استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟
در دنیای به شدت دیجیتالی امروز، داشتن استراتژی بازاریابی دیجیتال مؤثر برای هر کسبوکاری که به دنبال کسب موفقیت در بازار است، حیاتی است. اما استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟ این استراتژی در واقع مجموعهای از اقدامات و اهدافی است که فعالیتهای آنلاین یک کسب و کار را برای جذب مخاطبان هدف و افزایش آگاهی از برند مشخص میکند. اجرای شیوههایی مانند بهینهسازی برای موتور جستجو (سئو)، ایجاد محتوا، حضور موثر در رسانههای اجتماعی و تبلیغات آنلاین که همگی بخشی از اقدامات در راستای دیجیتال مارکتینگ است، به کسبوکارها این امکان را میدهد تا مشتریان بالقوه را جذب و به مشتری واقعی تبدیل کنند.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ در واقع یک برنامه جامع است که بر اساس آن، یک کسبوکار یا سازمان یک سری اقدامات مشخص را در راستای اهدافی که برای خود تعیین کرده به انجام میرساند. این استراتژي همانند هر برنامه دیگری شاید در گذر زمان نیازمند بازنگری باشد و به همین دلیل، چابکی سازمانی و از همه مهمتر، تحلیل دقیق دادهها و بازخوردها نقشی اساسی در پیشبرد این برنامه دارد.
استراتژی بازاریابی در برابر تاکتیک بازاریابی
استراتژی بازاریابی و تاکتیکهای بازاریابی دو مولفه اساسی در حوزه بازاریابی هستند. با این حال، خیلیها شاید این دو را با همدیگر اشتباه بگیرند که میتواند منجر به سردرگمی شود. در واقع، درک تفاوت اساسی بین آنها برای ایجاد یک برنامه بازاریابی دیجیتال مؤثر حیاتی است.
استراتژی بازاریابی یک برنامه کلی برای دستیابی یک کسبوکار به اهدافی مشخص است. استراتژی بازاریابی را میتوان یک نقشه راه و تصویر بزرگ دانست که یک شرکت میخواهد به آن برسد.
از سوی دیگر، تاکتیکهای بازاریابی مجموعه اقداماتی هستند که برای اجرای استراتژی بازاریابی انجام میدهیم. این تاکتیکها میتوانند شامل بهینهسازی برای موتور جستجو، بازاریابی محتوا، بازاریابی در رسانههای اجتماعی، بازاریابی ایمیل یا تبلیغات با پرداخت به ازای هر کلیک باشند. تاکتیکهای بازاریابی را میتوان فعالیتهای روزانهای دانست که به شما در دستیابی به استراتژی کمک میکنند.
به عنوان مثال، فرض کنید استراتژی بازاریابی یک شرکت، افزایش آگاهی برند در میان نوجوانان است. تاکتیکهای بازاریابی میتوانند شامل ایجاد محتوای جذاب در پلتفرمهای محبوب اجتماعی محبوب برای این گروه سنی، همکاری با اینفلوئنسرهایی که دنبالکنندگان زیادی از این گروه سنی دارند، یا راهاندازی یک اپلیکیشن موبایلی چون نسل هزاره از گوشیهای هوشمند بهطور گسترده استفاده میکنند، باشد.
در مجموع، در حالی که استراتژی بازاریابی همانند قطبنمایی است که تلاشها در زمینه بازاریابی را هدایت میکند، تاکتیکهای بازاریابی گامهایی هستند که در این مسیر برمیداریم. بیتردید هر دوی اینها ضروری و به هم وابستهاند. یک استراتژی بدون تاکتیک مانند یک خودروی بدون موتور است که حرکت نمیکند. برعکس، تاکتیک بدون استراتژی مانند خودروی بدون فرمان است که شاید حرکت کند، اما کنترلی بر جهت حرکت ندارد.
