گفتگو با سیاوش ملکیفر معاون توسعه صندوق نوآوری و شکوفایی
نزدیک به یک سال از برگزاری رویدادهای فناورانه دوشنبههای استارتاپی صندوق نوآوری و شکوفایی وزارت کشور میگذرد. رویدادهایی که با هدف شناساندن استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان به سرمایهگذاران و فرصتهای بازار تشکیل شده است و اگر در این یک سال هفتهنامه شنبه را دنبال کرده باشید حتما با این رویداد و استارتاپهایی که در آن حضور داشتهاند آشنا شدهاید. حالا با گذشت یک سال از برگزاری این رویدادها تصمیم گرفتیم به سراغ آقای سیاوش ملکیفر معاون توسعه صندوق نوآوری و شکوفایی برویم و از اهداف دستاوردها و تجربیات این رویداد فناورانه مطلع شویم.
مطلب پیشنهادی: دوشنبههای استارتاپیفرصتی جدید برای ایدههای پولساز
خوشبختانه تعداد زیادی سرمایهگذاری در سال گذشته شکل گرفته است. سرمایهگذاریهای خوب با روند افزایشی. یعنی تعدادی صندوق پژوهش فناوری تعدادی صندوق جسورانه بورسی تعدادی سرمایهگذار خطرپذیر سنتی کشور که از قدیمالایام بودند. تعدادی هم CBCها یعنی سرمایهگذاران شرکتی شرکتهایی مثل ماموت همراه اول وارد این فضا شدند. برای تکتک شتابدهندهها کار سختی بود که بخواهند تمام استارتاپهای خود را در معرض دید همه آنها بگذارند. بنابراین یک جایی شبیه به بازار که به طور پیوسته هفتهای دو هفتهای یک بار تشکیل شود و این میوههای رسیده را از باغدار از شتابدهنده بگیرد و در معرض دید سرمایهگذارها بگذارد به نظر ما لازم بود.
قبلا تلاشهایی شده بود. مثلا چند نهاد و شرکت و گروه تلاش کرده بودند پلتفرمهای مجازی-فیزیکی برای این قضیه درست کنند. گاه و بیگاه هم رویدادهایی شکل میگرفت هر چند وقت یکبار یک شتابدهنده برای خود پیچتک میگذاشت که برای شتابدهندهها هزینههای زیادی داشت چون وقتی یک رویداد برگزار میکنید با وقتی که تعداد انبوه برگزار میکنید متفاوت است.
بعضی وقتها نهادها رویدادی را برگزار میکرد و یک تعداد استارتاپ را با یک تعداد سرمایهگذار روبهرو میکردند. این یک انگیزه برای ما بود. معرفی استارتاپهای برآمده از دل شتابدهندهها و بالاخص شتابدهندههای دانشبنیان که نسبت به آنها احساس دین میکنیم به عنوان موتور اکوسیستم به سرمایهگذارها. از این طرف خود ما برنامههایی برای توسعه سرمایهگذاران جسورانه و VC در کشور داریم که برنامههای نسبتا بلندپروازانه و متهورانهای بودند. مثلا صندوق قبلا بیشتر با وام و تسهیلات شناخته میشد اما در دوره جدید دوره همسرمایهگذاری را راه انداخت. یعنی به جای اینکه مثل روال سابق که سرمایهگذاری نمیکردیم و اگر میکردیم به شکل مستقیم بود به شکل یک VC بود پشتیبانی VCهای خصوصی بازار شدیم و با آنها مشارکت کردیم.
ما میخواستیم این برنامهها را تبلیغ و ترویج و عملیاتی کنیم. ما چگونه باید همسرمایهگذاری میکردیم؟ باید یک سری استارتاپ خوب دانشی فناورانه و نوآورانه میدیدیم تا به عاملهایمان نشان میدادیم. باید برای برنامههای سرمایهگذاری صندوق خوراک تامین میکردیم. اینهم یک انگیزه بود. هر دوی اینها به هم نزدیک شد و به دوشنبههای استارتاپی صندوق نوآوری تبدیل شد.
مطلب پیشنهادی: تامین ۷۰ درصد هزینه فضای شتابدهندههای دانشبنیان
صندوق نهادی است که برای تامین مالی فناوری به وجود آمده است. سال قانون دانشبنیان مصوب شده و سال صندوق کار خود را شروع کرد. در دنیا هم که نگاه میکنید نهادهای تامین مالی هم ابزارهای با قرض مثل وام و غیره دارند و هم با equity دارند با سهم که از جنس سرمایهگذاری و مشارکت است. صندوق با وام شروع کرده بود. اساسا زمانی هم که صندوق شروع به کار کرد خیلی خبری از استارتاپها در سال نبوداصلا فضای استارتاپی مثل امروز نبود.
