مقالات دیجیتال مارکتینگ مقالات سئو

پرکاربردترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در دیجیتال مارکتینگ

شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI)

The most widely used key performance indicators (KPI) in digital marketing

اگر به‌عنوان یک دیجیتال مارکتر در فضای بازار کار دیجیتال مارکتینگ فعال هستید، حتما عبارت شاخص‌های کلیدی عملکرد یا KPI را زیاد شنیده‌اید. قبل از اینکه به تعریف این اصطلاح بپردازیم به این نکته توجه داشته باشید که یکی از مهم‌ترین مزیت‌های بازاریابی دیجیتال نسبت به بازاریابی سنتی، همین شاخص کلیدی عملکرد است؛ اما چطور؟

فرض کنید یک کمپین بازاریابی ویدئویی را از طریق شبکه‌های معروف و پرمخاطب تلویزیونی با هزینه بالا راه‌اندازی کرده‌اید یا برای نمایش تبلیغات خود از روزنامه‌های کثیرالانتشار یا بیلبوردهای پرهزینه استفاده کرده‌اید، آیا می‌توانید یک ابزار سنجش درست و دقیق از میزان تعامل مخاطبان با تبلیغ مورد نظر داشته باشید؟ چند نفر بیلبورد مورد نظر را دیده‌اند؟ محتوای شما توسط چه تعداد افراد و با چه ویژگی‌هایی دیده شده است؟

اینها سؤالاتی است که رویکردهای بازاریابی آفلاین پاسخ قابل قبولی برای آنها نخواهد داشت و این در حالی است که دیجیتال مارکتینگ با دست پر به این سؤالات پاسخ می‌دهد.

شاخص‌ها کلیدی عملکرد (KPI) یک نقطه قوت در دیجیتال مارکتینگ محسوب می‌شود. این شاخص‌ها ابزارهای دقیقی را برای سنجش کمپین‌های تبلیغاتی در اختیار دیجیتال مارکترها قرار می‌دهند. با تعیین KPI های مورد نظر و ارزیابی آنها، به‌راحتی می‌توان از میزان تعامل کاربران با محتوای یک برند، تعداد مشتریان وفادار و نیازهای آنها و بسیاری از داده‌های ارزشمند دیگر مطلع شد.

شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟

شاخص‌های کلیدی عملکرد (Key Performance Indicator) که به‌صورت مخفف، KPI شناخته می‌شوند، ارزش‌های قابل اندازه‌گیری هستند که بازاریاب‌های دیجیتال برای سنجش میزان موفقیت خود در تمام کانال‌های بازاریابی از آنها استفاده می‌کنند.

مطالب پیشنهادی:کارشناس دیجیتال مارکتینگ کیست؟

شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ یک معیار قابل اندازه‌گیری برای ردیابی پیشرفت به سمت یک هدف خاص است. تعیین و اندازه‌گیری KPI ها به سازمان‌ها کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و با داده‌ها و نتایج به‌دست‌آمده، عملکرد بهینه و مثبت‌تری را در آینده داشته باشند.

بازاریابی دیجیتال مارکتینگ_شاخص های کلیدی

 

چرا به شاخص‌های کلیدی عملکرد در بازاریابی دیجیتال نیاز است؟

اهمیت شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در دیجیتال مارکتینگ، زمانی مشخص می‌شود که به دنبال ارزیابی عملکرد بازاریابی خود باشیم. در دنیای امروز که دیجیتال مارکتینگ به‌عنوان یکی از بخش‌های حیاتی سازمان‌ها به‌شمار می‌رود و کمتر برندی وجود دارد که در فضای آنلاین فعالیت نداشته باشد، وجود معیارهایی برای بررسی میزان تأثیرگذاری برنامه‌های تبلیغاتی دیجیتال اهمیت زیادی دارد.

تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد مزایای قابل‌توجهی را برای برندها در پی دارد:

  • تعیین میزان موفقیت کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ
  • روشن کردن مسیر فعالیت بازاریابی دیجیتال
  • بهینه‌سازی کمپین‌ها و کانال‌های بازاریابی
  • بررسی میزان تعامل با کاربران
  • تعیین میزان دسترسی به مشتریان جدید
  • تعیین بودجه سالانه دیجیتال مارکتینگ برای سازمان
  • و در نهایت، امکان فروش بیشتر محصولات و خدمات

تعیین KPI در دیجیتال مارکتینگ به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرایندهای بازاریابی خود را  مورد بازبینی قرار داده و بتوانند با مشتریان خود تعامل مؤثرتری برقرار کرده و مشتریان بالقوه بیشتری را در دایره مخاطبان خود قرار دهند.

