طی ۲سال گذشته اخبار زیادی بهصورت رسمی و غیررسمی از رشد انفجاری ارزهای دیجیتال شنیدهایم؛ داستان افرادی که با پول اندک به ثروتهای هنگفت رسیدهاند. این اخبار و داستان ثروتهای بادآورده بسیاری از ما را تشویق کرد تا سرمایه خود را وارد این حوزه کنیم. به امید اینکه در زمان کوتاهی چندبرابر شود و مشکلات مالی ما را حل کند. ولی ماجرا طبق انتظار ما پیش نرفت و این روزها بسیاری را میبینیم که اندک پول و سرمایه خود را در بازار ارز دیجیتال از دست دادهاند و حیران و سرگردان قادر به تصمیمگیری بابت ادامه حضور در این حوزه یا خروج از آن نیستند. این اتفاقات سبب شد تا ما مطلبی را به موضوع بازار ارزهای دیجیتال و نحوه شناخت و تحلیل این بازار اختصاص دهیم.
شناخت بازار ارز دیجیتال و تحلیل مسیر حرکتی قیمتها 5 لایه مختلف دارد که شناخت و بررسی همه آنها برای سرمایهگذاران در این حوزه امری واجب است. این لایهها را بهترتیب اهمیت بررسی میکنیم و مصداق عینی آنها را در شرایط امروز بازار مورد بحث قرار میدهیم.
لایه اول: اقتصاد و سیاست کلان
تمام بازارهای مالی جهان تحتتأثیر تحولات اقتصادی و سیاسی بینالمللی هستند. برای سادگی مطلب ما بازارهای مالی را به دو بخش تقسیم میکنیم؛ بخش اول بازارهای مالی ثانویه و بخش دوم بازارهای مالی مطمئن.
بازارهای ثانویه بازارهایی هستند که تقاضا برای آنها تحتتأثیر تغییرات سیاسی و اقتصادی، نوسانات شدیدی پیدا میکند؛ بازارهایی که عمر طولانی ندارند یا محصولاتی که عرضه میکنند جزو نیازهای قطعی و واجب مردم نیستند و تنها در شرایطی که همه نیازهای اولیه و قطعی فراهم شده باشد، مردم به سراغ این بازارها میآیند. بهعنوان مثال، بازار محصولات لوکسی مانند خودروهای پیشرفته برقی با امکانات ویژه یا محصولات مد یا بازیها و سرگرمیها جزو نیازهای قطعی و اجباری مردم محسوب نمیشوند و در صورت ایجاد شرایط ناامن و ناپایدار در سطح بینالمللی بهسادگی از لیست هزینههای مردم حذف میشوند.
در مقابل بازارهای مطمئن ارائهکننده محصولاتی هستند که از نیازهای قطعی و همیشگی محسوب میشوند یا اینکه بهلحاظ تاریخی دارای اعتباری ثابت و مداوم بودهاند. بهعنوان مثال، بازار محصولات غذایی یا سوخت، بازاری مطمئن محسوب میشود. به این خاطر که هیچگاه نمیتواند از لیست هزینهها حذف شود یا از طرف دیگر بازار طلا و سنگهای قیمتی نیز بهرغم اینکه جزو نیازهای روزمره بشری نیست، بازاری مطمئن به حساب میآید، زیرا طی چندهزار سال گذشته همواره کالای حافظ ارزشهای مادی بوده است. با اتکا به همین تعاریف بهسادگی متوجه میشویم که بازارهای ثانویه تنها در شرایطی که وضعیت سیاسی و اقتصادی بینالمللی در حالت ثبات و امن قرار دارد، قادر به رشد هستند.