استراتژی بازاریابی در مقابل کمپین بازاریابی
گفتیم که یک استراتژی بازاریابی طرح جامعی است که توسط یک شرکت برای دستیابی به اهداف کلی بازاریابی خود تدوین میشود. این استراتژی نقشهای است که نشان میدهد یک شرکت چگونه قرار است به مخاطب هدف خود دسترسی پیدا کند و آنها را به مشتریان وفادار تبدیل میکند. این استراتژی ارزش پیشنهادی شرکت، مخاطب هدف و سری اقدامات برنامهریزی شده برای دستیابی به اهداف مورد نظر را در بر میگیرد.
در مقابل، یک کمپین بازاریابی یک تلاش هدفمند و معطوف به هدف خاص است که در چارچوب استراتژی بازاریابی گستردهتر قرار میگیرد. یک کمپین تلاشی متمرکز برای دستیابی به یک هدف خاص بازاریابی در یک بازه زمانی مشخص است. این کمپین میتواند با هدف معرفی و ترویج یک محصول جدید، افزایش سهم بازار یا جذب مشتری بیشتر باشد. کمپینهای بازاریابی معمولاً بر محور یک مضمون منحصربهفرد متمرکز هستند و از طریق کانالهای مختلف بازاریابی با مخاطبان هدف ارتباط برقرار میکنند.
به عنوان مثال، اگر استراتژی بازاریابی یک شرکت بر افزایش آگاهی از برند متمرکز باشد، یک کمپین بازاریابی ممکن است بر تقویت ارزش منحصربهفرد برند از طریق یک سری آگهیهای آنلاین و پستهای رسانههای اجتماعی در یک دوره زمانی مشخص متمرکز شود.
یا مثلا یک رستوران زنجیرهای برای معرفی یک خوراک جدید، کمپین بازاریابی راه میاندازد. این کمپین میتواند شامل یک شعر کوتاه و بهیادماندنی درباره این محصول و یک تبلیغ تلویزیونی با حضور یک چهره سرشناس که با لذت این محصول را میخورد، باشد. همزمان، مسابقهای در رسانههای اجتماعی برگزار میشود که در آن، مشتریان با اشتراکگذاری عکسهای خود با این خوراکی جدید، میتوانند برنده جایزهای مشخص شوند.
فواید استفاده از استراتژی در دیجیتال مارکتینگ
گفتیم که سازمانها و کسبوکارها میتوانند از استراتژی دیجیتال مارکتینگ در راستای اهداف خود بهره ببرند. اما بهرهگیری از چنین برنامهای چه منافعی را نصیب سازمان میکند؟ در یک نگاه کلی میتوان گفت که چند مزیت کلیدی برای بهرهگیری از این برنامه وجود دارد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
۱. افزایش آگاهی از برند: استراتژیهای بازاریابی دیجیتال میتواند به افزایش آگاهی کاربران فضای آنلاین از برندتان بینجامد. در نهایت، این کاربران که اکنون شناختی از برندتان دارند، میتوانند به تدریج جذب آن شده و جزو مشتریان شما شوند. از آنجا که آگاهی از برند نقشی موثر در موفقیت یک کسبوکار، به ویژه در بازههای زمانی میانمدت و بلندمدت دارد، استراتژی بازاریابی دیجیتال میتواند زمینه را برای دستیابی به موفقیت، نه فقط در کوتاهمدت، بلکه در میانمدت و بلندمدت نیز فراهم آورد.
مطالب پیشنهادی:معرفی خدمات دیجیتال مارکتینگ
۲. بازاریابی هدفمند: استراتژی دیجیتال مارکتینگ به کسبوکارها این امکان را میدهد تا با پیامهای شخصیسازی شده، مخاطبان خاصی را هدف قرار دهند. منظور از پیامهای شخصیسازی شده، معرفی محصولات، خدمات یا برند به مخاطبان هدف، آن هم به شکلی است که برایشان جذابیت داشته باشد. چنین پیامهایی شاید برای سایر مخاطبان اصلا جذابیتی نداشته باشد. بازاریابی هدفمند میتواند منجر به جذب بیشتر مشتری شود، زیرا پیامهایی که به مخاطبان هدف میرسد، براساس علایق و سلیقهشان تدوین شده است.
