این روزها، سلامت در گرانبهایی شده. شاید در تاریخ معاصر جهان، نتوان دورهای را یافت که مردم اینچنین نسبت به سلامتی خود نگران بوده باشند. در عین حال، با توجه به پاندمی کرونا، حتی یک سفر درون شهری هم میتواند منبع مهمی برای چند روز اضطراب باشد. چه برسد به آنکه مقصد این سفر، بیمارستان یا مطب پزشک نیز باشد. در این روزها، حتما بهترین گزینه برای رفع نیازهای پزشکی، دریافت مشاوره، دریافت نوبت و هر کاری که به حوزه سلامت مربوط باشد، پلتفرمهای حوزه سلامت مانند دکتردکتر هستند. به همین دلیل، با شهریار شرافتی، مدیرعامل استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتردکتر، گفتگویی کردیم. و از او خواستیم بدانیم که با سابقه طولانی مدتی که در بخشهای مختلف اکوسیستم استارت آپی ایران داشته، چرا به سراغ دکتردکتر آمده و میخواهد با رشد این پلتفرم، به چه دستاوردهایی برسد.
برای شروع خودتان را معرفی کنید.
شهریار شرافتی، متولد ایران، صادره از بندر لنگه، بزرگ شده در انگلستان، هوافضا خواندم،. در حوزهی سرمایهگذاری و به طور کلی کسب وکار کار کردم و الان هم مدیرعامل استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتردکتر هستم.
چطور از هوافضا در انگلستان به مدیرعاملی استارتاپ حوزه خدمات پزشکی رسیدید؟
باید مفصل تعریف کنم. هوافضا خوندنم از یک اردوی تابستانی در انگلستان که ناسا و آژانس فضایی روسیه با اون همکاری میکردن شروع شد. توی این اردو یک سری رقابت باید انجام میدادیم، البته نه در حد المپیادهای ایران، فقط میخواستن یک سنجشی از ما داشته باشن. خلاصه در نهایت از بین ۴۰۰۰ نفر، تعداد محدودی انتخاب شدیم و به عنوان جایزه ما را به یک اردوی دو هفتهای در دانشگاه بردند. هیچ وقت یادم نمیرود. نیل آرمسترانگ اومد و برایمان حرف زد. فوق العاده بود. من عاشق مسائل مربوط به فضا شدم. مثلا اینکه وقتی ما میخواهیم به مریخ برویم باید سفینه را دور ماه بچرخانیم و با جاذبه ماه آن را پرتاب کنیم تا به سمت ماه برود، خیلی برایم جالب بود. خلاصه این شد که هوافضا خواندم. اما در مورد علاقه به کارآفرینی و بیزنس از قبلتر باید شروع کنم.
تجربه راه اندازی اولین کسب و کار مستقل
اولین کسب و کار موفقی که اداره کردم فروش انواع تنقلات کنار vending machine مدرسه بود. اوایل شکلات و چیزای دیگر را عمده میخریدم، ارزانتر کنار دستگاه میفروختم و چون با مشتری مستقیم در ارتباط بودم، براساس خواسته آنها محصولاتمان را عوض میکردم. البته اولین برخوردم با رگولاتوری هم همان موقع بود. وقتی که مدرسه بدلیل ضرر زدن به درآمدش اجازهی ادامهی فعالیت نداد. البته فعالیت و علاقهام تمام نشد و در زمانی شروع به جدیتر شدن شد که در حین تحصیل برای درآمد در بانک استخدام شدم و بعدتر به دلیل علاقه به بازار بورس و سرمایهگذاری جذب بانکهای سرمایهگذاری شدم. در نهایت شانس ورود به برنامهی کارآموزی شرکت morgan Stanley را پیدا کردم و بعد از آن پیشنهاد کاری از بانک سرمایه گذاری HSBC داشتم و قبول کردم. و در واقع ویژگیهایی که در مهندسی هوافضا تقویت شده بود اینگونه به موفقیت شغلیام کمک کرد.
چه شد که به ایران آمدید؟
در سالهای فعالیتم در بانک سرمایه گذاری HSBC با افرادی آشنا شدم که صندوقی فرانسوی آنها را معرفی کردند و که با استفاده از فرصت برجام میخواستند در ایران سرمایهگذاری کنند. با همدیگر در آخر هفتهها جلسه داشتیم و دو سه باری به ایران رفت و آمد کردیم و بازار و بورس را چک کردیم تا در نهایت در سال ۹۴ براساس چیزی که بانکها به ما گفتند اولین سوئیفت سرمایه گذاری را در عرض ۴۸ ساعت ما زدیم. ما پول آوردیم و رنو پول برد.
بعد از فعالیت در بانک سرمایهگذاری چه کاری انجام دادید؟
با آن تیم یک سال همراه بودم و فکر کردم که در بورس فقط سهام میخرند و میفروشند و ارزش آفرینی زیادی نسبت به جامعه و مردم نمیکند. در واقع نمیسازد اما من در آن مقطع از زندگی میخواستم چیزی بیافرینم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از سرمایهگذاری بورسی به سمت سرمایه گذاری جسورانه و خطرپذیر بروم. سپس با تیم آقای سعید رحمانی و صندوق سرآوا آشنا شدم. چندین جلسه با تیمهای مختلف داشتیم و در نهایت از آن شرکت خارجی جدا شدم و به تیم سرآوا ملحق شدم. نزدیک دو سال آنجا به عنوان سمت من مدیر ارشد سرمایه گذاری و پرتفولیو فعالیت داشتم. دورهای که در آن سرمایه گذاریهای علی بابا، الوپیک، چند سرمایهگذاری برای دیجیکالا و پروژههای دیگری را انجام دادیم.
پروژههای دیگرتان در زمینه سرمایه گذاری خطرپذیر چه بود؟
خب کارم در اصطلاح این بود که بگویم آیا این بیزنس امروز در ایران میگیرد یا نه؟ برای همین در پروژههای مختلفی درگیر بودم. مثلا یادم است برای اولین تحقیقات میدانی یک پروژه مربوط به خرید خودروی دست دوم به نزدیک میدان آزادی رفتم زمانی که هنوز تابلوها را به فارسی نمیتوانستم بخوانم و حتی روان حرف بزنم. خلاصه من را به آنجا فرستادند و گفتند این تو و این صنعت بازار خرید و فروش ماشین دست دوم در ایران، گزارش در بیاور. من هم با لباس رسمی و کروات رفتم که البته اشتباه بود.
اما خیلی سریع یاد گرفتم که چطور خودم را با محیطهای مختلف وفق بدهم و بهتر تحلیل و درک کنم. این یکی از جذابترین بخشهای کار در سرآوا برای من بود که کاملا مجبور بودم خودم را جای مخاطب قرار بدهم و ببینم نیازها و دغدغههای من چیست. اینکه دوباره بازگشته بودم به همان روند که کدام شکلات را بخرم و کجا عرضه کنم، از این خیلی لذت میبردم.
مطلب پیشنهادی: همه چیز درباره سرمایه گذاری خطرپذیر
بعد از فعالیت در صندوق سرمایهگذاری سرآوا چه کاری انجام دادید؟
بعد از سراوا به تیم middle east internet group در خاورمیانه ملحق شدم که زیرمجموعه آن هولدینگ اسنپ است. در آنجا در سمت سرمایه گذار فعالیتم را شروع کردم و در سرمایه گذاری در کشورهای خاورمیانه و پروژههای جدید در ایران دخیل بودم. البته برای جذب سرمایه هم با مدیران اصلی کل هولدینگ و مدیر عاملهای اصلی در تماس بودم و کمک میکردم تا اینکه ترامپ آمد و تحریمها را برگرداند. به تبع سیاست مجموعه نیز به این سمت رفت که سرمایهای که جذب کردیم فعلا نگه داشته شود و آنچه که داریم را رشد بدهیم. در کل در آن مقطع زیاد به دنبال سرمایه گذاریهای نقدی در پروژههای جدید نبودیم و من هم شروع به کمک کردن به یک سری پرتفو کردم که در نهایت منجر شد تبه اینکه مشاور هیئت مدیره و مدیر عامل اصلی اسنپ باکس شوم.
شروع فعالیت در اسنپ باکس
البته بعد از مدتی آن فرد کنار رفت و من MD اسنپ باکس شدم. در شرایطی که راس مارجین بیزنس نزدیک منفی ۱۵ درصد بود که البته زمانی که تیم را در ساختار خود اسنپ ادغام کردیم راس مارجین حدود ۱۰ درصد مثبت شد. در کل آنچه برای من تجربه خیلی قشنگ و شیرینی بود این است که توانستیم نسبت بازارمان را از حدود ۲۰-۲۵ درصد به ۸۰-۸۵ درصد در آن یک سال برسانیم.
البته شیرینترین لحظه من در اسنپ باکس این بود که ما در یک مقطعی هر کسی که بیش از X تا سرویس در کل هفته بزند، روغن موتور رایگان یا نصف قیمت، دیسک رایگان و غیره میگیرد. این یک استراتژی بیزنسی نبود که باعث سود شود، نه این برای ما واقعا هزینه داشت. اما به خاطر اینکه از آنها کمیسیون میگرفتیم گفتم که میخواهم یک هفته به آنها پس بدهم، میخواهم یک هفته حال آنها خوب باشد.
اولین جرقه راه اندازی استارتاپ حوزه خدمات پزشکی
بعد از آن پروژهای که برایم جذاب باشد نبود و برنامهام به طور کلی این شد که بازار بین المللی را شروع به بررسی کنم. برای وب سامیت ۲۰۱۹ به پرتغال رفتم. کشور پرتغال را بررسی کردم. انگلستان را بررسی کردم. به هلند سر زدم و بعد به ایران برگشتم و گفتم چند ماه آخر سال استراحت کنم تا یک مقدار انرژی بگیرم و به سلامتی خودم برسم تا سال بعد تصمیم بگیرم. که درست در همان زمان پاندمی کرونا در کل دنیا فراگیر شد.این شد که از فروردین ۹۹ مشاوره را شروع کردم و پروژههایی که در زمینه سلامت، ورزش و چیزهای موازی دیگر بودند و خلاصه همه آنها به خاطر نیازهای جامعه در دوران پاندمی بوجود آمده بودند، البته همچنان مشغول بررسی ایران، خاورمیانه، ترکیه، مصر و سنگاپور بودم.
از همین طریق به استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتردکتر پیوستید؟
هم بله، هم خیر. در واقع با آقای علاقبند جدا از اینکه در هولدینگ در تماس بودیم و با هم کار میکردیم، از پیشتر هم آشنایی کوچکی داشتیم و همچنان پس از جدا شدنشان از اسنپ باهم در تماس بودیم که گفتند به مجموعه صندوق سرمایه گذاری لیان پیوستند و کار خیلی بزرگی در جریان است، اهداف خیلی بزرگتری داریم، بیا ببینم با هم چه میتوانیم بکنیم.
به ملاقات ایشان رفتم و معاون ایشان دکتر دکتر را به من پرزنت کردند. اعداد و ارقام، مارکت سایز، رشد آنها و… که برای من جذاب بود. نظر من را خواستند و گفتم که از نظرم در آینده سه صنعت بسیار مهم هستند و تحول زیادی پیدا میکنند. یک لاجستیک است، دو سلامت و سه غذا است. در سه صنعت دیگر به دلیل تجربهی از نزدیک دیدن ریحون، اسنپ فود، علی بابا، اسنپ تریپ و اسنپ شناخت خوبی دارم و حالا صنعت سلامت را میخواهم بیشتر بشناسم.
مشاوره به دکتردکتر را آغاز کردم. بعد از حدود یک ماه که بنیانگذار و مدیرعامل با آقای علاقبند حرف زده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که یک نفر جدید نیاز است که این کار را بر عهده بگیرد و مسیر را ادامه بدهد. نقطهای که میخواستند کسی باتوم را بگیرد و به مسابقهی دوی امدادی سلامت ادامه دهد. من هم بررسی کردم و گفتم که دوست دارم و باعث افتخار است و تا جایی که در توان، دانشم باشد و قابلیت یادگیری اضافهتر از چیزی که امروز میدانم و بتوانم یاد بگیرم، این مسیر را ادامه بدهم.
قبل از اینکه با هم تفاهم کنیم، ایران، صنعت سلامت، بیزنس پلن و… را یک سری برای خودم چک کرده بودم و مطمئن بودم که این تیم و این برند آینده خیلی درخشانی میتواند داشته باشد. در نهایت من از مهر مستقر شدم و آبان ماه ۹۹ به همه بچهها اعلام کردیم که آمدم و مشغول کار هستیم.
پس به خاطر چالش دکتردکتر پیوستید؟
علاوه بر چالش و جدا از رشد منطقی و علمی، تیم به دلم نشست. داستان اینکه دکتر دکتر از کجا آمده خیلی قشنگ بود. اهداف بنیانگذار این نبود که فقط برای پول کسب و کاری راه بیاندازد. تیمی که اینجا را راه انداخت در ابتدا یک شرکت طراحی وبسایت داشتند و در یزد مشغول طراحی وبسایت بودند. این وسط یکی از صنایعی که به آنها سرویس میدادند کلینیکها و مطبهای پزشکان پر بازدید بود. بنیانگذار قبلی آقای سریزدی چون میبیند که کلا صنعت در حال رونق گرفتن است و مخاطبین آن زیاد است، تصمیم میگیرد به جایی اینکه ده تا وبسایت بزند که دکتر مورد نظر را پیدا کنند، یک جایی ایجاد کند که همه آنها در آن باشند. یعنی اینکه یکی نگفته چه صنعتی سود دارد چه صنعتی پول دارد که سراغش بروم، که متاسفانه خیلی از استارت آپهایی که امروز شروع میشوند اینطور تصمیم گیری میکنند.
از نظر شخصی من با تجربهای که در هلدینگها داشتم دلیل شکست آنها همین است. اینکه دنبال این نمیروند که بدانند مشکل چیست، مشکل به من ربط داشته و حلش کردم، میگویند مردم برای چه چیزی پول میدهند اول آن را در نظر بگیرم و پول در بیاورم. اتفاقا ما میگوییم نه اول مشکل را حل کن هم رشد میآید، هم پول میآید و هم موفقیت میآید. ولی موفقیت را سالم رقم بزن.
هدف دکتردکتر
هدف دکتر دکتر قبل از اینکه من بیایم این بود که مشکل مردمی که از شهرهای دیگر میآیند پشت در مطب از شبهای قبل اسم خود را روی یک تکه کاغذ مینویسند و در چادر در پارک میخوابند تا فردا صبح دوباره در صف بایستند را حل کند. دکتر دکتر اجازه داد که این آدمها از بیرون آن شهر و استان نوبت خود را پیشاپیش ثبت کنند و سر وقت بیایند و بروند. به طور منطقی سر همه دکترها شلوغ است و سلامت مردم در دست آنهاست. پس رعایت این نظم که مثلا سر ساعت ۴ میبینمت شاید برای هر پزشکی در هر روز قابل اجرا نباشد. ولی حداقل در بازه زمانی مرتبط به مطب میرود و امروز هم کماکان یک سری از بیماران موفق میشوند که سر وقت به مطب بروند و تعداد زیادتری نتوانند.
یک مثال میزنم ما دکتر داریم که صبح جراحی میکند، بیمار اورژانسی است و مجبور شده است بماند یا باز بیمار اورژانسی شده و بیماری که باید جمعه جراحی میکرده، مجبور شده امروز صبح جراحی بکند، همه چیز به هم میریزد. برای همین نظم دادن کمی سخت است ولی از دیدگاه دلسوزانه و ارزش آفرینی واقعی بدون هدف مالی از نظر من بنیاد این برند است. برای همین من به اینجا حس خوبی داشتم و ارزش دارد که تلاش کنم موفق شود. شاید دو سال دیگر بگوییم که نتوانستیم چیزی را که میخواستیم به دست بیاوریم ولی در اینکه بیش از تمام تلاش خود را گذاشتیم و همه یکدست و همکار بودیم شکی نیست.
خلاصه همه اینها با همدیگر جور شد. پس سلامت تیک خورد، در ایران تیک خورد. میخواهم ایران بمانم چون اعتقاد دارم ایران خیلی برای رشد کردن جا دارد و سلامت هم خوب است. به تیم و صندوق سرمایه گذاری که پشت ما هستند، اعتماد دارم که کارشان را بلد هستند. آنها هم سرمایه گذاری خطرپذیر مانند نمیکنند. خیلی حساب شده پول خود را در جایی میگذارند و ابتدا تحلیل خوبی انجام میدهند.
پس از مدیرعاملی در استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتردکتر چه اقداماتی را در الویت قرار دادید؟
ما تیم را بازسازی کردیم. یک سری تیمهایی که درون یکدیگر ادغام شده بودند و بچهها چند کاره بودند آنها را تفکیک کردیم. تیم پشتیبانی را از نظر سلسله مراتب عوض کردیم که کاملا ساعتهای ما افزایش پیدا بکند، خیلی قوی به چت پرداختیم و الان اگر در اینستاگرام به ما پیام بدهید معمولا زیر پانزده دقیقه به شما جواب داده میشود. حتی سه صبح هم پیام بدهید باز هم کسی است که جواب بدهد. چون ما اعتقاد داریم که تجربه مشتری نقطه قوت و کلیدی و راز موفقیت ما در این صنعت است. این کارها را انجام دادیم و به آخر سال ۹۹ رسیدیم. در آن مقطع دیدیم که حالا باید تیم را بزرگ کنیم. ما نیاز داریم که تیم فروش خودمان را از X به 2X برسانیم. نیاز داریم پشتیبانی را سه برابر بکنیم. نیاز داریم تیم فنی را سه برابر بکنیم.
یک استارتاپ در حوزه سلامت همه فن حریف!
چرا؟ به این دلیل که الان بازیگرانی که در زمینه سلامت هستند عمدتا چند دیسیپلینی نیستند. مثلا آزمایش آنلاین فقط آزمایش است. پذیرش ۲۴ یک سری کارها را میکند. اسنپ دکتر، تلی مدیسین و اعزام برای آزمایش و دارو است. ما نوبتدهی هستیم، تلی مدیسن هستیم، اعزام آزمایش و کادر درمان به منزل هستیم و مدیریت مطب هم هستیم. این چیزی است در خیلی از رقبا وجود ندارد. مدیریت مطب را خیلی از رقبا ندارند. چون ما جدی هستیم و اعتقاد داریم این بیزنس حالا حالاها جا برای رشد دارد. برنامه داریم که اینجا را از نظر منابع انسانی در طی دوازده ماه آینده سه برابر کنیم. ولی چیزی که برای ما مهم است این است که آدمهای درست، آدمهای تشنه، آدمهایی که میخواهند تجربه بیشتری کسب کنند را همکار خود کنیم. کارمند زیاد است همکار کم است.
دغدغه تشکیل تیم دلسوز برای دکتردکتر
ما دنبال همکار هستیم. کسی که وقتی رهایش میکنیم دلش برای بیزنس میسوزد. مهم نیست منفعت مالی آن چیست، مهم این است که کسب و کار را از خودش میداند. ما اینجا به همکاران، اعضای خانواده دکتر دکتر میگوییم، چرا؟ چون زندگیمان را پای این شرکت میریزیم. پس واقعا مثل یک خانواده پشت هم میایستیم و هوای یکدیگر را داریم. البته مثل هر رابطه و شرکت دیگری، در مقطعی یک سریها ملحق میشوند و یک سریها برای ادامه رشد خود جدا میشوند. همسو بودن تمام میشود، یک سریها میروند و یک سری جدید میآیند. ما الان به دنبال این هستیم که ساختار را چیدهایم و حالا میخواهیم تیم بعد را بچینیم. میخواهیم آن پتانسلی که داریم و آن چیزی که هدفگذاری کردیم و تایید و تست کردیم را با افزایش نیروهای همکار رقم بزنیم.
مطلب پیشنهادی: عوامل موثر در موفقیت کار تیمی چیست؟
پس استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتردکتر در حال رشد است؟
درست است. میانگینی که در سال ۹۸ و اوایل ۹۹ از لحاظ سفارش داشتیم رشد چشمگیری داشت اما امروز میانگینی که در ماه اخیر در حال زدن هستیم دو برابر شده است. این یعنی نه تنها ما پیک سال گذشته را دو برابر کردیم بلکه در حال ادامه دادن و رشد هستم. رشدی که روی سیستم در نظر گرفته میشود بدون هیچ مارکتینگی بوده است. ما هیچ گونه مارکتینگی تا الان انجام ندادیم. در یکی دو جا تست کردیم ولی میتوانم بگویم که شاید برای پنج درصد رشد آن ماه بوده و دیگر متوقف شده چون برای دو هفته یا سه هفته یا یک ماه بوده. خیلی هم کوچک برای شهرهای متوسط نه کلان، شهرهایی مثل تهران و کرج و اصفهان یا شیراز.
اعتقاد داریم که این رشد به دلیل تمرکز روی تجربه مشترک است. منطقا خیلی جا داریم که بهتر شویم. در جاهایی میتوانیم خیلی بهتر از امروز شویم ولی تمرکز ما روی طولانی مدت است نه کوتاه مدت.
یعنی هنوز جا دارید که یکی از اعضای خانواده بیمار باشید؟
صد در صد. ما باید بهتر شویم چون حق مراجع بیشتر از این است.
تفاوتهای دکتر دکتر با دیگر استارتاپهای حوزه خدمات پزشکی در چیست؟
آخرین باری که پی آر رفتیم ۷۰۰۰ دکتر فعال یعنی دارای نوبت دهی اعلام کردیم. بعضی از همکاران اعلام میکنند که بیش از ۲۰۰۰۰ دکتر داریم و منظور آنها این است که بیست هزار اطلاعات دکتر دارند و صفحه دکتر دارند نه اینکه از آنها بتوانید نوبت بگیرید. اتفاقا ما ۷۰۰۰ دکتر آماده برای نوبت دهی داشتیم. امروز آن عدد منطقا افزایش یافته و بالاتر رفته است. حالا در یک نشست دیگر به طور دقیقتر با شما در میان میگذاریم.
ولی مزیت رقابتی ما یا نقطه قوت ما در مقایسه با همکاران و بازیگران دیگر در حوزه سلامت این است که در کل کشور به نسبت زیبا و یکدستی پخش شویم. در همه تخصصها هستیم و در همه کلانشهرها حضور خیلی قوی داریم. همانطور که در شهرهای متوسط حضور و فعالیت داریم و در حال کمک هستیم. از دکتر عمومی گرفته تا متخصص پوست، گوارش کبد، سونوگرافی، دندانپزشکی، پوست و مو جراحی زیبایی.
نقاط قوت استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتردکتر
در کل همه زنجیرهها را پوشش دادهایم. موازی با این تمرکزی که از قبل در مجموعه بود و ادامه داشت و روی آن مانور دادیم این بود که پزشکانی که در این هرم میآیند، پزشکان جدید که درس میخوانند و یواش یواش بالا میروند و متخصص میشوند، ما از بالا به پایین آمدیم. دکتر دکتر اول فوق تخصصهای کشور را اضافه کرده، بعد متخصصین چشم، گوارش و غیره و بعد روی دکترهای تازه کار با پنج تا هفت سال تجربه تمرکز کردیم. این چیزی است همکارهای دیگر در بازار اتفاقا برعکس روی آن مانور دادند. و از پایین به بالا یا موازی در اسکیل خیلی پایینتر آمدند.
یکی از همکارها هست که روی عدد پانصد دکتر تمرکز کرده است و بیشتر از این نمیخواهد. دکترهای جدید اصلا قبول نمیکند و ترجیح میدهد همین عدد بماند اما بیمار بیشتر بیاید. ولی ما نمیخواهیم بیزنس کنیم. ما میخواهیم این ابزار را به همه ارائه بدهیم. آنجایی که رقبا market place محسوب میشوند مثل اسنپ فود، اسنپ و بامیلو که قبلا بود و غیره، اتفاقا شاید مشتری ما را market place ببیند اما پشت آن ما software service هستیم. ما تجربه و سرویس تکنولوژی ارائه میدهیم آن هم از نظر مدیریت نوبتها و مطب است و در آن پرونده، نسخه آنلاین، موضوعات بیمهای و… را داریم و به جای اینکه بگوییم مطب خود را دیجیتالی کنید یا به عبارتی منشی را جایگزین کنید، داریم میگوییم منشی خود را قوی کنید و به آنها مدیریت کلان یاد بدهید که تجربه بهتری برای مطب و بیمارانی که مراجعه میکنند ایجاد کنید.
دوست دارم بدانم چه میراثی از خود می خواهید در دکتر دکتر و حوزه سلامت جا بگذارید؟
دو بخش دارد. بخش اول این است که من روزی میتوانم بگویم که اینجا کارم را به نحو احسن انجام دادم که بیزنس به طور ارگانیک نه تنها بدون حضور من در دفتر در جلسات رشد بکند، بلکه بتواند خلاقیت و دلسوزی و اهداف و تجربیات بهتری برای نیازهای مشتری را خود سیستم پیشنهاد دهد، بررسی کند، بسنجد، اولویت بندی و اجرا کند. در این مقطع میگویم نصف کار من موفق بود و ساختار جدید را درست پیاده کردم. بخش دوم این است که همه بچههایی که اعضای واقعی خانواده هستند و کمابیش سه سال در دکتر دکتر بودند، بالا و پایینهای خانواده را دیدند، از همه اینها یک عصاره بگیریم برای رهبران آینده در صنعت استارت آپ.
دوست دارم سه سال دیگر بگویم که بچههای تیم من امروز مدیران ارشد مطرح در صنعت استارت اپ کشور هستند. یا حتی اینها را به کشورهای همسایه در خاورمیانه فرستادیم و در حال کمک به راه اندازی صنایع مشابه در آنجا هستند. دلیل هم که این برای مهم است این است که در سراوا من با خیلی سر و کله میزدم و یک سری آدمها بودند که زیرمجموعههای میآمدند، صندوقهای دیگر داشتیم، مثل آوا تک که یکی از اولین و پیشروترین شتاب دهندههای ایران بودند، نیروهایی در آنجا بودند که چه مستقیم چه غیرمستقیم با آنها کار کردم. امروز آنها مدیران و معاونان سرمایه گذاری صندوقهای جسورانه در کشور شدهاند.
برای من خیلی لذت بخش است که میبینم من کار خاصی برای آن فرد نتوانستم بکنم مثلا او را به جایی معرفی کنم. ولی بخشی از ذهنیت من، بخشی از تجربیاتم را توانستم با او به اشتراک بگذارم و شاید این کمک کرده باشد. افتخار میکنم که من در مسیر زندگی آن فرد وجود داشتم و کمک کوچکی کردهام. این موضوع را میخواهم دوباره در اینجا پیاده بکنم. که آنچه که امروز نیروهای کارشناس هستند، نیروهای سوپروایزر هستند، سه سال دیگر که من میتوانم بگویم کارم را درست در اینجا پیاده کردم، معاونان آینده ما باشند.
استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتر دکتر در آینده میخواهد چه شود؟
شما در هر مکان و زمانی حق دریافت خدمات سلامت دارید و حق دارید که بتوانید با آدم مرتبط ارتباط برقرار کنید. مرتبط میگویم چون خیلی از مواقع ما به متخصصین اشتباه مراجعه میکنیم. مثلا فرد قرمزی چشم داشته و از جراح چشم نوبت گرفته است. این خیلی غیر بهینه است هزینهی بیمار و وقت جراح هدر رفته وقتی که یک مریض مرتبط می توانست از خدمات جراح استفاده کند. این بهینه سازی وظیفه ماست. ما میخواهیم هر جایی، هر وقتی و در مورد هر چیزی که به سلامت مرتبط است استارتاپ حوزه خدمات پزشکی دکتردکتر را حامی خود بدانید.
مطلب پیشنهادی: راهنمای برآورد هزینه راه اندازی استارتاپ
0 دیدگاه