استارتاپ های شکست خورده استارتاپ‌های ایرانی

روایاتی پندآموز از داستان شکست استارتاپ‌ها  (داخلی و خارجی)

داستان شکست استارتاپ‌ها

روایاتی پندآموز از داستان شکست استارتاپ ها (داخلی و خارجی)

اکوسیستم‌های استارتاپی در سراسر دنیا مملو از روایت‌های بسیاری هستند که هم از شکست استارتاپ‌ها و هم از موفقیت استارتاپ‌ها می‌گویند. مجموعۀ داستان شکست استارتاپ‌ها برای کارآفرین و فعالان حوزه‌های مختلف در اکوسیستم شامل درس‌های بسیاری هستند که با آموختن آن‌ها عبور از اشتباهات و حرکت به سوی رشد حاصل می‌شود. می‌شود اینطور گفت ما می‌توانیم از داستان شکست استارتاپ‌ها بیشتر از استارتاپ‌های موفق و دستاوردهای بزرگ یاد بگیریم. 

علل شکل‌گیری داستان‌های شکست استارتاپ‌ها

شنبه مگ در عنوانی دیگر به تفصیل به دلایل شکست استارتاپ‌ها پرداخته است. این عنوان به نقش بلامنازع و کلیدی‌ای که استارتاپ‌ها در پیشرفت اقتصادی و ارائۀ خدمات نوین دارند، پرداخته‌است. استارتاپ‌ها در مسیر شکل‌گیری و راه‌اندازی تا حرکت به سمت رشد، با چالش‌های بسیاری مواجه می‌شوند و بسیاری از این چالش‌ها منجر به شکست آن‌ها می‌شوند. این چالش‌ها شامل عدم شفافیت قوانین، کمبود سرمایه، توجه بیش از حد به جذب سرمایه و غفلت از اصول کسب‌وکار، ضعف در بازاریابی و برندسازی و مشکلات مالی است. این نکته اهمیت دارد که ویژگی‌های خاص اکوسیستم نوآوری و ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور در تشدید این چالش‌ها تاثیرگذار است. 

استارتاپ‌های ایرانی با مشکلاتی مانند ابهام در قوانین، کمبود سرمایه، و ضعف در جذب و نگهداری منابع انسانی مواجه هستند. کمبود منابع مالی و دسترسی محدود به سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی، محدودیت‌های اقتصادی و فیلترینگ اینترنت، چالش‌های عمده‌ای هستند که بسیاری از استارتاپ‌ها را با مشکلات جدی روبه‌رو می‌کند. همچنین، ضعف در مدیریت مالی، عدم توجه کافی به بازاریابی و برندسازی، و نبود منتورهای حرفه‌ای از دیگر دلایل شکست استارتاپ‌ها است.

بررسی نمونه‌های موفقیت‌های اولیه و شکست‌های نهایی استارتاپ‌های ایرانی همچون کارپینو، فندق، و لنزور، نشان می‌دهد که مشکلات مدیریتی، کمبود سرمایه، و محدودیت‌های خارجی و داخلی می‌تواند به شکست این کسب‌وکارها منجر شود. عدم شفافیت در مالکیت، مشکلات فنی و زیرساختی، و فشارهای اقتصادی از عوامل دیگری هستند که به این شکست‌ها دامن می‌زنند. به طور کلی، موفقیت استارتاپ‌ها نیازمند تعامل مؤثر با اکوسیستم‌های حمایتی، مدیریت مالی قوی، و توجه به نیازهای بازار و مشتریان است.

این عنوان قصد دارد که به داستان شکست استارتاپ‌ها بپردازد و با ارائۀ روایت‌هایی از استارتاپ‌های شکست‌خورده در کشور، دلایل عمدۀ شکست استارتاپ‌ها را نشان دهد. همچنین در انتها به دو نمونۀ شکست استارتاپ‌های خارجی نیز پرداخته شده‌است.

داستان شکست استارتاپ فندق

داستان شکست استارتاپ فندق

 اولین داستان شکست استارتاپ‌ها دربارۀ فندق است که یک پلتفرم ابری و نیز اولین سرویس PaaS ایرانی بود. سروش سرآبادانی و سورنا سرآبادانی در سال 1396 این پلتفرم را راه‌اندازی کرده و موفق شدند که تا سال 1402 این پروژه را ادامه دهند. فندق خدمات مفیدی به استارتاپ‌ها و اپلیکشین‌های نرم‌افزاری ارائه می‌داد. براساس این خدمات، این استارتاپ‌ها و اپلیکیشن‌ها برای فعال نگه‌داشتن سرویس‌های خود دیگر متکی به داشتن دانش فنی پیشرفته نبودند و با اتکا به فندق این دست از خدمات مهیا بودند. اما همانطور که محدودیت‌های شدید بر اینترنت در کشور بسیاری از کسب‌وکارها را به قهقرا برد، فندق نیز در این وضعیت دچار بحران شد و داستان شکست استارتاپی آن رقم خورد. سال 1402 برای این استارتاپ نقطۀپایان بود. محدودیت‌های اینترنتی که در نتیجۀ آن‌ها دسترسی به دیتاسنترهای خارجی عملا غیر ممکن شد، ضربه‌ای مهلک بود که در کنار نوسانات شدید ارز و تحریم‌ها، فندق را زمین زدند. دیتاسنترهای داخلی نیز از کیفیت کافی برای ارائۀ خدمات فندق برخوردار نبودند. علاوه بر تمام این عوامل، مهاجرت نیروهای تیم فنی فندق، یکی از مهم‌ترین دلایل تعطیلی فندق بود.

داستان شکست استارتاپ پلازیو

داستان شکست استارتاپ پلازیو

پلازیو که فعالیت خود را از سال 1399 شروع کرد، یک پلتفرم خرید و فروش در منطقۀ منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) بود. تولیدکنندگان ایرانی از طریق این پلتفرم می‌توانستند محصولات خود را در کشورهای منطقۀ منا به فروش برسانند و از این طریق کسب درآمد کنند. مشتری‌ها نیز از طریق پلازیو می‌توانستند کالاهای مورد نیاز خود را از فروشندگان داخلی و خارجی خریداری کرده و درب منزل تحویل بگیرند. 

عللی که منجر به داستان شکست استارتاپ پلازیو شد شامل همان عللی است که برای بسیاری دیگر از استارتاپ‌ها صدق می‌کند. قطع شدن اینترنت در پاییز سال 1401 منجر به قطع دسترسی کاربران به این وبسایت شده و در نتیجه پلازیو با کاهش درآمد مواجه شد. اما یکی از بزرگترین چالش‌ها برای پلازیو عدم شفافیت قوانین گمرکی بود که تامین سفارشات به داخل و خارج از ایران را با مشکل روبرو می‌کرد. همچنین بار دیگر تحریم‌ها نقش پررنگی در شکل‌گیری داستان شکست استارتاپ دیگری رقم زدند. تحریم‌های مالی و روابط بین‌المللی سرد و پیچیده امکان ارائۀ خدمات پلازیو را روز به روز کمرنگ‌تر کرده و امکان دریافت سرمایه از سرمایه‌گذار خارجی از بین رفت و سرمایه‌گذارهای داخلی نیز تمایل چندانی به سرمایه‌گذاری نشان نمی‌دادند. مجموعۀ این عوامل دست آخر پلازیو را در سال 1401 مجبور کردند که با شکست خود مواجه شود و برگی دیگر به داستان‌ شکست استارتاپ‌ها اضافه کند.  

  داستان شکست استارتاپ ایران‌فیلم

داستان شکست استارتاپ ایران‌فیلم

ایران‌فیلم را حمید تیموری راه‌اندازی کرده و از سال 1389 تا 1401 فعالیت کرد. این وبسایت منبعی برای دسترسی و دانلود سریال‌ها و فیلم‌های خارجی بود. ایران‌فیلم برای کاربرانش امکان دسترسی به بروزترین فیلم‌ها و سریال‌ها را با زبان اصلی و زیرنویس فارسی فراهم کرده بود. اما داستان شکست استارتاپ ایران‌فیلم ساده‌تر از مابقی داستان‌های شکست استارتاپ‌ها رخ داد. دلیل نیز بزرگترین چالش این وبسایت یعنی فیلترینگ بود. ایران فیلم در آذر 1398 فیلتر شد و قرار بر این شد که مراجع محتوای آن را بازبینی کرده و در صورت نیاز سانسور کنند. اما ایران‌فیلم نپذیرفت که زیر بار سانسور محتوای وب سایت خود رود و در نتیجه از طریق تغییر دامنۀ خود به مقابله با فیلترینگ پرداخت. اما پس از این که ایران فیلم مجبور شد که در دادگاه حاضر شود و برای ارائۀ محتوای وب سایت خود جوابگو باشد، فعالیت ایران فیلم در سال 1401 متوقف شد. 

داستان شکست استارتاپ کوین نیک مارکت 

داستان شکست استارتاپ کوین نیک مارکت 

کوین نیک مارکت یک صرافی رمزارز بود که وحید والی و افشار جوکار در سال 1399 راه‌اندازی کردند. کابران این صرافی می‌توانستند معاملات رمز ارز خود را بدون واسطه و با تعیین قیمت در آن انجام دهند. اما مسئلۀ رمز ارز ها و دنیای معاملات آن‌ها در کشور به بغرنجی گرایید و به تدریج ارگان‌های مختلف دولتی با اعمال قوانین مختلف به این دنیا وارد شدند. صرافی کوین نیک مارکت با توجه به قوانین ضدونقیض و عدم شفافیت رویکردهای قانونی تصمیم گرفت که فعالیت خود را متوقف کند تا کاربرانشان متضرر نشوند. این صرافی خود را در موقعیت‌های مختلف مسئولیت‌پذیر، متعهد و وفادار به کاربرانش معرفی کرده‌است و برهمین اساس به این دلیل که بیش از این نمی‌توانستند در مقابل مشکلات مربوط به رویکردهای ضدونقیض قانونی کنار بیایند، از ادامۀ کار صرف‌نظر کردند. داستان شکست استارتاپ کوین نیک مارکت به نظر می‌رسد بیانگر شکستی انتخاب‌شده باشد که طی آن اعتبار صرافی و دارایی‌های مشتریان آن حفظ شود. 

دسته‌ای از رویکردهای قانونی ضدونقیض و عدم شفافیت برخورد قانون با این بازار نوظهور شامل اعمال سقف واریزی درگاه‌ها یا تهدیدهایی ممتد به ممنوعیت کل این بازار بود. بنابراین مدیران این صرافی پس از مواجه با این مشکلات طی چندین سال به این نتیجه رسیدند که مذاکره با قانون برای تسهیل رشد مسیر بازار رمزارزها جوابگو نبوده و امن‌ترین راه به نظر می‌رسد همان توقف کار باشد. 
داستان شکست استارتاپ تله‌طب

داستان شکست استارتاپ تله‌طب

احسان نوری در گفتگو با شنبه مگ گفت که ما شکست خوردیم چون هیجان‌زده بودیم. این استارتاپ در سال 1394 شروع به کار کرد. حوزۀ فعالیت آن ارائۀ خدمات پزشکی و پایش سلامت از راه دور بود. اما به صورت اختصاصی در حوزۀ پوست و زیبایی و نیز بارداری فعالیت می‌کرد. داستان شکست استارتاپ تله‌طب می‌تواند از نمونه‌های مهم این سری از داستان‌ها باشد. دلیل این است که این استارتاپ در نتیجۀ رشدی چشمگیر به انتهای راه رسید. معمولا انتظار نمی‌رود که رشد بالا باعث شکست استارتاپی شود. اما در مقولۀ تله‌طب پس از اینکه در بهار و تابستان 1396 به رشد خوبی دست یافتند، نتوانستند خود را با آن میزان از رشد تطبیق دهند و همین موجب شکست آن‌ها شد. یعنی در مقابل رشدی که با آن مواجه بودند، در حقیقت کم آوردند. احسان نوری در گفتگو با شنبه مگ می‌گوید که در مدیریت حجم درخواست‌ها ناموفق عمل کردند و صرفا در حال توسعۀ محصولشان بودند و این باعث شد که تمرکز خود را از دست بدهند. او همچنین به اهمیت داشتن منتوری مجرب اشاره می‌کند که از طریق او بتوان بعضی مسائل در کسب‌وکار را بهتر و جامع‌تر فهمید و از این طریق از بروز مشکلات جلوگیری کرد. داستان شکست استارتاپ تله‌طب می‌تواند تجربه‌های ارزنده‌ای را به نسل‌های کارآفرینان منتقل کند. تله‌طب به جای توسعۀ بازار و رضایت مشتری بر توسعۀ محصول و مدیریت مرکز تمرکز کرد و همین باعث شد که در مواجه با حجم بالای درخواست‌ها امکان تطبیق‌پذیری پایینی از خود نشان دهد و دست آخر با شکست مواجه شود.

داستان شکست استارتاپ باهمتا

داستان شکست استارتاپ باهمتا

باهمتا یکی از استارتاپ‌های حوزۀ فین تک بود و کاربران آن از خدمات پرداخت و انتقال و دریافت پول بهره‌ می‌بردند. این سرویس همچنین خدمات دیگری از جمله صندوق جمع‌آوری دنگ و شارژ ساختمان و … ارائه می‌داد و نیز درگاه پرداختی برای فروشگاه‌های آنلاین بود. میلاد جهاندار، بهرنگ نوروزی‌نیا و علی حاجی‌زاده‌مقدم در سال 1394 این استارتاپ را راه‌اندازی کردند. این استارتاپ در مسیر خود موفق شد که از شرکت رهنما جذب سرمایۀ 500 میلیون تومانی داشته باشد و و سپس در سال 96 از شرکت سوئدی پامگرانت نیز 500 هزار یورو جذب سرمایۀ خارجی کرد. باهمتا با وجود این که رشد قابل ملاحظه‌ای را تجربه کرد و طی سه سال اول فعالیت، 500 هزار تراکنش با ارزش بیش از 2 هزار میلیارد ریال از طریق باهمتا انجام شدند و این استارتاپ توانست بیش از 10 هزار کاربر را جذب کند. میلاد جهاندار هم‌بنیانگذار باهمتا در گفتگو با شنبه مگ مشکلاتی را را قبیل فیلترینگ، مالیات‌های غیرشفاف، مشکلات جذب سرمایۀ دوباره از سرمایه‌گذار خارجی را تشریح کرد و آن‌ها را به عنوان موانع سر راه معرفی کرد. او با اشاره به عدم وجود قوانین شفاف و روشن مالی و مالیاتی در اکوسیستم، از چالش‌های استارتاپ باهمتا سخن گفت. یکی از مهم‌ترین چالش‌های باهمتا این بود که پس از جذب سرمایۀ 500 هزار یورویی از شرکت سوئدی پامگرانت، ادارۀ مالیات دریافت 30 درصد از این مبلغ را به عنوان مالیات درخواست کرد. جهاندار توضیح می‌دهد که دلیل چنین درخواستی از سوی ادارۀ مالیات این بود که شرکت پامگرانت این مبلغ را پیش از دریافت سهام از باهمتا واگذار کرد و همین باعث شد که ادارۀ مالیات آن را درآمد اتفاقی قلمداد کرده و 30 درصد از آن را به عنوان مالیات طلب کند.

باهمتا پس از مواجه با چالش‌های متعددی که طی سال‌ها با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کرد و به قول هم‌بنیانگذارش، با آن‌ها جنگید، سرانجام تصمیم به تعطیل کردن کسب‌وکارش گرفت. این استارتاپ نقش خود را در صحنۀ اقتصادی ایران بی‌اثر برآورد کرد و نتوانست وضعیت موجود را با انتظارات و چشم‌انداز خود تطبیق دهد. نتیجه آن شد که در سال 1402 تصمیمی مبنی بر تعطیل کردن باهمتا اتخاذ و عملی شد.  

داستان شکست استارتاپ کارپینو

داستان شکست استارتاپ کارپینو

کارپینو اولین سرویس آنلاین ارائه‌دهندۀ خدمات حمل‌ونقل در کشور بود که مجوز رسمی دریافت کرد. کاربران این سرویس می‌توانستند درخواست تاکسی و یا ون بدهند و همچنین این سرویس خدمات سازمانی، تشریفاتی و خدمات ویژۀ بانوان نیز ارائه می‌داد. بنیان‌گذار سرویس کارپینو احسان جهانی بود که در سال 1395 این استارتاپ را راه‌اندازی کرد. اما داستان شکست استارتاپ کارپینو را مشکلات و کاستی‌های مدیریتی عنوان کرده‌اند. این استارتاپ طی فعالیت چند سالۀ خود به دلیل عدم شفافیت در چشم‌انداز و اهداف خود، چندین بار مدیرعامل عوض کرد. اشتباهات مدیریتی در کارپینو منجر به سلب اعتماد رانندگان این سرویس شده و پس از مدتی بسیاری ازآن‌ها به رقیبان کارپینو مانند اسنپ و تپسی پیوستند. مدیریت بخش بسیار مهمی از راه‌اندازی و توسعۀ هر کسب‌وکاری است. کارپینو در فضایی که رقیبانی مانند اسنپ و تپسی حضور داشتند در نتیجۀ اشتباهات مدیریتی به تدریج سهم خود را از بازار باخت و دست آخر نیز فعالیت آن به عنوان سرویس تاکسی اینترنتی متوقف شد. این استارتاپ سپس با تغییر نام به روناد به حوزۀ لجستیک هوشمند وارد شد. 

داستان شکست استارتاپ بامیلو

داستان شکست استارتاپ بامیلو

رامتین منزهیان استارتاپ بامیلو را در سال 1392 به عنوان اولین پلتفرم خرده‌فروشی آنلاین تاسیس کرد. این پلتفرم برای نگهداری کالاها انبار نداشت و تنها برای پردازش کردن آن‌ها، کالاها را از فروشنده‌ها دریافت می‌کرد و برای خریداران ارسال می‌کرد. مطابق مدلی که این استارتاپ برای فروش کالاها به کار گرفته بود، تخفیفات بسیاری بر محصولات اعمال می‌شد. این استارتاپ با برگزاری کمپین‌هایی در پلتفرم خود علاوه بر تخفیفات مزیت‌های دیگری را برای خریداران ایجاد می‌کرد. مزیت‌هایی از جمله قابلیت پس دادن محصول خریداری‌شده حتی تا سه ماه بعد از خریدن آن. اما داستان شکست استارتاپ بامیلو نیز به مشکلات مدیریتی برمی‌گردد. به دلیل ضعف مدیریتی، فروشندگان در این پلتفرم اجناسی را به فروش می‌گذاشتند که موجود نداشتند. این باعث شد که به تدریج اعتماد مشتریان از این پلتفرم سلب شود و بسیاری از سفارشاتشان را لغو کنند. با کاهش نرخ رشد سفارشات بامیلو و سپس منفی شدن آن، این شرکت با مشکلات مالی جدی روبرو شد و در قهقرای داستان شکست استارتاپی خود قرار گرفت. پس از این جریان، هلدینگ مادر بامیلو، یعنی گروه اینترنتی ایران، تصمیم گرفت که از سرمایه‌گذاری در بامیلو دست بکشد. بعد از قطع شدن سرمایه‌گذاری در این استارتاپ، هلدینگ مادر آن به این نتیجه رسید که آن را در اسنپ مارکت حل کند. بنابراین مشکلات اصلی‌ای که داستان شکست استارتاپی بامیلو را در سال 1397 رقم زدند شامل ضعف‌های مدیریتی، مشکلات مالی جدی و هم‌نوع خواری در هلدینگ سرمایه‌گذار است.

 

بلاک باستر (Blockbuster)

یکی از نمونه های جالب توجه در استارتاپ‌ها مربوط به شرکت بلاک باستر است. دیوید کوک این شرکت را در سال 1985 با چشم‌انداز تامین آسان و جامع در انتخاب و اجارۀ فیلم­‌ها در صنعت سرگرمی­ خانگی تاسیس کرد. این شرکت با رشد محبوبیت سرگرمی­‌های خانگی در دسترسی به فیلم و ویدئو ایده بسیار خوبی را بکار گرفت. بلاک باستر در دهۀ 1990 از طریق راه‌اندازی زنجیره مغازه‌ها با دسترسی آسان و قابلیت انتخاب در بین درصد بسیار بالایی از فیلم‌­ها در سراسر ایالات متحده توفیق چشم‌گیری یافت. اما با ظهور فناوری‌­های جدید و نیز رقبای جدید در صنعت سرگرمی خانگی، این موفقیت در سیر قهقرایی قرار گرفت. ظهور DVD ها و پس از آن ظهور شرکت­‌های ارائه­‌دهندۀ خدمات اجاره کردن آنلاین فیلم­‌ها مانند نتفلیکس (Netflix) تهدیدی جدی بر سر راه بلاک­‌باستر بود. پس از آن نیز با پدیدار شدن قابلیت ارائه فیلم و سریال و موسیقی و … از طریق اینترنت، ضربه نهایی بر شرکت بلاک باستر بود.

نکته جالب توجه در شکست این استارتاپ که در ابتدا رشد بسیار خوبی را تجربه کرد این است که بلاک‌­باستر نتوانست خود را با ظهور صحنه جدید بازار و همچنین فناوری‌­های جدید وفق دهد. این شرکت واکنش بسیار کندی به رشد DVDها نشان داد و تمایلی به سرمایه‌گذاری در ارائۀ فیلم و … از طریق اینترنت نشان نداد. بلاک‌باستر با چسبیدن به مدل بیزینس جریان کسب و کارش از طریق مغازه‌ها نابودی خود را رقم زد. این شرکت به تدریج مشتری‌­های خود را از دست داد و روز به روز در صحنه بازار عقب‌نشینی کرد و سرانجام در سال 2010 اعلام ورشکستگی کرد.

داستان بلاک‌­باستر نمونه‌ای چشم‌گیر است در نشان دادن اهمیت توجه کردن به صحنه بازار و ترجیح‌ها و انتخاب‌­های مشتریان و نیز توانایی سازگار شدن با وضعیت‌­های جدید و نیز فناوری‌­های جدید و نوآوری‌های خلاقانه و واکنش به موقع نشان دادن به تغییرات.

 

داستان شکست گلیچ (Glitch) و تغییر مسیر آن

در سال 2009 استوارت باترفیلد و تیمش که یک شرکت بازی‌سازی بودند، شروع به ساخت بازی­‌ای به نام گلیچ (Glitch) کردند. گلیچ یک بازی آنلاین چند‌نفره بود که در بازار به موفقیت دست‌یافت و به پروژه‌های شکست‌خورده بدل شد. بعد از شکست بازی، تیم گلیچ توجه­شان را به پتانسیل ابزار ارتباطی‌ای که در بازی طراحی کرده‌بودند جلب کردند و تصمیم گرفتند که مسیر کسب‌وکار خود را تغییر دهند و ابزار ارتباطی گلیچ را به عنوان یک محصول ارائه داده و وارد بازار کنند. بعد از قدم گذاشتن در مسیر جدیدی که در پیش گرفته‌بودند، این شرکت با چالش‌­های متعددی روبرو شد. آن­‌ها گلیچ را این بار تحت عنوان اسلک معرفی کردند. پلتفرمی برای ارتباطات درونی شرکت­‌ها که قابلیت‌­های خوبی را دارا بود. قابلیت‌هایی از جمله دسترسی سریع و آسان به داده‌های مورد نیاز در بیزینس، دسته‌بندی داده‌ها و همچنین دسترسی به همکاران و مدیران و تمام اعضای تیمی که شرکتی را به پیش می‌­رانند. اما در دوره­‌ای که چنین ابزارهایی وجود داشتند و مایکروسافت و گوگل بازار رقابتی را تحت سلطۀ خود داشتند، معرفی کردن این ابزار جدید و قانع کردن شرکت‌ها برای بکار گرفتن این ابزار جدید با شکست روبرو شد.

پس از آن شرکت در وضعیت مالی بسیار بغرنجی قرار گرفت. بخش زیادی از سرمایۀ اولیه بدون رشد و درآمدی مصرف شده بود و شرکت بیش از این نتوانست که جذب سرمایه کند و در نهایت مجبور شدند که از نیروی کار و هزینه‌های شرکت بکاهند تا امکان ادامه‌دادن داشته باشند. دست آخر شرکت به عنوان آخرین چاره به برنامه Y Combinator که شتاب­دهنده‌­­ای است برای حمایت از استارتاپ‌ها، پیوست و از این طریق حمایت کافی دریافت کرد و توانست تمرکز خود را بر بهتر کردن محصول و عرضه بهتر آن بگذارد.

پس از پشت سر گذاشتن شکست­‌های متوالی در سال 2014، اسلک مدل رایگانی با قابلیت­‌های محدود از محصول را به همراه ویدئویی آموزشی که شامل معرفی قابلیت‌­های عالی این پلتفرم بود عرضه کرد. این ویدئو وایرال شد و میلیون‌­ها نفر از آن دیدن کردند و پس از آن کاربران زیادی به این پلتفرم پیوستند. این عرضه موفقیت‌آمیز به نقطه آغازی بدل شد برای رشد شرکت و دست­‌یافتن به موفقیتی چشمگیر. در سال 2019 پس از عرضه عمومی سهام شرکت در بازار سهام نیویورک، اسلک به ارزشی بالغ بر 20 میلیارد دلار در روز اول مبادله دست­‌یافت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *