اخبار استارتاپی

16 دلیل مهم شکست استارتاپ‌ها + استارتاپ‌های شکست خورده ایرانی

7 عامل شکست استارت آپ ها و شرکت های نوپا

دلایل شکست استارتاپ‌ها

استارتاپ‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین بازیگران اکوسیستم نوآوری، نقش مهمی در پیشرفت اقتصادی، ارائه خدمات نوین مبتنی بر فناوری و نیز اشتغال دارند اما این کسب‌وکارها از نرخ بالای شکست رنج می‌برند. دلایل شکست استارتاپ‌ها، متعدد است. در این گزارش به همین موضوع می‌پردازیم.

استارتاپ‌ها، با چالش‌های متعددی در مسیر رشد و توسعه خود روبه‌رو هستند. در این میان، استارتاپ‌های ایرانی به دلیل ویژگی‌های خاص اکوسیستم نوآوری و از آن مهم‌تر، ساختار اقتصاد و اجتماعی کشور، با چالش‌های دوچندانی نسبت به رقبای خود در کشورهای دیگر مواجه می‌شوند.

درک عمیق دلایل و داستان شکست استارتاپ‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. این شناخت از یک سو به کارآفرینان کمک می‌کند تا با آگاهی بیشتر و اجتناب از اشتباهات رایج، شانس بقا و موفقیت کسب‌وکار خود را افزایش دهند. از سوی دیگر، سیاست‌گذاران و نهادهای حامی کارآفرینی با درک این موانع، می‌توانند تصمیمات و برنامه‌های هدفمندتری را برای بهبود فضای کسب‌وکار و تقویت زیست‌بوم نوآوری اتخاذ کنند.

همانطور که اشاره شد، در این مقاله قصد داریم برخی از مهم‌ترین دلایل شکست استارتاپ‌ها که البته برخی از آنها مختص ایران هستند، مورد واکاوی قرار دهیم. پس از آن، نگاهی می‌اندازیم به هفت مورد از استارتاپ‌های موفق ایرانی در مراحل اولیه که نتوانستند مسیر رشد خود را ادامه دهند و با ناکامی روبه‌رو شدند.

بسیاری از انواع استارت‌آپ‌ها و کسب و کارهای نوپا با ایده‌های استارتاپی خیلی خوبی شروع به کار می‌کنند اما بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه می‌شوند. شاید ناامید کننده به نظر برسد اما باید بدانید که حدود ۲۰٪ از کسب و کارها در سال اول کاری خود شکست می‌خورند و این نرخ با گذشت زمان بیشتر هم می‌شود.

اما چه چیزی سبب می‌شود یک تیم باانگیزه و با یک هدف جذاب به این راحتی شکست بخورد و از چرخه کسب و کار حذف شود؟ در این مطلب به 16 مورد از مهم‌‌ترین این دلایل اشاره می‌کنیم.

  1. ابهام و نبود رگولاتوری حمایت‌کننده:

یکی از چالش‌های اساسی استارتاپ‌های ایرانی، ابهام در قوانین و مقررات و نبود رگولاتوری حمایت‌کننده است. در حال حاضر، قوانین و مقررات موجود به طور کامل پاسخگوی نیازهای استارتاپ‌ها نیستند و در برخی موارد، حتی مانع رشد و توسعه آنها می‌شوند. عدم وجود قوانین شفاف و حمایت‌کننده، سبب ایجاد ریسک و عدم قطعیت برای سرمایه‌گذاران و کارآفرینان می‌شود. این موضوع می‌تواند منجر به کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها و در نتیجه، محدودیت منابع مالی آنها شود. همچنین، نبود قوانین حمایتی در زمینه‌هایی مانند مالکیت فکری، حقوق مصرف‌کننده و حریم خصوصی، می‌تواند چالش‌های جدی برای استارتاپ‌ها ایجاد کند. بنابراین، وجود یک چارچوب قانونی شفاف و حمایت‌کننده، برای رشد و موفقیت استارتاپ‌ها ضروری است.

 

  1. کمبود سرمایه:

کمبود سرمایه یکی دیگر از دلایل اصلی شکست استارتاپ‌های ایرانی است. استارتاپ‌ها برای رشد و توسعه خود نیاز به منابع مالی کافی دارند. با این حال، به دلیل محدودیت‌های اقتصادی و عدم دسترسی به منابع مالی بین‌المللی، بسیاری از استارتاپ‌های ایرانی با کمبود سرمایه مواجه هستند. سرمایه‌گذاران داخلی نیز اغلب تمایل کمتری به سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها دارند و ترجیح می‌دهند در بخش‌های سنتی‌تر اقتصاد سرمایه‌گذاری کنند. همچنین، نبود بازارهای سرمایه توسعه‌یافته و ابزارهای تأمین مالی متنوع، دسترسی استارتاپ‌ها به سرمایه را محدود می‌کند. کمبود سرمایه می‌تواند منجر به عدم توانایی استارتاپ‌ها در جذب نیروی انسانی ماهر، توسعه محصول، بازاریابی و گسترش بازار شود. در نتیجه، بسیاری از استارتاپ‌ها به دلیل کمبود منابع مالی، قادر به ادامه فعالیت نیستند و با شکست مواجه می‌شوند.

 

  1. توجه بیش از حد به جذب سرمایه و غفلت از اصول اساسی کسب‌وکار:

یکی از دلایل شکست استارتاپ‌ های ایرانی، توجه بیش از حد به جذب سرمایه و غفلت از اصول اساسی کسب‌وکار است. بسیاری از کارآفرینان و تیم‌های استارتاپی، تمرکز اصلی خود را بر جذب سرمایه‌گذاران و دریافت تأمین مالی قرار می‌دهند، در‌حالی‌که از توجه به جنبه‌های کلیدی کسب‌وکار غافل می‌شوند. اگرچه جذب سرمایه برای رشد و توسعه یک استارتاپ مهم است، اما نباید به قیمت نادیده گرفتن اصول اساسی کسب‌وکار تمام شود.

