت بهینه‌تر پسماند و کاهش شیرآبه‌ها می‌توانیم بحران‌های بزرگی را در کشور حل کنیم. به عنوان مثال استان گیلان تنها استان ماست که میزان ریزش‌های آسمانی آن ۴ برابر متوسط نیازهای مردمش است. در استانی که هرجایی از آن دو تا سه متر زمین را بکنید به آب می‌رسید، آنجا هم با کمبود آب برای مردم و کشاورزی روبرو هستیم. چرا این اتفاق افتاده؟ به این دلیل که آب هست ولی به دلیل ورود شیرآبه‌ها و پسآب‌ها آلوده شده و کیفیت ندارد و ما مجبوریم آب شیرین را با تخریب جنگل‌ها در بالادست و ساخت سدها تولید کنیم.

وقتی می‌گویم که چرا روی تصفیه خانه‌ها، مدیریت پسماند، تفکیک زباله از مبدا، تصفیه شیرآبه‌ها کار نمی‌کنید؟ می‌گویند که ما پول لازم را نداریم. در صورتی ۷-۸ تا ۱۰ برابر این پول را برای سدسازی هزینه می‌کنیم. چگونه است که برای سدسازی پول هست اما برای مدیریت پسماند در کشور پول نیست. به این دلیل مافیای سدسازی نفوذ زیادی دارد و به نفع آن است مدیریت پسماند ضعیف نگه داشته شود. تا آنها برای ساخت سدهای بیشتر بهانه داشته باشند. فعالیت کنشگرانه و مسئولانه در حوزه مدیریت پسماند می‌تواند به کاهش هدر رفت سرمایه‌های ملی هم کمک کند.

آیا فقط بحث مافیاست؟ یعنی این سنگ اندازی و مخالفت‌ها را از سمت مافیا فقط می‌بینید؟

نه. بحث دانایی و سبک زندگی و مطالباتی که مطرح می‌شود هم هست. سیاستمداران ترجیح می‌دهند در کنار یک سازه پهن پیکر سیمان اندود به نام سد ربان پاره کنند و عکس یادگاری بگیرند تا اینکه یک سیستم فاضلابی متعفن و بدبو را افتتاح کنند. آنها فکر می‌کنند اینگونه نشان می‌دهند که دولت سالارتر هستند. و مردم برای چنین سیاستمدارانی که سدها و سازه‌های آنچنانی می‌سازند، پل و تونل و بزرگراه می‌سازند، بیشتر کف می‌زنند. تا سیاستمدارانی که بیایند و در حوزه بازچرخانی آب کار کنند و تفکیک زباله از مبدا انجام دهند. کار فرهنگی در این حوزه کم شده و رسانه‌ها کمتر توانستند در این حوزه فعالیت کنند تا به مردم بتوانند نشان بدهند که ارزشمندترین کارها این است که ما به جای اینکه سراغ ایجاد منابع جدیدی از آب برویم، از منابع موجود استفاده کنیم.

این منابع جدید آبی چه چیزهایی می‌توانند باشند؟

همین آب‌های ژرف، آب‌های فسیلی، طرح‌های انتقال آب از دریای عمان، خلیچ فارس، دریای خزر، مثلا آب شیرین‌کن‌ها، شیرین‌سازی و نمک‌زدایی از آب که خسارت‌های محیط زیستی و سرمایه‌‌های بسیار زیادی می‌خواهد. الان طرح انتقال آب عمان به مشهد دویست و ده هزار میلیارد تومان هزینه بر روی دوش ملت باقی خواهد گذاشت.

در صورتی که ما با کمتر از یک بیستم آن هزینه می‌توانیم با ارتقا بخش نرم افزاری در خراسان کاهش ضایعات، می‌توانیم آبی که قرار است از عمان با این هزینه‌های گزاف منتقل کنید تامین کنیم اما این کار را نمی‌کنیم.

یکی از طرح‌های قدیمی طرح اعتراض به انتقال آب کارون به اصفهان بود که با مشکلاتی مواجه شد. چه اتفاقی افتاده؟

خاطرم هست سال‌های ۸۲-۸۳ در اهواز بیانیه‌ای امضا کردیم در اعتراض به انتقال آب کارون به اصفهان. امروز وضعیت کارون را می‌بینیم که به عنوان تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران، کاملا خشک شده. آن طرف اعتراض کشاورزان اصفهانی به نبود آب را می‌بینیم.

این همان نکته‌ای است که گفتم خیلی دورتر از استارت آپ‌هاست. سابقه طرح انتقال آب به دهه سی برمی‌گردد. اولین طرح انتقال آب کارون به اصفهان، تونل کوهرنگ ۱ اجرایی شد و مقامات وقت اعلام کردند که اگر این طرح انتقال آب اجرا شود، تمام مشکلات اصفهان حل خواهد شد. اما نه تنها مشکلات اصفهان حل نشد. بلکه هر لیتر آب که وارد اصفهان شد بیست لیتر بارگذاری بیشتر صورت گرفت و تونل ۲ گلاب ساخته شد. الان تونل بهشت آباد در حال ساخت است و بحران در اصفهان جدی‌تر شده. آب دیگر حتی به سی و سه پل و پل خواجو هم نمی‌رسد. تالاب گاوخونی کاملا خشک شده با اینکه آورد رودخانه زاینده رود به وسیله این تونل‌ها دستکم دو برابر افزایش پیدا کرده.

این مسئله سبب شد تا بسیاری از صنایع آب‌بر در استان اصفهان مستقر شود. که اگر این آب نبود هرگز فولاد ذوب آهن و یا فولاد مبارکه قبل و بعد از انقلاب در اصفهان مستقر نمی‌شدند. و وسعت اراضی کشاورزی چندین برابر افزایش پیدا نمی‌کرد و اصفهان به یک شهر مهاجرپذیر تبدیل نمی‌شد. ما آب را از سرشاخه‌های کارون به اصفهان منتقل کردیم. حالا شاهد مهاجرت بیش از حد مردم خوزستان به اصفهان هستیم. درست مثل اتفاقی که الان در سامان در بالادست زاینده رود اتفاق افتاده که طرح انتقال آب اجرا می‌کنند. آب را از سرشاخه‌های کارون از استان چهار محال و بختیاری وارد استان اصفهان می‌کنند بعد کشاورزان چهارمحال موتور پمپ می‌گذارند و دوباره آب را وارد چهارمحال و بختیاری می‌کنند.

ما آب را از خوزستان به اصفهان می‌آوریم، بعد مردم خوزستان هم به اصفهان مهاجرت می‌کنند!

این درگیری ادامه دارد و کسی که از بالا نگاه می‌کند واقعا نمی‌داند به این حماقت‌ها بخندد یا گریه کند. ما آب را از خوزستان به اصفهان می‌آوریم. بعد مردم خوزستان هم به اصفهان مهاجرت می‌کنند و همین مشکلات ادامه دارد. چرا به نحوی رفتار نکنیم که در جایی که آب هست تمرکزهای جمعیتی را متناسب با توانمندی‌های اکولوژیکی بچینیم؟ به این ترتیب بین اقوام ایرانی هم کدورت ایجاد نکنیم.

نیازی نبود اصفهان به یک استان صنعتی یا کشاورزی تبدیل شود. اصفهان می‌توانست قطب گردشگری پایدار و گردشگری علمی و توریسم پزشکی باشد و به این ترتیب پول تولید کند و مهمان پذیر درجه یک کشور باشد. یزد هم نیازی نبود کارخانه‌های کاشی و یزد تایر و انواع کارخانه‌های پر مصرف در آن دایر شود. یزد به عنوان پایتخت خشت جهان و با چشم اندازهای ناب بیابانی می‌توانست از این طریق پول تولید کند.

استارت آپ‌ها چطور می‌توانند تفکر دغدغه‌مندی برای محیط زیست را وارد حوزه مدیریتی ایران کنند؟

در آن زمان مثل امروز دغدغه زیست محیطی نبود. با اعتراضات اجتماعی که به وجود آمد، دغدغه‌های محیط زیستی وارد سیاست شد. اما در مجموعه مدیریتی ایران این دغدغه هنوز وارد نشده.

اگر به صحبت‌های کاندیداهای ورود به ساختمان پاستور دقت می‌کردید، کمترین میزان توجه به موضوع محیط زیست بود. حتی وعده‌هایی که می‌دادند، آشکارا طبیعت ستیزانه و ضد سواد محیط زیستی و فهم بوم شناختی بود. ما مشکلات خیلی جدی داریم. استارت آپ‌ها در حوزه‌های مختلف انرژی‌های نو در حوزه‌های مرتبط با تنوع زیستی در حوزه‌های مرتبط با رونق کسب و کار صنعت گردشگری، در حوزه‌های مرتبط با تفکیک زباله و مدیریت پسماند خیلی می‌توانند کمک کنند. همچنین به ویژگی‌های گیاه شناسی رویشگاه‌های هیرکانی، ارسباران و زاگرس خیلی می‌توانند کمک کنند. استارت آپ‌ها در شیوه مواجهه ما با پدیده‌های آتش سوزی و افزایش سرعت عمل مردم و مسئولین در مواجهه با آتش خیلی می‌توانند کمک کنند. جای کار در این حوزه بسیار زیاد است و امیدوارم این بستر فراهم شود.

به نظر شما بیشترین ضرری که به محیط زیست ایران وارد می‌شود از سمت کشاورزی است یا صنعت؟

کشاورزی چون بالاترین میزان مصرف آب را دارد طبیعتا خسارت بیشتری هم می‌زند.

ضررهایی که از سمت کشاورزی به محیط زیست وارد می‌شود فقط در ایران است یا کل جهان؟

در ایران، زیرا در کشورهای در حال توسعه‌ای مانند ایران است که بخش قابل توجهی از آب هنوز در کشاورزی مصرف می‌شود. در دنیا این نسبت‌ها به این شکل نیست. یادمان باشد صنعتی هم که در ایران است، متاسفانه پساب به شدت آلوده‌ای دارد. هر یک لیتر پساب صنعتی دست کم ده برابر پساب کشاورزی، آب شیرین با کیفیت ما را از بین می‌برد. صنعت ما آلایندگی‌های هوایی خیلی وحشتناکی هم دارد. مثل سوخت مازوت در نیروگاه‌های حرارتی و نیروگاه‌های برق. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که صنعت بری از هر نوع تخلف و تخریب و آلودگی است و همه کاسه و کوزه‌ها را سر کشاورزی بشکنیم.

کشاورزی می‌تواند بهتر شود اگر ارتقا نرم افزاری پیدا کند و ضایعاتش کم شود. استارت آپ‌ها می‌توانند در این حوزه کمک کنند، در شیوه‌های بسته‌بندی محصول، اطلاع رسانی به کشاورز که چه محصولی، برای چه سالی، در کجا و با چه اقلیمی مناسب‌تر است، تا شاهد نابودی سیب زمینی، پیاز و گوجه فرنگی در سال‌های مختلف نباشیم. استارتاپ های محیط زیستی می‌توانند در حوزه‌ پیش بینی‌های اقلیمی و هشدار در مورد سیل خیلی کمک بکنند. و به این ترتیب می‌توانیم از خدمات آنها بهره مند شویم.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.