CVC چیست؟ | همه چیز درباره سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

هرآنچه باید د درباره سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC بدانید 

0

CVC چیست؟

در دنیای پرشتاب فناوری و کسب‌وکار امروز، شرکت‌ها برای بقا و رشد بیش از هر دورانی به نوآوری نیاز دارند تا از رقبا سبقت بگیرند. صنایع مختلف در سراسر جهان همواره با تلاطم روبه‌رو هستند و پیشرفت‌های فناوری شرکت‌ها را وادار می‌کند در مورد مدل‌های سنتی کسب‌وکار بازنگری کنند. با این روند،‌ سازمان‌ها بیش از پیش به استراتژی‌های غیرمرسوم روی می‌آورند تا با پیشرفت هرچه بیشتر،‌ مزیت رقابتی خود را حفظ کنند. یکی از استراتژی‌هایی که مورد استقبال شرکت‌ها قرار گرفته، سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC (Corporate Venture Capital) است. 

سرمایه گذاری خطر پذیر (VC) نوعی فرآیند تأمین مالی است که در آن شرکت‌ها (معمولاً کسب‌وکارهای کوچک و استارتاپ‌ها) سرمایه (پول) مورد نیاز خود را در ازای اعطای شراکت در سهام دریافت می‌کنند. سهام ذکر شده معمولاً ۵۰ درصد یا کمتر سهم شرکت سرمایه گذاری شده را در بر می‌گیرد. با توجه به این تعریف، به بررسی تفاوت میان روش سنتی سرمایه گذاری خطر پذیر و سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC می‌پردازیم. 

سرمایه گذاران خطر پذیر سنتی، سرمایه مورد نیاز را از شرکای محدودی تأمین و آن را در صندوق‌های سرمایه گذاری خطر پذیر ذخیره می‌کنند. آن‌ها از سرمایه این صندوق‌ها برای تأمین مالی استارتاپ‌هایی استفاده می‌کنند که اگرچه ریسک بالایی دارند اما در صورت موفقیت سود بسیاری خواهند داشت. 

هدف اصلی سرمایه گذاران خطر پذیر سنتی (شرکای ارشد) دست یافتن به سود مالی قابل توجه از طریق سرمایه گذاری‌های حساب‌شده است. معمولاً ۸۰ درصد بازگشت سرمایه به شرکای با مسئولیت محدود تعلق می‌گیرد در حالی که شرکای ارشد ۲۰ درصد سود را تحت عنوان سهام تعویقی و کارمزد مدیریت دریافت می‌کنند.

از سوی دیگر، موسسات سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به طور معمول جزئی از ساختار سازمانی یک شرکت بزرگ و صاحب نام هستند. موسسات سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی با همکاری با استارتاپ‌ها و شرکت‌های نوظهور و خوش آتیه می‌توانند با شناخت و پرورش قابلیت‌ها و استعدادهای موجود در این شرکت‌ها، علاوه بر بالابردن روحیه نوآوری و کارآفرینی آن‌ها را در رقابت نفس‌گیر بازار به پیش برانند. 

بسیاری از موسسات CVC سرمایه و بودجه عملیاتی مورد نیاز خود را از شرکت مادر خود دریافت می‌کنند. تیم‌های سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به‌خلاف سرمایه گذاران خطر پذیر سنتی، چشم به چیزی بیش از بازگشت سرمایه خود می‌دوزند.

تاریخچه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

طی ۱۰ سال گذشته، شرکت‌های بزرگ برای سرمایه گذاری و همکاری با استارتاپ‌های نوآور، بیش از پیش به سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی روی آورده‌اند. شرکت‌های بزرگی مانند گوگل، مایکروسافت و اینتل با استفاده از این روش سرمایه گذاری، علاوه بر به دست آوردن شراکت در سهام شرکت‌های نوظهور، جدیدترین فناوری‌ها را به پیش رانده‌اند.

اولین بار مفهوم CVC توسط سازمان تحقیقات و توسعه آمریکا (ARDC) معرفی شد که در سال ۱۹۴۶ به عنوان اولین شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر تأسیس شد. این شرکت با هدف تأمین مالی و پشتیبانی از شرکت‌های فناوری تازه تأسیس آغاز به کار و راه را برای سایر شرکت‌های سرمایه گذاری خطر پذیر باز کرد.

با وجود تنش میان اهداف مالی و استراتژیک، شواهد ضد و نقیض در مورد کارآیی سرمایه گذاری روی استارتاپ‌ها به عنوان «برون‌سپاری تحقیق و توسعه» و دشواری در رقابت برای بستن بهترین قراردادها، نیاز به سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی همیشه در بازار جهانی حس می‌شد.

سابقه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی بازمی‌گردد که در آن، شرکت‌هایی مانند Intel, DuPont, GM, Hewlett-Packard,  و  Xeroxصندوق‌های سرمایه گذاری خطر پذیر خود را تأسیس کردند. صندوق‌های CVC اولیه معمولاً کوچک بودند و به سرمایه گذاری حداقلی در شرکت‌های فناورانه تازه تأسیس محدود می‌شدند. 

هدف اصلی این شرکت‌ها ارزیابی اثرگذاری سرمایه گذاری در استارتاپ‌ها به عنوان «برون‌سپاری تحقیق و توسعه» و رفع چالش‌های رقابتی برای پیدا کردن بهترین گزینه‌های سرمایه گذاری بود. در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی،‌ همان طور که شرکت‌ها شروع به افزایش حجم سرمایه گذاری و ایفای نقش فعالانه در شرکت‌های پورتفولیوی خود کردند، مدل سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی نیز  روز به روز محبوب‌تر شد و شرکت‌های CVC شروع به سرمایه گذاری در صنایع گوناگون کردند. 

در ابتدا، مهم‌ترین انگیزه‌های سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی عبارت بودند از:

  1. شرکت‌های پیشرو رشد سریعی داشتند و به دنبال ایجاد تنوع و یافتن بازارهای جدید بودند.

  2. غول‌های صنعتی آمریکا در اوج موفقیت خود بودند و می‌خواستند پول‌های هنگفت خود را به صورت کارآمد سرمایه گذاری کنند.

  3. سرمایه گذاری خطر پذیر با ظهور فناوری‌های جدید، شاهد اولین موفقیت‌های خود بود که به مدلی محبوب برای سازمان‌ها تبدیل شد.

امروزه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی اگرچه نسبت به سال‌های اخیر روند رو به پایینی داشته، اما همچنان جزئی جدایی‌ناپذیر از اکوسیستم استارتاپی است. در سال ۲۰۲۲ مجموع سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC در سراسر جهان با وجود سقوط ۴۳ درصدی نسبت به سال گذشته، از ۱۷۳.۸ میلیارد دلار به ۹۸.۹ میلیارد دلار رسید. این میزان در نیمه اول سال ۲۰۲۳ با رشد ۴ درصدی،‌ ۱۴.۶ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد. منبع

شرکت‌های سرمایه گذاری CVC

اهداف سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC چیست؟

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به معنای سرمایه گذاری شرکت‌های کارآفرین مستقل و خطر پذیر در ازای مشارکت در سهام است. به عنوان روشی برای تأمین مالی نمی‌توان سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی را جدا از روش سنتی سرمایه گذاری خطر پذیر در نظر گرفت؛ بلکه این دو سبک تأمین مالی بر پایه یکدیگر بنا می‌شوند. می‌توان سرمایه گذاری خطر پذیر را در سه مشخصه کلی توصیف کرد: 

  1. موسسات سرمایه گذاری خطر پذیر برای شرکت‌های نوپا و خوش‌آتیه بودجه‌ای را در قالب سرمایه گذاری فراهم می‌کنند.

  2. این سرمایه گذاری تنها به تأمین مالی محدود نمی‌شود و پشتیبانی مدیریتی را نیز در بر می‌گیرد.

  3. شرکت‌های سرمایه گذاری خطر پذیر اهداف بلندمدتی در حدود ۵ الی ۷ سال را دنبال می‌کنند.

مزایا و معایب شرکت‌های سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC ها

هر استارتاپی به سرمایه نیاز دارد و با وجود شرایط اقتصادی حال حاضر، روی آوردن به روش تأمین سرمایه استقراضی چندان به‌صرفه به نظر نمی‌آید. علاوه‌براین، سرمایه گذاران سنتی (مانند سرمایه گذاران خطر پذیر، شرکت‌های سرمایه گذاری خصوصی و…) که اغلب افق دید بلندمدتی دارند، معمولاً در شرایط ناپایدار با محافظه‌کاری بیشتری به سرمایه گذاری می‌پردازند. این مسئله موجب می‌شود کارآفرینان در شرایط اقتصادی نابهنجار به روش‌های تأمین مالی غیر سنتی روی بیاورند.

یکی از منابع غیر سنتی تأمین مالی، «شرکای استراتژیک» هستند. برخی از شرکت‌های مطرح برای سرمایه گذاری تخصصی و استراتژیک صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی ویژه خود را تأسیس می‌کنند (مانند Intel Ventures و Google Ventures) و در سوی دیگر،‌ سازمان‌ها به صورت محدود و موردی در استارتاپ‌هایی که با اهداف استراتژیک آن‌ها هم‌خوانی دارند سرمایه گذاری می‌کنند. در هر صورت، ارتباط همزیستانه استارتاپ‌های توانمند با سازمان‌های صاحب نام می‌تواند برای هر دو طرف سودمند باشد، اما نمی‌توان از معایب و چالش‌های این گزینه چشم‌پوشی کرد.  

  • مزایا

  • سرمایه گذاران استراتژیک CVC نسبت به سرمایه گذاران خصوصی و VC حساسیت کمتری به ارزش‌گذاری اولیه نشان می‌دهند. آن‌ها بیشتر به دنبال منافع استراتژیک بلندمدت هستند و بازگشت سرمایه برای آنان در درجه دوم اهمیت قرار دارد. به همین دلیل اغلب سقف ارزش مورد قبول سرمایه گذاران CVC بالاتر از سرمایه گذاران سنتی است.

  • سرمایه گذاران CVC در میان سایر سرمایه گذاران نیز رقابت ایجاد می‌کنند. یکی از چالش‌های اصلی جذب سرمایه، ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاران است. در شرایطی که رقابت وجود نداشته باشد،‌ سرمایه گذاران ترجیح می‌دهند پول خود را در جیب خود نگه دارند. اما هرچقدر بیشتر از توانایی یک استارتاپ برای رسیدن به اهداف خود اطلاع داشته باشند،‌ با ریسک کمتری روبه‌رو می‌شوند. یک سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی می‌تواند علاوه بر تأمین مستقیم سرمایه، توجه سایر سرمایه گذاران را نیز جلب کند.

  • از آنجایی که بازگشت سرمایه هدف جانبی سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی است، آن‌ها اغلب سرمایه گذاران منفعلی هستند. هدف اکثر سازمان‌ها از سرمایه گذاری در شرکت‌های کوچک‌تر،‌ سهیم شدن در بازار جدیدی است که خارج از توانایی‌های استراتژیک آن‌ها است. 

  • یکی از مزایای مهم سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی،‌ تأمین مالی غیرسرمایه‌ای است. استارتاپ‌ها در صورت همکاری با شرکت‌های CVC از مزایایی همچون هزینه تبلیغات مشترک، هزینه‌های مهندسی، جوازهای فناوری، کانال‌های بازاریابی مشترک با شرکت اصلی و خدمات دیگر نیز بهره‌مند می‌شوند.

  • سرمایه گذاران استراتژیک به دنبال موفقیت استارتاپ‌های تحت پشتیبانی خود هستند و می‌توانند متحدان قدرتمندی باشند. در صورت به وجود آمدن رقابت سنگین توسط یک شرکت دیگر، پشتیبانی یک شرکت صاحب نام و اصیل می‌تواند استارتاپ را از مهلکه نجات دهد.

  • مشارکت استراتژیک شرکت‌های CVC با شرکت‌های کوچک نوپا مقبولیت آن‌ها را در بازار افزایش می‌دهد. استارتاپ‌ها با جلب توجه، زمان و سرمایه شرکت‌های مطرح می‌توانند اعتبار خود در میان شرکای احتمالی و مشتریان را افزایش دهند.

  • معایب

  •  سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی می‌توانند فشار زیادی را به تیم شما وارد کنند. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های یک قرارداد سرمایه گذاری خطر پذیر،‌ توصیف دقیق شرح کار (Statement of Work) است. در صورتی که سرمایه گذار از شما بخواهد بیش از منابع ذکرشده در شرح کار استفاده کنید، بهتر است اجازه مخالفت داشته باشید. 

  • وجود قراردادهای دوطرفه میان سرمایه گذار و استارتاپ، شرکت سرمایه گذاری شده را ملزم می‌کند کالاها یا خدمات مشخصی را از شرکت سرمایه گذار خریداری کنند. در این صورت بخشی از سرمایه گذاری صورت گرفته به خود سرمایه گذار بازمی‌گردد.

  • سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی به ندرت نقش «سرمایه گذار اولیه» را ایفا می‌کنند. اگرچه وجود یک سرمایه گذار استراتژیک می‌تواند سایر سرمایه گذاران را به سرمایه گذاری ترغیب کند، اما آن‌ها به ندرت «آغازکننده» سرمایه گذاری هستند. در عوض، سرمایه گذاران CVC معمولاً پس از تحقیق و بررسی یک سرمایه گذار حرفه‌ای دیگر اقدام به سرمایه گذاری می‌کنند. البته سازمان‌هایی که از یک تیم داخلی سرمایه گذاری خطر پذیر برخوردارند از این قاعده مستثنی هستند.

  • سرمایه گذاران CVC ممکن است اختیارات خروج از معامله را کاهش دهند. آن‌ها می‌توانند با درخواست «حق تقدم در رد یا قبول» آزادی عمل شرکت‌ها در خروج از معامله را تحت تأثیر قرار دهند. 

  • از دید بازار،‌ ممکن است بهره‌مندی یک استارتاپ از یک سرمایه گذار استراتژیک نشانه عدم استقلال آن باشد. بسته به خصوصیات بازار موردنظر و نوع ارتباط استارتاپ با سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی یا CVC، مشتریان و سایر سرمایه گذاران ممکن است مشارکت با یک شرکت CVC را به منزله عدم وجود آزادی عمل در آن استارتاپ بدانند.

  • اطلاعاتی که یک سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی طی فرایند صلاحیت سنجی یک استارتاپ دریافت می‌کند به آن شرکت مزیت رقابتی می‌دهد. اگر یک سرمایه گذار احتمالی پس از اعتبارسنجی یک شرکت از سرمایه گذاری در آن امتناع کند، می‌تواند از اطلاعاتی که از شرکت به دست آورده برای رقابت با آن استفاده کند. منبع

همه چیز درباره سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

مدل‌های تجاری شرکت‌های سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

امروزه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یکی از پرطرفدارترین روش‌های تأمین مالی در سراسر جهان است. اما هر استارتاپ باید به دنبال سرمایه گذاری باشد که تطابق بیشتری با نیازهای خود داشته باشد. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی می‌تواند از سرمایه گذاری‌های موردی و گاه و بی‌گاه تا یک صندوق مالی مجزا از شرکت اصلی تنوع داشته باشد. شرکت‌ها پیش از اقدام برای جذب سرمایه باید بدانند کدام نوع از سرمایه گذاری‌های خطر پذیر شرکتی مناسب‌تر است. در ادامه به بررسی ۵ مدل تجاری CVC، مزایا و معایب هر کدام می‌پردازیم.

  1. سرمایه گذاری مستقیم موردی: 

xاغلب شرکت‌ها، سرمایه گذاری خطر پذیر را با این مدل آغاز می‌کنند.این مدل تجاری معمولاً سرمایه گذاری‌‌های محدود و موردی در استارتاپ‌ها را در بر می‌گیرد. شرکت‌ها درمورد این نوع سرمایه گذاری همانند قراردادهای ادغام و مالکیت (M&A) تصمیم‌گیری می‌کنند.

اغلب این نوع سرمایه گذاری با یک شتاب‌دهنده یا مرکز رشد شرکتی ترکیب می‌شود. بسیاری از شرکت‌ها سرمایه گذاری خود را با این روش آغاز می‌کنند و در نهایت، هزینه بسیار بالایی را صرف راه‌حلی ساختارنیافته،‌ بی‌نظم و غیرحرفه‌ای می‌کنند. نباید فراموش کرد که سرمایه گذاری خطر پذیر با ادغام و مالکیت تفاوت دارد. 

نمونه‌های مطرح:

  • شرکت Abbott که در استارتاپ دیابت Bigfoot Biomedical سرمایه گذاری کرده است. 

  • شرکت آلمانی تولیدکننده قطعات خودرو Mahle در استارتاپ بازرسی خودکار Inspekto سرمایه گذاری می‌کند.

مزایا:

  • اولین گام شرکت‌ها برای آغاز سرمایه گذاری خطر پذیر است.

  • شرکت‌ها می‌توانند استارتاپ‌های تابعه خود را بهتر بشناسند و بهتر در بازار ایفای نقش کنند.

  • این روش سرمایه گذاری می‌تواند اولین گام برای کنترل سهام یک استارتاپ باشد.

معایب:

  • روشی فرصت‌طلبانه است، مبنای مشخصی ندارد و ممکن است در نهایت به مجموعه‌ای از دارایی‌های نامرتبط منجر شود.

  • سرمایه گذاری اغلب در مراحل اولیه استارتاپ صورت می‌گیرد که ریسک بالایی دارد. در این مدل، مهم‌ترین مسئله ‌زمان‌بندی است. گزینه ایده‌آل در این نوع سرمایه گذاری، استارتاپی است که از اثبات مفهوم برخوردار و ساختار سازمانی آن به اندازه‌ای که بتواند با یک سازمان بزرگ همکاری کند شکل گرفته باشد.

  • قراردادهای محدود سرمایه گذاری خطر پذیر تجربه‌ای پرریسک برای سازمان است. 

  • برخی شرکت‌ها از این روش به عنوان پوششی برای ادغام و مالکیت استفاده می‌کنند که ممکن است به سرمایه گذاری‌های اشتباه منجر شود. آن‌ها به جای توجه به فناوری‌های پیشرو به نوآوری‌های جزئی مرتبط به حوزه کسب‌وکار خود تمرکز می‌کنند.

  • سازمان‌ها معمولاً به سرمایه گذاری‌های جزئی علاقمند نیستند. سرمایه گذاران شرکتی بی‌تجربه به دنبال کسب سهام بیشتر (تا ۲۵ درصد) هستند. زیرا برای فرار از ریسک، از ایجاد یک پورتفوی وسیع خودداری می‌کنند. در عوض به دنبال سهام استارتاپ‌هایی هستند که ریسک کمتری داشته باشند.

  1. سرمایه گذاری مستقیم چندگانه: 

این مدل تجاری، بیشتر موردعلاقه شرکت‌هایی است که تصمیم گرفته‌اند با سرمایه گذاری‌های متعدد ولی همچنان فرصت‌طلبانه در استارتاپ‌ها، از تیم تحقیق و توسعه خود حمایت کنند. این روش معمولاً ساختارمندتر از روش سرمایه گذاری موردی است و ممکن است منابع داخلی یا خارجی ویژه‌ای به آن اختصاص یافته باشد. این سرمایه گذاری‌ها اغلب توسط دپارتمان تحقیق و توسعه (R&D) برای پشتیبانی از پیشرفت‌های جزئی انجام می‌شود.

نمونه‌های مطرح:

  • شرکت Plastic Omnium (سرمایه گذاری در Taktotek)

  • شرکت R&G در استارتاپ‌هایی مانند Terracycle سرمایه گذاری کرده است اما معمولاً در صورت سودده بودن شرکت‌ها آن‌ها را تحت مالکیت می‌گیرد.

مزایا:

  • سازمان‌ها با استفاده از این مدل می‌توانند تجربه زیادی را در سرمایه گذاری خطر پذیر کسب کنند.

معایب:

  • ممکن است به استارتاپ‌هایی که حوزه کاری مشابه به شرکت اصلی دارند سوگیری بیشتری داشته باشد. در این صورت سایر فرصت‌ها برای ایجاد تنوع و تحول نادیده گرفته می‌شود.

  • تعهدی برای سرمایه گذاری بلندمدت وجود ندارد.

  • در شرایطی که قراردادها به صورت موردی بسته شوند،‌ ایجاد جریان باکیفیتی از قراردادها دشوار خواهد بود.

  1. پورتفو (سبد سرمایه گذاری)

سبد سرمایه گذاری، سرمایه گذاری مستقیم چندگانه را یک مرحله جلوتر می‌برد. در این نوع از سرمایه گذاری، بر اساس یک استراتژی سرمایه گذاری مشخص،‌ شرکت‌ها خود را موظف می‌کنند که در هر سال ۲ الی ۵ قرارداد سرمایه گذاری بلندمدت ثبت کنند. 

این موارد ممکن است به ساختار سازمانی شرکت ضمیمه و یا به عنوان یک نهاد حقوقی مجزا ثبت شوند. این مدل تجاری به دلیل اهداف و تعهدات سرمایه‌ای بلندپروازانه، نیازمند بهره‌مندی از یک تیم داخلی واجد شرایط،‌ منابع خارجی یا یک شرکت ارائه‌دهنده خدمات سرمایه گذاری خطر پذیر باشد تا بتواند از منابع شرکت به بهترین شکل استفاده کند.

نمونه‌های مطرح:

  • شرکت Leaps by Bayer در استارتاپ‌های حوزه سلامت، کشاورزی و علوم طبیعی سرمایه گذاری می‌کند. شعار سرمایه گذاری این شرکت حل ۱۰ چالش اصلی پیش روی انسان‌ها (مانند بیماری‌های منتقله با حشرات، سرطان و کاهش تأثیرات محیطی کشاورزی) است. استارتاپ‌های Century Therapeutics و Huma از مهم‌ترین این سرمایه گذاری‌ها هستند.

  • شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر Fluxunit تابعه شرکت Osram که در زمینه تولید لامپ‌های الکتریکی فعالیت می‌کند.

  • شعبه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکت آلمانی Vogel در تعدادی از استارتاپ‌های نوپا سرمایه گذاری کرده است.

  • سبد سرمایه گذاری شرکت Roche Venture Fund شامل تعداد زیادی سرمایه گذاری در استارتاپ‌های نوپای حوزه سلامت است که برخی از آنان کاملاً تحت مالکیت این شرکت قرار گرفته‌اند.

  • شرکت Berliner Volksbank Ventures که تابع Redstone است. 

مزایا:

  • تعهد سرمایه گذاری بلندمدت است و اهداف استراتژیک و مالی شفاف هستند.

  • تیم داخلی یا خارجی مشخصی به کار سرمایه گذاری اختصاص داده می‌شود.

  • سازمان می‌تواند به عنوان یک سرمایه گذاری CVC شهرت و برند خود را ارتقا دهد.

  • در صورت لزوم می‌تواند حجم سرمایه گذاری را کاهش دهد.

  • ساختار مدیریتی و فرایند سرمایه گذاری شفافی تعریف می‌شود. 

معایب:

  • اگر ساختار این مدل به صورت باز، طراحی شود (Evergreen Funds)، وابسته به تداوم در سرمایه گذاری خواهد بود. این باعث می‌شود مدیرانی که این مدل سرمایه گذاری را اجرا می‌کنند، از ریسک پذیری کمتری برخوردار باشند. در مدل سرمایه گذاری بسته (Closed Funds) نهاد مستقلی فرایند سرمایه گذاری را اجرا می‌کند.

  • این ویژگی جذب نیروی CVC متخصص را دشوارتر می‌کند. 

  • به دلیل کمبود برون‌سپاری یافتن قراردادها و متنوع بودن آن‌ها، تیم سرمایه گذاری ممکن است در پیدا کردن قراردادهای باکیفیت با مشکل مواجه شود.

 

  1. سرمایه گذاری شراکت با مسئولیت محدود (LP)

سازمان‌ها می‌توانند در قالب شراکت با مسئولیت محدود (Limited Partnership) در صندوق‌های VC (سایر VCها) سرمایه گذاری کنند. این مدل به آنان اجازه می‌دهد که بدون نیاز به قبول مسئولیت‌های اجرایی و مدیریتی استارتاپ‌ها به اکوسیستم دیجیتال دسترسی داشته باشند.

نمونه‌های مطرح:

مزایا:

  • دسترسی راحت و سریع به اکوسیستم دیجیتال و جریان قراردادها.

  • روش مفیدی برای دستیابی به بازارهای جدید و ارتباط آن‌ها با اکوسیستم اصلی شرکت مادر است.

  • دشوارترین وظایف را صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر انجام می‌دهد. این سرمایه گذاری غیرمستقیم هزینه و ریسک تیم مدیریتی شرکت اصلی را کاهش می‌دهد.

  • سازمان با این روش می‌تواند در بازارهای دورتر از حوزه تخصصی خود نیز سرمایه گذاری کند.

معاب:

  • سازمان در استراتژی سرمایه گذاری صندوق موردنظر نقشی ندارد.

  • محدودیت در تبادل دانش و شناخت ناکافی اکوسیستم کسب‌وکارهای سرمایه گذاری شده.

  • وجود فرصت‌های یادگیری کمتر در زمینه سرمایه گذاری خطر پذیر.

  • احتمال بروز تعارض منافع میان سازمان و شرکای سرمایه گذار وجود دارد.

  • تعهد سرمایه گذاری بلندمدت و در حدود ۸ الی ۱۰ سال است.

  1. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی فعال یا مسئولیت محدود به صورت موردی (Single GP/LP CVC)

نوعی صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی است که از ساختار یک VC تخصصی برخوردار است و شامل یک کمیته سرمایه گذاری مستقل می‌شود. در فرایند تصمیم گیری این مدل سرمایه گذاری، سازمان اصلی فاقد حق وتو است.

نمونه‌های مطرح:

  • شرکت M Ventures (تابعه شرکت Merck) در مجموعه متنوعی از استارتاپ‌ها از Akili (درمان توسط بازی‌های ویدئویی) گرفته تا Simulate (تولیدکننده مواد غذایی گیاهی جایگزین) سرمایه گذاری کرده است.

  • NVF

  • شرکت MA Ventures (تابعه شرکت Redstone)

  • شرکت Swiss Health Ventures (تابعه شرکت Redstone)

  • HV

مزایا:

  • تخصیص کارآمد سرمایه و مدیریت حرفه‌ای

  • تیم سرمایه گذاری در انتخاب مدل‌های کسب‌وکاری که ممکن است با شرکت اصلی در تعارض باشند، از آزادی عمل بیشتری برخوردار است. در نتیجه این نوع سرمایه گذاری ممکن است شرکت اصلی مسیر حرفه‌ای خود را کاملاً دگرگون کند.

  • سازمان می‌تواند با همکاری بیشتر با استارتاپ‌های پورتفولیو به سودی بیش از سرمایه بازگشتی دست پیدا کند.

  • سازمان می‌تواند بدون نادیده گرفتن اهداف استراتژیک بر سودآوری مالی تمرکز بیشتری داشته باشد.

  • سبد سرمایه گذاری خطر پذیر به جای آن که هزینه‌ای برای دپارتمان تحقیق و توسعه تلقی شود، به عنوان دارایی اجرایی شناخته می‌شود.

معایب:

  • حجم قابل توجه سرمایه گذاری برای سازمان.

  • استعدادیابی، توسعه تیم سرمایه گذاری و ارتباط با اکوسیستم دیجیتال ممکن است زمان‌بر باشند.

  • همچنان ممکن است میان سازمان و مدیر صندوق سرمایه گذاری تعارض منافع ایجاد شود.

  •  وجود محدودیت در وضع قراردادهای مسئولیت محدود با سازمان‌ها یا موسسات مالی خارج از شرکت در این مدل نیز وجود دارد.

  • در مدل مسئولیت محدود موردی نیز ممکن است مجموعه انتخابی پراکنده باشند.

  • قابلیت ادغام و تملیک کاهش پیدا می‌کند. معمولاً شرکت‌های سبد سرمایه گذاری تملیک نمی‌شوند.

منبع

تفاوت سرمایه گذاری خطر پذیر (VC) و سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی (CVC)

سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی نیز اهدافی مشابه VCها را دنبال می‌کنند؛ با این تفاوت که برای آن‌ها اهداف استراتژیک بلندمدت اهمیت بیشتری دارد. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی به طور معمول از سرمایه گذاری خطر پذیر بلندمدت‌تر است. سرمایه گذاران VC معمولاً طی ۵ الی ۷ سال اقدام به خروج از قرارداد می‌کنند اما CVCها ممکن است برای سال‌های بیشتری با شرکت‌های پورتفولیو خود شراکت استراتژیک برقرار کنند. 

افق دید بلندمدت فرایند سرمایه گذاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد زیرا شرکت‌های CVC به جای آن که در پی بازگشت سریع سرمایه خود باشند، اغلب به دنبال شراکت با استارتاپ‌هایی هستند که قابلیت تبدیل به شرکای طولانی‌مدت دارند.

 به‌خلاف سرمایه گذاران خطر پذیر سنتی، شرکت‌های CVC معمولاً در استارتاپ‌هایی سرمایه گذاری می‌کنند که با اصول استراتژیک شرکت مادر خود همسو باشند. این شرکت‌ها از منابع مالی و تخصصی شرکت اصلی بهره‌مند هستند و می‌توانند آن‌ها را با شرکت‌های پورتفولیو خود به اشتراک بگذارند. 

درواقع شرکت‌های CVC پیش از سرمایه گذاری در یک استارتاپ، قابلیت آن در استفاده از منابع مادی و معنوی شرکت اصلی را برآورد می‌کنند. اطمینان از تناسب نحوه تولید کالا یا خدمات، قابلیت یکپارچه‌سازی فناوری‌ها و بازار هدف با شرکت مادر اهمیت زیادی دارد.

سازمان اصلی به دنبال موفقیت شرکت‌های پورتفولیو خود است. به همین دلیل سرمایه گذاران CVC به ایفای نقش در ساختار مدیریتی استارتاپ‌ها و حتی کنترل عملیات روزمره آن‌ها توجه ویژه‌ای دارند. این نکته نیز در فرایند سرمایه گذاری تأثیرگذار است زیرا یک سرمایه گذار خطرپذیر شرکتی ترجیح می‌دهد نماینده‌ای در هیئت‌مدیره شرکت‌های سرمایه گذاری‌شده داشته باشد تا از همسویی عملکرد شرکت با شرکت اصلی اطمینان حاصل کند.

CVC ها در چه مرحله‌ای روی استارتاپ‌ها سرمایه گذاری می‌کنند؟ 

شرکت‌های سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی  در مراحل مختلف رشد شرکت‌های استارتاپی سرمایه گذاری می‌کنند:

  1. تأمین مالی مراحل اولیه: استارتاپ‌هایی که تازه مشغول به کار شده‌اند اما هنوز قادر به تولید یا ارائه خدمات در سطح تجاری نیستند، می‌توانند از منابع مالی CVCها برای توسعه حجم تولید یا بازاریابی استفاده کنند.

  2. تأمین سرمایه مرحله بذر: استارتاپ‌هایی که برای تأمین هزینه‌های عملیاتی اولیه و جذب سرمایه‌گذار به بودجه اولیه احتیاج دارند. معمولاً در این مرحله سرمایه زیادی موردنیاز نیست و در ازای سهم معامله می‌شود. سرمایه گذاری در این مرحله ریسک بالایی برای سرمایه گذار دارد.

  3. تأمین مالی توسعه: در این مرحله سرمایه شرکت‌هایی که در حال توسعه به بازارهای جدید، تولید محصولات جدید، توسعه فضای فیزیکی کار، بهبود محصول یا بازاریابی هستند تأمین می‌شود.

  4. عرضه عمومی اولیه: اغلب CVCها در بلندمدت به دنبال رسیدن به این مرحله هستند. هنگامی که سهام یک شرکت استارتاپی در دسترس عموم قرار می‌گیرد، سرمایه گذار CVC می‌تواند سهام خود را به فروش برساند و سود قابل توجهی کسب کند.

  5. ادغام و تملیک: شامل تأمین مالی موارد تملیک شونده توسط یک استارتاپ است که علاوه بر فراهم کردن یک کسب‌وکار جدید برای استارتاپ، برند جدیدی برای هردو شرکت به وجود می‌آید. درصورت تمایل یک سرمایه گذار جدید برای خریداری آن شرکت، سرمایه گذار CVC می‌تواند با فروش سهم خود درآمد کسب کند و ادغام با یک شرکت دیگر نیز می‌تواند برای استارتاپ و شرکت اصلی سودآور باشد.

CVC چیست سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

نمونه‌های موفق CVC در جهان

سرمایه گذاران خطر پذیر همواره نقش مهمی در توسعه فناوری‌های جدید ایفا کرده‌اند. اگر نگاهی به اعماق گذشته بیندازیم، شاید خرید سهام جنرال موتورز توسط DuPont در دوران جنگ جهانی اول نظرمان را جلب کند،‌ در حالی که شرکت‌هایی مانند Exxon در دهه ۱۹۷۰ شروع به توسعه شعب سرمایه گذاری استراتژیک خود کردند. اغلب تشخیص موفقیت یک سرمایه گذاری بدون گذر زمان دشوار است. اما در ادامه به ۱۰ نمونه از قراردادهای سرمایه گذاری موفقیت‌آمیز می‌پردازیم.

سرمایه گذاری Apple در Adobe در نوامبر ۱۹۸۴

 تنها هشت سال از تأسیس شرکت اپل و فقط چند ماه از عرضه مکینتاش گذشته بود که این شرکت تصمیم گرفت ۲.۵ میلیون دلار در استارتاپ نرم‌افزاری با نام Adobe سرمایه گذاری و ۱۹ درصد از سهام آن را تصاحب کند؛ در حالی که ادوبی در اواخر سال ۱۹۸۲ تأسیس شده بود. اپل ابتدا قصد داشت با پرداخت ۵ میلیون دلار ادوبی را خریداری کند،‌ اما پس از رد شدن این پیشنهاد تصمیم گرفت جزئی از سهام شرکت را خریداری کند. 

اگرچه اپل در سال ۱۹۸۹ سهام ادوبی را به ارزش ۸۴ میلیون دلار فروخت و سود کلانی به دست آورد؛ اما اکنون ادوبی با پیشرفت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری در سال‌های اخیر موفق شده در سال ۲۰۲۳ به ارزش ۲۶۶.۲ میلیارد دلار برسد.

سرمایه گذاری Adobe در Netscape در آوریل ۱۹۹۵

ادوبی یکی از کسب‌وکارهای رایانه‌ای بود که به تراشه‌سازها و اپراتورهای مخابراتی پیوست و در اواسط دهه ۱۹۹۰ موجی از سرمایه گذاری های خطر پذیر شرکتی را به راه انداخت. نهاد سرمایه گذاری Adobe Ventures در ۱۹۹۴ تأسیس شد. یک سال بعد به همراه شرکت‌های رسانه‌ای دیگری در استارتاپی نوپا به نام Netscape سرمایه‌گذاری کرد که تنها ۴ ماه قبل نرم‌افزار Netscape Navigator را عرضه کرده بود. این نرم‌افزار اساساً اولین مرورگر اینترنت بود و در ابتدا پرطرفدارترین راه ارتباط در چیزی بود که World Wide Web نام گرفت. 

سرمایه‌گذاری ادوبی در نت‌اسکیپ در قالب تأمین سرمایه راند C بود و تنها چند ماه بعد ارزش آن دوبرابر شد و به ۲۸ میلیون دلار رسید، سپس در روز عرضه اولیه به ۷۴ میلیون رسید و تا پایان سال ۱۹۹۵ تا ۱۷۴ میلیون دلار نیز بالا رفت. ادوبی در سال بعد سهام نت‌اسکیپ را واگذار کرد. 

در آن شرایط نت‌اسکیپ ۸۰ درصد از سهم بازار مرورگرها را در اختیار داشت اما مایکروسافت در سال ۱۹۹۶ اینترنت اکسپلورر را به عنوان یک مرورگر رایگان عرضه و به سرعت بازار نت‌اسکیپ را تصرف کرد. در سال ۱۹۹۹ شرکت AOL نت‌اسکیپ را به ارزش ۱۰ میلیارد دلار خریداری کرد که موسس آن، مارک اندرسن، به یکی از مشاهیر سرمایه گذاری خطر پذیر تبدیل شد.

سرمایه گذاری SoftBank در Yahoo در نوامبر ۱۹۹۵

اگرچه عرضه اولیه نت‌اسکیپ آغازگر حباب دات کام بود، اما شرکت‌های دیگر هم بی‌کار ننشسته بودند. Yahoo.com در ژانویه ۱۹۹۵ رسماً آنلاین شد و سه ماه بعد مؤسسان آن (Jerry Yang و David Filo) تصمیم گرفتند از ادامه تحصیل در مقطع PhD دانشگاه استنفورد انصراف دهند و به اداره استارتاپ خود بپردازند. 

البته با کمی تأمین مالی بذر از شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر Sequoia Capital. پس از محبوبیت سریع یاهو،‌ شرکت رسانه‌های الکترونیک SoftBank با پرداخت ۲ میلیون دلار ۵ درصد از سهام یاهو را خریداری کرد. هنگام عرضه عمومی سهام یاهو، سافت‌بنک ۱۰۸ میلیون دلار پرداخت کرد تا سهم خود از این شرکت را به ۳۷ درصد برساند. 

در سال‌های بعد،‌ ارزش سهام یاهو سر به فلک کشید و در اوایل سال ۲۰۰۰ به ۱۲۵ میلیارد دلار رسید. اما در ادامه این شرکت با نزول طولانی مدتی روبرو شد، هرچند سهام سافت‌بنک به قدری زیاد بود که در مواقع نیاز، با واگذاری آن خود را نجات دهند. در نهایت در سال ۲۰۱۱ سافت‌بنک ۴ درصد باقی مانده سهام خود را در قالب یک وام ۱ میلیارد دلاری فروخت. 

سرمایه گذاری SoftBank در Alibaba در ژانویه ۲۰۰۰

اگر شرکت‌های سرمایه گذاری مانند Sequoia، KPCB و Benchmark موفق‌ترین سرمایه گذاران خطر پذیر دوران فناوری مدرن در آمریکا بودند، مزیت رقابتی سافت‌بنک همجواری با آسیا بود. یکی از اولین سرمایه گذاری های سافت‌بنک در آسیا، سرمایه گذاری در موتور جستجوگر دو ساله NetEase در سال ۱۹۹۲ بود که حالا ارزش آن به ۵۶ میلیارد دلار می‌رسد. 

اما موفق‌ترین سرمایه گذاری های سافت‌بنک، تأمین مالی ۲۰ میلیون دلاری Alibaba به عنوان یکی از اولین مارکت‌پلیس‌های آنلاین کشور چین بود. چهار سال بعد این شرکت سرمایه گذاری خود ۸۲ میلیون دلار افزایش داد که در آن زمان بزرگ‌ترین سرمایه گذاری خطر پذیر میان شرکت‌های چینی به شمار می‌رفت. 

در سال ۲۰۰۵ یاهو با ۱ میلیارد دلار، ۴۰ درصد از سهام علی‌بابا را خریداری کرد. ارزش سهام این شرکت تا حدی بالا رفت که یاهو در سال ۲۰۱۳ بخشی از سهام خود را به ارزش ۷ میلیارد دلار و در عرضه عمومی اولیه ۸.۳ میلیارد دلار دیگر را واگذار کرد. اما حتی این ارقام نیز در مقابل سودی که نصیب سافت‌بنک شد ناچیز به نظر می‌آیند. ارزش شرکت علی‌بابا در عرضه اولیه سهام رکوردشکنی کرد و به ۲۵ میلیارد دلار رسید؛ پس از اولین روز معاملات تا ۲۳۰ میلیارد دلار ارزش‌گذاری شد درحالی‌که سافت‌بنک ۳۲ درصد از سهام این شرکت را در اختیار داشت. 

سرمایه گذاری Naspers در Tencent در مه ۲۰۰۱

علی‌بابا تنها استارتاپ اینترنتی چین نبود که به سرمایه گذاری شرکتی دست پیدا کرد. در سال ۱۹۹۹ شرکت Dell موتور جستجوگر Sina را ارائه کرد، در حالی که گوگل در اواسط دهه ۲۰۰۰ در Baidu و Dianping سرمایه گذاری کرد. هر کدام از این شرکت‌ها کمتر از ۲۰۰ میلیون دلار ارزش داشتند. اما سودمندترین این سرمایه گذاری ها توسط یک شرکت انتشار روزنامه در آفریقای جنوبی به نام Naspers انجام شد. 

این شرکت در سال ۲۰۰۱ با هدف قدم گذاشتن به رسانه‌های الکترونیک،‌ ۴۶.۵ درصد از سهام شرکت Tencent را به ارزش ۳۲ میلیون دلار خریداری کرد. تن‌سنت ارائه‌دهنده پیام‌رسان آنلاین QQ بود. تعداد کاربران QQ در سال ۲۰۱۰ به حدود ۶۵۰ میلیون نفر رسید. یک سال قبل از آن،‌ تن‌سنت WeChat را عرضه کرد که موفقیت بیشتری کسب کرد که اکنون حدود ۱.۳ میلیارد کاربر ماهانه از آن استفاده می‌کنند. با این وجود،‌ ورود تن‌سنت به دنیای بازی‌های ویدئویی از آن هم موفقیت‌آمیزتر بود. 

سهام ۴۶.۵ درصدی Nasper حالا می‌توانست ارزشی حدود ۱۸۷ میلیارد دلار داشته باشد، اما این شرکت تصمیم گرفت ۱۰ میلیارد دلار از سهام خود را در ۲۰۱۸ و ۱۴.۷ میلیارد دلار دیگر را در ۲۰۲۱ بفروشد. توسعه بین‌المللی تن‌سنت توجه سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی را از هند، برزیل و هلند را نیز به خود جلب کرد. نسپرز یک شرکت تابع شرکت Prosus است و با وجود این که سهام آن در Tencent از ۲۶ درصد نیز پایین‌تر رفت،‌ اما ارزش ۱۰۵ میلیارد دلاری آن در مقابل سرمایه‌گذاری اولیه ۳۲ میلیون دلاری قابل توجه است.

منبع

انواع ریسک ها در سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی (CVC) به عنوان یک استراتژی منعطف به وجود آمد تا سازمان‌ها بتوانند در استارتاپ‌ها سرمایه گذاری کنند و از نوآوری و فرصتی برای رشد بهره‌مند شوند. با این وجود مثل هر شیوه سرمایه گذاری دیگر،‌ CVC هم بدون ریسک نیست. سازمان‌ها پیش از آغاز سفر مشارکتی خود با استارتاپ‌ها،‌ بهتر است ابتدا این ریسک‌ها را بشناسند و مدیریت کنند.

  1. همسویی و قابلیت یکپارچه‌سازی

یکی از ریسک های اصلی سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی، قابلیت یکپارچه‌سازی با فضای پرریسک،‌ سریع و پرتلاطم استارتاپ‌هاست. انتظارات اشتباه، مشکلات ارتباطی و تفاوت در فرایندهای تصمیم‌گیری می‌توانند به اصطکاک منجر شوند و قابلیت ادغام استارتاپ‌های نوآور در اکوسیستم سازمان را تحت تاثیر قرار دهند. 

  1. تضاد فرهنگی

فرهنگ استارتاپی بر پایه چابکی، تجربه‌گرایی و تکرار سریع فرایندها استوار است. اما سازمان‌ها ساختار سلسله مراتبی خود را تثبیت کرده اند و ریسک‌پذیری اندکی دارند. تلفیق این دو فرهنگ دشوار است. تطابق فرهنگی است که می‌تواند همکاری و نوآوری را بهبود بخشد.

  1. انحراف استراتژی

در‌حالی‌که هدف سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی همسویی با اهداف سازمان است، انحراف استراتژی می‌تواند منابع و تمرکز را از فضای اصلی کسب‌وکار سازمان دور کند. پافشاری بیش‌ازحد بر روی موفقیت استارتاپ‌ها ممکن است به اهداف بلندمدت سازمان آسیب بزند.

  1. سوددهی غیرقطعی

استارتاپ‌ها ذاتاً نسبت به کسب‌وکارهای تثبیت شده بیشتر در خطر شکست هستند. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC نیز از آسیب شکست استارتاپ‌ها در امان نیست. از این رو سازمان‌ها باید احتمال از‌دست‌رفتن سرمایه خود را در نظر داشته باشند.

  1. مدیریت تنوع در سبد سرمایه گذاری 

ایجاد تنوع در سبد سرمایه گذاری CVC از نظر صنایع، فناوری‌ها و مراحل رشد استارتاپ می‌تواند به کاهش ریسک منجر شود. با این حال مدیریت ضعیف سبد سرمایه گذاری ممکن است تمام تلاش‌ها را تحت تاثیر قرار دهد و به سود غیربهینه منجر شود.

  1. استقلال در برابر نفوذ

ایجاد توازن میان آزادی عمل استارتاپ‌ها و نفوذ سازمان سرمایه گذاری‌کننده امری دشوار است. کنترل بیش‌ازحد روحیه نوآورانه استارتاپ‌ها را تضعیف می‌کند و اگر سازمان از نفوذ کافی برخوردار نباشد،‌ ممکن است به نتایج استراتژیک مورد نظر خود دست پیدا نکند.

  1. فضای رقابتی

سازمان‌هایی که در استارتاپ‌ها سرمایه گذاری می‌کنند،‌ باید از رقابت‌ احتمالی کالاها یا خدمات شرکت‌های تابعه با شرکت اصلی آگاه باشند. ایجاد توازن میان همکاری و رقابت درمورد استارتاپ‌ها می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.

  1. مسائل قانونی و نظارتی

ممکن است شرکت‌های سرمایه گذاری CVC با محدودیت‌های قانونی بیش از شرکت‌های CV مواجه شوند. پیچیدگی‌های قانونی، مسائل مربوط به دارایی‌های معنوی و تطابق با قوانین از جمله مشکلاتی هستند که سازمان‌های مطرح در هنگام ادغام با استارتاپ‌ها با آن‌‌ها مواجه می‌شوند.

  1. تمرکز بر کوتاه‌مدت

گاهی اوقات جذابیت سودآوری در کوتاه‌مدت می‌تواند مانع از تصمیم‌گیری دوراندیشانه شود. تأکید بیش‌ازحد به سودآوری فوری ممکن است بر مزایای استراتژیک در بلندمدت سایه بیندازد.

  1. برآورد موفقیت

تخمین میزان موفقیت سرمایه گذاری های CVC به چیزی بیش از سودآوری در کوتاه‌مدت نیاز دارد. ارزشیابی تأثیرات استراتژیک،‌ تجربیات کسب شده و تأثیرات نوآوری کار ساده‌ای نیست و ممکن است به دست کم گرفتن ارزش تولید شده منجر شود.

منبع

کارکرد و فواید CVC برای صنایع بزرگ

در دنیای پرشتاب کسب‌وکار، سازمان‌ها برای رسیدن به فرصت‌های جدید برای رشد و نمو به دنبال گسترش مرزهای نوآوری خود هستند. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی می‌تواند پیش‌رانه مفیدی برای درآمدزایی باشد. شرکت‌های بزرگ فناوری با تأسیس شعب سرمایه گذاری خطر پذیر، می‌توانند به مزیت‌های مالی و استراتژیکی دست پیدا کنند که می‌تواند بازارها و صنایع را دگرگون کند.

  1. پرورش نوآوری: به کمک CVC پلتفرمی برای رشد نوآوری از درون یا بیرون سازمان به وجود می‌آید. با سرمایه گذاری در استارتاپ‌ها و فناوری‌های رو به رشد، سازمان‌ها به دیدگاه‌هایی نوین، ایده‌هایی سودآور و راه‌حل‌های خلاقانه دست پیدا می‌کنند که شاید خارج از توانایی‌های بخش تحقیق و توسعه سازمان باشد.

  2. تسریع رشد: CVC می‌تواند با فراهم کردن منابع مالی و تخصصی برای استارتاپ‌ها، نقش یک شتاب‌دهنده فناوری را ایفا کند. استارتاپ‌ها نیز می‌توانند از تجربیات سازمان‌های مطرح برای دستیابی به روش‌های اجرایی کارآمد و بازارهای جدید بهره ببرند.

  3. هم‌افزایی استراتژیک: همسو بودن استارتاپ‌ها با شرکت‌های سرمایه گذار می‌تواند به یک هم‌افزایی استراتژیک منجر شود که فرصت رشد را برای هر دو طرف مهیا می‌کند. سازمان‌ها می‌توانند با استفاده از نوآوری‌های استارتاپ‌های پورتفولیو خود، کیفیت عملیات، کالاها و خدمات خود را نیز بهبود ببخشند.

  4. شناخت بازار: سازمان‌ها می‌توانند با سرمایه گذاری در استارتاپ‌ها درمورد جدیدترین روندهای بازار اطلاعات ارزشمندی کسب کنند. این اطلاعات می‌تواند به آنان کمک کند خود را برای تغییرات روزافزون بازار فناوری‌های جدید آماده کنند.

  5. استعدادیابی: شرکت‌های CVC می‌توانند نیروهای مستعد و درجه یکی را به خود جذب کنند که به دنبال کار در محیط‌های منعطف و نوآورانه هستند. استارتاپ‌هایی که تحت پشتیبانی سازمان‌های مطرح هستند جذابیت بیشتری برای متخصصان جویای کار خواهند داشت.

  6. کاهش ریسک: تنوع در سرمایه گذاری از طریق CVC می‌تواند به سرشکن شدن ضررهای موردی کمک کند. حتی اگر یک استارتاپ با شکست مواجه شود، سایر شرکت‌های موجود در پورتفولیو می‌توانند به سودآوری خود ادامه دهند.

  7. مزیت رقابتی: سازمان‌هایی که به CVC روی می‌آورند از طریق همکاری با استارتاپ‌های نوآور در جدیدترین بازارها حضور خواهند یافت. آن‌ها می‌توانند به سرعت خود را با روندهای بازار و نیازهای مشتریان وفق دهند.

  8. دسترسی به اکوسیستم‌های کارآفرینی: شرکت‌های CVC به منزله پلی میان اکوسیستم‌های نوآور و خلاق عمل می‌کنند. آن‌ها با ایجاد همکاری میان استارتاپ‌ها، ‌دانشگاه‌ها، موسسات تحقیقاتی و شتاب‌دهنده‌ها می‌توانند صنایع مختلف را با یکدیگر پیوند دهند.

  9. بهبود برند: مشارکت فعالانه در پرورش استارتاپ‌های نوآور، چهره سازمان را در میان مشتریان، سرمایه گذاران و سهام‌داران به خوبی بهبود خواهد داد.

  10. ارتقای فرهنگ: شرکت‌های بزرگ می‌توانند با دربرگرفتن فرهنگ استارتاپی، روحیه ریسک‌پذیری، تجربه‌گرایی و چابکی سازمان خود را ارتقا دهند. ارتقای فرهنگ می‌تواند به بهبود شرایط درون‌سازمانی و برون‌سازمانی منجر شود. 

منبع

پس از ارزیابی استارتاپ، چه مولفه هایی را باید پیش از همکاری با CVC بدانیم؟

واضح است که ممکن است سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی برای هر استارتاپی مناسب نباشد؛ اما کارآفرینان چطور می‌توانند تشخیص دهند سرمایه گذاری شرکتی انتخاب خوبی برای آن‌ها است؟ اما پس از پاسخ به این سوال نیز باید پرسید: چطور باید CVC مناسب را تشخیص داد؟‌

  1. اولین گام این است که از میزان همسویی اهداف CVC موردنظر با اهداف استارتاپ خود آگاه شوید. به طور کلی می‌توان شرکت‌های CVC را از نظر نوع اهداف به چهار دسته تقسیم کرد:

  • استراتژیک: این شرکت‌ها در استارتاپ‌هایی سرمایه گذاری می‌کنند که مستقیماٌ منجر به رشد سازمان اصلی شود. آن‌ها بیشتر به جای تمرکز بر سودآوری مالی، به بهبود شرایط در بلندمدت فکر می‌کنند.

  • مالی: CVCهایی که با هدف سود مالی سرمایه گذاری می‌کنند، بیشتر به دنبال بیشینه کردن بازگشت سرمایه هستند. این شرکت‌ها به طور معمول آزادی عمل بیشتری به استارتاپ‌ها می‌دهند.

  •  مختلط:‌ سومین نوع CVC، سودآوری مالی را در اولویت قرار می‌دهد اما در انتخاب شرکت‌های سبد سرمایه گذاری خود با استراتژی مشخصی عمل می‌کند. CVCهای ترکیبی معمولاً نسبت به سایر انواع سرمایه گذاری، آزادی عمل بیشتری دارند اما همچنان در جهت اهداف استراتژیک شرکت مادر حرکت می‌کنند.

  • متغیر: برخی از شرکت‌های CVC دائماً در حال تغییر در میان روش‌های مالی،‌ استراتژیک یا ترکیبی از این‌ها هستند. آن‌ها اهداف خود در سرمایه گذاری را هم‌گام با شرایط جهان تغییر می‌دهند.

  1. هرکدام از شرکت‌های CVC استراتژی سرمایه گذاری متفاوتی دارند. بعضی از آن‌ها به دنبال یک تیم متخصص، بازار وسیع و ارتباطات گسترده هستند. بعضی دیگر ممکن است به دنبال کالاها یا خدمات جدیدی باشند که به بهبود جایگاه شرکت اصلی در بازار کمک کند. 

  2. تأمین مالی تنها مزیت یک سرمایه گذار CVC نیست. به دنبال سرمایه گذاری باشید که استارتاپ شما را درک کند و بتواند ارزش‌هایی برای شما فراهم کند که فراتر از پول هستند. ارزش‌های معنوی مانند ارتباطات، دانش و تجربه می‌توانند به گسترش استارتاپ شما کمک شایانی کنند.

  3. بهتر است پیش از آغاز همکاری با CVC بدانید چه انتظاراتی باید داشته باشید. می‌توانید با برقراری ارتباط با سایر شرکت‌های پورتفولیو CVC درمورد نحوه مدیریت و رفتار حرفه‌ای سرمایه گذار اطلاعات مهمی کسب کنید. 

  4. درمورد انواع مزیت‌هایی که یک CVC می‌تواند برای استارتاپ شما به همراه بیاورد، تحقیق کنید. می‌توانید در هنگام مصاحبه با سرمایه گذار در مورد مواردی همچون امکانات فنی، خدمات تخصصی، آزمایش بازخورد محصولات، کانال‌های بازاریابی و قابلیت ادغام در آینده سوال کنید.

  5. درمورد اطلاعاتی که از استارتاپ خود با سرمایه گذار به اشتراک می‌گذارید احتیاط کنید. به خاطر داشته باشید که CVC تابع یک شرکت بزرگ و مطرح است. به اشتراک گذاشتن اطلاعات محرمانه در صورت عدم همکاری ممکن است برای شما بسیار گران تمام شود.

  6. پیش از وضع قرارداد به خوبی درمورد درصد سهمی که قرار است به CVC واگذار شود فکر و سقف معینی را پیشنهاد دهید. در صورتی که بخش زیادی از سهم شرکت را به یک CVC واحد واگذار کنید،‌ آن شرکت اطلاعات مالی استارتاپ شما را در گزارش‌های مالی خود دخیل خواهد کرد. این امر ممکن است امور مالی استارتاپ شما را نیز با پیچیدگی بیشتری روبرو کند.

  7. از احتمال تغییر مدیریت آگاه باشید. شرکت‌های CVC به اندازه هر سازمان بزرگ دیگری در معرض تغییرات مدیریتی هستند. در صورت تغییر مدیریت CVC استراتژی‌های سرمایه گذاری دستخوش تغییر خواهد شد و این امر ممکن است آینده همکاری با سرمایه گذار را تحت تأثیر قرار دهد. از همان ابتدا درمورد وقوع چنین اتفاقاتی با سرمایه گذار گفتگو کنید.

  8. خود را برای مواجه شدن با موانع قانونی و نظارتی آماده کنید. اگر شرکت اصلی CVC در حیطه بخصوصی فعالیت کند، ممکن است بیشتر در معرض رویه‌های قانونی و نظارتی دولت باشد. به طور مثال بانک‌ها با انواع گسترده‌ای از ضوابط نظارتی دولتی سر و کار دارند. مدیریت این قوانین ممکن است برای یک استارتاپ نوپا دشوار، زمان‌بر و پرهزینه باشد.

  9. از چالش‌های ارتباط بلندمدت با سرمایه گذار آگاه باشید. تغییرات سریع، اهمیت به نوآوری و عدم پایبندی به سلسله مراتب از ویژگی‌های ذاتی استارتاپ‌ها هستند درحالی که سازمان‌های رشد یافته با رویه‌های متفاوتی اداره می‌شوند. با سرعت کمتری تغییر می‌کنند، فرآیند‌ تصمیم‌گیری پیچیده و وابسته به نظر مدیران مختلف است و هر کدام اولویت‌های ویژه‌ای دارند. مدیریت کردن تفاوت فرهنگی در بلندمدت قطعاً چالش‌برانگیز خواهد بود. 

منبع

پیشگامان سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC در ایران (فهرست CVC های ایرانی)

فضای استارتاپی کشور ایران نیز همگام با پیشرفت فناوری به سوی راه‌حل‌های جدید تأمین سرمایه قدم‌های بزرگی برداشته است. با وجود شرکت‌های سرمایه گذاری گوناگونی که در سال‌های اخیر به صورت رسمی آغاز به کار کرده‌اند، شرکت‌های صاحب نام نیز فرصت را برای سرمایه گذاری در فناوری‌های جدید مغتنم شمرده و واحدهای سرمایه گذاری خطر پذیر خود را تأسیس کردند تا از ظرفیت‌های کارآفرینی موجود پشتیبانی کنند. در ادامه به معرفی ۱۰ نمونه از صندوق‌های سرمایه گذاری خطر پذیر فعال در کشور می‌پردازیم. 

  1. اسنوا ونچرز: بازوی سرمایه گذاری خطر پذیر شرکت اسنوا (گروه انتخاب الکترونیک) است که در قالب سرمایه گذاری خطر پذیر در شرکت‌های فناور، اخذ و اعطای کارگزاری و مدیریت منابع مالی، خدمات ارزیابی کسب‌وکار، همکاری با موسسات و نهادها و اشتراک گذاری منابع به خلق ثروت می‌پردازد. این شرکت استارتاپ‌های هوما (done) و پنتا پلاسما را در سبد سرمایه گذاری خود دارد.

  2. حرکت اول (کسب‌و‌کارهای نوپای حرکت اول): شرکت ارتباطات سیار ایران این صندوق سرمایه گذاری را برای دستیابی به سیاست‌های خود در زمینه فناوری دیجیتال تأسیس کرده است. هدف این شرکت پشتیبانی از کسب‌وکارهای نوپا در مراحل اولیه رشد است. استارتاپ‌هایی مانند میاره، نت‌باکس و نبض از جمله موارد سرمایه‌گذاری این شرکت هستند.

  3. گروه حصین (فن‌آفرین حصین قشم) یک سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی است که در زمینه امنیت و فناوری اطلاعات است که از سال ۱۳۸۳ فعالیت خود را آغاز کرده است. این شرکت استارتاپ‌هایی مانند طاقچه، مایکت، مگنت و گوشی‌شاپ را در سبد سرمایه گذاری خود دارد.

  4. فاندکو: بازوی سرمایه گذاری خطر پذیر هلدینگ لیدکو است که به منظور سرمایه گذاری و مشارکت در تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان و فناور فعالیت می‌کند. خدمات مالی، مشاوره‌ای، ضمانت‌نامه‌ها، توسعه، راهبری و توانمندسازی استارتاپ‌ها از جمله برنامه‌های این صندوق است. از سرمایه گذاری های این صندوق می‌توان به اوژن، کشاورزی کشت بافت خاوران و مهندسی ستاک پرداز آسیا اشاره کرد.

  5. مک‌تپ: این صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر در سال ۱۳۹۸ در قالب یک شتابدهنده توسط شرکت پایا بسپار آریا تأسیس شد. هدف این صندوق توسعه قابلیت‌ها، شناخت فرصت‌ها و رشد دادن کسب و کارهای حوزه تولید، آب و انرژی، کشاورزی و محیط‌زیست است. 

  6. جوانه:‌ صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر زیرمجموعه هلدینگ هزاردستان است و سال ۱۳۹۹ به عنوان بازوی سرمایه گذاری و نوآوری این مجموعه تأسیس شد. این شرکت در استارتاپ‌های چرخ، سازیتو و دیتا آرت سرمایه گذاری کرده است. این شرکت اوایل سال جاری شمسی (۱۴۰۲) به فعالیت خود پایان داد. 

  7. گروه سرمایه گذاری پرسال: این شرکت بازوی سرمایه گذاری خطر پذیر گروه پرسال است که در صنایع چوب،‌ محصولات سلولوزی، معدنی، شیمیایی، نفتی و پلیمری فعالیت دارد. استارتاپ‌های روستاتیش،‌گلیتال، مامان پز،‌کشت یار و کشتمون در سبد سرمایه گذاری این شرکت قرار دارند.

  8. صبا ایده: مجموعه‌ای فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است و با ارائه خدماتی همچون صباویژن، آپارات،‌ فیلیمو و سینما تیکت تعدادی از پرترافیک‌ترین سرویس‌های آنلاین ایرانی را تحت مدیریت خود دارد. استارتاپ فلایتیو یکی از جدیدترین سرمایه گذاری های این شرکت است.

  9. پیشگام: یک صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر فعال در حوزه‌های فناوری اطلاعات، انرژی، بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی است که در سال ۱۴۰۰ تأسیس شد. باسلام، میاره، مدریک گیمز،‌طبیب، همراه مکانیک، ‌مو تن رو و کیمیازیم بخشی از سرمایه گذاری های پیشگام هستند.

  10. شناسا: شرکت شناسا بیش از ۱۱ سال در زیست‌بوم نوآوری ایران سابقه سرمایه گذاری دارد. این شرکت در حال حاضر، در زمینه شناسایی، ‌شکل‌دهی،‌ تجاری‌سازی و راهبری استارتاپ‌های نوآور در حوزه‌هایی چون سلامت، اینترنت اشیا، سبک زندگی و آی‌تی سرمایه‌گذاری می‌کند. استارتاپ‌هایی مانند شب، آیتول، بقراط، طنین، راورو، زبان‌شناس و… از جمله شرکت‌های حاضر در پورتفوی شناسا هستند.

استفاده از قانون جهش و بخشودگی مالیات برای cvc ها 

سرمایه ‌گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC یکی از الگوهای رایج در دنیای نوآوری است که نه تنها می‌تواند سرمایه لازم برای توسعه فناوری‌های نوین و شکل‌گیری شرکت‌های نوپا را فراهم سازد، بلکه به افزایش بهره‌وری و تقویت مزیت رقابتی شرکت‌های بزرگ نیز کمک می‌کند.

این نوع سرمایه‌گذاری در ایران مفهومی به نسبت جدید است که در چند سال اخیر و با گسترش اکوسیستم استارتاپی مورد توجه بسیاری از شرکت‌های متوسط و بزرگ در سطح کشور قرار گرفته است. خوشبختانه دولت نیز با این روند همراه شده و با تدوین یک سری مشوق‌ها و البته مزایای مالیاتی در قالب «قانون جهش تولید دانش‌بنیان»، مشوق‌هایی را برای سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) فراهم کرده است.

این قانون بخش‌های مختلفی دارد که براساس آنها، دستگاه‌های اجرایی دولتی از توان بالاتری برای تسهیل عملکرد شرکت‌های دانش‌بنیان برخوردار خواهند شد و همچنین شرکت‌ها و صندوق‌های خصوصی نیز بابت سرمایه‌گذاری در دانش‌بنیان‌ها از حمایت‌های مختلفی بهره‌مند می‌شوند.

براساس بند «ب» ماده ۱۱ این قانون، اگر پروژه‌های تحقیق‌و‌توسعه دربردارنده مجموعه‌ای از فعالیت‌ها باشد که سطح فناوری محصولات، خدمات یا فرآیندهای حاصل از این پروژه‌ها را در سطح فناوری‌های بالا یا متوسط به بالا (براساس معیارهای کالاها و خدمات دانش‌بنیان) قرار دهد، مشمول اعتبار مالیاتی خواهند بود.

همچنین براساس بند «ت» ماده ۱۱ قانون جهش تولید دانش‌بنیان، سرمایه‌گذاری مستقیم شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس تهران یا بازار اول و یا دوم فرابورس ایران و یا شرکت‌های دارای سرمایه ثبتی به میزان حداقل یک سی‌ام سرمایه صندوق نوآوری و شکوفایی، در شرکت‌ها و مؤسسات دانش‌بنیان و فناور و همچنین، سرمایه‌گذاری غیرمستقیم شرکت‌های مذکور در تأسیس یا افزایش سرمایه صندوق‌های پژوهش و فناوری موضوع ماده (۴۴) قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر و ارتقای نظام مالی کشور و صندوق‌ها و نهادهای سرمایه‌گذاری که فعالیت آنها در تأمین مالی فناوری و نوآوری و فعالیت‌های دانش بنیان به تأیید شورای راهبری فناوری ها و تولیدات دانش بنیان رسیده باشد، درصدی از این سرمایه‌گذاری به عنوان اعتبار مالیاتی مورد پذیرش خواهد بود.

با توجه به اینکه بخشی از اقدامات شرکت‌های بزرگ برای تحقیق‌و‌توسعه در قالب قراردادهایی با شرکت‌های دانش‌بنیان صورت می‌گیرد، این بخش قانون نیز می‌تواند مشوق خوبی برای تسهیل ارتباط مالی بین دانش‌بنیان‌ها و شرکت‌های سنتی‌تر حاضر در بازار باشد.

به این ترتیب، با این قانون دولت ریسک‌های پیشروی شرکت‌ها در زمینه سرمایه‌ گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC را تا حدی کاهش می‌دهد تا به این ترتیب، شرکت‌ها از اشتیاق بیشتری برای حضور در زیست‌بوم نوآوری و سرمایه‌گذاری مستقیم روی محصولات و خدمات دانش‌بنیان برخوردار شوند. 

 

مراکز مشاوره cvc در ایران

به موازات رشد و توسعه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا cvc در ایران، مراکزی نیز راه‌اندازی شده‌اند که مشاوره‌هایی در زمینه چگونگی سرمایه‌گذاری از این دست، مدیریت مالی و رهبری کسب‌وکارها ارائه می‌دهند.

تعداد این شرکت‌ها زیاد نیست و همچنان در ابتدای راه قرار دارند اما تجاربی دارند که می‌تواند برای سرمایه‌گذاران مفید باشد. مرکز مشاوره اقتصادی ایرانیان یکی از این مراکز است که افراد در زمینه اتخاذ درست تصمیمات مالی یاری می‌رساند.

کارگزاری مفید نیز مرکزی راه‌اندازی کرده است که با نام مرکز مشاوره سرمایه‌گذاری کارگزاری مفید شناخته می‌شود. این مرکز به‌صورت تخصصی به افراد مشاوره‌هایی در زمینه چگونه سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی ارائه می‌دهد.

مرکز دیگری نیز با عنوان پیشگامان صنعت ایران در زمینه ارائه مشاوره صنعتی و تولیدی به صورت تفصیلی که شامل مواردی چون مشاوره سرمایه گذاری و تامین منابع مالی و ارائه ایده‌ های جدید سرمایه‌گذاری است، فعالیت می‌کند.

در این زمینه می‌توان از دانش و تجربه نهادهایی چون انجمن صنفی نهادهای سرمایه گذاری خطرپذیر و انجمن سرمایه گذاری خطرپذیر ایران بهره برد. با مراجعه به وب‌سایت این نهادها می‌توان با کلیات سرمایه‌گذاری خطرپذیر آشنا شد. همچنین فهرستی از مراکز سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا cvc در ایران آشنا شد. 

همه چیز درباره سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

چگونه صندوق سرمایه گذاری CVC راه‌اندازی کنیم؟

به‌طور خلاصه، تأسیس صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر در ۶ مرحله صورت می‌گیرد: 

  1. ارائه درخواست مجوز:

  • تنظیم نامه درخواست تأسیس صندوق CVC و معرفی نماینده پیگیری

  • پرکردن فرم اطلاعات متقاضیان مجوز تأسیس صندوق پژوهش و فناوری CVC

  • ارائه اسناد ذکرشده در فرم ذکر شده (اساسنامه، سوابق کاری، اسناد مالی و…)

  1. ارائه مدل تجاری صندوق و پیش‌بینی عملکرد آن در ۳ سال آتی

  2. ارائه رزومه‌ها و فرم رضایت‌نامه اعتبارسنجی اعضای تیم

  3. ارائه فرم نهایی درخواست مجوز به همراه مهر و امضای تمامی سهامداران شرکت

  4. ثبت رسمی صندوق: شامل معرفی مدیرعامل،‌ بازرسان و دریافت مصوبه مجوز رسمی راه‌اندازی صندوق

  5. ثبت رسمی صندوق با مراجعه به اداره ثبت شرکت‌ها و ثبت صندوق CVC

بر اساس دستورالعمل اعطا و لغو مجوز، هدایت و نظارت بر فعالیت صندوق‌های پژوهش و فناوری کارگروه صندوق‌های پژوهش و فناوری، متفاضی تأسیس یا تبدیل صندوق باید دارای شرایط زیر باشد:

  1. متقاضیان دارای شخصیت حقوقی باشند و متناسب با قانون تأسیس مربوطه، صورت‌های مالی حسابرسی شده یا اظهارنامه مالیاتی یا اسناد مالی ارائه کنند.

  2. متقاضیان به صورت مستقیم سهامدار صندوق دیگری نباشند.

  3. متقاضیان می‌توانند به صورت غیرمستقیم سهامدار حداکثر یک صندوق دیگر باشند.

  4. در یک گروه شرکتی، امكان درخواست تأسیس یک صندوق با سهامداری حداکثری شرکت مادر تخصصی وجود دارد.

  5. متقاضیان توان تأمین سرمایه لازم برای تأسیس صندوق را داشته باشند.

  6. متقاضیان دارای بدهی قطعی مالیاتی بر اساس فهرست اعلامی سازمان امور مالیاتی کشور به بانک مرکزی نباشند.

  7. متقاضیان صندوق باید طبق صورت‌های مالی حسابرسی شده یا اظهارنامه مالیاتی و مستندات عملكردی، مشمول ماده ۱۴۱اصلاحیه قانون تجارت نباشند.

  8. متقاضیان، اعضای هیأت مدیره و مدیرعامل پیشنهادی صندوق دارای بدهی غیرجاری به بانك‌ها، موسسات اعتباری غیربانكی و سایر بنگاه‌های واسطه پولی اعم از دولتی یا غیردولتی یا چک برگشتی رفع سوء‌اثر نشده در نظام بانكی کشور نباشند و در سامانه اعتبارسنجی بانک مرکزی از حداقل رتبه اعتباری B برخوردار باشند.

  9. ترکیب متقاضیان صندوق به گونه‌ای باشد که تخصص در حوزه فناوری و نوآوری و تجربه مالی و سرمایه‌گذاری داشته باشند و بتوانند اهداف مورد نظر برای صندوق را دنبال کنند. 

  10. در انتخاب و پیشنهاد اعضای هیأت مدیره، افرادی معرفی شوند که دارای سابقه فعالیت مرتبط در حوزه فناوری و نوآوری بوده و یا از سوابق و تجربه در حوزه مالی و سرمایه‌گذاری برخوردار باشند.

  11. اساسنامه ارائه شده، مطابق اساسنامه نمونه باشد و در صورت درخواست متقاضیان مبنی بر متمرکز نمودن فعالیت‌های اصلی صندوق در حوزه های تخصصی، با تشخیص دبیرخانه امكان حذف مواردی از موضوعات فعالیت صندوق ذیل ماده ۵ اساسنامه نمونه وجود دارد.

  12. مأموریت صندوق در زیست بوم فناوری و نوآوری کشور و اهداف مورد نظر آن تشریح شود.

  13. دلایل توجیهی صندوق برای ورود به فضای رقابتی زیست‌بوم صندوق‌های پژوهش و فناوری و سایر نهادهای مالی، به صورت مستدل و متقن تشریح شود.

  14. طرح تجاری، اهداف، برنامه‌های عملیاتی و صورت‌های مالی پیش‌بینی شده، معقول و متناسب با شرایط تجاری موضوع فعالیت صندوق تنظیم شده باشد. 

 

شرایط عمومی تاسیس صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC

  • ترکیب متقاضیان صندوق شامل حداقل سه شخصیت حقوقی باشد و سیاست‌ها، اهداف، برنامه‌ها و عملیات مربوط به سرمایه گذاری خطرپذیر، متناسب با سیاست‌های کلان متقاضیان تنظیم شده باشد.

  • برای احراز شرایط سهامداری بخش دولتی و همچنین رعایت شرایط سهامداری متقاضیان در سایر صندوق‌ها، الزام است متقاضیان، اطلاعات و مستندات لایه‌های بعدی سهامداران خود را به دبیرخانه ارائه کنند.

  • اعضای پیشنهادی هیأت‌مدیره، دارای سابقه فعالیت مرتبط در حوزه فناوری و نوآوری، حوزه مالی و سرمایه‌گذاری باشند.

  • اعضای هیأت مدیره و مدیرعامل پیشنهادی، دارای بدهی معوق به بانک ها، موسسات اعتباری غیربانکی و سایر بنگاه‌های واسطه پولی اعم از دولتی یا غیردولتی یا چک برگشتی رفع سوء‌اثر نشده در نظام بانکی کشور نباشند.

قوانین و مقررات CVC در ایران و جهان

قوانین مصوب 

کلام آخر

در مجموع، سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یکی از پیش‌رانه‌های قدرتمند در بازار جهانی است و به‌عنوان پلی میان سازمان‌های صاحب نام و استارتاپ‌های نوآور عمل می‌کند. در این گزارش به تفصیل در مورد مزایایی که این نوع سرمایه گذاری برای هر دو طرف قرارداد به همراه دارد، پرداختیم. 

برای استارتاپ‌ها، همکاری با یک شرکت CVC علاوه‌بر منابع مالی، مزایایی چون بهره‌مندی از تخصص، تجربه و راهبری استراتژیک را به همراه خواهد داشت. از این طریق یک استارتاپ می‌تواند با پشتیبانی یک شرکت مطرح، رشد خود را تسریع کند. از سوی دیگر سازمان‌ها نیز با سرمایه‌گذاری خطرپذیر می‌توانند در بازارها و فناوری‌های روز حضور فعال داشته باشند و جدیدترین مدل‌های تجاری را بشناسند. قرار داشتن در خط مقدم فناوری و روندهای صنعتی، فرهنگ نوآوری را در سازمان رشد می‌دهد و می‌تواند سود مالی قابل‌توجهی را به همراه بیاورد.

با این وجود باید به خاطر داشت که CVC مانند هرکدام از روش‌‌های تأمین مالی مزایا، معایب و چالش‌های مخصوص خود را دارد. ایجاد توازن میان اهداف، استراتژی‌ها و فرهنگ سازمانی امر خطیری است که در صورت اجرای مناسب می‌تواند آینده روشنی برای کسب‌وکار رقم بزند. 

 

سوالات متداول

  1. سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) یعنی چه؟

سرمایه گذاری خطر پذیر (جسورانه) شرکتی گونه‌ای سرمایه گذاری است که در آن شرکت‌های مطرح و تثبیت یافته در استارتاپ‌های نوآور سرمایه گذاری به صورت بلندمدت سرمایه گذاری می‌کنند. 

  1. طرز کار سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی چگونه است؟

در سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی، یک سازمان مطرح و موفق با سرمایه گذاری در استارتاپ‌های نوپا و مستعد، با تأمین مالی و اشتراک گذاری منابع و تخصص‌ها شرایط رشد و توسعه آن‌ها را فراهم می‌کند تا در بلندمدت به دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان و سودآوری آن‌ها کمک کند.

  1. مزایای سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی چیست؟

سازمان‌ها با سرمایه گذاری CVC در استارتاپ‌های نوآور و آینده دار می‌‌توانند از نوآوری‌های آن‌ها بهره‌مند شوند،‌ از جدیدترین فناوری‌ها استفاده کنند، به بازارهای جدید، توسعه کسب‌وکار، جذب‌ نیروی کار مستعد، پویایی بیشتر در بازار، برندسازی و سود مالی دست پیدا کنند.

  1. فواید سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی برای استارتاپ‌ها چیست؟

سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی در واقع سازمان‌ها و شرکت‌های مطرح و موفق هستند که می‌توانند به سادگی منابع مالی یک استارتاپ تازه تأسیس را فراهم کنند. علاوه بر این، CVC به معنای مشارکت استراتژیک با یک شرکت صاحب نام است که می‌تواند در انتقال فناوری،‌ اعتبار در بازار،‌ بازاریابی، استعدادیابی، قابلیت واگذاری و… به استارتاپ کمک کند.

  1. سرمایه گذاری خطر پذیر چه تفاوتی با سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی دارد؟

اگرچه هر دو در استارتاپ‌های نوپا سرمایه گذاری می‌کنند؛ اما سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی (CVC) با سرمایه گذاری خطر پذیر سنتی (VC) تفاوت دارد. شرکت‌های CVC بودجه خود را از شرکت مادر خود دریافت می‌کنند در حالی که صندوق‌های VC به ثروت افراد سرمایه دار وابسته هستند. شرکت‌های CVC اهداف بلندمدت را دنبال می‌کنند، بیشتر به دنبال همسویی استراتژیک هستند، منابعی بیش از سرمایه مالی ارائه می‌کنند و در نهایت تمایل بیشتری به ادغام و تملیک دارند.

  1. سرمایه گذاران خطر پذیر شرکتی معمولاً در چه صنایعی فعالیت می‌کنند؟

این نوع از سرمایه گذاری با هدف دستیابی به فناوری‌ها و بازارهای جدید به وجود آمده است. اگرچه سازمان‌ها در صنایع گوناگون به CVC روی آورده اند،‌ اما به طور کلی حوزه‌های فناوری‌های نوین،‌ سلامت و درمان، انرژی، صنایع مالی، خرید و فروش بیش از سایر صنایع به سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی پرداخته‌اند.

  1. یک سازمان چگونه می‌‌تواند صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر تأسیس کند؟

پیش از گذراندن روال قانونی ثبت شرکت،‌ سازمان‌ها باید ابتدا اهداف خود را مشخص کنند، تیمی از کارشناسان ایجاد کند،‌ درمورد مسائل مالی خود تصمیم‌گیری کنند، استراتژی مناسبی برای یافتن و وضع قراردادهای جدید پیدا کنند، به شرکت‌های موجود در سبد سرمایه گذاری خود نظارت داشته باشند و فرصتی را برای یادگیری و بهبود پیوسته از دست ندهند.

  1. سازمان‌ها پیش از اقدام به سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی یا CVC باید به چه نکاتی توجه کنند؟

سرمایه گذاری در استارتاپ‌ها مسئله‌ای پیچیده است و سرمایه گذاران باید به همسوبودن استارتاپ با استراتژی سازمان، تخصص و منابع، میزان ریسک پذیری،‌ تنوع سبد سرمایه گذاری و استراتژی خروج از قرارداد توجه کنند.

  1. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی چگونه می‌تواند به گسترش نوآوری کمک کند؟

سازمان‌ها در قالب CVC در استارتاپ‌های نوآوری سرمایه گذاری می‌کنند که در ابتدای راه خود قرار دارند. مزیت‌هایی مانند تأمین منابع مادی و معنوی، بازاریابی، سرشکن کردن ریسک برای سازمان اصلی و ارتقای فرهنگ حرفه‌ای می‌تواند به توسعه و پرورش نوآوری‌ها کمک کند.

  1. سرمایه گذاری خطر پذیر شرکتی چه ریسک‌هایی دارد؟

هیچ کدام از روش‌های سرمایه‌گذاری بدون ریسک نیستند. علاوه بر این که سرمایه‌گذاران باید آگاهانه اقدام کنند، استارتاپ‌ها نیز باید به مسائلی همچون احتمال بروز تعارض منافع،‌ کاهش آزادی عمل، تضاد فرهنگ حرفه‌ای، محدودیت‌های خروج از قرارداد، چالش‌های تصاحب سرمایه و اثرگذاری در برند توجه داشته باشند.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.