۳. صرفهجویی در هزینه: انجام فعالیتهای مختلف بازاریابی بدون داشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ به معنای صرف هزینه زیادتر، بدون داشتن هدفی کاملا مشخص است که میتواند در نهایت به ضررتان تمام شود. از آنجا که پیش از اقدامات مختلف، هدف، نتیجه و حتی بودجه مورد نظر تعیینشده، امکان اتخاذ تصمیمات شتابزده در اجرای کمپینهای دیجیتال و سایر اقدامات در زمینه بازاریابی دیجیتال به شدت کاهش مییابد که در نهایت، از نظر اقتصادی به نفع کسبوکار مربوطه خواهد بود.
۴. نتایج قابل اندازهگیری: استراتژی دیجیتال مارکتینگ اهدافی را به صورت کمّی مشخص میکند و به این ترتیب میتوان ارزیابی بهتری از میزان اثربخشی تلاشهای صورت گرفته و کمپینهای برگزار شده داشت. در واقع، معیارهایی که در این استراتژی مشخص میشود، بهترین ابزار برای سنجش اثربخشی اقدامات صورت گرفته است. نتیجه نهایی میتواند به بهبود شیوههای کنونی و نیز تدوین بهتر استراتژیهای بعدی کمک کند.
البته موفقیت یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ به برنامهریزی، اجرا و نظارت مداوم نیاز دارد تا اطمینان حاصل شود اهداف کسبوکار برآورده میشود. همچنین در صورت لزوم، استراتژی باید براساس شرایط در حال تغییر بازار بهروزرسانی شود.
مراحل تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ
حالا بیایید به بررسی هر یک از مراحل تدوین یک استراتژی بازاریابی دیجیتال بپردازیم:
۱. تعریف برند: ابتدا باید تعریفی مشخص از کسبوکارتان داشته باشید که باید شامل تعریف مأموریت، چشمانداز و ارزشهایتان باشد. همچنین باید ارزش پیشنهادی یکتا برندتان را مشخص کنید. ارزش پیشنهادی یکتا در واقع همان چیزی که شما را از رقبا متمایز میکند. به این ترتیب میتوانید مطمئن شوید که تصویر برندتان در تمام کانالهای بازاریابی یکدست خواهد بود. اگر این تعریف به دقت صورت نگیرد، اجرای بازاریابی دیجیتال با ابهاماتی روبرو میشود که میتواند به افزایش تردید مشتریان بالقوه و از دست رفتن فرصت برای جذب آنها و به فروش بینجامد.
۲. تعریف کاربر نما (پرسونا) از مخاطب هدف: کاربرنما به معنای تعریف کردن یک نفر از مخاطبانی است که میخواهید در اقدامات بازاریابیتان هدف قرار دهید. برای این کار باید ویژگیهای جمعیتشناختی (دموگرافیک) مثل سن، جنسیت یا محل زندگی، ویژگیهای شخصیتی، رفتارها، نیازها و علایق جمعیت مخاطب را مشخص کنید. این اطلاعات را میتوان از طریق تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل دادهها به دست آورد. هرچه پرسونایی که تعریف میکنید دقیقتر باشد، درک بهتری از مخاطب هدف خواهید یافت و تلاشهایتان در زمینه بازاریابی نیز هدفمندتر و مؤثرتر خواهد بود.
۳. تعیین اهدافی مشخص: اهدافی که در استراتژی دیجیتال مارکتینگ تعریف میکنید باید به اصطلاح SMART باشد. این اصطلاح از حروف اول پنج واژه «مشخص» (specific)، «قابل اندازهگیری» (Measurable)، «قابل دستیابی» (Achievable)، «معنادار» (Relevant) و «دارای محدودیت زمانی» (Time-bound) باشند. چنین اهدافی میتوانند معیاری دقیق برای ارزیابی موفقیت اقداماتتان در زمینه دیجیتال مارکتینگ فراهم میکنند. به عنوان مثال، ممکن است هدفی مبنی بر افزایش ۲۰ درصدی ترافیک وبسایت طی یک ماه آینده تعیین کنید.
۴. شناسایی کانالهای بازاریابی دیجیتال: این طور نیست که تمام کانالهای موجود در فضای آنلاین، برای برند یا مخاطب شما مناسب باشد. باید کانالهایی را انتخاب کنید که با اهداف و مخاطبتان همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، اگر مخاطب هدفتان جوانان هستند، شاید بهتر باشد که بر پلتفرمهای رسانهای اجتماعی مانند اینستاگرام یا تیکتاک تمرکز کنید.
۵. تدوین استراتژی محتوا: این استراتژی شامل برنامهریزی، تولید، توزیع و تجزیه و تحلیل محتواست. محتوا باید برای مخاطبان ارزشمند و جذاب باشد. همچنین باید برای موتورهای جستجو بهینه شده باشد. افزون بر اینها، یک تقویم محتوا میتواند به برنامهریزی و زمانبندی محتوای شما کمک کند.
۶. بررسی روند اجرای استراتژی دیجیتال مارکتینگ: بازاریابی دیجیتال روندی پویا است، بنابراین باید بهطور مرتب استراتژی را نظارت و تنظیم کنید. برای این منظور، این دو اقدام کلیدی را فراموش نکنید:
-
تحلیل: ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس میتوانند دادههای ارزشمندی در مورد ترافیک و رفتار کاربران وبسایتتان به شما ارائه دهند. برای شبکههای اجتماعی نیز ابزارهای خاصی وجود دارد که میتوانید از آنها بهرهگیری کنید.
-
بازخورد مخاطبان و مشتریان: به طور مرتب از مشتریانتان بازخورد دریافت کنید تا نیازهایشان را بهتر درک کنید و به این ترتیب، بتوانید گزینههای جذابتری به آنها عرضه کنید.
چه مواردی باعث اثربخشی بیشتر استراتژي بازاریابی دیجیتال میشود؟
مجموعهای از عوامل کلیدی از اهمیت بالایی برای اثربخشی یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ برخوردار هستند. برخی از مهمترین این عوامل عبارت هستند از:
-
شناخت دقیق مخاطب: شناخت ویژگیهای جمعیتشناختی (دموگرافیک)، علایق، نیازها و رفتارهای مخاطب هدف
-
تعیین اهداف مشخص: هر چقدر اهداف تعیینشده مشخصتر باشند، احتمال موفقیت اجرای استراتژی دیجیتال مارکتینگ نیز بیشتر میشود.
-
گزینش کانالهای مناسب: انتخاب مؤثرترین کانالهای بازاریابی دیجیتال برای مخاطب و اهداف تعیینشده بسیار مهم است. با توجه به انبوه کانالهای موجود (مثل وبسایت، پلتفرمهای اجتماعی، ایمیل و…) باید کانال یا کانالهای هدف با دقت انتخاب شود.
-
ایجاد محتوای باکیفیت: تردیدی نیست که تولید محتوای باکیفیت و معنادار که مخاطب را جذب و درگیر کند، میتواند گامی بزرگ در پیادهسازی استراتژیتان باشد.
-
استفاده از دادهها و تحلیل: استفاده درست و پیوسته از ابزارهای تحلیلی، حین اجرای استراتژی به افزایش اثربخشی آن کمک خواهد کرد، زیرا به کمک این ابزارها میتوانید خلاءها و ضعفهای موجود را شناسایی کنید.
-
آگاهی از روندها: آگاهی از آخرین روندهای بازاریابی دیجیتال برای اطمینان از بهروز بودن استراتژی، نقش مهمی در پیشبرد اهداف آن دارد.
چقدر بودجه برای دیجیتال مارکتینگ نیاز داریم؟
بودجهای که یک کسبوکار باید برای بازاریابی دیجیتال اختصاص دهد، بسته به اندازه کسبوکار، اهداف و حوزه فعالیت کسبوکار میتواند بسیار متفاوت باشد. با این حال، به عنوان یک قاعده کلی، بسیاری از شرکتها بین ۷ تا ۱۰ درصد از درآمد کلی شرکت خود را صرف بازاریابی میکنند. از این رقم، حدود نیمی یا بیشتر باید صرف بازاریابی دیجیتال شود.
اما این بودجه صرف چه مصارفی میشود؟ مهمترین مصارف بودجه دیجیتال مارکتینگ عبارت هستند از:
۱. رسانههای دیجیتال پولی: احتمالا باید مبلغی را به عنوان هزینه حضور به عنوان آگهیدهنده یا حامی به رسانههای دیگر بدهید.
۲. کانالهای بازاریابی دیجیتال: هزینه این بخش بستگی به کانالهای انتخابیمان دارد. به عنوان مثال، تبلیغات رسانههای اجتماعی از جمله این هزینههاست.
۳. تولید محتوا: این بخش شامل هزینههای تولید پست وبلاگ، ویدیو، اینفوگرافیکها و سایر انواع محتوا است. هزینه میتواند بسته به پیچیدگی محتوا و اینکه آن را در داخل سازمانتان تولید کنید یا برونسپاری، بسیار متفاوت باشد.
۴. نگهداری وبسایت و سئو: این بخش شامل هزینههای میزبانی وبسایت، ثبت نام دامنه، طراحی و بهروزرسانی وبسایت و بهینهسازی برای موتورهای جستجو (سئو) است.
۵. تحلیل و ابزارهای کمکی: ابزارهای تجزیه و تحلیل ترافیک وبسایت، آمار رسانههای اجتماعی و سایر شاخصهای کلیدی نیز هزینههایی به همراه دارند. برخی ابزارها رایگان هستند، در حالی که برخی دیگر میتوانند چند صد دلار در سال هزینه داشته باشند.
معرفی چند استراتژی کاربردی دیجیتال مارکتینگ
معرفی چند استراتژی بازاریابی دیجیتال:
-
بازاریابی محتوا: ایجاد و انتشار محتوای باکیفیت و مرتبط با محصول یا خدمات شما برای جذب مخاطبان بالقوه. مانند مقالات، ویدیوها، پادکستها و…
-
بازاریابی در شبکههای اجتماعی: استفاده از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک، توییتر و… برای ارتباط با مشتریان و بازاریابی محتوا.
-
بازاریابی ایمیلی: ارسال ایمیلهای تبلیغاتی و خبرنامه به فهرست ایمیل مشترکین.
-
بازاریابی محتوایی: ایجاد وبسایت بهینهسازی شده و محتوای باکیفیت برای جذب بازدیدکنندگان از طریق جستجوی آنلاین.
-
تبلیغات آنلاین: استفاده از تبلیغات پولی مانند گوگل ادوردز، شبکههای تبلیغاتی و… برای نمایش تبلیغات به مخاطبان هدف.
-
بازاریابی اینفلوئنسر: همکاری با افراد تاثیرگذار در شبکههای اجتماعی برای تبلیغ محصولات.
مطالب پیشنهادی:معرفی انواع دیجیتال مارکتینگ
معایب نداشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ
نداشتن استراتژی بازاریابی دیجیتال میتواند مشکلاتی به همراه داشته باشد. برخی از این مشکلات عبارت هستند از:
۱. نبود جهت مشخص: بدون داشتن یک استراتژی روشن، ممکن است اهداف مشخصی در زمینه جذب مشتریان جدید یا ایجاد روابط عمیقتر با مشتریان فعلی در فضای آنلاین، نداشته باشیم.
۲. هدر رفت منابع: بدون داشتن استراتژی دیجیتال مارکتینگ، شاید منابع را صرف کانالهایی کنیم که برای دسترسی به مخاطب هدف چندان سودمند نباشند.
۳. عقب ماندن از رقبا: بدون داشتن یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ، ممکن است نسبت به رقبایی که از کانالهای دیجیتال به طور موثر استفاده میکنند، عقب بمانیم.
۴. ناهماهنگی در تصویر برند: بدون داشتن استراتژی، برندسازی و پیامی که میخواهیم به مخاطب منتقل کنیم، ممکن است در کانالهای مختلف ناهماهنگ باشد که میتواند به سردرگمی مخاطب منجر شود.
۵. عدم امکان ارزیابی موفقیت: هر استراتژی بازاریابی دیجیتال شامل اهداف روشنی است که میتوانند پایش و اندازهگیری شوند. بدون داشتن این معیارها نمیتوان موفقیت اقدامات بازاریابی را ارزیابی کرد و به بهبود آنها پرداخت.
مطالب پیشنهادی:کارشناس دیجیتال مارکتینگ کیست و بازار کار دیجیتال مارکتینگ به چه صورت است ؟
فریم ورک RACE چیست؟
چارچوب RACE یک ابزار بازاریابی دیجیتال است. این چارچوب مختلف چهار واژه «جذب» (Reach)، «اقدام» (Act)، «تبدیل» (Convert) و «تعامل» (Engage) است. این چارچوب برای کمک به کسبوکارها در برنامهریزی، مدیریت و بهینهسازی استراتژیهای بازاریابی دیجیتال خود به شکلی ساختاریافته و مبتنی بر داده طراحی شده است.
استفاده از چارچوب RACE مزایای گوناگونی دارد. این چارچوب برای ایجاد یک برنامه بازاریابی دیجیتال یا ارتباطات چندکاناله است که به کسب وکارها کمک میکند تا با چالشهای دستیابی و تعامل با مخاطبان آنلاین روبهرو شوند. این چارچوب رویکردی مبتنی بر داده به بازاریابی را در خود دارد، شاخصهای عملکرد کلیدی را در هر مرحله برای تدوین اهداف، بررسی نتایج با استفاده از تحلیل و بهینهسازی مداوم ارائه میدهد. کسبوکارها با استفاده از چارچوب RACE میتوانند از فرصتهای ارزشمندی که بازاریابی دیجیتال ارائه میدهد، بهره ببرند.
مطالب پیشنهادی:معرفی شرکت دیجیتال مارکتینگ در بازار
استراتژی دیجیتال مارکتینگ براساس فریم ورک RACE
همانطور که دیدیم چارچوب RACE استراتژی بازاریابی دیجیتال را به چهار مرحله مجزا یعنی «جذب» (Reach)، «اقدام» (Act)، «تبدیل» (Convert) و «تعامل» (Engage) تقسیم میکند.
مرحله اول: جذب
مرحله اول به ایجاد حداکثر ترافیک به وبسایت، صفحات در پلتفرمهای اجتماعی، وبلاگ، ویدیوها و غیره اختصاص دارد. تمرکز در این مرحله بر دسترسی این موارد و نیز گسترش دامنه مخاطبان است. برخی از تاکتیکهای کلیدی مورد استفاده در این مرحله عبارتند از:
-
بهینهسازی موتور جستجو (SEO): بهینهسازی محتوای وبسایت برای کلمات کلیدی مرتبط تا در موتورهای جستجو رتبه بالایی کسب کنید.
-
بازاریابی رسانههای اجتماعی: ایجاد پستهای جذاب، اجرای تبلیغات در پلتفرمهایی مانند فیسبوک، اینستاگرام و لینکدین برای افزایش دنبالکنندگان. مثلا یک برند در زمینه پوشاک میتواند با اینفلوئنسرهای سبک زندگی در اینستاگرام برای معرفی خود یا محصولاتش همکاری کند.
-
تبلیغات پولی: این بخش میتواند شامل تبلیغ در گوگل یا وبسایتهای مختلف دیگر باشد. برای مثال، یک هتل میتواند از تبلیغات تصویری متمرکز بر یک رویداد گردشگری محلی برای جذب بازدیدکنندگان علاقمند به آن رویداد استفاده کند.
مرحله دوم: اقدام
هنگامی که کاربران از وبسایت شما، صفحه اینستاگرامی یا غیره بازدید میکنند، مرحله بعدی قانع کردن آنها به انجام یک اقدام مورد نظر است. این اقدام میتواند شامل موارد زیر باشد:
-
دانلود یک کتاب الکترونیکی، وایت پیپر یا سایر پیشنهادهای محتوایی
-
ثبت نام برای خبرنامه، لیست ایمیل یا ثبتنام وبینار
-
خرید الکترونیکی، رزرو وقت ملاقات خدمات و…
مطالب پیشنهادی:kpi در دیجیتال مارکتینگ چیست ؟
مرحله سوم: تبدیل
-
هدف اکنون به تبدیل این مشتریان بالقوه که به تازگی پیدا شدهاند به مشتری واقعی است. این مرحله میتواند شامل موارد زیر باشد:
-
ارسال محتوای ارزشمند به ایمیل مشترکین برای تبدیل آنها به طرفداران وفادار برند
-
هدفگیری مجدد بازدیدکنندگان وبسایت با پیشنهادهای سفارشی برای افزایش دفعات خرید آنها
-
جمعآوری بازخورد مشتریان برای بهبود مداوم تجربیات خرید
مرحله چهارم: تعامل
این مرحله نهایی برندسازی بر مشارکت فعال مخاطبان، تقویت وفاداری و ایجاد جامعهای از مشتریان، طرفداران یا کاربران تمرکز دارد. برخی از اقداماتی که میتواند در این مرحله انجام داد:
-
راهاندازی یک انجمن کاربری، گروه فیسبوک برای اشتراکگذاری دیدگاهها، محتوا و…
-
سازماندهی یک ملاقات محلی، مسابقه یا رویداد مجازی برای تعامل بیشتر با مشتریان
چارچوب RACE امکان اجرایی شدن اهدافی را که به طور مشخص در استراتژی بازاریابی دیجیتال تعریف شدهاند، فراهم میکند و ارزیابی شاخصهای تاثیرگذار در هر مرحله را ساده میسازد. این چارچوب میتواند برای انواع اهداف کسبوکار به کار رود.
کمپین دیجیتال مارکتینگ چیست؟
یک کمپین بازاریابی دیجیتال به مجموعهای هماهنگ از فعالیتهای ترویجی آنلاین با محوریت یک هدف و پیام واحد برای یک دوره زمانی مشخص اطلاق میشود. هدف کمپینهای دیجیتال مارکتینگ معمولا افزایش آگاهی برند، افزایش ترافیک وبسایت، دستیابی به مشتریان بالقوه یا افزایش فروش از طریق کانالهای دیجیتالی است.
مطالب پیشنهادی:آموزش دیجیتال مارکتینگ رایگان
یک کمپین دیجیتال موثر، دربردارنده مجموعهای از کانالها و تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال در قالب یک طرح یکپارچه است. این کمپینها به عنوان بخشی از یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ اجرا میشوند.
به عنوان مثال، فرض کنید یک برند پوشاک که میخواهد محصولات زمستانی جدید خود را تبلیغ کند، میتواند یک کمپین دیجیتال هماهنگ با پیام «برای زمستان آماده شوید!» را در پاییز اجرا کند.
عناصر کلیدی این کمپین ممکن است شامل موارد زیر باشد:
-
تبلیغات گوگل برای جستجوی کلمات کلیدی مرتبط با پوشاک زمستانی
-
ارسال ایمیل به مشتریان برای پیشنمایش محصولات جدید و ارائه کوپن تخفیف به آنها
-
همکاری با اینفلوئنسرهای اینستاگرامی برای معرفی این پوشاک زمستانی
-
تبلیغات ویدیویی فیسبوک برای نمایش پوشاک در فعالیتهای سرد مانند اسکی و ساختن آدمبرفی
-
درج بنرها در وبسایت که ارسال رایگان برای سفارشات بالاتر از مبلغی مشخص را تبلیغ میکند
این فعالیتهای هدفمند برای افزایش آگاهی نسبت به عرض محصولات جدید زمستانه و جذب مشتریان جدید و فعلی برای مشاهده و خرید این محصولات طراحی شدهاند.
مدیران کمپین با بازارهای مختلفی به ارزیابی اثربخشی اقدامات مختلف میپردازند. برای نمونه، با بررسی ترافیک وبسایت، آمار شبکههای اجتماعی، آمار استفاده از کوپنهای تخفیف و نرخ تبدیل، میتوان اثربخشی این فعالیتها را ارزیابی کرد و البته از آموختههای هر کمپین برای اجرای بهتر کمپین بعدی استفاده کرد.
انواع مختلف استراتژیهای بازاریابی دیجیتال
حالا بیایید چند استراتژی رایج بازاریابی دیجیتال را بررسی کنیم.
۱. بازاریابی ورودی (inbound marketing): این الگو شامل مجموعهای از استراتژیها برای تبدیل بازدیدکنندگان وبسایت به مشتریان میشود. این یک رویکرد بلندمدت متمرکز بر جذب و خوشحال کردن مشتریان است.
۲. بازاریابی محتوا: بازاریابی محتوا هم یک استراتژی و هم یک تاکتیک برای بازاریابی دیجیتال است. بازاریابی محتوا شامل خلق و اشتراکگذاری محتوای ارزشمند رایگان برای جذب و تبدیل علاقهمندان به مشتریان است.
۳. بازاریابی ایمیلی: شرکتها از بازاریابی ایمیل به عنوان راهی برای ارتباط با مخاطبان خود استفاده میکنند. ایمیل اغلب برای ترویج محتوا، تخفیفها و رویدادها و همچنین هدایت افراد به سمت وبسایت کسبوکار مورد استفاده قرار میگیرد.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ در بیزینس مدل
استراتژیهای بازاریابی دیجیتال در یک مدل کسبوکار شامل تکنیکهای مختلفی برای دسترسی، مشارکت و تبدیل حضور برخط یا آنلاین مخاطبان است. این استراتژیها ممکن است به شکلهای مختلفی اجرایی شود و اهدافی مشخص را دنبال میکند. به عنوان مثال، بهینهسازی برای موتور جستجو موجب میشود برند و محصولاتش بیشتر در دید مشتریان بالقوه و فعلی قرار گیرد، در حالی که بازاریابی رسانههای اجتماعی بر مشارکت برند تمرکز دارد.
آینده دیجیتال مارکتینگ در ایران
افزایش نفوذ اینترنت، افزایش سهم تجارت الکترونیک و جا افتادن هرچه بیشتر خرید آنلاین از جمله تحولات مثبتی است که در سالهای اخیر در ایران شاهد هستیم. همه این تحولات این نوید را به ما میدهند که دیجیتال مارکتینگ در آینده نقشی به مراتب پررنگتر از آنچه امروز شاهدش هستیم، ایفا کند.
البته نقش تحولات مختلف جهانی را نیز باید در این میان جدی گرفت. پیشرفت هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی موجب میشود برندها بتوانند به شکلی موثرتر با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و کمپینهای دیجیتال مارکتینگ خود را به شکلی بهتر به پیش ببرند. از سوی دیگر، فناوریهایی مثل واقعیت افزوده، واقعیت مجازی و نیز چتباتها به بهبود تعامل بین برندها و مشتریان میانجامند. خودکارسازی بازاریابی محتوا از طریق ابزارهای مختلف مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند هزینه تولید محتوا را برای برندها کاهش داده و در نتیجه، به افزایش کمّی و کیفی آن کمک کند. همه اینها در نهایت میتواند به ارائه کمپینهایی موثرتر منجر شود.
کلام آخر
در نهایت، استراتژی بازاریابی دیجیتال، بخشی حیاتی در دنیای کسبوکار امروزی هستند. این استراتژيها مسیری را برای دسترسی، مشارکت و تبدیل مؤثر مخاطبان آنلاین به مشتریان آینده فراهم میکنند. با بهرهگیری از روشهایی مانند بهینهسازی موتورهای جستجو، تبلیغات پولی براساس کلیک و بازاریابی ایمیلی و مواردی از این دست، کسبوکارها میتوانند حضوری قدرتمند در فضای آنلاین داشته باشند، ترافیک خود را افزایش دهند و فروش بیشتری را تجربه کنند. همچنان که دنیای دیجیتال در حال تکامل است، همراه شدن و بهروزبودن و همراهبودن با این استراتژیها برای موفقیت پایدار حیاتی است. به خاطر داشته باشید، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال دقیق، به نوعی سرمایهگذاری در آینده کسبوکارتان خواهد بود.