استارتاپ های شکست خورده خارجی

استارتاپ‌هایی که گمان نمی‌رفت با شکست مواجه شوند

0

اگر استارتاپ Yik yak به جای اینکه رؤیای فیس‌بوک‌شدن را در سر بپروراند، روی ارزش‌های خود تمرکز کرده و محصولی را که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته بود، تقویت می‌کرد، امروز می‌توانست در کنار فیس‌بوک، به عنوان یکی از رسانه‌های ارتباطی موفق شناخته شود…

شکست در اکوسیستم استارتاپی جهان اجتناب‌ناپذیر است و متخصصان این حوزه معتقد‌ند که بیش از ۹۰‌درصد استارتاپ‌ها با شکست مواجه می‌شوند، اما در این میان برخی از شکست‌ها نسبت به دیگر همتایان خود تماشایی‌تر هستند و به همین دلیل نیز گزارش این هفته تجربه شکست را به استارتاپ‌هایی اختصاص داده‌ایم که نوع شکست آن قابل‌ تأمل‌تر بوده و حتی می‌توان آنها را در گروه شکست‌های دیدنی سال‌های اخیر قرار دهیم.

مدل تجاری اشتباه Moviepass

شکست استارتاپ Moviepass در ۱۴‌سپتامبر‌۲۰۱۹ با سقوط میلیون‌ها کاربر، قطعا یکی از شکست‌های تماشایی اکوسیستم استارتاپی جهان به شمار می‌رود. به طوری که در فاصله کمتر از یک سال، تعداد مشترکان این استارتاپ از ۳‌میلیون کاربر به ۲۲۵‌هزار کاربر کاهش داشت. این استارتاپ که در سال‌۲۰۱۱ در آمریکا راه‌اندازی شد و مقر اصلی آن در نیویورک بود، امکان اشتراک پرداخت را برای مشترکان خود جهت تماشای فیلم فراهم می‌کرد و یک سرویس بلیت‌فروشی فیلم به صورت اشتراکی به شمار می‌رفت. نکته جالب این است که کسب‌وکار مذکور در دوران فعالیت ۹‌ساله خود، گروه زیادی از مشترکان را به دست آورد، اما در نهایت با شکست مواجه شد.
دلیلی که برای شکست این کمپانی بیش از دیگر دلایل مطرح می‌شود، وجود مشکل در مدل تجاری آن بود. مدیریت هزینه‌ها و طراحی یک مدل تجاری که بتواند جوابگوی نیازهای بازار، هزینه‌های مجموعه و نیازهای کاربران باشد، مهم‌ترین چالشی بود که این کمپانی با آن مواجه شد.

به دنبال ایجاد فشار از سوی استودیوهای فیلم و سینماها، استارتاپ Moviepass محدودیت‌های جدیدی را در رابطه با خدمات خود ایجاد کرد که همین محدودیت‌ها منجر به این شد که کاربران، این استارتاپ را در فضای رقابتی بازار رها کنند. در نهایت کمپانی مذکور از طریق اعمال محدودیت‌ها نیز نتوانست هزینه‌های خود را پوشش دهد، زیرا کاربران آن ریزش داشتند و حتی جذب سرمایه نیز نتوانست مشکلات مدیریتی این شرکت را حل کند. به طور کلی می‌توانیم بگوییم استارتاپ Moviepass با ارائه یک مدیریت ضعیف در طراحی مدل تجاری خود، نتوانست محصولی را به مخاطبانش ارائه دهد که آنها را مانند سال‌های قبل راضی نگه دارد و در نتیجه با کاهش عجیب بیش از ۲میلیونی کاربران خود، در تنگنای شکست قرار گرفت.

CueCat نتوانست مدل درآمدی خلق کند

مدل رایگان استارتاپ CueCat و این نکته که نتوانست از کسب‌وکار خود مدل درآمدی به وجود بیاورد، مهم‌ترین دلیل شکست این کسب‌وکار به شمار می‌رود. CueCat که در زمینه سخت‌افزار و خواندن بارکد‌ها در سال‌۲۰۰۰ کار خود را شروع کرده بود، یک استارتاپ پیشرو در زمینه برنامه‌های سخت‌افزاری کامپیوتر به شمار می‌رود که امکان خواندن بارکد از طریق تلفن‌های همراه را برای مشتریان خود فراهم کرده و مشتریان می‌توانستند به صورت رایگان به محتوای سایت‌های زیادی دسترسی پیدا کنند.
در دوره‌ای که داشتن تلفن‌های مجهز به دوربین خیلی رایج نبود، وب‌کم‌ها چندان زیاد نبودند و کدهای QR نیز چندان شناخته شده نبودند، استارتاپی راه‌اندازی شد که فرایند اسکن این کدها را به صورت رایگان برای کاربران فراهم می‌کرد. اشکال کار در اینجا بود که کسب‌وکار مورد نظر ما موفق نشد از مدل تجاری خود درآمد کسب کند. کاربران به صورت رایگان این کدها را اسکن می‌کردند، اما در نهایت آورده‌ای برای شرکت نداشت. مردم باید در ازای استفاده از بارکدهای رایگان، مشخصات و ایمیل خود را وارد می‌کردند تا این کمپانی بتواند از این داده‌ها برای برنامه‌های تبلیغاتی استفاده کند، اما اکثر مردم چنین کاری را انجام نمی‌دادند و همین امر نیز باعث شد که این شرکت به منظور جلوگیری از سوءاستفاده‌های کاربران، برنامه‌های خود را مسدود کند. اگرچه اسکنر آنها رایگان بود، اما این شرکت قصد داشت از این خدمات رایگان جهت امور تبلیغاتی بهره‌مند شود و درآمد کسب کند، اما در نهایت موفق به چنین کاری نشد و مجبور به تعلیق برنامه‌های خود شد.

Yik yak می‌خواست فیس‌بوک دوم باشد

برنامه Yik yak که در حوزه رسانه‌های اجتماعی کار خود را در سال۲۰۱۳ آغاز کرد، شروع بسیار خوبی داشت، اما شکست غیرمترقبه‌ای را در ادامه فعالیت خود تجربه کرد. این برنامه که در قالب یک برنامه ارسال پیام ناشناس کار خود را آغاز کرده بود، به سرعت توانست در بین دانشگاه‌ها و دانشکده‌های ایالات متحده برجسته شود، زیرا این گروه از جوانان به شرایط ناشناس ماندن و خاص این برنامه علاقه زیادی پیدا کرده بودند. برنامه مذکور به کاربران گوشی‌های اندروید و آی‌او‌اس این امکان را می‌داد که در شعاع ۵ مایلی خود با دیگر کاربران وارد گفت‌وگو و تعامل شوند.

استارتاپ مذکور بیش از ۷۵ میلیون دلار سرمایه جذب کرده بود و می‌رفت که در ردیف رسانه‌های اجتماعی برتر جهان قرار بگیرد. اما چه چیزی اشتباه پیش رفت؟
مشکل اساسی از زمانی شروع شد که این استارتاپ به فکر گسترش کسب‌وکارخود افتاد و خواست به یک فیس‌بوک دوم تبدیل شود. بر همین اساس نیز کاربران خود را مجبور به ساختن پروفایل می‌کرد، در حالی که ناشناس‌ماندن کاربران، جذابیت اصلی این برنامه بود و با در پیش گرفتن چنین فشاری، بسیاری از کاربران خود را از دست داد.
شاید اگر استارتاپ Yik yak به جای اینکه رؤیای فیس‌بوک شدن را در سر بپروراند، روی ارزش‌های خود تمرکز کرده و محصولی را که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته بود، تقویت می‌کرد، امروز می‌توانست در کنار فیس‌بوک، به عنوان یکی از رسانه‌های ارتباطی موفق جهان شناخته شود.

Pets.com دچار سوءمدیریت هزینه شد

در فاصله ۲سال، یعنی از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰، مدت زمانی بود که استارتاپ Pets.com راه‌اندازی شد، پا گرفت و سرانجام نیز خیلی زود با شکست مواجه شد. فعالیت اصلی این استارتاپ در حوزه تولید لوازم حیوانات اهلی به خرده‌فروشان بود و خیلی زود نیز توانست پلتفرم تجارت الکترونیک خود را گسترش دهد؛ به طوری که این کسب‌وکار با فروش قوی‌ای که در اولین سال مالی خود داشت به درآمدی بیش از ۶۰۰ هزار دلار دست یافت. اما شاید بتوانیم بگوییم پاشنه آشیل این استارتاپ نوپا، سوءمدیریت هزینه‌ها و خصوصا سوءمدیریت در فرایندهای مالی و هزینه‌ها بوده است.

در نظر بگیرید که در همان سال اول که درآمد این شرکت تنها کمی بیش از نیم میلیون دلار بود، آنها ۱۱.۸‌میلیون دلار را برای برنامه‌های تبلیغاتی خود صرف کردند. ضمن اینکه در ادامه نیز با فروش کالاهای خود به قیمت‌های پایین‌تر، موجب‌ ضرردهی شرکت شدند؛ به طوری که محصولات خود را تقریبا یک‌سوم قیمتی که برای ساخت آنها هزینه کرده بودند، به فروش رساندند.
داشتن پشتوانه مالی قوی نباید منجر به خرج‌های بی‌رویه در برنامه‌های بازاریابی و فروش ارزان محصولات شود و در این مورد، تجربه شکست استارتاپ Pets.com به خوبی این نکته را ثابت می‌کند، زیرا آنها در یک فاصله دو‌ساله موفق به مدیریت هزینه‌های خود نشدند و به جای اینکه درآمد شرکت خود را افزایش دهند، موجودی خود را نیز از دست دادند. رسیدن به یک درآمد نیم‌میلیون دلاری در عرض یک سال، خیزش خوبی برای یک استارتاپ به شمار می‌رود و این کسب‌وکار نیز می‌توانست از این موقعیت استفاده بهینه‌تری داشته باشد و با گسترش خط تولید خود، مشتریان ثابت خود را حفظ کند، اما کاری که کرد گسترش دایره بازاریابی بود که منجر به هزینه‌ بالای بیش از ۱۱‌میلیون دلاری برای شرکت شد؛ هزینه‌ای که به هیچ عنوان با سبد درآمدی شرکت همخوانی نداشت.

Juicero بیش از حد پیچیده بود

محصولات بیش از حد پیچیده محکوم به شکست هستند و این همان اتفاقی بود که برای استارتاپ Juicero رخ داد. این کسب‌وکار که در سال‌۲۰۱۳ راه‌اندازی شده بود، آبمیوه‌ها و سبزیجات نیمه‌آماده را در اختیار مشتریان قرار می‌داد و امکان اتصال به وای‌فای و برقراری یک ارتباط اینترنتی را به منظور استفاده از محصول مذکور برای مشتریان فراهم می‌کرد. بر این اساس، محصولات آبمیوه و سبزیجات این استارتاپ بسیار پیچیده بودند و مشتریان به منظور تکمیل فرایند گرفتن آبمیوه، باید به اینترنت متصل می‌شدند.

این استارتاپ در سال۲۰۱۴ موفق به جذب یک سرمایه ۱۲۰‌میلیون دلاری شد و با پشتوانه مالی خوبی کار خود را آغاز کرد. پول مذکور صرف نظارتی می‌شد که این کمپانی روی گرفتن آبمیوه‌ها داشت، به این صورت که مشتریان می‌توانستند از طریق اسکن بارکدهایی که روی این بسته‌ها بود، مطمئن شوند که محصولی که خریداری کرده‌اند، واقعا یک آبمیوه است. قیمتی که این کمپانی برای محصولات خود ارائه داده بود، ۴۰۰ دلار بود که برای محصولی مانند آبمیوه واقعا بالا بود و خصوصا در آن سال‌ها، مشتریان چندان رغبتی به پرداخت چنین هزینه‌ زیادی نداشتند.
توجه داشته باشید که محصولات مبتنی بر فناوری، در درجه اول باید به نیاز ضروری مخاطب پاسخ دهند و ارائه محصولات فانتزی که تنها بر فناوری متکی بوده و کاربرد آنها نیز پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، در نهایت نمی‌تواند نیازهای عمومی بازار را پوشش دهد. تجربه شکست استارتاپ Juicero نیز این نکته را ثابت می‌کند که استفاده از فناوری نباید به سمت پیچیده‌کردن محصولات و خدمات برود، بلکه باید بر اساس نیازهای بازار و ساده‌تر‌کردن فرایند کاربردی محصولات پیش برود، در غیر این صورت، حتی پشتوانه سرمایه‌های چند صد میلیون دلاری نیز نمی‌تواند یک کسب‌وکار را حفظ کند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.