زمانی که تمامی نیازهای اولیه مردم شامل غذا، پوشاک و مسکن تأمین شده باشد، مردم پول نقد خود را به حوزههایی که نیاز قطعی و اولیه به آنها ندارند، وارد میکنند و برعکس زمانی که شرایط سیاسی و اقتصادی بینالمللی تحت تأثیر جنگ، قحطی و هر عامل دیگری ناامن شود، مردم احساس خطر کرده و پول خود را از بازارهایی که نیاز قطعی به آنها ندارند، خارج میکنند و به بخشهای امن و مطمئنتر انتقال میدهند تا بتوانند در طول بحران ارزش سرمایه خود را حفظ کنند. با این حساب، در قدم اول باید جایگاه بازار کریپتو را در این اکوسیستم تشخیص دهیم و بدانیم بازار کریپتو در کدام یک از این بخشها یعنی ثانویه یا مطمئن قرار میگیرد. به بازار کریپتو و به خصوص بیتکوین از دو زاویه میتوان نگاه کرد؛ از یکسو ارزهای دیجیتال جزو نیازهای اولیه و ضروری بشر محسوب نمیشوند. بدون کریپتو هم میتوان زنده بود. بهعلاوه ارزهای دیجیتال هنوز جایگاه خود را در سیستم اقتصادی بینالمللی نیافتهاند و موانع زیادی در برابر آنها قرار دارد. با این نگاه بازار کریپتو بازاری ثانویه است.
در مقابل این دیدگاه، برخی تحلیلگران اقتصادی با اتکا به فاکتورهایی مانند محدودیت تعداد کل بیتکوین به ۲۱میلیون عدد که باعث کمیابی آن میشود و همچنین رشد قیمتی قدرتمند البته با نگاهی چندساله، بهطور خاص، بیتکوین را طلای دیجیتال و حافظ ارزش به حساب میآورند.
آنها معتقدند که سرمایهگذاری در بیتکوین میتواند ارزش داراییهای مردم را حفظ کند، ولی با نگاهی به تاریخچه ۱۳ساله بیتکوین و ارزهای دیجیتال به این نتیجه میرسیم که هنوز بیتکوین اعتبار کافی و جایگاه بینالمللی لازم را برای تبدیلشدن به یک دارایی حافظ ارزش پیدا نکرده است و به ویژه نوسانات قیمتی شدیدی که در بازههای کوتاهمدت تجربه میکند، آن را در گروه بازارهای ثانویه قرار میدهد.
بهعلاوه کریپتو حوزهای نوآورانه در تکنولوژی محسوب میشود و سرمایهگذاری در آن را در حیطه سرمایهگذاریهای خطرپذیر قرار میدهد که ناامنیهای سیاسی-اقتصادی موجب نوسانات شدیدی در آن میشود.
بدین ترتیب با قرارگیری بازار ارز دیجیتال در شاخه بازارهای مالی ثانویه و همچنین خطرپذیر، میتوان به این نتیجه رسید که حرکت مداوم و بلندمدت قیمت ارزهای دیجیتال نیازمند شرایط اقتصادی-سیاسی امن و پایدار و وجود پول نقد اضافه در اختیار مردم است.
قسمت عمدهای از دلایل روند نزولی بازار طی ۶ماه گذشته، در همین بخش سیاسی-اقتصادی بینالمللی قابل ردیابی است. طی این چند ماه، حوادث متعددی موجب تزریق احساس ناامنی و ترس در حوزه سیاسی و اقتصادی بینالمللی شده و بهعلاوه، میزان پول در اختیار مردم در سطح جهان نیز رو به کاهش بوده است. برای درک عمیقتر و بهویژه یافتن نشانههایی که به شما در تشخیص روندهای آتی بازار کمک کنند، این عوامل را بهصورت دقیقتری بررسی میکنیم.
عامل اول: معادلات پولی بینالمللی و میزان نقدینگی در گردش در بازار ارز دیجیتال
از ابتدای سال2020 زمانی که همهگیری کرونا آغاز شد، دولتهای ثروتمند دنیا برای حمایت از مردم و کسبوکارها در کشورشان اقدام به چاپ پول و پخش آن در بازار بهصورت بسیار گستردهای کردهاند تا به این ترتیب از افرادی که شغلشان را از دست دادهاند یا کسبوکارهایی که تعطیل شدهاند، در طول همهگیری کرونا حمایت کنند.
میزان چاپ پول در کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و حتی آلمان در طول تاریخ بینظیر و حتی حیرتانگیز بود. این پولپاشی توسط بانکهای مرکزی، مشکلات ناشی از همهگیری کرونا را موقتا کمرنگ یا حتی مرتفع کرد. بهعلاوه این حجم از نقدینگی در کنار ثبات و امنیت نسبی سیاسی در سطح بینالمللی باعث شد که حجم زیادی از پول وارد بازارهای ثانویه شود. بهتبع آن، ارزش داراییها در این نوع بازارها مانند بازارهای بورس و بازار ارزهای دیجیتال رشد چشمگیری داشته است، ولی این پولپاشی تاثیرات منفی نیز به همراه داشت.
از اواخر سال 2021، اقتصاد جهانی و بهویژه اقتصاد کشورهای ثروتمند دچار تورم شد. از ماه نوامبر بود که هشدارهای مسئولان اقتصادی کشورهای غربی شروع شد. آنها نگران بالارفتن قیمتها تحت تأثیر رشد لگام گسیختۀ نقدینگی و فشار به طبقه متوسط بودند و میبایست راهکاری برای کنترل تورم در نظر میگرفتند. اصلیترین راه مهار تورم، افزایش نرخ بهره بانکی است تا استقراض از بانکها را مشکل کند و حجم نقدینگی در بازار کاهش یابد. کاهش حجم نقدینگی بهطور مستقیم روی نرخ تورم تأثیر گذاشته و آن را کاهش میدهد. ولی از طرف دیگر میزان ورود پول به بازارهای ثانویه را نیز کم میکند و حتی بدتر از آن، کسانی که با استفاده از وامهای بانکی در بازارهای ثانویه وارد شدهاند، با افزایش نرخ بهره بانک، پولهای خود را از این بازارها خارج میکنند و به بانک برمیگردانند. زیرا نرخ بهره بانکی بالا، سرمایهگذاری با پول حاصل از استقراض را غیرمنطقی میکند.
عامل دوم: ناامنی بین المللی
از سوی دیگر از ابتدای سال میلادی، با ناامنیهای بینالمللی مواجه بودهایم. جنگ روسیه و اوکراین نظم سیاسی بینالمللی را که برای چند دهه بهصورت پایدار وجود داشت، به مخاطره انداخته است. این جنگ یک درگیری ساده بین دو کشور نیست بلکه مواجه قدرتهای سیاسی شرق و غرب جهان است ومهم اینکه در اروپا اتفاق میافتد. از یکسو ماهیت این جنگ بازارهای مالی جهان را نگران کرده و از سوی دیگر تبعات این جنگ، اقتصاد جهانی را تحت فشار قرار داده است.
عامل سوم: اختلال در اقتصاد جهانی
با آغاز جنگ، بسیاری از کشورهای غربی از پذیرش کشتیها و هواپیماهای روسیه امتناع کردند و حریم خود را به روی سیستم حملونقل روسیه بستند. در تلافی روسیه نیز محدودیتهای متقابلی را در این زمینه اعمال کرد. بسیاری از اموال و داراییهای دولتی روسیه و سرمایهداران بزرگ روس در کشورهای غربی بلوکه شد و از طرف دیگر شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری غربی تصمیم به ترک خاک روسیه گرفتند و روسیه نیز اموال بسیاری از این شرکتها را توقیف کرد.
عامل چهارم: اختلال در زنجیره تأمین
میدانیم که روسیه و اوکراین مجموعا بخش عمدهای از غلات جهان را تامین میکنند. بهعلاوه سهم بزرگی از منابع معدنی مورد نیاز صنایع جهان، در خاک روسیه و اوکراین قرار دارد. مجموعه تحریمها و ناامنیهایی که در حریم این 2کشور بهوجود آمده است، عرضه غلات و منابع معدنی را به بازارهای جهانی مختل کرده است. علاوهبراین، روسیه تامینکننده بخش قابلتوجهی از منابع نفت و گاز کشورهای صنعتی بهویژه در اروپاست.