پس صندوق ابزارهای وام خود را توسعه داده و از سال به بعد به ابزارهای سرمایهگذاری رسیده بود. در ابزارهای سرمایهگذاری روال به این شکل بود که میآمد به شکل مستقیم با استارتاپ وارد مشارکت میشد. این موضوع چند مشکل داشت. یکی اینکه وقتی یک صندوق هزار میلیارد تومانی که الان طبیعتا ابعادش بزرگتر شده وارد بازار میشود بازی را به هم میزند. اصلا وجود یک نهاد عمومی بزرگ که رئیس هیات امنای آن رئیس جمهور است هر چقدر هم بگوییم مراقب هستیم و رعایت میکنیم ورود چنین چیزی به بازار طبیعتا بازار را به هم میریزد.
مطلب پیشنهادی: تاریخچه سرمایه گذاری خطر پذیر
دومین مشکل این است که VC پول نیست. اگر VC قرار بود پول باشد تمام بانکهای دنیا پولهای سپردههای مردم را گوشهای میگذاشتند و به جای اینکه با مردم قرارداد وام امضا کنند قرارداد مشارکت امضا میکردند. آنچه که استارتاپها از VCها میگیرند اسمارت مانی است. یعنی قدرت مدیریت قدرت SCALE UP. یعنی رئیس یک VC یا تیمی که یک VC دارد تیمی است که بلد است یک استارتاپ را که آماده تیکآف است از دل شتابدهنده از بعد از دوره SEED بگیرد و رشد بدهد.
این همان کاری است که مثلا سرمایهگذار خطرپذیر دیجیکالا با آن میکند. یعنی یکباره BOOST و TAKE OFF و SCALE UP میکند. آن دانش اصالتا و ماهیتا نزد بخش خصوصی است. اگر کسی این دانش را در هر کجای دنیا داشته باشد اصلا در بخش دولتی نمیماند. دولت ممکن است پول داشته باشد یک نهاد عمومی ممکن است پول داشته باشد اما اسمارت مانی ندارد. پول دارد اما اسمارت نیست. من SCALE UP بلد نیستم من منتورینگ بلد نیستم من بیمه و مالیات و غیره بلد نیستم. اگر بلد بودم اینجا نمیماندم.
مطلب پیشنهادی: همه چیز درباره سرمایه گذاری خطرپذیر
در VC های بخش خصوصی فعال بازار همه اینها هست اما آنچه که کم است پول است. شما یک نهاد دولتی دارید که پول دارد اسمارت مانی را کمتر دارد یا ندارد. در بخش خصوصی هوشمندی هست اما پول کم است. این دو در دنیا کنار هم مینشینند. دولت پول میآورد و بخش خصوصی اسمارتنس را میآورد و آنها روی استارتاپها سرمایهگذاری میکنند. در واقع در دنیا به این نتیجه رسیدهاند که دولتها نباید در استارتاپها مداخله مستقیم کنند. چون وقتی این کار را میکنند از ابتدا ژن دولتی را در دل استارتاپ میکارند. من اگر به طور مستقیم با یک استارتاپ وارد سرمایهگذاری شوم چه اتفاقی میافتد؟
مثلا الان پورتفوی ما نزدیک تا هست. شما فکر کنید من باید احتمالا مدیرعامل یا عضو هیات مدیره تعیین کنم. یعنی باید به طور میانگین یا نفر از مدیرها باشند که هیات مدیره این شرکتها شوند. آیا این نقض غرض نیست؟ مدیرهای دولتی عضو هیات مدیره استارتاپها بشوند. این ابدا چیزی نیست که جامعه و اکوسیستم استارتاپی از جایی مثل صندوق بخواهد. اگر میخواهد اشتباه میکند؛ یعنی اگر به من میگوید که پولت را در استارتاپ من سرمایهگذاری کن مطمئنا ماه یا یک سال بعد پشیمان خواهد شد. تجربه این اتفاق را در شیراز داشتیم.
ما در شیراز دو سرمایهگذاری کرده بودیم یکی از آنها به ما گفت لطفا از شرکت من خارج شوید. چرا؟ چون وقتی نماینده دولت عضو هیات مدیره میشود از چیزهای ساده مثل اینکه چه زمانی وقت داشته باشد به جلسه بیاید بگیرید تا اینکه هر تصمیم و امضایی که بخواهند انجام دهند نماینده دولت است. دست و دلش میلرزد و باید با هزار و یک مقررات و آییننامه دولتی آن را در ذهن وفق دهد. چون نگران است کارها محافظهکارانه و کند میشود و ریسکپذیری و انعطاف شرکت از بین میبرد. یعنی چیزی که یک استارتاپ را از بدنه سنتی بازار جلوتر میاندازد چیست؟
سرعت عمل چابکی و هوشمندی آن است. ما دقیقا با تزریق یک عضو هیات مدیره اصلی دولتی و یک سهام ممتاز به شرکت دقیقا همه اینها را از او میگیریم. پس همانهایی که پشت در سرمایهگذاری صندوق صف میکشند ماه یا یک سال بعد پشیمان میشوند. این اتفاق افتاد و اصلا مسیر غلطی بود. الان سرمایهگذاری مستقیم انجام میشود ولی به طور خیلی محدود و در جاهای خاص. پس ما نباید رفتار مستقیم را ادامه میدادیم باید COINVEST میکردیم. سه چهار نوع سرمایهگذار جسورانه یا خطرپذیر در کشور هست که یک نوع آن صندوق پژوهش فناوری است و الان به حدود صندوق مجوزدار رسیدهاند.
مطلب پیشنهادی: ۱۰ درس که استارتاپ ها به شرکتهای سنتی میدهند
یعنی ما شما را نماینده بخش خصوصی میدانیم و اسمارتنس کار شماست. بیزینس را شما بالا میآورید سهم را شما میگیرید سهم من را هم شما نمایندگی میکنید هیچ اثری از من در آن استارتاپ نیست. اگر شما مبلغی را سرمایهگذاری کردید من پا به پای شما یا تا چهار برابر سرمایهگذاری میکنم. پول من دست شماست وکیل و نماینده تامالاختیار هستید. وثیقهای نه از شما نه از استارتاپ نمیگیرم. فقط لطفا پول من را طبق قاعده جایی بگذارید که قول دادید. چون ما نظارتهای سختگیرانهای داریم از این جهت که مطمئن شویم که پول ما در استارتاپ میرود. از این مجموعه حدود تای آنها الان این برنامه را با ما دارند. تا الان ما نزدیک مورد COINVEST داشتیم. اینطور نبود که هر صندوق یک مورد داشته باشد بعضی از صندوقها تا داشتند بعضی از صندوقها هیچی نداشتند.
مطلب پیشنهادی: چهار دیدگاه درباره ورود استارتاپها به بورس
یک گروه از آنها صندوقهای جسورانه بورسی است. صندوق پژوهش فناوری به واسطه حجم منابعی که در اختیار دارد سرمایه اولیه آنها و جایگاه آنها در اکوسیستم عمدتا در حال محو شدن و به سمت SEED و SERIES A رفتهاند. برای سریهای B و C و D و… بورس و بقیه بازیگرها یک بازیگر جدیدی به نام صندوق جسورانه بورسی را پیشنهاد کرده بودند که از اینها یک تعدادی در کشور بود و با اینها COINVEST را شروع کردیم.
کار جالبی هم که در این صندوقهای جسورانه بورسی انجام دادیم این بود که تعداد آنها کم بود و سرمایهگذاری هم نکرده بودند. ما دو سه کار انجام دادیم. یکی اینکه گفتیم ما نهتنها با یک صندوق جسورانه بورسی روی استارتاپ COINVEST میکنیم بلکه در تشکیل خود آنها هم مشارکت میکنیم. چرا؟ چون باید کاری که من در بخش دولتی میکنم این باشد که پولم را در اکوسیستم بیاورم و کاری کنم که بخش خصوصی هم پول خود را بیاورد و چند برابر شود به اصطلاح منابع من اهرم شود. ما این کار را در صندوق جسورانه بورسی خیلی خوب انجام دادیم.
نکته اینجاست که این صندوقها کاملا خصوصی هستند و زیر تیغ بورس و بسیار شفاف هستند. این برای اکوسیستم استارتاپی خیلی مهم بود. در بورس شما میدانید که نظارت و حسابرسی دقیقتر از این امکان ندارد. پیش از حضور صندوق نوآوری و شکوفایی در مشارکت برای تاسیس صندوق جسورانه بورسی صندوق با سرمایه میلیارد تومان وجود داشت. ما که در بازار آمدیم صندوق با سرمایه میلیارد تومان داریم.
دغدغه صندوق نوآوری این است که به این اکوسیستم کمک کند آن را به هم نزند ژن دولتی را به آن تزریق نکند. میخواهم بگویم که نگاه بلندی میخواهد که پول بدهید اما نباشید چون در دولتها و نهادهای خصوصی اینطور است که شما با پول دیگران کار میکنید. آن چیزی که در نهادهای دولتی خیلی به چشم میآید عطش قدرت و دیده شدن و غیره است. در صورتی که COINVEST بهشدت با اینها در تضاد است. یعنی کاملا مفهوم اکوسیستم را مختل میکرد.
پس من کلا چرخه اکوسیستم را میروم اما مداخله نمیکنم آن را دولتی نمیکنم بخش خصوصی را تشویق میکنم که بیایند و پولم را اهرم میکنم. گفتیم بزرگترین بازیگرها چه کسانی هستند دو سه گروه COINVEST میکردند که یکی از آنها صندوقهای پژوهش فناوری بودند.
مطلب پیشنهادی: صندوق نوآوری و شکوفایی در مسیر توسعه اکوسیستم
تشکیل آنها به سال برمیگردد مجلس به دولت اجازه داد تا در تاسیس این صندوقها مشارکت کنند ولی به دولت گفته میشود میتواند به نهادهایی به نام صندوق پژوهش فناوری غیردولتی مجوز بدهد اما باید غیردولتی باقی بمانند. اینها شروع به تشکیلشدن میکند اما دولت اجازه سرمایهگذاری دارد اما سهم دولت نباید بیش از درصد باشد. گاهی وقتها دولت در آنها سهم دارد. مثلا دانشگاه آذربایجان غربی درصد پارک آذربایجان غربی درصد. تقریبا درصد سهام بخش دولتی است. اینها سه کار میتوانند انجام دهند. اول اینکه وام بدهند. دوم مجاز هستند که سرمایهگذاری کنند و سوم اینکه مجاز هستند ضمانتنامه صادر کنند.
کار چهارم عاملیت است. یعنی پول دیگران را میگیرند مدیریت میکنند. الان معاونت علمی منابع خود را از طریق سه چهار تا از این صندوقها مدیریت میکند. این صندوقها متولی وام هستند.
از تا که صندوق نوآوری در کشور تشکیل میشود صندوق در کشور به وجود آمده بود که کل پول آنها میلیارد تومان بود؛ یعنی روی هم رفته به طور میانگین هر کدام کمتر از میلیارد سرمایه اولیه داشتند. وقتی صندوق نوآوری تشکیل میشود در قانون نوشته است که صندوق نوآوری باید حداقل درصد سرمایه خود را به آنها وام دهد. تا آذر با کمکهایی که صندوق میکند و اتفاقاتی که در اکوسیستم میافتد از صندوق به عدد میرسند. پول آنها هم دو برابر میشود یعنی میلیارد. یعنی صندوقها به طور میانگین با .میلیارد سرمایه اولیه داشتند. در تیر ماه امسال صندوق با میلیارد تومان سرمایه اولیه داریم.
وقتی که صندوق نوآوری تشکیل میشود یک کارگروهی درست میشود که رئیس آن وزیر علوم و دبیر آن صندوق نوآوری و شکوفایی باشد. همان نقشی که بانکها و بانک مرکزی با هم دارند این نقش را دولت در مورد این صندوقها به این کارگروهها میدهد. ماهی یک بار هم تشکیل جلسه میدهد. هدایت نظارت اعطای مجوز لغو مجوز بر عهده آن است.
الان نوع صندوق پژوهش فناوری داریم. یکی استانی است در تمام استانهای کشور حداقل یک صندوق دارند. دوم دانشگاه مادر است. الان شریف تهران پلیتکنیک تربیت مدرس و علم و صنعت دانشگاههایی هستند که صندوق دارند. حوزههای فناوری هم دارند. صندوق پژوهش فناوری غیردولتی نانو صندوق پژوهش فناوری غیر دولتی نفت ICT تجهیزات پزشکی دارو کشاورزی معدن مواد پیشرفته. پس این صندوق اینطوری هستند که تا از آنها استانی هستند یک سری از آنها دانشگاهی هستند و یک سری دیگر حوزههای فناوری هستند.
روی اینها هم نظارت هست. شاید بگوییم بورس یک نهاد نظارتی است اینها هم بخش خصوصی هستند که روی آنها نظارت میشود. VCهایی که قبل از این در بازار بودند و الان هم VCهایی در بخش خصوصی هستند که خیلی خصوصی هستند. ولی این صندوق پژوهش فناوری تحت نظارت و هدایت یک کارگروهی هستند که خیالتان راحت است که توسط یک نهادی نظارت میشوند. با این سرمایه اولیه میلیون تومانی خیال ما تا حدی از SERIES A راحت است چون هم VCهای قبلی بازار هستند هم CBCها هم صندوقها.
پس من همیشه به استارتاپها میگویم که یادتان باشد شما در این گعدهها مثلا اسمهای بزرگ و معروفی را از سرمایهگذارها میبینید. خیلی وقتها صف پشت آنها هم زیاد است و تقاضا از عرضه بیشتر است. گاهی اوقات به سرمایهگذارهای نسبتا جدیدتر بازار سر بزنید آنها دارند میآیند و سرمایهگذارهای خوبی هستند. مثلا صندوقهای ما صندوق شریف صندوق یزد صندوق نوین صندوق تجهیزات پزشکی و پرشین دارو خوب سرمایهگذاری کردند و در حوزههای صرفا اپلیکیشن و وب و اینها نه در دارو تجهیزات پزشکی و غیره.
پس من باید به کل این زنجیره کمک میکردم. اینجا نسبتا خیال من از صندوقهای پژوهش و فناوری راحت است.
ما با شتابدهندهها کارهای خوبی کردیم در SEED هم باز من پول میدادم نباید وام میدادم و باز مداخله نکنیم و دولتی نباشد. اینجا چکار کردیم؟ گفتیم شتابدهندهها کدام شتابدهندهها؟ میدانید که ما فقط میتوانیم با نهادهای دانشبنیان کار کنیم. گفتیم شتابدهندههای دانشبنیان. الان نزدیک شتابدهنده دانشبنیان در کشور داریم. به آنها هم وام میدهیم که آنها به استارتاپها SEED بدهند هم با آنها COINVEST میکنیم. با بعضی از شتابدهندهها سقف COINVEST چهار میلیارد تومان است. یعنی به ازای هر استارتاپ ما تا سقف میلیون با آن مچ فاند میرویم. من هم سریع اگزیت میکنم.
پس ما در کل این بازی هم در مشارکت در ایجاد این صندوقها و هم با COINVEST در سه لایه SEED و SERIES A و بالاتر به اکوسیستم کمک کردیم. حالا تصور کنید این همه ابزار دارید این همه پول دارید سوژهای وجود ندارد که رد و بدل شود. این میشود دوشنبههای استارتاپی صندوق نوآوری که مثلا آقای صندوق پژوهش فناوری نمیتوانی استارتاپ خوب پیدا کنی آقای شتابدهنده که نمیتوانی استارتاپت را به سرمایهگذار برسانی من یک رویدادی میزنم که بتوانی تاچ پوینت ایجاد کنی.
مطلب پیشنهادی: چه زمانی برای استارتاپمان سرمایه گذار جذب کنیم!
اول اینکه ما آن را به شکل یک رویداد ندیدیم. یعنی متوجه شدیم یکی از مشکلاتی که استارتاپها دارند این است که نمیتوانند خوب با سرمایهگذار حرف بزنند ادبیات آنها یکی نیست. به نظر میآید که استارتاپها میتوانند با سرمایهگذار حرف بزنند ولی باید یاد بگیرند. پس این یک رویداد نیست انگار که فرآیند توانمندسازی استارتاپها هم هست. ما این سرویس را رایگان میدهیم که از طریق بخش خصوصی آن را انجام میدهیم. یعنی کارگزار داریم و نفرات صندوق آن را برگزار نمیکنند. با یک کارگزار آن را شروع کردیم الان حداقل یا کارگزار داریم که شما از بین آن کارگزاران شاید بیشتر کارن را بشناسید.
بخشی از حقالزحمه برگزارکنندگان به رویداد برمیگردد. یک بخشی ثابت است یک بخشی جایزه است. یعنی پاداش سرمایهگذاری. اینها اگر بتوانند برای استارتاپهایی که روی استیج میآورند سرمایهگذار بگیرند پاداش دریافت میکنند. ما سعی کردیم آنها را به سمتی ببریم که خروجی داشته باشند و فقط برگزارکننده نباشند.