استارتاپ‌هایی که بیش از حد بر جذب سرمایه متمرکز هستند، ممکن است زمان و انرژی زیادی را صرف تهیه طرح‌های تجاری، ارائه‌ها و جلسات با سرمایه‌گذاران کنند، در‌حالیکه به اندازه کافی به توسعه محصول، بهبود تجربه کاربری، بازاریابی و فروش توجه نمی‌کنند. این رویکرد می‌تواند منجر به ایجاد محصولاتی شود که به خوبی با نیازهای بازار هدف منطبق نیستند، یا استارتاپ‌هایی که فاقد درآمد پایدار و مدل کسب‌وکار قابل اتکا هستند.

همچنین، استارتاپ‌هایی که بیش از حد به دنبال جذب سرمایه هستند، ممکن است در معرض خطر از دست دادن کنترل شرکت و چشم‌انداز بلندمدت خود قرار گیرند. سرمایه‌گذاران اغلب انتظارات و اهداف خاص خود را دارند که ممکن است با اهداف اولیه بنیان‌گذاران استارتاپ در تضاد باشد. تمرکز بیش از حد بر جذب سرمایه می‌تواند سبب شود استارتاپ‌ها مجبور به پذیرش شرایطی شوند که در بلندمدت به ضرر آنها تمام شود.

برای موفقیت یک استارتاپ، تعادل بین جذب سرمایه و توجه به اصول اساسی کسب‌وکار ضروری است. کارآفرینان باید در کنار تلاش برای جذب سرمایه، بر ایجاد یک محصول عالی، درک عمیق بازار، ایجاد ارزش برای مشتریان و توسعه درآمدهای پایدار تمرکز کنند. بدون این تعادل، استارتاپ‌ها در معرض ریسک بالایی برای شکست قرار می‌گیرند.

 

  1. عدم توجه کافی به بازاریابی و برندسازی:

بازاریابی و برندسازی نقش حیاتی در موفقیت استارتاپ‌ها ایفا می‌کنند. با این حال، بسیاری از استارتاپ‌های ایرانی به دلیل محدودیت منابع مالی یا عدم درک اهمیت آن، توجه کافی به این حوزه‌ها نمی‌کنند. بدون سرمایه‌گذاری مناسب در بازاریابی و برندسازی، استارتاپ‌ها قادر به معرفی مؤثر محصولات یا خدمات خود به بازار هدف و ایجاد آگاهی برند نیستند.

این موضوع می‌تواند منجر به عدم جذب مشتریان کافی، فروش پایین و در نهایت شکست استارتاپ شود. استارتاپ‌ها باید استراتژی‌های بازاریابی خلاقانه و مقرون به صرفه را توسعه دهند، از کانال‌های دیجیتال برای دستیابی به مخاطبان هدف استفاده کنند و در ایجاد یک برند قدرتمند و متمایز سرمایه‌گذاری کنند. بدون توجه کافی به بازاریابی و برندسازی، حتی بهترین محصولات یا خدمات نیز ممکن است در بازار شلوغ و رقابتی امروز دیده نشوند.

یکی دیگر از مشکلات بسیاری از استارت‌آپ‌ها عدم تحقیقات بازار صحیح است. تحقیقات بازار اندازه و روند بازار را برای هدف بالقوه شما مشخص می‌کند و در درجه بعدی اطلاعات بسیار ضروری و مفیدی را در مورد میزان رقابت و نیازهای کاربران در اختیار شما قرار می‌دهد.

بنابراین هرچقدر هم که ایده جذابی داشته باشید، تا وقتی پارامترهای گفته شده را تعیین نکنید نمی‌توانید از موفقیت خود مطمئن باشید. این موضوع در زمینه‌های دیگر هم صدق می‌کند، مثلا کسی که می‌خواهد رشته مدیریت ام بی ای را بخوان، در ابتدا باید با بازار کار رشته MBA به خوبی آشنا شود. برای رقابتی بودن، محصول شما باید هم کاربردی و هم کاربر پسند باشد و انتظارات او را به خوبی برآورده کند.

 

  1. ضعف در مدیریت مالی و هزینه‌های بالای عملیاتی:

مدیریت مالی ضعیف و هزینه‌های بالای عملیاتی، یکی دیگر از دلایل شایع شکست استارتاپ‌های ایرانی است. بسیاری از استارتاپ‌ها بدون داشتن درک درستی از جریان نقدینگی، سود و زیان، و پیش‌بینی‌های مالی، وارد کسب‌وکار می‌شوند. این موضوع می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های نادرست مالی، هزینه‌های غیرضروری و در نهایت، بحران نقدینگی و شکست استارتاپ شود. همچنین، برخی از استارتاپ‌ها به دلیل عدم بهینه‌سازی فرآیندها و ساختار هزینه، با هزینه‌های عملیاتی بالایی مواجه هستند که فشار زیادی را بر منابع مالی محدود آنها وارد می‌کند. برای موفقیت، استارتاپ‌ها باید سیستم‌های مدیریت مالی کارآمد را پیاده‌سازی کنند، بودجه‌بندی دقیقی داشته باشند، هزینه‌ها را به دقت کنترل کنند و مدل‌های درآمدی پایدار ایجاد کنند. بدون مدیریت مالی قوی، استارتاپ‌ها به سرعت منابع خود را از دست می‌دهند و با شکست مواجه می‌شوند.

 

  1. ضعف در ایجاد و حفظ همکاری با سایر بازیگران اکوسیستم:

ایجاد روابط شراکتی و همکاری با سایر بازیگران اکوسیستم استارتاپی، مانند سرمایه‌گذاران، شتابدهنده‌ها، مراکز نوآوری و سایر استارتاپ‌ها، نقش مهمی در موفقیت یک استارتاپ ایفا می‌کند. با این حال، بسیاری از استارتاپ‌های ایرانی در ایجاد و حفظ این روابط ضعیف عمل می‌کنند. شراکت‌های استراتژیک می‌توانند دسترسی استارتاپ‌ها به منابع، دانش، شبکه‌ها و فرصت‌های جدید را گسترش دهند.

عدم توانایی در ایجاد روابط همکاری می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌های رشد، عدم دسترسی به منابع حیاتی و در نهایت، شکست استارتاپ شود. استارتاپ‌ها باید به طور فعال به دنبال ایجاد شبکه‌ای از شرکای استراتژیک باشند، در رویدادها و نشست‌های صنعتی شرکت کنند و روابط برد-برد با سایر بازیگران اکوسیستم ایجاد کنند. بدون این روابط شراکتی، استارتاپ‌ها ممکن است در محیط رقابتی و پویای امروز، توانایی رقابت و رشد نداشته باشند.

 

  1. نبود منتور حرفه‌ای:

نبود منتورهای حرفه‌ای و باتجربه در اکوسیستم استارتاپی ایران، یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ‌هاست. منتورها نقش مهمی در راهنمایی و هدایت استارتاپ‌ها ایفا می‌کنند. آنها با تجربه و دانش خود، می‌توانند به استارتاپ‌ها در زمینه‌های مختلف مانند استراتژی کسب‌وکار، بازاریابی، فروش و مدیریت منابع انسانی کمک کنند. با این حال، در ایران، تعداد منتورهای حرفه‌ای و باتجربه در حوزه استارتاپی محدود است.

بسیاری از کارآفرینان جوان، بدون داشتن تجربه کافی و دسترسی به منتورهای مناسب، وارد عرصه استارتاپی می‌شوند. این موضوع می‌تواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست، عدم شناخت صحیح بازار و مشتریان، و در نهایت، شکست استارتاپ شود. وجود منتورهای حرفه‌ای و باتجربه، می‌تواند به استارتاپ‌ها در غلبه بر چالش‌ها و موانع کمک کند و احتمال موفقیت آنها را افزایش دهد.

 

  1. فیلترینگ:

فیلترینگ و محدودیت‌های دسترسی به اینترنت، یکی دیگر از چالش‌های جدی استارتاپ‌های ایرانی است. بسیاری از استارتاپ‌ها برای ارائه خدمات و محصولات خود، به دسترسی آزاد و پایدار به اینترنت نیاز دارند. با این حال، فیلترینگ گسترده وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی در ایران، می‌تواند مانع بزرگی برای استارتاپ‌ها باشد. فیلترینگ می‌تواند دسترسی استارتاپ‌ها به بازارهای هدف، مشتریان بالقوه و منابع اطلاعاتی را محدود کند. همچنین، فیلترینگ می‌تواند سبب کاهش اعتماد کاربران به خدمات آنلاین و در نتیجه، کاهش تقاضا برای محصولات و خدمات استارتاپ‌ها شود. استارتاپ‌هایی که به طور مستقیم به دسترسی آزاد به اینترنت وابسته هستند، مانند استارتاپ‌های حوزه تجارت الکترونیک، شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های آنلاین، بیشترین آسیب را از فیلترینگ می‌بینند. بنابراین، وجود فضای باز و آزاد اینترنت، برای رشد و موفقیت استارتاپ‌ها ضروری است.

 

  1. کمبود سرمایه انسانی به خاطر مهاجرت:

مهاجرت نیروهای متخصص و باتجربه، یکی دیگر از چالش‌های جدی استارتاپ‌های ایرانی است. در سال‌های اخیر، به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی، بسیاری از نیروهای متخصص و باتجربه، به ویژه در حوزه‌های فناوری اطلاعات و استارتاپی، از ایران مهاجرت کرده‌اند. این موضوع منجر به کمبود سرمایه انسانی ماهر و باتجربه در اکوسیستم استارتاپی ایران شده است.

استارتاپ‌ها برای رشد و توسعه خود، به نیروهای متخصص و باتجربه نیاز دارند. با این حال، مهاجرت این نیروها، دسترسی استارتاپ‌ها به استعدادهای برتر را محدود می‌کند. کمبود نیروی انسانی ماهر می‌تواند منجر به کاهش کیفیت محصولات و خدمات، عدم توانایی در نوآوری و خلق ارزش، و در نهایت، شکست استارتاپ شود. بنابراین، ایجاد فضای مناسب برای حفظ و جذب استعدادها و نیروهای متخصص، برای رشد و موفقیت استارتاپ‌ها ضروری است.

 

مطالب پیشنهادی: مهم‌ترین عوامل موفقیت استارتاپ‌ها

 

  1. نبود نیروی متخصص و باتجربه حوزه استارتاپی:

علاوه بر مهاجرت نیروهای متخصص، نبود نیروی متخصص و باتجربه در حوزه استارتاپی نیز یکی از چالش‌های اساسی استارتاپ‌های ایرانی است. اکوسیستم استارتاپی ایران هنوز در مراحل اولیه رشد و توسعه خود قرار دارد و تعداد افراد باتجربه و متخصص در این حوزه محدود است. بسیاری از کارآفرینان و تیم‌های استارتاپی، تجربه و دانش کافی در زمینه‌های مختلف مانند توسعه محصول، بازاریابی، فروش و مدیریت منابع انسانی ندارند. این موضوع می‌تواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست، عدم شناخت صحیح بازار و مشتریان، و در نهایت، شکست استارتاپ شود. همچنین، نبود نیروهای متخصص در حوزه‌های فنی مانند برنامه‌نویسی، طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری، می‌تواند کیفیت محصولات و خدمات استارتاپ‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، توسعه و تربیت نیروهای متخصص و باتجربه در حوزه استارتاپی، برای رشد و موفقیت استارتاپ‌ها ضروری است.

  1. استخدام افراد اشتباه

شروع کار یک استارت آپ می‌تواند با تعداد نفرات کم انجام شود، اما بعد از تبدیل آن به یک شرکت نوپا، خواه ناخواه مجبورید کارمندانی را استخدام کنید. این جاست که یکی از مهم‌ترین چالش‌ها شروع می‌شود.

بسیاری از افراد در شروع کار وسوسه می‌شوند دوستان و آشنایان خود را استخدام کنند و در واقع نیازهای شغلی را به کل نادیده می‌گیرند. انجام این کار ریسک بزرگی است و در نهایت می‌تواند به نابودی کسب و کار شما منجر شود. اهمیت زیادی دارد که هم مهارت‌های نرم و هم سخت را در نظر بگیرید و مثلا در حوزه مدیریتی با در نظر گرفتن بازار کار رشته MBA، فرد مناسب را استخدام کنید.

برای استخدام افراد وقت بگذارید و البته حقوق و مزایای مناسبی را هم در نظر بگیرید که افراد حرفه‌ای‌تر علاقه به همکاری با شما داشته باشند.

  1. رهبری ضعیف

داشتن یک تیم قوی و با استعداد بسیار خوب است، اما اگر این تیم هدایت کننده خوبی نداشته باشد، باز هم نمی‌تواند در کار خود موفق باشد. از مهم‌ترین ویژگی‌های یک رهبر این است که بتواند به تیم خود انگیزه دهد و محیط مناسبی برای رشد ایجاد کند، به علاوه برنامه ریزی و هدف گذاری صحیحی هم داشته باشد.

یک رهبر باید انتظارات درست و منطقی از کار خود و تیمش داشته باشد و به کلیت شرکت کمک کند تا بتواند به اهداف در نظر گرفته شده برسد. برای این کار بهتر است که مدیر تیم در رشته‌ای مرتبط مانند مدیریت ام بی ای تحصیل کرده باشد تا بتواند راه‌ حل‌های متناسبی را برای موقعیت‌های مختلف ارائه دهد.

  1. نداشتن طرح بیزنس مناسب

ممکن است از یک ایده جذاب اولیه و خاص شروع کنید، اما مشکل جایی شروع می‌شود که بسیاری از استارت‌آپ‌ها تصور می‌کنند داشتن یک ایده اولیه پرتقاضا کافیست. یک ایده ایده‌ آل برای شروع کار عالیست، اما برای رسیدن به موفقیت بلند مدت باید آن را با یک طرح تجاری جامع ترکیب کنید.

اگر برنامه ریزی کافی و جامع نداشته باشید، به این معنی است که باید روزانه با چالش‌های مختلف و استراتژي‌های مختلف دست و پنجه نرم کنید که می‌تواند خسته کننده باشد. مهم است که یک نقشه راه ایجاد کنید که تا سال‌های آینده هم بتوانید به آن مراجعه کنید.

این نقشه راه به چیدن استراتژي‌های صحیح کمک می‌کند و به کار سازمانی شما نظم خواهد داد.

 استخدام افراد اشتباه

مطالب پیشنهادی:دلایل شکست سرمایه گذاری خطر پذیر (CVC) ها چیست؟

  1. عدم استفاده از تکنولوژي‌های مختلف

فناوری از آن چیزهایی است که نحوه تجارت و کارآفرینی را به شدت متحول کرده و استارت‌آپ‌ها هم در این موضوع دخیل هستند. از ابزارهای اتوماسیون گرفته تا پلتفرم‌های بازاریابی، هوش مصنوعی و حتی یادگیری ماشین، فناوری‌های مختلفی وجود دارند که می‌توانند در پیشرفت استارت‌آپ‌ها نقش بسیار مهمی را بازی کنند.

در این میان استفاده صحیح از این ابزارها نه تنها مفید است، بلکه ضرورت بالایی هم دارند. فراموش نکنید که رقبا از همین ابزارهای کمک می‌گیرند و همین آن‌ها را در این مسابقه جلو می‌اندازد، به علاوه استفاده از این امکانات می‌تواند سبب شود کارمندان روی کارهای مهم‌تر تمرکز کنند و راحت‌تر به اهداف خود دستیابی داشته باشند.

  1. عدم تحقیقات بازار

یکی دیگر از مشکلات بسیاری از استارت‌آپ‌ها عدم تحقیقات بازار صحیح است. تحقیقات بازار اندازه و روند بازار را برای هدف بالقوه شما مشخص می‌کند و در درجه بعدی اطلاعات بسیار ضروری و مفیدی را در مورد میزان رقابت و نیازهای کاربران در اختیار شما قرار می‌دهد.

بنابراین هرچقدر هم که ایده جذابی داشته باشید، تا وقتی پارامترهای گفته شده را تعیین نکنید نمی‌توانید از موفقیت خود مطمئن باشید. این موضوع در زمینه‌های دیگر هم صدق می‌کند، مثلا کسی که می‌خواهد رشته مدیریت ام بی ای را بخوان، در ابتدا باید با بازار کار رشته MBA به خوبی آشنا شود. برای رقابتی بودن، محصول شما باید هم کاربردی و هم کاربر پسند باشد و انتظارات او را به خوبی برآورده کند.

عدم سازگاری با تغییرات بازار

  1. عدم سازگاری با تغییرات بازار

بازار کار همیشه آنطور که به آن وارد شده‌اید باقی نمی‌ماند. ممکن است در ابتدای کار تحقیقات خوبی هم کرده باشید و با دانش کافی وارد آن شده باشید، اما آیا همین کافی‌ست.

بسیاری از کسب و کارها در ابتدا کار خود را قوی شروع می‌کنند و با یک برنامه دقیق وارد بازار می‌شوند، اما نکته این جاست که در صورت نیاز بتوانید طرح کسب و کار خود را تغییر دهد و متناسب با نیاز بازار انعطاف پذیر باشد. فراموش نکنید که بازار مدام در حال تغییر است و برای ادامه دادن مجبورید خود را با آن هماهنگ کنید.

به طور مثال در دوران کرونا کسب و کارهایی که به سرعت به سمت دیجیتالی شدن تغییر مسیر دادند توانستد خود را نجات دهند. برای موفقیت در این زمینه توصیه می‌کنیم از آخرین اخبار صنعت، روندها و رفتارهای مصرف کننده باخبر باشید تا متناسب با آن‌ها بتوانید تصمیم گیری کنید.

بررسی هفت استارتاپ شکسته‌خورده ایرانی و دلایل شکست این استارتاپ ها

۱. کارپینو

کارپینو، یک شرکت تاکسی اینترنتی ایرانی بود که در سال ۱۳۹۵ با هدف رقابت با غول‌های این صنعت یعنی اسنپ و تپسی وارد بازار شد. این استارتاپ که با حمایت سازمان تاکسیرانی شهر تهران راه‌اندازی شده بود، در ابتدا وعده ارائه خدماتی باکیفیت‌تر و مطمئن‌تر نسبت به رقبا را می‌داد. با این حال، پس از حدود چند سال فعالیت، کارپینو شکست سختی خورد و از بازار حذف شد.

یکی از مهم‌ترین دلایل ناکامی کارپینو، عدم ثبات مدیریتی و تغییرات مکرر در تیم اجرایی این شرکت بود. هر مدیر جدیدی که سکان هدایت کارپینو را در دست می‌گرفت، کل تیم را دستخوش تغییر می‌کرد اما خود فرصت چندانی برای پیشبرد برنامه‌هایش نداشت. این رویکرد کوتاه‌مدت، مانع از برنامه‌ریزی بلندمدت و تدوین یک استراتژی پایدار برای توسعه کسب‌وکار شد.

نقطه ضعف دیگر کارپینو، کمبود رانندگان و ناوگان حمل و نقل بود. بسیاری از رانندگانی که حتی نشان این شرکت را بر روی خودروی خود داشتند، در عمل برای اسنپ و تپسی کار می‌کردند. دلیل این موضوع، کمیسیون بالاتری بود که کارپینو از رانندگان خود مطالبه می‌کرد.

کارپینو در حوزه جذب سرمایه‌گذار نیز موفق عمل نکرد. چالش‌های مالی سبب شد این شرکت نتواند در مسیر توسعه و بهبود خدمات خود گام بردارد. از طرف دیگر، ایرادات فنی اپلیکیشن، استفاده از خودروهای فرسوده در ناوگان، ضعف برخی رانندگان در تعامل با مسافران و همچنین قیمت‌های بالاتر نسبت به رقبا، موجب نارضایتی کاربران و کاهش محبوبیت این اپلیکیشن شد.

عدم شفافیت در مالکیت کارپینو نیز از دیگر حاشیه‌های این شرکت بود. گرچه این تاکسی اینترنتی همواره به عنوان استارتاپی وابسته به شهرداری تهران معرفی می‌شد، اما در ادامه این ارتباط از سوی برخی مدیران شهری و همچنین بنیاد برکت که گفته می‌شد در آن سهام دارد، تکذیب شد. ابهام در هویت و ساختار مالکیتی کارپینو، به اعتماد و اقبال عمومی نسبت به آن لطمه زد.

کارپینو که با ادعای رقابت با اسنپ و تپسی وارد میدان شده بود، در نهایت نتوانست خود را با پویایی‌های این بازار وفق دهد و به رقیبی جدی برای این دو استارتاپ بزرگ تبدیل شود.

تجربه کارپینو نشان می‌دهد که حتی حمایت نهادهای دولتی نیز نمی‌تواند به تنهایی موفقیت یک کسب‌وکار را تضمین کند. برای پیروزی در میدان رقابتی استارتاپ‌ها، داشتن یک تیم قوی و باثبات، مدلی کارآمد برای درآمدزایی، خدماتی باکیفیت و مقرون به صرفه، جلب رضایت کاربران و تأمین به موقع منابع مالی لازم، همگی حیاتی هستند و نمی‌توان تنها به اتکای ارتباط با یک ارگان خاص، در این مسیر پرفراز و نشیب به پیش رفت.

 ۲. فندق

فندق، اولین سکوی ابری عمومی (Public Cloud Platform) ایرانی بود که با هدف ارائه زیرساخت ابری و خدمات PaaS (سکو به عنوان سرویس) به مشتریان خود شروع به کار کرد. این استارتاپ که در سال ۱۳۹۶ تأسیس شد، توانست در طول پنج سال فعالیت خود بیش از ۳۰۰ مشتری فعال جذب کند و به ۱۰ هزار اپلیکیشن سرویس‌دهی نماید. با این حال، فندق اخیراً اعلام کرده است که تا تیرماه امسال فعالیت خود را به‌طور کامل متوقف خواهد کرد. دلایل متعددی در شکست این استارتاپ نوآور نقش داشته‌اند.

یکی از عوامل اصلی، بحران نیروی انسانی و موج گسترده مهاجرت متخصصان IT از ایران بوده است. فندق به دلیل این پدیده، با چالش جدی در دسترسی به استعدادهای موردنیاز خود مواجه شد و در نهایت تمام اعضای تیم فنی آن مهاجرت کردند. مشکلات مربوط به کیفیت و پایداری اینترنت و دشواری دسترسی به دیتاسنترهای خارجی نیز مزید بر علت شدند.

از سوی دیگر، با وجود تلاش‌های فراوان، فندق نتوانست از زیرساخت‌های داخلی با کیفیت مناسب بهره‌مند شود. دیتاسنترهای ایرانی فاقد استانداردها و امکانات لازم بودند و شفافیت و پاسخگویی کافی به مشتریان را نداشتند. فندق برای ارائه خدمت مجبور به اتکا به دیتاسنترهای خارج از کشور بود.

مشکلات اقتصادی، به ویژه نوسانات نرخ ارز و تحریم‌های بین‌المللی نیز ارائه سرویس باکیفیت و به‌صرفه را برای این شرکت دشوار می‌ساخت. تحریم‌ها موانع جدی در تعاملات مالی ایجاد می‌کردند و فندق را در تنگنا قرار می‌دادند.

علاوه بر این، بنا بر اظهارات مدیران فندق، سرمایه‌گذاران تمایل و انگیزه کافی برای حمایت از کسب‌وکارهای فناورانه و نوپا را ندارند. آنها به دنبال بازگشت سریع سرمایه هستند و استارتاپ‌های در مراحل ابتدایی و میانی را پرریسک می‌دانند.

در نهایت، با وجود همه تلاش‌ها و خلاقیت تیم فندق، مجموعه‌ای از عوامل رکود اقتصادی، کمبود نیروی متخصص، ضعف زیرساخت‌های فناورانه داخلی و فشار تحریم‌ها، این استارتاپ را به سمت تعطیلی کامل سوق داد. این تجربه نشان می‌دهد که کسب‌وکارهای نوپای فناورانه برای دوام و موفقیت، نیازمند اکوسیستمی پویا، حمایتگر و توانمند هستند.

 ۳. لنزور

لنزور، یک شبکه اجتماعی عکس‌محور ایرانی بود که در سال ۱۳۹۲ توسط هلدینگ صبا ایده با هدف ارائه جایگزینی برای اینستاگرام راه‌اندازی شد. با وجود حمایت‌های مالی دولت و تلاش‌های صورت گرفته، این پلتفرم نتوانست به موفقیت دست یابد و پس از هفت سال فعالیت، در مرداد ۱۳۹۹ تصمیم به توقف خدمات خود گرفت. دلایل متعددی در شکست لنزور نقش داشتند. بیایید برخی از مهم‌ترین دلایل شکست این استارتاپ را بررسی کنیم.

یکی از دلایل اصلی عدم استقبال کاربران از لنزور، محدودیت‌هایی بود که در زمینه انتشار تصاویر و محتوا بر این پلتفرم اعمال می‌شد. در حالی که اینستاگرام فضای آزادتر و نزدیک‌تری به سلیقه کاربران داشت، سختگیری‌های لنزور سبب سرخوردگی و ریزش مخاطبان آن شد. به گفته مدیرعامل هلدینگ صبا ایده، فیلترینگ سخت‌گیرانه محتوا در لنزور، یکی از عوامل اصلی شکست این پلتفرم در رقابت با اینستاگرام بوده است.

یکی دیگر از چالش‌های لنزور، مشخص نبودن جایگاه و حدود مسئولیت سرویس‌دهندگان شبکه‌های اجتماعی در ایران و همچنین عدم پشتیبانی حقوقی کافی از این خدمات بود. از سوی دیگر، معین نبودن خطوط قرمز فرهنگی و وجود نظرات متنوع و سلیقه‌ای از سوی متولیان فرهنگی کشور، مدیران پلتفرم‌هایی مانند لنزور را با سردرگمی و دشواری مواجه می‌کرد. این موانع سبب شد که لنزور نتواند مسیر رشد و توسعه پایداری را طی کند.

یکی از دغدغه‌های اساسی کاربران در استفاده از شبکه‌های اجتماعی، حفظ حریم خصوصی و امنیت داده‌های شخصی آنهاست. به نظر می‌رسد که لنزور نتوانست اعتماد کافی را در این زمینه جلب کند و برخی کاربران نسبت به میزان دسترسی پلتفرم به اطلاعات خصوصی خود و نحوه مدیریت آن تردیدهایی داشتند. این مسئله می‌تواند یکی دیگر از موانع جذب و حفظ کاربران برای لنزور بوده باشد.

با وجود وعده‌هایی که برای ارائه نسخه بهبود یافته لنزور داده شده بود، این پلتفرم در عمل نتوانست خود را به‌روز نگه دارد و قابلیت‌های جدید و جذابی را به کاربران ارائه دهد. در حالی که اینستاگرام با پشتوانه فیسبوک به سرعت در حال تکامل و گسترش بود، لنزور در به‌روزرسانی محصول خود و پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر کاربران عقب ماند. این موضوع سبب شد تا شکاف میان لنزور و رقیب خارجی آن روز به روز عمیق‌تر شود.

در نهایت، ترکیبی از عوامل فرهنگی، حقوقی، فنی و رقابتی دست به دست هم دادند تا لنزور نتواند به یک شبکه اجتماعی عکس‌محور موفق و پرمخاطب در ایران تبدیل شود. با وجود سرمایه‌گذاری‌ها و تلاش‌های صورت گرفته، کاربران ایرانی در نهایت پلتفرم‌های جهانی مانند اینستاگرام را ترجیح دادند. تجربه لنزور نشان می‌دهد که برای موفقیت یک شبکه اجتماعی بومی، علاوه بر حمایت حاکمیتی، شناخت عمیق نیازها و سلیقه‌های مخاطبان، ایجاد فضای جذاب و آزاد برای تعامل، رعایت حریم خصوصی کاربران و به‌روزرسانی مستمر محصول اهمیت کلیدی دارند. بدون توجه به این عوامل، حتی با صرف هزینه‌های هنگفت نیز نمی‌توان در بازار بسیار رقابتی شبکه‌های اجتماعی به موفقیت پایدار دست یافت.

 ۴. تله‌طب

تله‌طب یکی از اولین استارتاپ‌های فعال در حوزه سلامت و پزشکی در ایران بود که با تمرکز بر خدمات فالوآپ و مشاوره در زمینه‌های تخصصی مانند پوست و زیبایی و بارداری شروع به کار کرد. با وجود شروع امیدوارکننده و رشد خوب در ابتدای مسیر، این استارتاپ در نهایت مجبور به تعطیلی فعالیت خود شد

یکی از عوامل اصلی شکست تله‌طب، عدم تمرکز کافی و توسعه بیش از حد محصول بوده است. در حالی که استارتاپ در بهار و تابستان ۱۳۹۶ رشد چشمگیری را تجربه می‌کرد، تیم نتوانست خود را با این میزان از رشد تطبیق دهد و به جای تثبیت موقعیت، بر گسترش بیشتر متمرکز شد. در نتیجه، مدیریت حجم بالای درخواست‌ها و کنترل کیفیت خدمات با مشکل مواجه گردید.

از سوی دیگر، فقدان منتورهای باتجربه و راهنمایی‌های لازم، سبب شد تا تله‌طب نتواند به درستی مسیر خود را مدیریت کند. هیجان اولیه تیم جای خود را به سردرگمی و ناامیدی داد و کمبود تجربه و دانش در حوزه کسب‌وکار، خود را بیش از پیش نشان داد.

چالش‌های کلی فضای سلامت برای استارتاپ‌ها نیز در این میان موثر بودند. بازار سلامت با وجود وسعت و جذابیت بالا، بسیار پیچیده و پرریسک است و برای موفقیت در آن، علاوه بر تخصص کسب‌وکاری، به دانش عمیق در حوزه بهداشت و درمان نیاز است. همچنین وجود نهادهای متولی و ناشناخته‌های قانونی، همواره استارتاپ‌ها را با عدم قطعیت‌هایی مواجه می‌سازد.

علاقه محدود سرمایه‌گذاران به حوزه سلامت نیز از موانع جدی پیش روی تله‌طب و استارتاپ‌های مشابه بوده است. به نظر می‌رسد سرمایه‌گذاران هنوز ریسک ورود به این بخش را بالا می‌دانند و ترجیح می‌دهند منتظر موفقیت یک بازیگر بزرگ بمانند تا بعد وارد میدان شوند. البته استارتاپ‌ها هم عموماً به سمت کم‌ریسک‌ترین قسمت‌های این حوزه مانند نوبت‌دهی و مشاوره آنلاین سوق پیدا کرده‌اند.

در مجموع، تجربه تله‌طب نشان می‌دهد که کارآفرینی در حوزه سلامت، با وجود فرصت‌های نهفته فراوان، با دشواری‌ها و پیچیدگی‌های خاص خود همراه است و موفقیت در آن نیازمند تمرکز، مدیریت قوی، تخصص کافی و پذیرش هوشمندانه ریسک‌هاست. عدم توجه به هر یک از این عوامل می‌تواند حتی ایده‌های خوب را نیز با شکست مواجه سازد.

با این حال، به باور بنیانگذار تله‌طب، شکست یک استارتاپ در این مسیر را باید به عنوان کسب تجربه و راهی برای یادگیری در نظر گرفت. این تجارب می‌توانند چراغ راه سایر کارآفرینان در آینده باشند و زمینه ظهور کسب‌وکارهای موفق‌تر در این حوزه راهبردی را فراهم سازند. آنچه مهم است، جسارت در خطرپذیری، پشتکار در مواجهه با موانع و نگاه بلندمدت به فرآیند نوآوری در اکوسیستم سلامت کشور است.

 ۵. جیبرس

جیبرس، یک استارتاپ ایرانی فعال در حوزه زیرساخت یکپارچه فروش، اخیراً اعلام کرده است که به دلیل ناامیدی، فعالیت خود را متوقف خواهد کرد. این شرکت که از سال ۱۳۹۶ شروع به کار کرده بود، خدماتی نظیر وب‌سایت اختصاصی، اپلیکیشن اندروید، صندوق فروشگاهی، سیستم ارتباط با مشتریان، فاکتورساز، فرم‌ساز پیشرفته، حسابداری آنلاین و مرکز دامنه را به کسب‌وکارها ارائه می‌داد.

با وجود تلاش‌های فراوان تیم جیبرس و ساخت محصولی که از نظر آنها بی‌نظیر بود، این استارتاپ سرانجام تصمیم گرفت که فعالیت خود را پایان دهد. آنها در اطلاعیه‌ای، دلیل این تصمیم دشوار را «ناامیدی» عنوان کردند. جزئیات بیشتری از علل این ناامیدی و شکست ارائه نشده است، اما می‌توان حدس زد که مشکلات اقتصادی، نبود حمایت کافی، دشواری جذب و حفظ مشتری و چالش‌های رقابتی در این تصمیم نقش داشته‌اند.

 ۶. دنیران

استارتاپ «دنیران»، فعال در حوزه تبلیغات و فروش تجهیزات دندانپزشکی، پس از دو سال فعالیت به دلیل مشکلات ناشی از فیلترینگ، اختلالات اینترنتی و چالش‌های اقتصادی، مجبور به توقف فعالیت و تعدیل نیروهای خود شده است.

از زمان اعمال محدودیت‌های اینترنتی و فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و واتساپ، ارتباط «دنیران» با مشتریانش به شدت مختل شده است. این استارتاپ که برای بازاریابی و فروش محصولات خود به شدت به ابزارهای دیجیتال مارکتینگ وابسته بود، ناگهان توانایی تعامل مؤثر با بازار هدف را از دست داد. همزمان، نوسانات نرخ ارز و کاهش توان خرید مشتریان نیز فشار مضاعفی را بر کسب‌وکار وارد کرد.

در چنین شرایطی، «دنیران» ناچار شد برای کاهش هزینه‌ها، بخش قابل توجهی از نیروهای خود در سراسر کشور را تعدیل کند. این استارتاپ پیش از این، با مدل ریموت (دورکاری)، حدود ۲۰ نفر را در استان‌های مختلف و حتی مناطق محروم به کار گرفته بود که همگی به دلیل عدم دسترسی به اینترنت پایدار و باکیفیت، امکان ادامه فعالیت را از دست دادند. علاوه بر این، استارتاپ مجبور به تعدیل ۱۰ تا ۱۲ نفر از کارکنان دفتر مرکزی خود نیز شد.

 ۷. یوز

موتور جستجوی بومی «یوز»، یک ابزار جستجوی آنلاین ایرانی بود که در سال ۱۳۹۳ با هدف ارائه جایگزینی داخلی برای موتورهای جستجوی خارجی مانند گوگل، راه‌اندازی شد. این موتور جستجو با حمایت سازمان فناوری اطلاعات ایران و سرمایه‌گذاری چند میلیارد تومانی، قرار بود بستری برای پاسخگویی به نیازهای جستجوی کاربران ایرانی باشد و از هدر رفت سرمایه‌های ملی جلوگیری کند. با این حال، پس از حدود هفت سال فعالیت، «یوز» به دلایلی از جمله کیفیت پایین نتایج جستجو، مشکلات مدیریتی و عدم استقبال کاربران، با شکست مواجه شده و از دسترس خارج شده است.

یکی از دلایل اصلی ناکامی «یوز»، عدم توانایی آن در ارائه نتایج جستجوی با کیفیت و دقت کافی در مقایسه با رقبای قدرتمند جهانی بود. همچنین، مدل کسب‌وکار این موتور جستجو که متکی بر کمک‌های مالی مستمر دولتی بود، بدون داشتن درآمدزایی پایدار و جذب کاربران واقعی، الگویی ناکارآمد و شکننده از آب درآمد. برخی کارشناسان معتقد هستند که اگر توسعه «یوز» با رویکردی رقابتی‌تر و مبتنی بر توان‌ بخش خصوصی دنبال می‌شد، شاید سرنوشت بهتری پیدا می‌کرد.

 کلام آخر

بررسی دلایل شکست استارتاپ‌های ایرانی، از کارپینو و فندق گرفته تا لنزور و جیبرس، الگوهای مشترکی را آشکار می‌سازد. فارغ از حوزه فعالیت، بسیاری از این شرکت‌های نوپا با چالش‌هایی نظیر کمبود نیروی انسانی ماهر، فقدان مدیریت کارآمد، ضعف زیرساخت‌های فناورانه، عدم درک درست بازار، نداشتن مدل درآمدی پایدار و موانع قانونی و رگولاتوری مواجه بوده‌اند. این مسائل، در کنار محیط اقتصادی پرتلاطم و بی‌ثبات، کار را برای بقا و پیشرفت استارتاپ‌ها دشوار ساخته است.

نکته مهم اینجاست که راه‌حل معضلات پیش‌روی کسب‌وکارهای نوپا، نه تنها نیازمند تلاش خود تیم‌های استارتاپی، بلکه مستلزم همراهی جدی‌تر نهادهای حاکمیتی و بخش خصوصی است. اکوسیستم استارتاپی کشور برای توسعه و اثرگذاری مثبت، به جریان باثبات سرمایه، رگولاتوری منعطف و همسو با نوآوری، دسترسی به زیرساخت‌های مدرن و پشتیبانی حقوقی کافی نیاز دارد. همچنین لازم است فرهنگ پذیرش شکست به‌عنوان بخشی طبیعی از فرآیند کارآفرینی ترویج یابد تا استارتاپ‌ها بتوانند با جسارت و انعطاف بیشتری خطرپذیری کنند.

نهایتاً، این نکته را نباید فراموش کرد که علی‌رغم همه موانع و دشواری‌ها، شکست یک استارتاپ به معنای پایان راه نیست. بلکه می‌توان آن را سکوی پرتابی برای حرکتی نو در نظر گرفت. تجربیات به دست آمده، درس‌های آموخته شده و شبکه ارتباطی ایجاد شده در جریان راه‌اندازی یک کسب‌وکار، سرمایه‌های ارزشمندی هستند که می‌توانند هسته اصلی موفقیت‌های آتی را تشکیل دهند. آنچه اهمیت دارد، حفظ انگیزه، یادگیری از اشتباهات و تلاش خستگی‌ناپذیر برای تحقق ایده‌های ارزشمند است. با چنین رویکردی، شکست‌ها نه تنها مانع نیستند که محرکی قدرتمند در مسیر تکامل زیست‌بوم نوآوری و کارآفرینی کشور خواهند بود.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *