در ابتدا میخواهم به این سوال پاسخ بدهید که آیا اصفهان با همه ظرفیتهایی که دارد، به جایگاه لازم در اقتصاد نوآوری کشور دست یافته است؟ آیا توانسته یک قطب نوآوری در کشور باشد که افراد خواهان کارکردن در آن باشند و به خاطر اکوسیستم استارتاپی اصفهان به این شهر مهاجرت کنند و در این شهر ساکن شوند؟
کرمی: اکوسیستم برای شکلگیری نیاز به اجزایی دارد؛ اکوسیستم استارتاپی اصفهان گامهای زیادی برداشته اما همچنان به بلوغ لازم نرسیده است. خود ما در شتابدهنده هاب اصفهان، تمرکز اصلیمان بهخصوص طی دو سه سال اخیر روی حوزه شتابدهنده بوده و در استیج شتابدهنده، بیش از ۴میلیارد تومان هم سرمایهگذاری کردهایم و برنامه داریم که طی سال جاری، این میزان سرمایهگذاری به ۱۰میلیارد تومان برسد.
اما شتابدهنده برای رشد و بلوغ نیاز به ورودی دارد. ورودیها هم همان افرادی هستند که ایدهای دارند و قصد راهاندازی یک استارتاپ را در سر میپرورانند. از طرفی تعداد شتابدهندههایی که به معنای واقعی کلمه، شتابدهنده باشند، خیلی محدود و اندک است.
الان براساس آماری که وجود دارد، ما در کل ایران ۱۲۰ شتابدهنده داریم و از این۱۲۰ شتابدهنده حدود ۲۰درصدشان احتمالا فعال هستند، سبد سرمایهگذاری دارند و چرخه فعالیت در این زمینه تشکیل دادهاند.
در اکوسیستم استارتاپی اصفهان هم اسما و ظاهرا شتابدهندههای زیادی وجود دارد اما شتابدهندههای فعال تعدادشان به 2 تا 3 عدد میرسد. در کل شتابدهنده جزئی به شمار میرود که کل اکوسیستم به آن وابسته است. در مورد سایر اجزای اکوسیستم میتوانم به فضاهای کار اشتراکی اشاره کنم که مراکزی برای حضور استعدادها هستند و از مهمترین مراکزی هستند که میتوانند افراد صاحب ایده را به شتابدهندهها متصل کنند. بخش دیگری که کمک میکند به شکلگیری یک اکوسیستم، دانشگاهها هستند. اینکه دانشگاهها چقدر دانشجویان خود را تشویق کرده باشند که به شتابدهندهها مراجعه کرده و آن چیزی را که آموختهاند، تبدیل به کسبوکاری بکنند. الان اوضاع افراد صاحب ایده و ورودی برای شتابدهندهها بسیار وخیم شده است. قبلا شتابدهندهها فراخوان میزدند و افراد را جذب میکردند اما الان باید به درِ خانه افراد برویم و از آنها بخواهیم که وارد شتابدهنده بشوند و کسبوکاری راهاندازی کنند. نیاز است که مجموعههای مختلف یا مراکز مختلف کمک کنند به افزایش ورودیها به شتابدهندهها. مثلا برگزاری رویدادهای مختلف میتواند در این زمینه کمکدهنده باشد.
زمانی در اصفهان ورودی به شتابدهندهها بسیار زیاد بود، رویدادهای زیادی برگزار میشد و افراد مختلفی بودند که خواهان حضور در شتابدهندهها بودند. در آن زمان بحث شتابدهی در اصفهان خیلی قوی نبود، اما حالا که بحث شتابدهی به اصول و چارچوب حرفهای رسیده و قوی شده و ساختار شتابدهی را دنبال میکند، تعداد ورودیها کم شده است. با شیوع کرونا و تعطیلی دانشگاهها، رویدادها برگزار نشد و ورودی شتابدهندهها هم کاهش یافت.
وجود منتور هم جزء دیگری است که کلیت یک اکوسیستم را میسازد. کمبود منتور در اصفهان یکی دیگر از مشکلات ماست؛ یعنی منتور واقعی که تجربه اسکیلآپکردن یک استارتاپ را داشته باشد، نداریم و مجبور هستیم که از منتورهای تهرانی استفاده کنیم. ضمن اینکه بسیاری از استعدادهای حاضر در اصفهان به تهران مهاجرت کردهاند و در آنجا متمرکز هستند و همین موجب شده که اصفهان از افراد صاحب تجربهاش بیبهره بماند.
نیاز بزرگ دیگر برای تشکیل یک اکوسیستم پویا، وجود صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر واقعی است؛ الان وجود یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر که چکسایز بالایی داشته باشد و سرمایهگذاری بیشتری بتواند انجام بدهد، برای ادامه چرخه رشد اکوسیستم در اصفهان، یک نیاز حیاتی است. در این زمینه هم باید به تهران و ویسیهای حاضر در آنجا رجوع کنیم. البته الان در اصفهان یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر به نام هدهد شکل گرفته است، ولی چکسایزش، چکسایزی برای بعد از مرحله شتابدهی که ۳ تا ۴ میلیارد تومان حداقل روی هر استارتاپ سرمایهگذاری بکند، نیست.
به کمبود منتور، کمبود سرمایه، کمبود ورودی به شتابدهندهها و… اشاره کردید؛ از طرفی ما این نکته را میدانیم که اصفهان خودش یک مرکزیت در بین بسیاری از شهرها دارد و انتظار میرفت که طی چندسالی که در حال فعالیت است به یک حداقلی از بلوغ برسد. با توجه به اشاره شما به کمبود منابع انسانی، میخواهم از آقای کرمانی که مدیرعامل یک فضای کار اشتراکی هستند سوال بعدی در ارتباط با ورودیها، تلنتها، استعدادها و منابع انسانی به فضاهای کار اشتراکی در اصفهان بپرسم تا ما بگویند که چرا اکوسیستم اصفهان به بلوغی که باید نرسیده است و مثلا چرا باید از تهران منتور بگیرد؟
کرمانی: اینکه افراد زیادی از اصفهان به تهران مهاجرت میکنند یا در تهران متمرکز هستند، صرفا منحصر به حوزه استارتاپی نیست؛ ما در حوزه صنعت نیز میبینیم که مثلا یک کارخانه فولاد در تهران هم دفتر دارد یا در سایر صنایع هم همینطور. از طرفی اگر از تهران منتور میگیریم، به این معنی نیست که همه آنها تهرانی باشند بلکه تعداد زیادی از آنها اصفهانیهایی هستند که در تهران حضور دارند و این خاصیت بازار است؛ یعنی اگر میخواهی از یک حدی بزرگتر شوی و رشد بیشتری بکنی، باید در تهران حضور داشته باشی و این به خاطر فاصله جغرافیایی تهران تا اصفهان است که باعث شده افراد زیادی از اصفهان به تهران مهاجرت کنند و در آنجا سکونت داشته باشند.
پس اصفهان منابع انسانی دارد اما اغلبشان مهاجرت کردهاند به تهران. همچنین پولی که در اصفهان وجود دارد، قابلیت نقدشوندگی بالایی ندارد و بیشتر مربوط به دارایی است؛ یعنی پولی نیست که سریعا نقد شود. پولی که در اصفهان وجود دارد، به اصطلاح پول لیکوئید نیست. به نفع صاحب سرمایه است که پول خود را در حوزههای غیرلیکوئیدی سرمایهگذاری کند. اما یک استارتاپ اگر چند ماه پول نگیرد از هم میپاشد و ما در اصفهان مشکل نقدینگی داریم. صاحبان سرمایههای غیرلیکوئید علاقهمند نیستند که سرمایه و پول خود را به حوزه استارتاپی بیاورند.
عامل دیگر برمیگردد به وضعیت نیروی کار که به خاطر بازار کار کوچکتر در حوزه استارتاپی، افراد بیشتری ترجیح میدهند که به بازار کار در تهران بروند به خاطر بعضا دریافتیهای بیشتر و موقعیتهای بیشتری که در اختیارشان قرار میگیرد. اینها مجموعهای از عواملی هستند که بهطور کلی موانع رشد و بالغشدن اکوسیستم استارتاپی اصفهان شدهاند. مسئله نیروی انسانی بیش از آنکه یک عارضه باشد، یک نوع بیمیلی است که باید برای آن برنامهریزی کرد و جذابیتهایی ایجاد کرد که افراد بمانند و در همین اصفهان کار کنند.
وقتی قرار است به دلایل عدم رسیدن به بلوغ اکوسیستم استارتاپی اصفهان اشاره کنید، بیشتر مسائل را تا حدودی متوجه تهران میدانید. اما بیایید زاویه دیدمان را عوض کنیم و از این زاویه به داستان نگاه کنیم که چه نقدی به خود فعالان اکوسیستم در اصفهان وارد است؟ یعنی افرادی مانند شما که اکوسیستم اصفهان را با وجود شما میشناسیم، چه اقدام دیگری میتوانند داشته باشند که در یک شهر صنعتی بزرگ با صنایع خیلی مشهوری که دارد، ویسی بزرگ و معتبر با چکسایز خیلی بالا تشکیل شود. به نحوی که مثلا استارتاپهای مستقر در تهران از صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر اصفهان پول بگیرند؟
ادریس: البته بسیاری از کمبودهایی که به آنها اشاره شد مثل صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر یا بحث شتابدهی یا منابع انسانی و… در ابتدای راه و در حال شکلگیری هستند و نمیتوانیم بگوییم الان اصفهان فاقد این ویژگیهاست. اما همانطور که شما هم اشاره کردید، اصفهان یک شهر صنعتی است با صنایع بسیار بزرگ. ما هم از این ظرفیتها آگاه هستیم و برنامههایی داشتهایم برای اینکه چقدر میتوان از وجود این ظرفیت صنعتی اصفهان به نفع حوزههای نوآوری استفاده کرد. الان فولاد مبارکه اصفهان به سمت راهاندازی یک سیویسی حرکت کرده است.
بنابراین میتوان گفت که روند ارتباط صنعت و حوزه نوآوری در اصفهان شروع شده هرچند با سرعت اندک، اما این روند وجود دارد و باید با تمرکز بیشتر روی این حوزه، سرعت رشدش بیشتر شود که ارتباط بین صنعت و حوزه نوآوری بهدرستی شکل بگیرد تا جذابیت زیادی ایجاد کند برای افرادی که قصد دارند در اصفهان کار کنند.
جناب ادریس، شما در اتاق بازرگانی اصفهان حضور دارید؛ در اتاق بازرگانی افراد صاحب سرمایه، بازرگانان و کارآفرینانی از نسل اول حضور دارند؛ چقدر توانستهاید آنها را مجاب کنید به اینکه سرمایه خود را به سمت حوزه نوآوری و کسبوکارهای استارتاپی بیاورند؟
ادریس: ما در اتاق کارهای زیادی را شروع کردهایم و با هدف مرتبطکردن بخش صنعت و کارآفرینی با حوزه نوآوری و حوزههای استارتاپی در این زمینه رویدادهای زیادی را هم برگزار کردهایم و رویدادهایی را هم در دستور کار داریم؛ از برگزاری رویدادهای استارتاپی تا رویدادهایی که به نوعی ظرفیتهای حوزه استارتاپی را به بخش صنعتی و بازرگانان برای سرمایهگذاری نشان میدهد.
در اتاق بازرگانی اصفهان بخشهای مرتبط با حوزه استارتاپی راهاندازی کردیم؛ از جمله اتاق بینالمللی جوانان که از چند سال پیش در حال فعالیت است و این هدف را دنبال میکند که با جامعه جهانی ارتباط برقرار کنیم و کشورهای زیادی در این اتاق بینالمللی جوانان حضور دارد. فضای ایجادشده، کسبوکارهای کوچک را به فضای صادراتی متصل کرده و آنها را به جامعه جهانی وصل میکند تا به نوعی اندیشه جهانی داشتن را هم در آنها تقویت کند. البته طی دو سه سال اخیر شیوع کرونا روند برگزاری رویدادها و رشد این فضاها را با تاخیر مواجه کرد.
جناب کرمی، شما اشاره کردید به راهاندازی یک ویسی به نام هدهد در اصفهان که البته خودتان چکسایز سرمایهگذاریاش را پایین میدانید. الان روند سرمایهگذاریها در اصفهان در حوزه نوآوری و استارتاپی را چگونه ارزیابی میکنید؟ قبلا صندوق رهنما بود که برخاسته از اصفهان است. در ادامه آن چه اتفاقاتی افتاده است و چه اقداماتی باید انجام شود؟
کرمی: دوستان به بعضی از سیویسیها اشاره کردند؛ باید بگویم که هنوز گامهای زیادی تا رسیدن به بحث سرمایهگذاری خطرپذیر در اصفهان در پیش داریم. شاید صندوقهایی با نام سیویسی شکل گرفته باشند ولی ما هنوز از ادبیات ویسیگری یا ادبیات سرمایهگذاری خطرپذیر دور هستیم.
خود من طی صحبتی که با یکی از ویسیها در اصفهان داشتم، متوجه شدم که هنوز میزان آمادگی آنها برای سرمایهگذاری بسیار پایین است. آنها نمیدانستند که دنبال چه نتایجی هستند. سیویسی در سطح جهان بیشتر شبیه ماجراجویی در حوزههای جدید است؛ یعنی ممکن است بگویند میخواهیم مقداری از سرمایه خود را دور بریزیم. ما هنوز این ادبیات را در اصفهان نداریم.
البته در اصفهان نهادهای سرمایهگذاری داریم؛ اما نهادهایی که بگویند اصلا مهم نیست که این صرفا یک ایده است و من روی آن سرمایهگذاری میکنم. یا حتی اگر هیستوریکال داده هم نداشته باشد، من به او پول میدهم و سرمایهگذاری میکنم و در ازای آن سهام دریافت میکنم. ما این بینش و نگرش را در سرمایهگذاران اصفهان بهطور خیلی محدود میبینیم.