رویداد ما سه بخش دارد. پیش از رویداد رویداد و پس از رویداد. این همان بازارگاه است این برای سرمایهگذاران و صندوقهای پژوهش و فناوری جسوران بورسی CBCها سرمایهگذاران حقیقی و سرمایهگذاران VCهای معروف کلاسیک بازار است. یک سری سرمایهگذار حقیقی هم داریم.
ما در دوشنبههای استارتاپی صندوق نوآوری سرمایهگذار را با سرمایهپذیر وصل میکنیم. نکته این است که استارتاپهای ما یک سری از شتابدهندهها هستند و یک سری آنهایی هستند که یک طرح از شرکت دانشبنیان دارند. یک شرکت دانشبنیان است فروش دارد محصول دارد کار میکند. طرحی دارد برای آن میلیارد تومان میخواهد.
آن طرح بیرون میآید و میشود طرح سرمایهپذیر. حالا اینجا رسانهها میآیند صنایع بزرگ هم هستند. گاهی اوقات آنها سرمایهگذار نیستند مشتری هستند. محصول را میخرند. اگر یک سرمایهگذار روی آن سرمایهگذاری کند و sacle up کند محصول را میخرند. سازمانها و نهادهای حامی و سیاستگذار معاونت علمی وزارت ارتباطات مجلس همه اینها میآیند. پس ببینید این یک بازارگاه است.
پیش از رویداد چه میکنید؟
اولا یک حوزه را انتخاب میکنیم مثلا تجهیزات پزشکی. طرحها و استارتاپهای سرمایهپذیر را شناسایی و ارزیابی میکنیم و انتخاب میکنیم. مثلا عدد ثبتنام میکنند از دل آنها عدد را انتخاب میکنیم.
مطلب پیشنهادی: ۱۰ استارتاپ که بدون سرمایه به سوددهی رسیدند
نگاه ما خیلی نگاه مبتنی بر بازار است. باید حوزهای باشد که ما حداقل بتوانیم استارتاپ در آن پیدا کنیم. چون اگر استارتاپ در حوزهای نباشد واقعا حوزهای نیست که بیرون مخاطب داشته باشد. دقت کنید که کارگزار من باید سراغ این همه صندوق برود. بعضی از آنها تخصصی شدهاند. حالا درست است که عموما رسانهها هستند ولی صنایع بزرگ خریدار وزارتخانه مجلس و غیره را که دعوت میکنیم باید تخصصی دعوت شوند.
ما یک صف ثبتنام در سایت درست کردیم. ثبتنام که شد ما تا را انتخاب میکنیم. شرکتها کملطفی میکنند ثبتنام نمیکنند و شفاهی میگویند. شما ثبتنام کنید تا که شد من میزنم. حتی سراغ استارتاپ سرگرمی آموزش و ورزش هم رفتم. اصلا حوزههای بهخصوصی مد نظر ما نیست. خود کارگزار هم فرق میکند. مثلا شتابدهنده به ما میگوید من سه تا دارم سه تا هم شما پیدا کن در حوزه دارو تا برگزار کنیم.
گاهی یک رویدادی در سطح استان برگزار شده و ضعیف بوده کارگزار میگوید این استارتاپ را بیاور. ما هرجایی که یک پکیج پنج ششتایی از استارتاپ به دست ما برسد میآوریم. در رویدادها از سرمایهگذارهای جسور بازیگران مرتبط رسانهها و صداوسیما دعوت میکنیم. بعضی استارتاپها میگویند کل رویداد یک طرف و آن مصاحبهای که صداوسیما پخش کرده یک طرف.
اولین کاری که میکنیم به کارگزار میگوییم گزارش را برای کسانی که در رویداد بودند و نبودند بفرستد. چون الان به دو شکل است. موقعی که کرونا نبود به شکل حضوری و مجازی بود الان بیشتر مجازی است. بعد در سایت صندوق به نام بازار استارتاپی بارگذاری میکنیم که برای همیشه در آنجا بماند. پیگیری میکند و جلسات مذاکره سرمایهگذار و سرمایهپذیر را برگزار میکند و کمی هم ارائه مشاوره دارد. من به همه استارتاپهایی که میآیند میگویم تا ماه از امروز من پول مشاوره را به این کارگزار دادهام از آن استفاده کن.
اوایل شائبهای پیش آمده بود که صندوق نوآوری کارگزاری رانتی گذاشته که آنها از ملت سهم میگیرند. چنین چیزی نیست. پول آنها را خود ما دادیم و تا ماه خدمات پس از فروش هم دارند. اما نکته این است که استارتاپ میخواهد یا میلیارد تومان بگیرد این یک معامله پیچیده است. پیشنهاد من این است که مشاوره بگیرید. حالا اینکه بابت مشاوره ساعتی صد هزار یا یک میلیون تومان پول میدهی یا کمیسیون میدهی را من نمیدانم. پیشنهاد من مشاوره است و من تا ماه پول آن را پرداخت کردهام. دیگر تصمیم با خود استارتاپ است مشاوره بگیرد یا نه.
پس خود ما کمیسیون میدهیم و کارگزاران ما میدانند که اگر یک معامله میلیارد تومانی ببندند میتوانند بیایند و پاداش آن را از ما بگیرند. علاوه بر آن fix cost است که خیلی کم است. طوری طراحی کردیم که کارگزار را اذیت میکند. فیکسکاست خیلی کم است. رویداد سه چهار ماه دوندگی دارد. اگر بخواهند این چند ماه برای آنها جذاب باشد باید یکی دو تا از استارتاپها را به سرمایهگذاری برسانند. اگر از صندوق گرفت ما تمام صندوقها را همیشه به رویدادها دعوت میکنیم. همه آنها هم میدانند پول کم داشته باشند صندوق نوآوری هست.
مطلب پیشنهادی: آیا با استارتاپهای موفق ایرانی آشنا هستید؟
ورود جدی دوشنبههای استارتاپی صندوق نوآوری به استانها
الان به فکر این هستیم که به سمت استانها برویم. ما بیشتر به حوزه مارکت چسبیدیم و مثلا سراغ کشاورزی سلامت و داخل استانها نرفتیم. الان به کارگزارهایمان میگوییم که سراغ استانها بروند و از کرمان قزوین و خراسان شمالی شروع کردیم. شاید تا بیشتر درنیاید اما این انگیزهای میشود برای جوانی که مثلا در خراسان شمالی است.
ما باید بتوانیم سرمایهگذار بینام و نشان سرمایهگذاران سنتی که در صنعت پول دارند را به این سمت بکشیم. فرض کنید بتوانید سازمان غذا و دارو را متقاعد کنید مجوز را تسریع کند سرمایهگذار راحتتر سرمایهگذاری میکند. یا یک استارتاپی در حوزه پسماند است. من اگر رئیس سازمان پسماند شهرداری تهران را در یک رویدادی بیاورم و او بگوید که من حاضرم از این استارتاپ به صورت پایلوت در منطقه استفاده کنم سرمایهگذار به خود میگوید خدا را شکر این بازار دارد.
ما تلاش میکنیم به جز سرمایهگذار بقیه بازیگران اکوسیستم را بیشتر درگیر کنیم. چون متوجه شدیم فقط این دو نیستند. خیلی وقتها رگولاتور خریدار و غیره هم است. دیگری تقویت بازار استارتاپی مجازی ماست چون نباید اصلا به رویداد محدود شود. این باید بماند چون دارایی کشور است. این استارتاپ باید بمانند.
مطلب پیشنهادی: همه چیز درباره عقد قرارداد سرمایه گذاری در استارتاپ
دوشنبههای استارتاپی صندوق نوآوری را مجازی کردیم. متقاضی در سایت یک کاربرگ را میگیرد و پر و امضا میکند و این کاربرگ در صف میرود. همین کار را برای SEED هم میکنیم. برای شتابدهندههاست هم میخواهیم ایجاد کنیم. چون شتابدهندهها این مشکل را برای ورودی خود دارند. در دانشگاه دانشجوهای دکترا و فوق و غیره کلی طرح دارند که مثلا صد تومان پول لازم دارند تا آن را به نقطهای برسانند. شتابدهنده پول و جا دارد اما تقاضا و عرضه هماهنگ نمیشود. رویدادی به نام پیوند برگزار کردیم و بین دانشگاهها و شتابدهندهها در حال ایجاد پیوند هستیم. برای هر استارتاپ هم یک ویدیو رایگان درست کردیم و به خودش میدهیم و در صفحه اینستاگرام خودمان هم میگذاریم.
کشور به چنین استیجی نیاز داشت اما میخواهیم در دو گروه بیشتر شناخته شویم. هر سال هفته است تا تا یعنی استارتاپ در سال قطعا تولید کشور است. استارتاپ از دل شتابدهنده بیرون میآید. تعداد سرمایهگذارها در حال افزایش است. به نظر من مسئله اکوسیستم اصلا پول نیست. فقط با پولهایی که ما میدانیم یعنی میلیون در صندوق پژوهش فناوری هست. به نظرم مشکل اکوسیستم پول نیست. در صورتی که این نگرانی مخصوصا بعد از تحریم و خروج سرمایهگذارهای خارجی پررنگ شده که اکوسیستم سرمایهگذار ندارد. این مسئلهای است که در کل دنیا هست و همیشه مسئله پول مطرح است.
رادیو شنبه: سرمایه گذاری در کرونا | چالش ها و فرصت ها
من نمیخواهم به استارتاپها ایراد بگیرم ولی یک بخشی از آن فرافکنی و کمبودهای خود آن است. اکوسیستم ایرادهایی دارد که راحتترین کار این است که بگوییم پول نیست. من پای صحبت سرمایهگذارها مینشینم. خود ما پول داریم و دنبال تقاضای COINVEST هستیم. اگر من پول نداشتم برای چه دوشنبههای استارتاپی راه انداختم؟ پول هست استارتاپ تر و تمیزی که مارکت مشخص و تیم قوی و پویا و پرانگیزه داشته باشد و بتواند با سرمایهگذار ببندد نیست. چون برای یک معامله خوب هزاران چیز مختلف باید کنار هم بنشینند. یواش یواش سرمایهگذارها در حال رقابت با همدیگر هم هستند که خیلی خوب است.
مطلب پیشنهادی: دولت آینده و آینده اکوسیستم استارتاپی
سوال خیلی سختی است. جواب سیاسی به این سوال این است که امیدوارم تغییری نکند و قطعا دولت آقای رئیسی هم سعی میکند که رو به جلو حرکت کند. الان زمان برگشت به عقب نیست. اکوسیستم بالغ شده و به نقطهای رسیده. ما یکی از بهترین اکوسیستمهای منطقه را داریم اما باید قدرش را بدانیم.
ضعف کشورهای منطقه عمدتا استعداد است. امارات قطر لبنان کشورهایی هستند که به لحاظ ارتباطات و سرمایهگذاران خارجی مشکلی ندارند و دلار و پوند فراوان است. مسئله آنجاست که استعدادی وجود ندارد که استارتاپی بنا کند. اما چرا حرکت نمیکند؟ چون جوان درسخوانده دانشگاهی وجود ندارد. به همین دلیل است که تلنت ویزا در استرالیا میگذارد. به همین دلیل است استارتاپ ویزا میگذارد.
کل اقتصاد نوآوری دانش و استارتاپی یک رقابتی است که بعد از رقابت نفت به منطقه ما هم رسیده است. دیگر داستان اروپا و سیلیکونولی نیست. منطقه ما بیدار شده. نیازی به مطالعه هم نیست اینها تلنت ندارند. امارات تا همین دو سه سال گذشته بیشتر از سال اقامت نمیداد. الان اقامت را ساله کرده و هزار مهندس کامپیوتر میخواهد. عربستان قطر و عمان همینطور.
مطلب بپیشنهادی: طرح صیانت و بدرقه ۱۰۰ هزار جوان استارتاپی به امارات!
حتی کشورهای اروپایی
دانمارک میلیون نفر جمعیت دارد. در این میلیون نفر چند نفر از آنها از این صنف هستند؟ چند نفر در صنایع دیگر است؟ چند نفر میخواهند استارتاپ درست کنند؟ معلوم است که دست خود را به سمت کشورهایی مثل ما دراز میکنند. میخواهم بگویم که واقعا اقتصاد استارتاپی دریچهای است که اگر کمی غفلت کنیم به روی ما بسته میشود.
نگاه دولت جدید هم اینطور نیست که به عقب برگردد. نگاه کلان دولت به نظر من اقتصاد دانشبنیان است و اقتصاد نوآوری و اقتصاد استارتاپی یکی از رئوس دولت جدید است. اما باید دید که افراد چه میکنند. ما امیدواریم راهی که در صندوق نوآوری شروع شده تداوم پیدا کند. در منطقه دوبی را به قطب اقتصاد بازرگانی منطقه تبدیل کردند.
الان کشتیها میروند و آنجا بار خالی میکنند. یعنی سعی کردند که نهادهای مالی را در آنجا مستقر کنند. ولی در اقتصاد نوآوری ما نسبت به آنها سه هیچ جلو هستیم. منتها تعلل کنیم آنها با ربایش این استعدادها چون پول و دید هم دارند جلو خواهند رفت. باید مراقب باشیم واقعا مقطع حساسی است.
مطلب پیشنهادی: آینده کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال