نکات اساسی درباره سلامت مالی استارتاپ ها

شما یک استارتاپ سودده هستید؟

0

هر کسی که کسب‌و‌کار جدیدی راه‌اندازی می‌کند، مفهومی از سود در ذهن خود دارد. اگر می‌خواهید بیش از آنچه هزینه می‌کنید عایدی داشته باشید، تفاوتش در سودی است که دریافت می‌کنید و تفاوت بزرگ‌‌ در سود بیشتری است که کسب می‌کنید، اما مهم‌ترین سوال این است که چطور می‌شود یک کسب‌و‌کار سودآور ایجاد کرد؟

اولین و مهم‌ترین نکته این است که یک کسب‌و‌کار سودآور محصولی را می‌فروشد که مردم به آن نیاز دارند، از آن استفاده می‌کنند و حاضر هستند برای برخورداری از آن پول پرداخت کنند. اگر قصد راه‌انداختن کسب‌و‌کاری دارید، حتما به این مسئله فکر می‌کنید و می‌خواهید ایده‌هایتان را عملی کرده و استارتاپی راه‌اندازی کنید که مشکل مشتریان را حل کرده و آنقدر ارزشمند باشد که آنها به لحاظ مالی به آن تعهد داشته باشند.

نکته دوم این است که کارفرمایی که یک کسب‌و‌کار سودآور را راه‌اندازی می‌کند، باید خیلی خوب از مسائل مالی و تجزیه‌ و تحلیل‌های مربوط به هزینه و فایده و تاثیر آنها بر سود دریافتی مطلع باشد. از این معیارها به عنوان‌‌ شاخص‌های اصلی عملکرد یاد می‌شود.

سلامت مالی چیست؟

همزمان با رشد استارتاپ، تمرکز اصلی‌تان باید ‌روی شاخص‌هایی نظیر هزینه جذب مشتری، طول عمر استارتاپ و مدت زمان باقی‌ماندن مشتریان باشد. برای اینکه بدانید چطور این معیارها بر سودآوری و ارزش استارتاپ شما تاثیر می‌گذارند، می‌‌توانید یک محاسبه ساده تجاری انجام دهید تا دریابید چطور با ایجاد تغییر از هر یک از معیارهای شاخص، عملکرد سود شما افزایش یا کاهش خواهد یافت.

نکات اساسی درباره سلامت مالی شرکت ها

در اینجا ۹ معیار مهمی که باید از آنها مطلع باشید، فهرست شده است. شاخص عملکرد شما هر زمان استارتا‌پ‌تان مسیر رشد را در پیش گرفت، تغییر خواهد کرد. برای مثال، وقتی که استارتاپ خود را راه‌اندازی کردید، ثبت‌نام‌های جدید و مشارکت مشتریان جدید می‌تواند یکی از شاخص‌های عملکردی باشد که صحت ایده اصلی استارتاپ را تایید کرده و ثابت می‌کند راه‌حل‌های شما برای پاسخ به نیازهای مشتریان جواب داده است.

ارزش مشتری در دراز‌مدت

این شاخص به شما می‌گوید هر مشتری در طول مدت زمانی که عضو استارتاپ شما‌ست، چه میزان درآمد برای شما ایجاد می‌کند. در روند عضویت برای دریافت یک محصول، شما می‌توانید در ابتدا شاخص ارزش مشتری را با اندازه‌گیری میانگین ارزش خرید به‌دست آورید. سپس این مقدار را در یک ماه و یا یک سال محاسبه کنید. شاخص مورد نظر به نظر خواهد آمد. اگر بتوانید بفهمید از هر مشتری چقدر درآمد دارید، آنگاه قادر خواهید بود دریابید که برای جذب هر مشتری تا چه میزان می‌توانید هزینه کنید. خیلی ساده است!

بیشتر بخوانید: آموزش بوم مدل کسب و کار

هزینه جذب مشتری

همانطور که از اسمش پیدا‌ست، هزینه‌‌ای است که شما باید برای جذب هر مشتری پرداخت کنید. وقتی استارتاپ راه‌اندازی می‌کنید و محصول جدیدی با برندی ناشناخته ارائه می‌کنید، ممکن است هزینه جذب مشتری بالا باشد اما به محض اینکه متوجه شوید مشتری ایده‌آل شما چه ویژگی‌هایی دارد، می‌توانید بهترین مسیر بازاریابی را در پیش بگیرید و به این ترتیب هزینه جذب مشتری برای شما رفته‌رفته کاهش خواهد یافت. البته متوجه باشید که هزینه جذب مشتری شامل هزینه‌های فروش، بازاریابی و توزیع نیز می‌شود.

شاخص از دست دادن مشتری

این شاخص به شما می‌گوید که چند درصد از مشتریان پولی شما خرید‌هایشان را لغو می‌کنند. این شاخصی است که شما باید همواره تلاش کنید در پایین‌ترین سطح ممکن نگاهش دارید.

حفظ مشتری

این شاخص درست عکس شاخص از دست دادن مشتری است. این شاخص نشان می‌دهد درصد مشتریان پولی که توانسته‌اید حفظ کنید، چقدر است؛ همان مشتری‌هایی که عضویت خود را تمدید می‌کنند و همچنان از خدمات شما استفاده می‌کنند. اگر این شاخص بالا باشد، معنایش این است که شما در ارائه خدمات باارزش به مشتری‌های خود موفق هستید و آنها از خدمات و محصول شما راضی هستند.

بیشتر بخوانید: فواید کار تیمی اثربخش

گردش پول نقد

این شاخص از مقایسه با هزینه‌ها و درآمدهایتان به دست می‌آید؛ یعنی نشان می‌دهد چقدر پول به دست می‌آورید و چقدر پول از دست می‌دهید. اگر این شاخص مثبت باشد، نشان می‌دهد مقدار پولی که به کسب‌و‌کار شما وارد می‌شود، بیشتر از مقداری است که از دست می‌دهید.

بازگشت سرمایه

این شاخص به شما نشان می‌دهد که میزان بازگشت پول در سرمایه‌گذاری شما چقدر است. ممکن است پول از دست بدهید و ممکن است به‌دست آورید. برای محاسبه مقدار بازگشت پول از سرمایه‌گذاری در یک کسب‌‌‌وکار جدید، یک پروژه تا طرح ابتکاری، ابتدا سود یا ضرر خود را از کل سرمایه‌گذاری‌تان جدا کنید و سپس آن را در ۱۰۰ ضرب کنید. نتیجه‌ای که به‌دست می‌آید، عدد شاخص شما‌ست.

میزان مصرف سرمایه

این شاخص به شما می‌گوید یک استارتاپ چه میزان سرمایه را برای تامین مالی فعالیت‌هایش مصرف می‌کند. این شاخص برای یک استارتاپ در بستگی با مدل تجاری، جذب سرمایه‌ یا استراتژی رشد به دست می‌آید.

درآمد

درآمد پولی است که شما از طریق فروش به دست می‌آورید و شاخصی برای سنجش عملکرد استارتاپ است. البته در بسیاری از موارد، درآمد یک شاخص خیلی دقیق برای سنجش سلامت مالی استارتاپ محسوب نمی‌شود چراکه در درآمد، هزینه‌های تجاری لحاظ نمی‌شود.

درآمد خالص

درآمد خالص از تفاوت میان درآمد و هزینه‌های شما به‌دست می‌آید. توجه دقیق به ارزش مشتری در درازمدت، هزینه جذب مشتری، هزینه از دست دادن مشتری، هزینه حفظ مشتری، گردش پول، بازگشت سرمایه و میزان مصرف سرمایه به شما کمک می‌کند تفاوت میان درآمد و هزینه‌هایتان را افزایش دهید و در نهایت استارتاپی سودده داشته باشید.

اگر قصد راه‌اندازی کسب‌‌و‌کاری جدید را دارید و فکر می‌کنید هنوز خیلی زود است که درباره شاخص‌های بالا فکر کرده و برنامه‌ریزی کنید، به یاد داشته باشید که حتی ممکن است محصولی تولید کنید که مشتری آن را دوست داشته باشد ولی باز هم شکست بخورید!

اگر شاخص‌های کلیدی عملکردی استارتاپی با هم همخوانی نداشته باشد، در نهایت نخواهد توانست ارزش خود را حفظ کند. در هر مرحله‌ای از کسب‌و‌کار، هر چقدر که به ارزش کالایتان فکر می‌کنید، به همان اندازه به سلامت مالی استارتاپ خود نیز فکر کنید.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.