مسئله دیگر این است که ویسیگری صرفا دادن پول نیست، بلکه یعنی راهنماییکردن، ساختارسازی یاددادن، نوع مدیریت کسبوکار را آموزشدادن و در یک فرآیند کنار یک تیم بودن. از این لحاظ بسیار محدود هستیم. شما به رهنما اشاره کردید؛ رهنما صرفا یک نهاد سرمایهگذاری نبود و صرفا پول نمیداد. رهنما با خودش یک فرهنگ کارآفرینی و دیدگاه بزرگشدن را آورده بود. تا جایی که من اطلاع دارم یکی از ویسیهایی که در اصفهان شکل گرفته، ویسی هدهد است که به لحاظ سرمایهگذاری چکسایزی تا ۷میلیارد تومان دارد. خود ما بیشتر از جنس شتابدهی هستیم و چکسایز ما تا حدود 1میلیارد تومان است و در حوزه سرمایهگذاری تا ۱۰میلیارد تومان هم میتوانیم ورود بکنیم. اما اینها به صورت موردی است و ما هنوز عملیات سرمایهگذاری یک ویسی را نداریم.
میتوان گفت که در بحث برگزاری رویدادها و مدیریت فضاهای کار اشتراکی، اصفهان به بلوغ رسیده است اما در بحث ویسیگری و راهاندازی ویسیهای حرفهای که عملیات یک ویسی را بهطور کامل انجام بدهند، اصفهان در ابتدای راه و در حال برداشتن گامهای نخست خود است.
انتظارات از اکوسیستم استارتاپی اصفهان زیاد است و ما هم امیدواریم که روندهای نوآوری در این استان کامل شود. به بخش پایانی این نشست آنلاین رسیدیم و میخواهم به حضور نهادی مثل صندوق پژوهش و فناوری در قامت سرمایهگذار در استانهای مختلف بپردازیم؛ صندوق پژوهش و فناوری در استانهای مختلف تشکیل شده است. جناب کرمانی، میخواهم شما به این سوال پاسخ بدهید که چقدر حضور چنین نهاد دولتی میتواند کمککننده باشد؟ آیا این مدل از سرمایهگذاری در نهایت کمکی به حوزه نوآوری و استارتاپی خواهد کرد؟ آقای کرمی مفصلا در مورد اینکه ویسی چیست و چه ویژگیهایی دارد، صحبت کردند. ولی در جایی مثل صندوق پژوهش و فناوری به بچهها وام میدهند، مقروضشان میکنند و باید در یک بازه زمانی وامشان را پس بدهند. اما ویسیگری یک نوع کنجکاوی و ماجراجویی است که به یک حوزه جدید وارد میشوند و حتی اگر به نتیجه نرسند، قرار نیست صاحب استارتاپ وامی پس بدهد.
کرمانی: کاش قرار نبود من به این سوال پاسخ بدهم چون پاسخ من باعث جنگ میشود! من بهطور کلی با پول دولتی مخالفم. هر جا دولت و پول دولتی رسوخ کند، چند سال بعد، آن حوزه کاملا نابود میشود. چون در بخش خصوصی وقتی شما کار سرمایهگذاری انجام میدهید، یک کیپیآی اقتصادی پشتش وجود دارد اما در ارتباط با پول دولتی، کیپیآی سیاسی مطرح است. بنابراین محکوم به شکست است. افرادی در این نهادها حضور دارند که به خاطر ارتباطات دولتی، ردیف بودجهای دریافت میکنند و آن را در قالب وام به بچههای استارتاپی میدهند و آنها باید اقساط پرداخت کنند.
درحالیکه کسی وام دریافت میکند که مثلا کارخانهای دارد و میخواهد آن را گسترش دهد و مثلا زمینی بخرد و برای خریدن زمین به مقداری وام نیاز دارد. اما در حوزه استارتاپی به این صورت نیست و قرار نیست زمینی خریداری شود. پس چگونه آن را برای دریافت وام ارزیابی میکنند و میزانی از وام را به آن اختصاص میدهند؟! نکته مهم دیگر این است که یک استارتاپ ممکن است وامی با بازپرداخت 5ساله دریافت کند. اما شاید 6 ماه بعد شکست بخورد. پس تا 5سال بعد باید قسط چه چیزی را بپردازد؟ بهطور کلی مدل تامین مالی مبتنی بر وام، مدل درستی نیست.
شبکههای تامین مالی جمعی مبتنی بر وام دائما در حال ساخت نهادهای مختلف در دل خودشان هستند و عریض و طویل میشوند و پولشان هم پولی نیست که منجر به رشد یک ایده یا رشد استارتاپ و رسیدن یک کسبوکار به مرحلهای از سوددهی و پیشرفت شود. این نوع از نهادها، منظومهای در دل خود میسازند تا اعتباراتی را که دریافت میکنند، بین همدیگر تقسیم کنند و این یک روند دائمی دایرهواری است که به هدف خاصی هم نمیرسد.