تحریمها و اختلافات سیاسی باعث شده تا تعادل عرضه انرژی نیز در سطح بینالمللی دچار مشکل شود و قیمت حاملهای انرژی افزایش شدیدی پیدا کند. به این موارد معضل قرنطینه در کشور چین را باید اضافه کرد. طی چند ماه گذشته با افزایش موارد ابتلا به کرونا، شهر شانگهای چین بهطور کامل در قرنطینه قرار گرفته است. با توجه به اینکه ابرشهر شانگهای یکی از هابهای اصلی نقلوانتقلات کالا در سطح جهان است، این موضوع باعث افزایش اختلال در شبکه بینالمللی توزیع کالا شده است.
در نتیجه ما از یک طرف با احساس ناامنی شدید در میان سرمایهگذاران بینالمللی مواجه هستیم، قیمت مواد غذایی و محصولات صنعتی بهدلیل کمبود عرضه، رشد زیادی کرده است، نقلوانتقال کالا بهدلیل ناامنیهای حاصل از جنگ و در قرنطینهبودن شهر شانگهای دچار اختلال شده و هزینه حاملهای انرژی مانند نفت و گاز افزایش غیرقابل تحملی پیدا کردهاند. همه این عوامل باعث دامنزدن به حس ترس در بازارهای مالی شدهاند. به همین خاطر بازارهای مالی ثانویه بهعنوان اولین قربانی شرایط موجود دچار رکود و نزول کمرشکن شدهاند.
این حوادث، بازار کریپتو را نیز بهعنوان یک بازار ثانویه و خطرپذیر نزدیک به 6ماه است که وارد یک روند نزولی کردهاند و در بازه زمانی کوتاهمدت انتظار تغییرات جدی نداریم. حال برای اینکه از مجموعه مطالب بتوانیم نتیجهگیری کلی داشته و نشانههای روشنی را برای تشخیص تغییر روند بازار ارز دیجیتال در اختیار داشته باشیم، لازم است به 3موضوع زیر طی هفتههای آتی دقت کنیم.
۱ – تغییرات در نرخ تورم بینالمللی بهویژه آمریکا و به تبع آن تصمیمات بانکهای مرکزی در مورد نرخ بهره بانکی
۲- تحولات جنگ روسیه و اوکراین و صلح احتمالی
3- پایانیافتن قرنطینه در کشور چین
و به طور کلی هر عاملی که میتواند بر حس امنیت در بازارهای مالی تاثیرگذار باشد، اهمیت خواهد داشت.
توجه داشته باشید که روندها در سطح کلان معمولا بلندمدت هستند و بازه زمانی آنها از چندین هفته تا چندین ماه به طول میانجامد و شما بهعنوان عضو فعال حوزه کریپتو باید از نزولی و صعودیبودن روندهای کلان اطلاع داشته باشید.
لایه دوم: جایگاه بینالمللی کریپتو در بازار ارز دیجیتال
بخش دیگری که باید در تحلیل و بررسی بازار کریپتو مورد توجه قرار بدهید، وضعیت حوزه کریپتو در سطح جهانی است. یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار روی بازار کریپتو و وضعیت قیمتها، میزان پذیرش این تکنولوژی در سطح جهانی است. ما این لایه را از 3دیدگاه میتوانیم بررسی کنیم.
دیدگاه اول مربوط به دولتها و قانونگذاران است. تکنولوژی بلاکچین و بهتبع آن، ارزهای دیجیتال قدمتی کوتاه و کمتر از ۱۳سال دارند. به همین علت اغلب کشورها در این حوزه هیچ قانونی ندارند و تنها طی یکی دو سال گذشته، آنهم تعداد محدودی از کشورها، به این حوزه ورود کردهاند و مشغول تدوین و تصویب قوانینی برای مدیریت در این حوزه هستند. به همین خاطر نحوه برخورد قانونگذاران با ارزهای دیجیتال تاثیر مستقیم روی میزان پذیرش این سیستم مالی در سطح جهانی و پیرو آن میزان تقاضا و سپس رشد قیمت این ارزها خواهد داشت.
طی سال گذشته کشورهایی مانند هندوستان، تایلند، کرهجنوبی، آمریکا، نیجریه، السالوادور، کانادا، استرالیا و بسیاری دیگر از کشورها اقدام به تدوین و تصویب قوانینی در مورد سطح پذیرش ارزهای دیجیتال و محدودیتهای فعالان این حوزه و مالیات بر درآمد آنها کردهاند. باید در نظر داشته باشید که هرچه قانونگذاران میزان مالیات را بالا ببرند و برای فعالان این حوزه محدودیتهای بیشتری بگذارند و بهخصوص در زمینه احراز هویت سختگیری کنند، توسعه بازار کریپتو را دچار مشکل کرده و قیمت ارزهای دیجیتال را تحت فشار قرار میدهند. البته عکس این موضوع هم صادق است.
برای درک بهتر، چند مثال میزنیم. طی ماههای گذشته دولت چین در چند مرحله فعالیت در حوزه ارزهای دیجیتال را محدود و سپس ممنوع کرد. یا در مقطعی کشور قزاقستان که میزبان درصد بالایی از ماینرهای بیتکوین است، فعالیت ماینرها را بهعلت اختلال در شبکه برق ممنوع کرد. در ماههای اخیر پارلمان اتحادیه اروپا موانع جدی را برای فعالیت ماینرهای بلاکچینهایی که با سیستم اثبات کار فعالیت میکنند (مانند بیتکوین)، تصویب کرده است. در مقابل، سال گذشته کشور السالوادور و ماه گذشته نیز آفریقای مرکزی بیتکوین را بهعنوان پول رسمی پذیرفتند. ایالت تگزاس آمریکا در سطح دولت محلی و پارلمانی، حمایتهای چشمگیری را از ماینرهای بیتکوین انجام میدهد. این موارد را نیز میتوان بهعنوان اخبار مثبت دولتی در زمینه افزایش پذیرش ارزهای دیجیتال تلقی کرد.
دیدگاه دیگر در حوزه ارزهای دیجیتال مربوط به شرکتهای خصوصی و غیردولتی است. اگر شرکتهای خصوصی برای تبادلات مالی خود ارز دیجیتال مانند بیتکوین را بپذیرند، طبیعتا میزان کاربرد و پذیرش این ارزها افزایش مییابد و موجب رشد قیمتی این ارزها میشود. بهعنوان مثال، زمانی که شرکت تسلا اعلام کرد که بیتکوین را برای فروش ماشینهای تسلا میپذیرد، با رشد خوبی در بازار روبهرو شدیم. دقیقا چندماه بعد که نظرش را عوض کرد و بیتکوین(BTC) را از لیست ارزهای قابلپذیرش خارج کرد، بازار کریپتو دچار افت شد.
سومین جنبه مربوط به عملکرد پروژههای شاخص کریپتو و میزان موفقیت در عمل به وعدهها و ارائه خدمات مطلوب به دنیای صنعت و اقتصاد است. ورشکستگی و بحران بلاکچین ترا (لونا) یا اختلالهای مکرر در شبکه سولانا یا تاخیرات مکرر در بهروزرسانی اتریوم تاثیری جز اضطراب و حتی یأس برای بازار به همراه ندارند. در مقابل توفیقات پروتکلهای انافتی(NFT) یا توسعه متاورس نویدبخش رشد بازار هستند.
دو لایهای که تا اینجا بررسی کردیم، از محرکهای عمده تاثیرگذار بر بازار کریپتو هستند. در بررسی لایه اول یعنی اقتصاد و سیاست کلان بینالمللی ما به دنبال تشخیص روند کلی بازارهای مالی و بهطور خاص بازار کریپتو هستیم. میخواهیم روند را در محدوده زمانی 6ماه تا 2ساله پیدا کنیم. عوامل کلان معمولا روندی با طول زمانی بلندمدت ایجاد میکنند. در لایه دوم هم میخواهیم وضعیت پذیرش بازار کریپتو را در میان دولتها و شرکتهای خصوصی تشخیص دهیم. درک این دو لایه و ترکیبشان با هم، دیدگاه عمیق و قابل اتکایی در مورد روند کلی و بلندمدت بازار به ما ارائه میکند.
لایه سوم: تحلیل بنیادی
فناوری بلاکچین در اصل برای ارائه خدمات و محصولاتی پدید آمده است که موجب رشد و ارتقای سطح کیفی زندگی بشر میشوند. ارزهای دیجیتال تنها یکی از محصولات این فناوری هستند. معمولا هر ارز دیجیتالی مرتبط با پروژهای در حوزه بلاکچین است. بر این اساس، پروژههایی که محصول پرکاربردتری عرضه کنند، قابلیت رشد بیشتری خواهند داشت. یکی از مواردی که سرمایهگذاران باید به بررسی آن بپردازند، جایگاه پروژه مرتبط با آن ارز دیجیتال در فضای بلاکچین است.
مسائلی مانند میزان نیاز به محصول آن پروژه، اعتبار موسسان و توسعهدهندگان آن پروژه در جامعه بزرگ بلاکچین، تکنولوژیهای بهکاررفته در پروژه، تاریخچه عملکرد پروژه و میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیینشده در پروژه از نکات مهم و قابلبررسی هستند.
طبیعتا پس از بررسی دو لایهای که در بالا گفتیم و اطمینان از صعودیبودن روند کلی بازار، با مطالعه بنیادین پروژهها میتوان ارزهای دیجیتالی را که قابلیت رشد بیشتری دارند، تشخیص داد. فارغ از عوامل سیاسی و اقتصادی و تکنولوژی تاثیرگذار بر میزان پذیرش کریپتو و همینطور ورود آن به حیطه صنعت و اقتصاد و سیاست، نهایتا حجم خریدوفروش ارز دیجیتال در بازار تعیینکننده قیمت در مقاطع زمانی کوچک است. به همین خاطر اگر شما معاملهگر یا سرمایهگذاری هستید که در مقاطع زمانی چندساعته یا چندروزه اقدام به معامله میکنید، باید به لایههای چهارم و پنجمی که در اینجا مطرح میکنیم نیز توجه داشته باشید.
لایه چهارم: دادههای آنچین (Onchain)
اگر با مفهوم بلاکچین آشنا باشید یا گزارش ما را در شماره قبل خوانده باشید، مطلع هستید که تمام تبادلات و تراکنشهای ارزهای دیجیتال روی بلاکچین شفاف هستند و از طریق اسکنرهایی که در وبسایتهای این بلاکچینها وجود دارد، بهوضوح قابل مشاهدهاند. بدین ترتیب همه افراد میتوانند بهصورت لحظهای تکتک جابهجاییهای ارزهای دیجیتال ازجمله بیتکوین و مقدار این جابهجاییها را روی این وبسایتها مشاهده کنند. طی چندسال گذشته چندین شرکت تحقیقاتی در این حوزه اقدام به ثبت این اطلاعات و تحلیل آنها روی نمودارهایی کردهاند. به گلس نود (GlassNode) به عنوان معروفترین آنها میتوان اشاره کرد.
این نمودارها بهصورت رایگان یا با هزینه در اختیار عموم مردم و معاملهگران قرار میگیرند. به این قبیل اطلاعات و تحلیلها که با استفاده از دادههای مرتبط با تراکنشهای ارزهای دیجیتال ارائه میشوند، دادههای آنچین میگویند. اهمیت این دادهها در این است که شما با مشاهده نمودارهای آنچین از حرکت سرمایهها مطلع میشوید. در فضای ارزهای دیجیتال تعدادی سرمایهگذار وجود دارند که حجم بالایی از ارزها را در اختیار دارند. به این افراد یا این شرکتها اصطلاحا نهنگ گفته میشود. در نمودارهای آنچین، مالکان و دارندگان ارزهای دیجیتال از جمله بیتکوین به لحاظ حجم دارایی تقسیمبندی میشوند. بهعنوان مثال، افراد یا شرکتهایی که بین ۱۰۰ تا ۱۰هزار یا بین ۱۰هزار تا ۱۰۰هزار یا بیش از ۱۰۰هزار بیتکوین دارند، در گروههای متفاوت قرار داده میشوند. این سرمایهداران بزرگ معمولا از روندهای بازار مطلع هستند و در زمان نزول بازار اقدام به انتقال داراییهای خود از والت به صرافی و، سپس فروش میکنند. در شرایط صعود نیز این افراد اقدام به خرید بیتکوین در صرافیها و انتقال به والت برای نگهداری بلندمدت میکنند. با مشاهده این نوع حرکتها در نمودارهای آنچین، میتوانید از تغییرات قیمتی طی ساعتها و روزهای آتی مطلع شوید.
لایه پنجم: پرایس اکشن(Price Action)
آخرین عامل تحلیلی و دادهای، مربوط به نمودارهای لحظهای قیمت ارزها در بازار است. این نوع نمودارها در وبسایت تمام صرافیهای ارزهای دیجیتال قابل دسترسی هستند و حرکت قیمت را در بازههای زمانی کوچک از چندثانیه تا بزرگ یعنی هفتگی و ماهانه به شما نشان میدهند. شناخت انواع کندلهای قرمز و سبز در این نمودارها به شما کمک میکند تا حجم خرید و فروش در لحظه، ساعت و روز را متوجه شوید. با شناخت این کندلها و علائمی که از ورود و خروج پول در بازههای زمانی کوچک ارائه میکنند، معاملهگران قادرند تا برای بازههای کوچک زمانی تصمیمات معاملاتی مناسب بگیرند.
جمعبندی
در مجموع ما به ۵لایه از عوامل موثر در بازار ارز دیجیتال اشاره کردیم. برای اینکه بتوانید در این بازار سرمایهگذار یا معاملهگر موفقی باشید، در ابتدا باید استراتژی خود را برای حضور در بازار تعیین کنید. کسانی که به این بازار با دیدگاه بلندمدت یعنی حداقل یکساله نگاه میکنند، باید توجه ویژهای به وضعیت سیاسی و اقتصادی بینالمللی و همینطور جایگاه کریپتو در نگاه دولتها و شرکتهای بزرگ اقتصادی داشته باشند و با استفاده از این عوامل، نزولی یا صعودیبودن روند کلی بازار را تشخیص بدهند.
افرادی که بهصورت میانمدت یعنی حداقل ۳ماهه برنامهریزی میکنند، علاوهبر ۲عامل قبلی، باید مطالعه دقیقی در مورد مسائل بنیادین و تحولات فنی و تکنولوژیک در پروژهها داشته باشند. بهعلاوه با رصدکردن تغییرات آنچین از حرکت نهنگها و حجم ورود و خروج سرمایههای بزرگ به داخل بازارهای ارزهای دیجیتال مطلع شوند.
گروه سوم نیز که معاملهگران کوتاهمدت هستند یعنی در بازههای زمانی چندساعته و چندروزه اقدام به خرید و فروش میکنند، علاوهبر عوامل بالا باید تغییرات قیمتی یا اصطلاحا پرایس اکشن را مطالعه کنند و روندهای کوتاهمدت را برای تصمیمات معاملاتی خود تشخیص دهند.
جالب است بدانید که طی سالهای گذشته سرمایهداران بلندمدت بیشترین سود را در بازار ارز دیجیتال کسب کردهاند. پس از آنها، مالکان مزارع استخراج ارز دیجیتال از این بازار منتفع شدهاند و معاملهگران کوتاهمدت (Trader) کمترین سهم را از منافع این بازار داشتهاند. بازار کریپتو فضایی نوظهورو پرتلاطم است که میتواند برای ماجراجویان و سوداگران خطرناک باشد. ولی مانند هر سرزمین تازه کشفشده، سرشار از نوآوری و امکانات بالقوه است.
لطفا با احتیاط وارد شوید!