هر برند به دنبال فروش محصولات و خدمات خود است و اگر بتواند از طریق دیجیتال مارکتینگ، تعامل مؤثرتری را با کاربران برقرار کند، نتایج بهتری را به دست خواهد آورد. شاخص‌های کلیدی عملکرد نیز در دیجیتال مارکتینگ دقیقا همین کار را انجام می‌دهند، یعنی میزان تأثیرگذاری و موفقیت کمپین‌های بازاریابی دیجیتال را تعیین کرده و در نتیحه، عملکردهای آینده یک برند را کارآمدتر خواهند کرد.

ویژگی‌های شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ

فرض کنید برنامه استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود را تدوین کرده‌اید و در حال اجرای آن هستید؛ محتوای مورد نظرتان را در شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های مورد نظر منتشر می‌کنید و کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ را هم راه‌اندازی کرده‌اید. حالا زمان آن رسیده است که معیارهایی را برای اندازه‌گیری میزان عملکرد استراتژی خود مشخص کنید و با تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI)، اقدامات بازاریابی و نتایج آن را بررسی کنید.

اگر می‌خواهید به یک سنجش درست از عملکرد خود نزدیک شوید، باید یک سری ویژگی‌ها را هنگام تعیین شاخص‌ها کلیدی عملکرد، مد نظر داشته باشید.

معیارهای اندازه‌گیری شما در درجه اول باید شفاف و روشن باشند تا بتوانید عملکرد دیجیتال مارکتینگ خود را به‌طور دقیق ارزیابی کنید. پس تدوین شاخص‌های دقیق و شفاف، نخستین ویژگی است که در آغاز این رویکرد باید آن را در نظر داشته باشید.

تعیین شاخص کلیدی عملکرد بر اساس مدل SMART

برای تعیین KPI صحیح باید مدل SMART را در نظر داشته باشید که یکی از مدل‌های معروف هدف‌گذاری محسوب می‌شود. در مدل اسمارت، اهدافی که تعیین می‌کنید باید دارای این پنج ویژگی باشند: مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان‌مند.

در ادامه مدل اسمارت را در تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ بیشتر توضیح می‌دهیم.

مشخص بودن

همانطور که در ابتدای این بخش خاطرنشان شد، شاخص‌ها کلیدی عملکرد باید شفاف و مشخص باشند تا امکان سنجش آن‌ها وجود داشته باشد. پس اولین ویژگی KPI در مدل اسمارت، مشخص بودن (Specific) است.

قابل اندازه‌گیری بودن

شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکیتینگ با هدف اندازه‌گیری میزان پیشرفت برنامه‌ها و کمپین‌های بازاریابی تعیین می‌شوند، پس طبیعی است که باید قابل اندازه‌گیری (Measurable) باشند. چنین شاخصی باید کاملا واضح باشد تا همه اعضای تیم دیجیتال مارکتینگ قادر به اندازه‌گیری آن باشند.

قابل دستیابی بودن

یکی دیگر از ویژگی‌های مهم شاخص‌های کلیدی عملکرد، قابل دستیابی بودن آن‌ است. به این معنا که جمع‌آوری و تعیین این شاخص برای تیم دیجیتال مارکتینگ ساده و مقرون‌به‌صرفه باشد و مجبور به صرف هزینه‌های زیاد نشوند.

مرتبط بودن

در تعیین KPIهای دیجیتال مارکتینگ باید یک نکته مهم را همیشه مد نظر قرار داد و آن، مرتبط بودن (Relevant) شاخص با نوع عملکرد بازاریابی است. به این معنا که در تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد باید اهداف بازاریابی دیجیتال را در نظر گرفت و شاخص‌هایی را تعیین کرد که با اهداف تعیین‌شده سازمان، هم‌سو و مرتبط باشند

زمانبندی_شاخص های کلیدی

زمان‌مند بودن

یکی از نکات مهمی که در مدل SMART برای تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد به آن توجه شده این است که شاخص مورد نظر باید محدود به زمان (Time-bound) باشد، یعنی برای دستیابی به آن، یک بازه زمانی مشخص وجود داشته باشد. به‌عنوان مثال اگر بخواهیم برای یک کمپین بازاریابی موبایلی، زمان را مشخص کنیم، می‌توانیم درصد باز شدن آن ایمیل را طی یک ماه، به‌عنوان یک شاخص اندازه‌گیری در نظر بگیریم.

پرفورمنس مارکتینگ_شاخص های کلیدی

مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در پرفورمنس مارکتینگ

تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در دیجیتال مارکتینگ به‌منظور اندازه‌گیری و ارزیابی عملکرد برنامه‌ها و کمپین‌های بازاریابی انجام می‌شود، به همین دلیل نیز باید در فرایند تعیین این شاخص‌ها دقت زیادی داشت و مواردی را تعیین کرد که پرفورمنس یا عملکرد مارکتینگ را به‌درستی اندازه‌گیری کنند.

با توجه به اهمیت شاخص‌های کلیدی عملکرد در ارزیابی پرفورمنس مارکتینگ، در ادامه مهم‌ترین KPI ها معرفی می‌شوند.

رشد فروش

جای تعجب نیست اگر رشد فروش یکی از مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ باشد؛ چراکه استراتژی بازاریابی هر سازمانی در نهایت با هدف رشد میزان فروش آن سازمان تدوین می‌شود. رشد فروش همان چیزی است که هدف اصلی صاحبان کسب‌وکار است و برای آن تلاش می‌کنند.

شاخص رشد فروش به این معناست که میزان فروش یک شرکت مانند یک شرکت دیجیتال مارکتینگ در یک دوره خاص اندازه‌گیری شده و با مقایسه با دوره‌های قبل، استراتژی‌ها، کمپین‌ها و برنامه‌های مناسبی برای آن در نظر گرفته شود. به‌عنوان مثال اگر در استراتژی بازاریابی دیجیتال یک شرکت، کمپین بازاریابی ایمیلی در نظر گرفته شده است، باید میزان فروش شرکت بعد از پایان کمپین اندازه‌گیری شود تا به این نکته مهم دست پیدا کنند که اصلا بازاریابی ایمیلی برای فروش محصولات و خدمات آن‌ها مناسب است یا نه و به‌طور کلی چه تغییراتی باید در تدوین استراتژی‌های خود داشته باشند.

سرنخ‌ها

سرنخ‌ (Lead) یکی از شاخص‌های مهم کلیدی عملکرد در ارزیابی پرفورمنس مارکتینگ به‌شمار می‌رود. هر اندازه بتوانید در کمپین‌های بازاریابی دیجیتال سرنخ‌های بیشتری به‌دست بیاورید، به همان فرصت‌های فروش بیشتری به‌دست خواهید آورد و شانس فروش شما افزایش پیدا می‌کند.

بیایید همان مثال کمپین بازاریابی ایمیلی را در نظر بگیریم، شاید این کمپین در گام اول منجر به فروش بیشتر شما نشود، اما اگر بتواند سرنخ‌های بیشتری را به سمت سازمان شما هدایت کند، یک شاخص مناسب برای اندازه‌گیری پرفورمنس مارکتینگ محسوب می‌شود.

البته در ارزیابی سرنخ‌ها باید به تعداد و کیفیت آنها هم توجه کنید. فرض کنید کسب‌وکار شما نرم‌افزار می‌فروشد، در این صورت تعداد افرادی که از طریق ایمیل با شما ارتباط گرفته و نسخه رایگان نرم‌افزارتان را نصب کرده‌اند، همان سرنخ‌های باکیفیتی هستند که بعد از استفاده نسخه آزمایشی محصول‌تان، از یک مشتری بالقوه به یک مشتری بالفعل تبدیل خواهند شد و میزان رشد فروش شما را در آینده تضمین خواهند کرد.

آنچه در اندازه‌گیری شاخص‌های کلیدی عملکرد در رابطه با سرنخ‌ها قابل توجه است، تعداد آن‌ها نیست، بلکه کیفیت تعامل آن‌ها اهمیت دارد.

بازگشت سرمایه (ROI)

یکی از KPI های مهم که در تدوین استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ نقش مؤثری دارد، بازگشت سرمایه است. این شاخص کلیدی عملکرد مشخص می‌کند که چه مقدار برای برنامه‌های بازاریابی دیجیتال هزینه کرده‌اید و در مقابل، میزان فروش‌تان چقدر رشد داشته است.

شاخص کلیدی بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ می‌تواند نقش مهمی در توجیه بودجه بازاریابی داشته باشد و میزان کارایی برنامه‌های مارکتینگ را نشان می‌دهد. به همین دلیل نیز دیجیتال مارکترها باید این شاخص کلیدی عملکرد را در تدوین استراتژی خود در نظر بگیرند.

هزینه جذب و طول عمر یک مشتری

یکی دیگر از شاخص‌های کلید عملکرد که برای ارزیابی پرفورمنس (performance) مارکتینگ در نظر گرفته می‌شود، اندازه‌گیری هزینه‌ای است که برای جذب و نگهداری یک مشتری خرج می‌شود.

با این شاخص می‌توان مشخص کرد که یک سازمان برای جذب یک مشتری جدید و نگهداری مشتریان فعلی تا چه اندازه می‌تواند هزینه کند. همچنین تعیین می‌کند که بهتر است هزینه مورد نظر را صرف نگهداری مشتریان فعلی و افزایش طول عمر آنها بکنند یا بخشی از آن را برای جذب مشتریان جدید صرف کنند.

نرخ تبدیل_شاخص های کلیدی

نرخ تبدیل

یکی دیگر از شاخص‌های کلیدی عملکرد که در ارزیابی فرایندهای دیجیتال مارکتینگ نقش مهمی دارد، اندازه‌گیری نرخ تبدیل (Conversion Rate) است. این KPI تعداد کاربرانی را که اقدام مورد نظر شما را انجام داده‌اند، نشان می‌دهد.

به‌عنوان مثال شما لینکی را در شبکه‌های اجتماعی خود قرار داده‌اید که کاربران را به صفحه فرود سایت شما هدایت می‌کند، ممکن است هزار کاربر این لینک را مشاهده کنند، اما از بین آنها تنها 200 نفر روی آن کلیک کرده و وارد صفحه فرود شده و فرم سرنخ را پر می‌کنند. صرف نظر از اینکه چه تعداد از این 200 نفر خرید انجام می‌دهند، نرخ تبدیل شما نشان می‌دهد که موفق به جذب 200 سرنخ شده‌اید.

نرخ تبدیل یکی از شاخص‌های کلیدی عمکرد در دیجیتال مارکتینگ است که برای مدیران بازاریابی اهمیت زیادی دارد، زیرا نشان می‌دهد که کمپین بازاریابی آن‌ها چقدر موفق بوده و میزان بازگشت سرمایه را تعیین می‌کند.

مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در ایمیل مارکتینگ

ایجاد یک استراتژی قدرتمند ایمیل مارکتینگ می‌تواند نقش مهمی در موفقیت کلی استراتژی بازاریابی و رشد کسب‌وکار شما داشته باشد. به همین دلیل نیز یکی از رویکردهای مهم که در تدوین استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ به آن توجه می‌شود، بازاریابی ایمیلی است.

در تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکینگ نیز به بازاریابی ایمیلی توجه ویژه‌ای شده و یکی از شاخص‌های مهم برای ارزیابی موفقیت کمپین‌های مارکتینگ محسوب می‌شود. در دنیای امروز که بسیاری از کاربران از پست الکترونیکی یا همان ایمیل برای مکاتبات خود استفاده می‌کنند، تدوین و اجرای ایمیل مارکتینگ و ارزیابی آن به‌عنوان یک شاخص ارزیابی عملکرد، نکته مهمی است که مدیران بازاریابی دیجیتال از آن غافل نیستند.

در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد در e-mail marketingیاهمان ایمیل مارکتینگ که برای اثربخشی کمپین‌های بازاریابی ایمیلی به کار برده می‌شوند، معرفی خواهند شد.

نرخ بازشدن ایمیل

نرخ باز شدن ایمیل (Open Rate) یکی از مهم‌ترین معیارهایی است که در تعیین میزان اثربخشی کمپین‌های ایمیل مارکتینگ باید به آن توجه داشته باشید. این شاخص کلیدی عملکرد نشان می‌دهد که میزان اثربخشی بازاریابی ایمیلی شما چه اندازه بوده است و نشان‌دهنده نرخ باز شدن ایمیل توسط کاربران است.

Open Rate می‌تواند در فرایند ارزیابی عمکرد استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ، کارآمد باشد. البته فراموش نکنیم که بسیاری از ما به‌عنوان کاربران دنیای اینترنت هر روز با سیل عظیمی از ایمیل‌ها در صفحه شخصی خود روبه‌رو هستیم که در بسیاری از مواقع بدون باز کردن، آنها را روانه بخش اسپم می‌کنیم.

پس اگر می‌خواهید در ارزیابی KPI ایمیلی خود نتیجه مثبتی را دریافت کنید، باید فرایند بازاریابی ایمیلی را بهبود داده و محتوایی را برای کاربران ارسال کنید که ارزش باز شدن داشته باشد. مواردی مانند موضوع ایمیل و همین‌طور نام فرستنده، می‌تواند تأثیر قابل ملاحظه‌ای روی نرخ باز شدن ایمیل داشته باشد.

نرخ کلیک_شاخص های کلیدی

نرخ کلیک

یکی دیگر از شاخص‌های کلیدی عملکرد در ایمیل مارکتینگ، نرخ کلیک است که نسبت به Open Rate، شاخص مهم‌تری محسوب می‌شود. نرخ کلیک نشان می‌دهد که چه تعداد از کاربران نسبت به اقدامی که از آن‌ها خواسته شده، عکس‌العمل نشان داده و روی لینک مد نظر شما کلیک کرده‌اند.

تقریبا هدف تمام ایمیل‌های بازاریابی این است که مخاطب خود را وادار به یک عمل کنند. به‌عنوان مثال با قرار دادن یک لینک در متن ایمیل، مخاطب روی آن کلیک کرده و وارد صفحه فرود شود؛ در این صورت دو اقدام از سوی کاربر امکان‌پذیر است: در بهترین حالت محصول یا خدمت شما را خریداری می‌کند و در صورتی که تنها وارد صفحه فرود سایت شما شود و خریدی هم انجام ندهد، ترافیک سایت‌تان را بالا می‌برد.

بنابراین، وقتی نوبت به اندازه‌گیری اثربخشی استراتژی بازاریابی ایمیلی می‌رسد، نرخ کلیک، معیاری است که بازاریابان ایمیلی باید به آن توجه داشته باشند؛ چراکه درصد کاربرانی را نشان می‌دهد که روی لینک ثبت‌شده در ایمیل شما کلیک کرده‌اند.

نرخ کلیک برای باز کردن

در فرایند ارزیابی میزان موفقیت کمپین‌های بازاریابی ایمیلی، نرخ کلیک برای باز کردن (Click-to-Open Rate) نیز قابل توجه است. این شاخص درصد کاربرانی را نشان می‌دهد که ایمیل شما را باز کرده و اقدام مورد نظر شما را انجام داده‌اند.

اگرچه کاربران در سایت شما خریدی انجام نمی‌دهند، اما این شاخص نشان می‌دهد که محتوای ایمیلی شما با مخاطبان ارتباط برقرار کرده و آنها را وادار به انجام یک عمل کرده است.

نرخ کلیک برای باز کردن یک شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ محسوب می‌شود که میزان اثرگذاری محتوای شما را نشان می‌دهد و می‌تواند معیار درستی در تدوین استراتژی‌های محتوایی باشد.

نرخ لغو اشتراک

شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ همیشه نشان‌دهنده نقاط مثبت پرفورمنس ما نیستند و در برخی مواقع، اندازه‌گیری آنها باعث می‌شود که برای رفع نقاط ضعف خود دست به کار شویم.

نرخ لغو اشتراک، درصد مخاطبانی را نشان می‌دهد که تصمیم گرفته‌اند ایمیل‌های شما را دریافت نکنند.

این KPI به شما کمک می‌کند که در تدوین استراتژی‌های بازاریابی ایمیلی خود دقت بیشتری داشته باشید و با تولید محتوای جذاب و اثرگذار، مخاطبان را به سمت محصولات و خدمات‌تان جذب کنید.

بازاریابی محتوا_kpi

مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا یکی از رویکردهای استراتژیک است که تمرکز آن بر ایجاد و انتشار محتوای ارزشمند، رایگان و مرتبط است. این محتوا در قالب پست‌های وبلاگ، مقالات، اینفوگرافی، کتاب‌های الکترونیکی و … سعی در جذب مخاطبان دارد.

کسب‌وکارها از بازاریابی محتوا به‌عنوان ابزاری جهت افزایش آگاهی از برند، ایجاد سرنخ،  ایجاد یک جامعه از مخاطبان آنلاین و در نهایت، افزایش فروش خود استفاده می‌کنند.

با توجه به اهمیت بازاریابی محتوا در فرایند تعامل با مخاطبان، تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد و اندازه‌گیری آن‌ها می‌تواند نقش مهمی در بهبود استراتژی‌های بازاریابی و رویکرد دیجیتال مارکتینگ سازمان‌ها داشته باشد و مدیران بازاریابی باید نسبت به تعیین و ارزیابی KPI های محتوایی نیز هوشیار باشند.

مواردی که در ادامه ذکر می‌شوند، بهترین شاخص‌های کلیدی عملکرد در بازاریابی محتوا هستند که باید به آن‌ها توجه داشته باشید.

ترافیک

محتوای شما هر اندازه مفید و ارزشمند باشد، اگر از سوی کاربران دیده نشود، اهمیتی نخواهد داشت. بنابراین اندازه‌گیری ترافیک سایت یک معیار مهم در ارزیابی پرفورمنس بازاریابی محتوای شما محسوب می‌شود. همه بازاریابان باید شاخص کلیدی عملکرد ترافیک سایت را ردیابی کرده و میزان اثرگذاری محتوای تولیدشده را بررسی کنند.

ابزارهای دیجیتال مارکتینگ مانند گوگل آنالیتیکس می‌توانند در فرایند ارزیابی این KPI به شما کمک کنند تا با بررسی میزان تعامل کابران با محتوای منتشرشده، استراتژی‌های محتوای خود را بهبود بخشید.

رتبه جست‌وجو و کلمات کلیدی

یکی از مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ که میزان اثربخشی محتوای شما را نشان می‌هد، رتبه‌ای است که در موتورهای جست‌وجو به دست آورده‌اید؛ به این معنا که محتوای تولیدشده توسط شما تا چه اندازه مورد نیاز کاربران بوده و آن را جست‌وجو کرده‌اند.

هر اندازه رتبه سایت شما در موتورهای جست‌وجو بالاتر باشد، ترافیک بیشتری به دست خواهید آورد. بنابراین این KPI می‌تواند میزان اثرگذاری محتوای شما و هم‌سو بودن آن را با نیاز کاربران نشان دهد و در آینده بتوانید محتوای تأثیرگذارتری را تولید کنید.

مطالب پیشنهادی:انواع دیجیتال مارکتینگ

با توجه به اهمیت این شاخص، در بخش مربوط به شاخص‌های کلیدی عملکرد در سئو دوباره به آن بازمی‌گردیم.

نظرات

یکی دیگر از شاخص‌های کلیدی عملکرد که نشان‌دهنده میزان تأثیرگذاری محتوای شماست، درصد نظراتی است که کاربران برای محتوای شما ارائه می‌دهند. هر اندازه محتوای مورد نظر بتواند تعامل بیشتری با مخاطبان برقرار کند، کامنت بیشتری دریافت می‌کند.

اندازه‌گیری این KPI کمک می‌کند تا استراتژی‌های محتوایی خود را تقویت کرده و بهبود دهید. در همین راستا توجه داشته باشید که نظرات مخاطبان، چه مثبت و چه منفی را بدون پاسخ نگذارید، زیرا عدم پاسخگویی به شهرت برند شما آسیب خواهد زد.

مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در سئو

برای بهینه‌سازی موتورهای جست‌وجو (سئو) شاخص‌های کلیدی عملکرد متعددی وجود دارد که اندازه‌گیری آن‌ها می‌تواند در بهبود فرایند سئوی وبسایت شما تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای داشته باشد.

همانطور که در بخش بازاریابی محتوا اشاره شد، تولید یک محتوای مناسب و مورد نیاز مخاطبان، می‌تواند سایت شما را در صفحه اول گوگل نمایش دهد که باعث بالا رفتن ترافیک وب‌سایت، افزایش آگاهی از برند، دستیابی به سرنخ‌های بیشتر و در نهایت، فروش بالاتر خواهد شد.

با توجه به اهمیت سئو در بهبود پرفورمنس مارکتینگ، تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد،  نقش مؤثری در موفقیت کسب‌وکارها در فضای آنلاین خواهد داشت. بر همین اساس نیز در ادمه مهم‌ترین KPI های بهبود سئو معرفی می‌شوند. توجه به این شاخص‌ها نقش مهمی در بهینه‌سازی سایت شما برای دیده شدن در رتبه‌های اول موتورهای جست‌وجو خواهد داشت.

نرخ تبدیل ارگانیک

نرخ تبدیل ارگانیک به معنای اندازه‌گیری میزان کلیک‌های هدفمند کاربران است. این شاخص کلیدی عملکرد نشان می‌دهد که چند درصد از کاربران سایت برای یک هدف خاص روی آن کلیک کرده‌اند.

فرض کنید یک کمپین فروش نسخه آزمایشی محصول را راه‌اندازی کرده‌اید، اندازه‌گیری شاخص نرخ تبدیل نشان می‌دهد که این کمپین تا چه اندازه موفق بوده و چه تعداد از کاربران با قصد تهیه این محصول آزمایشی، کلیک کرده‌اند.

مطالب پیشنهادی:آموزش دیجیتال مارکتینگ رایگان

ترافیک ارگانیک

یکی از شاخص‌ها کلیدی عملکرد در سئو که میزان اثربخشی کمپین‌های محتوایی را نشان می‌دهد، کسب ترافیک ارگانیک است.

در واقع به این معنا که چه تعداد از کاربران با استفاده از موتورهای جست‌وجو مانند گوگل یا بینگ و جست‌وجوی یک کلمه کلیدی، به سایت شما وارد شده‌اند.

برای بهبود این شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ، بهتر است در جست‌وجوی کلمات کلیدی مرتبط با محصولات و خدمات دیجیتال مارکتینگ خود دقت کرده و محتوایی را تولید کنید که مطابق با نوع جست‌وجوی کاربران باشد. در این صورت، ترافیک سایت شما بالاتر می‌رود و سرنخ‌ها و مشتریان بیشتری را به دست خواهید آورد.

نرخ کلیک

نرخ کلیک، درصد کاربرانی را که روی لینک سایت شما در موتورهای جست‌وجو کلیک کرده‌اند، نسبت به کاربرانی که تنها آن را مشاهده کرده‌اند، نشان می‌دهد.

مطالب پیشنهادی:هوش مصنوعی در دیجیتال مارکتینگ

فرض کنید شما در حوزه تولید کاغذ روغنی فعالیت می‌کنید، کاربری در موتور جست‌وجوی گوگل عبارت کلیدی (از کجا کاغذ روغنی مرغوب بخرم؟) را جست‌وجو می‌کند، در اینجا نرخ کلیک، نشان‌دهنده میزان کلیک‌هایی است که روی لینک مورد نظر شده است. مثلا لینک شما توسط هزار کاربر دیده شده، اما تنها 300 کاربر روی آن کلیک کرده‌اند.

توجه داشته باشید تگ توضیحات متا (Meta Description) و نوع تصویری که انتخاب می‌کنید، در بالا رفتن نرخ کلیک سایت‌تان تأثیرگذار خواهد بود.

نرخ پرش

bounce rate یا نرخ پرش به‌عنوان یکی از شاخص‌های کلیدی عملکرد در سئو، نشان‌دهنده درصدی از بازدیدکنندگان سایت است که خیلی زود و پس از مشاهده تنها یک صفحه، از سایت شما خارج می‌شوند.

نرخ پرش بالا به‌عنوان یک شاخص اندازه‌گیری، نقاط منفی سایت شما را نشان می‌دهد که دلایل متعددی دارد:

  • محتوای سایت شما ناکارآمد است و باید آن را بهبود دهید.
  • محتوای ارائه‌شده در سایت شما پاسخگوی نیاز کاربر نیست.
  • مخاطبان هدف خود را به اشتباه انتخاب کرده‌اید.
  • سرعت سایت شما خیلی پایین است و درنتیجه، کاربر خیلی زود از آن خارج می‌شود.

با اندازه‌گیری این شاخص کلیدی عملکرد می‌توانید نقاط ضعف سایت‌تان را پیدا کرده و آن‌ها را بهبود دهید.

زمان بارگذاری

ما در عصری زندگی می‌کنیم که با سرعت عجین شده است، به همین دلیل نیز کاربران فضای دیجیتال در سایتی که سرعت بالا آمدن آن پایین باشد، زمان زیادی نمی‌مانند.

در تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ، حتما باید به سرعت بالا آمدن و بارگذاری وبسایت خود توجه کنید. زمان بالا آمدن صفحه یک سایت بین 2 تا 5 ثانیه است که اگر سریع‌تر هم اتفاق بیفتد، بهتر است.

بنابراین کاربران بیشتر از 5 ثانیه روی صفحه شما نمی‌مانند و اگر بیشتر طول بکشد، از آن خارج شده و باعث بالا رفتن نرخ پرش می‌شوند که در ارزیابی KPI ها، نتیجه خوبی نخواهد بود.

رتبه‌بندی در موتورهای جستجو

همانطور که در بخش بازاریابی محتوا گفته شد، دستیابی به رتبه‌های بالا در موتورهای جست‌وجو یکی از شاخص‌های کلیدی عملکرد در سئو محسوب می‌شود. مدیران بازاریابی وقت و هزینه زیادی را صرف یافتن کلمات کلیدی مناسب می‌کنند تا کاربران بیشتری را به سمت سایت خود هدایت کرده و ترافیک بیشتری را به دست بیاورند.

بنابراین این شاخص کلیدی عملکرد با نشان دادن رتبه‌ای که محتوای شما در موتورهای جست‌وجو با دست آورده است، نوع عملکرد محتوایی شما را در فرایند دیجیتال مارکتینگ ارزیابی می‌کند.

بک‌لینک‌ها_شاخص های کلیدی

تعداد بک‌لینک‌ها

بک‌لینک (backlink) لینکی است که از سایت‌های دیگر به سایت شما داده می‌شود. دریافت لینک از سایت‌های دیگر را بک لینک سازی می‌گویند که به‌عنوان یک شاخص کلیدی عملکرد در سئو شناخته می‌شود.

این معیار در ارزیابی فرایند رتبه‌بندی وب‌سایت‌ها در موتورهای جست‌وجو استفاده می‌شود، به این معنا که اگر بک لینک‌های بیشتری از سایت‌های دیگر دریافت کنید، رتبه بالاتری در موتورهای جست‌وجو به دست خواهید آورد.

بنابراین یکی از رویکردهایی که مدیران بازاریابی دیجیتال در فرایند ارزیابی شاخص‌های کلیدی عملکرد باید به آن توجه داشته باشند، بک لینک سازی است.

بازدید از صفحه

از دیگر شاخص‌های کلیدی عملکرد در ارزیابی سئو، میزان بازدید از صفحه (Pageviews) است. این KPI نشان می‌دهد که صفحات وبسایت شما توسط کاربران دیده شده‌اند. نرخ بالای بازدید، نشان‌دهنده میزان علاقه کاربران به محتوای سایت شما خواهد بود.

مهم‌ترین شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) در بازاریابی شبکه های اجتماعی

مشتریان شما، مشتریان بالقوه شما، رقبای شما و حتی شاید مادربزرگ شما در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند. به همین دلیل نیز یک کانال بازاریابی مهم و ضروری برای هر کسب‌وکاری محسوب می‌شوند. اگر می‌خواهید اولین چیزی باشید که مردم بعد از بیدار شدن می‌بینند، باید در شبکه‌های اجتماعی حضور داشته باشید.

مطالب پیشنهادی:معرفی کتاب دیجیتال مارکتینگ

البته تنها حضور در شبکه‌های اجتماعی کافی نیست، باید یک حضور مؤثر داشته باشید. برای سنجش این حضور کارآمد نیز باید شاخص‌های کلیدی عملکرد شبکه‌های اجتماعی را به‌درستی بشناسید تا یک پرفورمنس درست داشته باشید.

تعداد لایک و فالور_شاخص های کلیدی

تعداد لایک و فالوور

به‌طور معمول، مهم‌ترین شاخص کلیدی عملکرد در ارزیابی کمپین‌های بازاریابی صفحات اجتماعی، تعداد علاقه‌مندی و دنبال‌کنندگان یک صفحه است. اگر یک کاربر دنبال‌کننده یا فالوور صفحه شما در یک شبکه اجتماعی شود، به این معناست که محتوای شما را پسندیده است و می‌خواهد پست‌ها و به‌روزرسانی‌های بیشتری را از صفحه شما ببیند.

البته تنها داشتن تعداد دنبال‌کننده زیاد نمی‌تواند معیار درستی برای ارزیابی صفحه شما باشد، فالوورهای زیاد درصورتی معیار خوبی محسوب می‌شوند که به همان تعداد نیز از آنها لایک و کامنت دریافت کنید.

نرخ تعامل

Engagement rate یا نرخ تعامل یکی از شاخص‌های کلیدی عملکرد در شبکه‌های اجتماعی است که معیار ارزیابی بسیار مناسبی بوده و میزان تعامل کاربران را با محتوای صفحه شما نشان می‌دهد. نرخ تعامل حاصل جمع لایک، نظرات و به‌اشتراک‌گذاری یک محتوا است.

هر اندازه یک محتوا بتواند لایک و کامنت بیشتری دریافت کند و کاربر آن را با سایر کاربران در شبکه اجتماعی به اشتراک بگذارد، نرخ تعامل بیشتری کسب خواهد کرد و یک KPI مناسب برای ارزیابی کمپین‌های شما در شبکه‌های اجتماعی خواهد بود.

ریچ (Reach)

یکی دیگر از شاخص‌های کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ که به‌خصوص در شبکه‌های اجتماعی کاربرد زیادی دارد، میزان Reach است. ریچ را در اینجا می‌توانیم به بازدیدکننده تعبیر کنیم، یعنی محتوای مورد نظر تا چه اندازه در معرض دید کاربران قرار گرفته است.

این KPI می‌تواند در افزایش آگاهی از برند تأثیر مثبت داشته باشد و اگر بتوانید با این کاربران تعامل برقرار کنید، نتایج بهتری به دست خواهید آورد.

ایمپرشن

ایمپرشن (Impression) یکی دیگر از شاخص‌های کلیدی عملکرد در شبکه‌های اجتماعی به‌شمار می‌رود که تعداد دفعات دیده شدن یک پست را نشان می‌دهد و تفاوت آن با Reach در این است که ایمپرشن به‌معنای تعداد دفعات دیده شدن است، نه تعداد کاربرانی که آن پست را دیده‌اند؛ یعنی ممکن است محتوای مورد نظر چندین بار از سوی یک کاربر دیده شود.

این KPI به‌معنای دیده شدن کامل نیست، یعنی یک کاربر ممکن است این محتوا را دیده باشد، اما روی آن مکث نکرده و به جزئیات آن توجه زیادی نداشته باشد.

تگ و منشن

یکی دیگر از قابلیت‌هایی که شبکه‌های اجتماعی در اختیار کاربران خود قرار می‌دهد، تگ کردن و منشن کردن است. این قابلیت نیز به‌عنوان یک شاخص کلیدی عملکرد در دیجیتال مارکتینگ محسوب می‌شود. اگر صفحه شما توسط کاربر دیگری تگ یا منشن شود، یک معیار ارزیابی مثبت جهت در ارزیابی فعالیت شما در شبکه‌های اجتماعی محسوب می‌شود.

کلام آخر

دیجیتال مارکتینگ به‌عنوان یکی از فرصت های جدید بازاریابی در دنیا امروز شناخته شده است و کمتر کسب‌وکاری است که از آن برای بازاریابی خود و فروش بیشتر استفاده نکند.

یکی از نقاط مثبت دیجیتال مارکتینگ امکان ارزیابی فرایندهای بازاریابی آن است. به این معنا که با تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد، امکان بررسی و ارزیابی استراتژی‌ها و کمپین‌ها را فراهم کرده و باعث رشد و بهبود عملکرد دیجیتال مارکتینگ کسب‌وکارها می‌شود.

در این مقاله سعی شد با تعریف شاخص‌های کلیدی عملکرد، مهم‌ترین KPI های مرتبط با دیجیتال مارکتینگ معرفی شود و انواع این شاخص‌ها در شاخه‌های دیجیتال مارکتینگ متعدد مانند پرفورمنس مارکتینگ، سئو، شبکه‌های اجتماعی و بازاریابی محتوایی بررسی شوند.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *