در سالهای اخیر، انیمیشن و استفاده از آن در تبلیغات، با اقبال بالایی مواجه شده و با تشکر از نرمافزارهای ساخت انیمیشن، تولید آن بهظاهر آسانتر هم شده است. اما چه اتفاقی رخ میدهد که یک کار خوب و ماندگار از یک محتوای زرد با تاثیر کوتاهمدت، جدا میشود؟ چه عواملی در تولید یک انیمیشن باید در نظر گرفته شود که آن را یک محتوای «خوب» دانست؟ اینها نکاتی است که با دیدن آثار گیف استودیو در ذهن ایجاد میشود. در گفتوگویی با علیرضا میرهادی، مدیر گیف استودیو، به بررسی این نکات پرداختیم.
لطفا خودتان را معرفی کنید و درباره تجربیات قبلی خود بگویید؟
علیرضا میرهادی هستم متولد سال۱۳۷۱ در رشته طراحی صنعتی تحصیل کردم و از 18سالگی مشغول به کار شدم. موسس گیف استودیو هستم و همینطور کارگردان، انیماتور و ایدهپرداز آن. حول و حوش ۱۹ تا ۲۱سالگی در دفتر تهیهکنندهای به اسم مجید یوسفزاده کار میکردم. ایشان نقش خیلی کلیدی در انتخاب مسیرم و اینکه بتوانم در کارم پیشرفت کنم، داشتند. آن زمان ابتدای مسیر کاری من بود، ایشان خیلی به من کمک کردند و همیشه نقش حمایتی داشتند. درواقع اولین تجربه حرفهای کاری من نزد ایشان بود. بعد از اینکه از ایشان جدا شدم، تقریبا دیگر گیف استودیو راهاندازی شد و شروع به کار کردم. انیماتور بودم؛ یعنی موشنگرافیک دیزاینر بودم و کار انیمیشن انجام میدادم.
ایده برای راه اندازی استارتاپ گیف استودیو چطور شکل گرفت؟
ایده گیف استودیو از زمانی شکل گرفت که من در فیسبوک، زمانی که خیلی ترند بود، یک پیجی درست کرده بودم و یک سری فایل گیف (فایلهای مرسوم حرکتی که فرمت آن GIF است، ولی یک فرمت رایج تصویری حرکتی است) و یک سری موشنگرافیک بر بستر فرمت گیف درست میکردم و در پیج فیسبوک آپلود میکردم. از همان زمان اسم آن گیف استودیو بود و اولین سفارشها را هم از همان پیج فیسبوک گرفتم. کمکم بزرگ شد و سفارشها مسیر پیج را تغییر دادند و دیگر تبدیل به استودیوی شخصی شد.
بیشتر بخوانید: ۹ اصل در زمان ارائه یک استارتاپ
فرآیند راه اندازی استارتاپ چقدر طول کشید؟
فکر میکنم تقریبا در بازه یکساله اتفاق افتاد. اولین کاری که ما به صورت رسمی انجام دادیم، با مجموعه راکت اینترنت بود. مجموعهای که الان اسنپ و اسنپفود و آن زمان موزاندو و بامیلو بودند. اولین کارهای موشنگرافیک را در آنجا کار کردم. فرم کارهایی که من انجام میدادم، خیلی برای فضای تجارت الکترونیک جدید بود و به همین خاطر رشد ما خیلی زود اتفاق افتاد. یعنی بر بستر دهان به دهان خیلیها ما را به هم معرفی میکردند.
اصلا خاستگاه گیف استودیو از تجارت الکترونیک است؛ یعنی از استارتاپها و شرکتهایی که در حوزه تجارت الکترونیک کار میکردند، استودیو رشد کرد. به این خاطر که کار ما موشنگرافیک بود. موشنگرافیک هم یکی از بهترین وسیلهها برای انتقال پیام و داده است و استارتاپها در آن زمان به این دلیل که فضای استارتاپی ایران بهشدت بکر بود، نیاز به پلتفرم و رسانهای داشتند که بتوانند مفاهیم برند و شرکت خود را تبلیغ کنند. به همین خاطر سراغ گیف استودیو میآمدند.
بیشتر بخوانید: چگونه یک استارتاپ را شروع کنیم؟
تیم شما چطور بزرگ شد؟
تیم ما تقریبا در ابتدا 2 نفره بود. من به همراه خانم سحر سبحانی. ایشان تصویرساز بودند و با هم یک زمانی را کار میکردیم بعد ایشان رفتند و آدمهای خیلی زیادی آمدند و به گیف استودیو پیوستند و بعد رفتند. کمکم در زمانهای مختلف ۳-۴ نفر بودیم اما در سالهای اخیر میتوانم بگویم که تیم اصلی ما 6 نفر هستند ولی دوستان دیگری که به صورت فریلنس با ما کار میکنند، حول و حوش ۱۵نفر هستند. براساس خروجی پروژهها نیروی انسانی در این سالها قابل تغییر بوده است. تا همین الان که ۴-۵ نفر هستیم و یک تعدادی هم فریلنس هستند. این اواخر به خاطر دورکاری یکسری از دوستان در استودیو نیستند و به صورت دورکاری با آنها کار میکنیم.
در طول فرایند راه اندازی استارتاپ و کار تیمی، چه مشکلی با جذب نیروی کار داشتید؟
اگر بخواهم درباره کار تیمی صادق باشم، باید بگویم که آدمهای زیادی آمدند و رفتند و من تابهحال تیم وفاداری نداشتم که بتوانم بگویم این تیم و من و این و آن کاراکتر این خروجی را داشتیم. نمیتوانم این حرف را بزنم. صادقانه بخواهم بگویم در این سالها بیشترین مشکل و کلنجار و زجری که کشیدم، متاسفانه از نیروی کار بوده است.
حقیقتا خردهای هم نمیتوانم بر آنها بگیرم، به این خاطر که بیشتر انسانها دنبال صرفا درآمد هستند؛ یک جایی باشد که بروند کار کنند و پولی دربیاورند. همینطور ما نیروی متخصصی که بشود با آن خوب ارتباط برقرار کرد، کار کرد و بشود با یک کار تیمی خوب به یک کار خوب رسید خیلی کم در ایران داریم. برای من که صاحب یک کسبوکار هستم، ریسک کار بسیار زیاد است که با فریلنسر کار کنم.
یک دلیل دیگر که کار با آنها سخت است، آن است که همین دوستان که کار میکنند، علیرضا میرهادی را به عنوان یک آدم بسیار سختگیر و بدخلق میشناسند. دلیل آن این است که من در کار حساس هستم، اصلاحات زیادی میدهم، هر کاری را قبول نمیکنم؛ اما دوستان انتظار دارند که کار سادهای را بزنند و من تایید کنم و تمام.
نمیتوانم بگویم که من تیم منسجمی داشتم و کارم را یا پیشرفت کارم را یا تیمورک گیف استودیو را مدیون فلان شخصیت یا چنان تیمی هستم. ماجرا این است که این کسبوکار را تا الان یکتنه جلو آوردهام و سختیهای خیلی زیادی هم کشیدهام.
همینطور در دوران کرونا که عموما همه خیلی ناامید بودند و نسبت به کار خیلی اشتیاقی نشان نمیدادند، بیشترین پیشرفتهایی که گیف استودیو به دست آورد، دقیقا در همین زمان کرونا بود که ما محصول 3D را راهاندازی کردیم.
فرآیند توسعه بازار به چه صورت بود؟ مثلا با راکت شروع کردید، الان با کجا کار میکنید؟
ببینید، میتوانم به جرأت بگویم ما تاکنون برای هیچ برندی پروپوزال نفرستادیم؛ یعنی هیچ وقت نشده که ما برای یک برندی برای خودمان مارکتینگ کرده یا بخواهیم برندی را برای کار به سمت خود جذب کنیم. اعتقاد من این است که مارکتینگ باید طوری باشد که آن محصولی که تولید میکنیم، آنقدر کیفیت خوبی داشته باشد که به صورت ارگانیک بتوانید در بازار سهم خوبی را کسب کنید.
اما در سالهای اخیر توانستیم با افامسیجیها بیشتر کار کنیم. کمی از فضای تجارت الکترونیک شاید فاصله گرفته باشیم. به این خاطر که این فضا عموما آن نیازهای مالی را برآورده نمیکنند، به خاطر اسکوپ مالی که عموما برای فضای تبلیغاتی برند خود در نظر میگیرند. به همین دلیل فعلا بیشتر جذب افامسیجیها شدیم، مثل تکماکارون، مثل شرکت عالی فرد که سنایچ را دارد و شرکتهای دیگر.
بیشتر بخوانید: چه زمانی برای استارتاپمان سرمایه گذار جذب کنیم؟
الان فکر میکنید چند درصد از حجم بازار را در اختیار دارید؟
حقیقتا من هیچ عدد دقیقی را نمیدانم، هنوز هیچ محاسبهای روی این عدد ندارم. ولی چیزی که میدانم این است که قطع به یقین ما در استایل کاری خودمان بیشترین سهم بازار را داریم؛ در فرم کاری خودمان که تولید محتوای ویدئویی است.
گیف استودیو چند نوع محتوای ویدئویی درست میکند؟
کار گیف استودیو فقط تولید محتوای ویدئویی است. یک عده به اشتباه فکر میکنند ما فقط انیمیشن تولید میکنیم، خیر، انیمیشن فقط یکی از محصولات ماست. ما در گیف استودیو فقط روی یک محصول تمرکز نداریم، یعنی فقط روی استاپموشن فوکوس نیستیم یا فقط روی انیمیشن 3D فوکوس نیستیم، آدمها و شرکتهای دیگر هستند که هرکدام روی یک قضیه تخصص دارند.
من در این سالها سعی کردم این هدف را بزنم که تمامی جنبههای ویدئویی و تمامی ساختارهای ویدئویی را با یک کیفیت مطلوبی که در ذهن خودم هست، انتخاب کنم و بالا بیاورم و توسعه بدهم. به همین دلیل استراتژی من این بوده که هر محصولی را با قیمتی تولید کنم که تنوع مشتری نیز در نظر گرفته شود.
بیشتر بخوانید: چطور میتوانیم مشتریهای جدید داشته باشیم، درآمد بیشتری کسب کنیم و از رُقبا بهتر باشیم؟
سوال بعدی من را هم جواب دادید، میخواستم ببینم که از تکنیکهای دیگری هم استفاده میکنید که مثل اینکه خودتان را محدود نمیکنید.
رسالت ما این است که یک ویدئوی خوب تولید کنیم، یک محتوای ویدئویی خاص تولید کنیم و همواره همه تلاش ما روی این بوده که کار ما کیفیت داشته باشد. به جرأت میگویم شاید در ایران کسی به اندازه ما دغدغه کیفیت را ندارد. من تابهحال ندیدهام. این دغدغه عموما آنقدر زیاد بوده که گاهی ما را دچار ضررهای مالی زیادی کرده است.
مثل کاری که برای یکی از برندهای معتبر انجام دادیم. پروژهای بود که 7ماه طول کشید و با اینکه مشتری با خروجی کار خیلی اوکی بود، ولی از لحاظ هزینه، اصلا برای من منطق نداشت. ولی فقط میخواستم آن کار را تولید کنم. آن کیفیتی که در ذهن من بود را تولید کنم تا به اصطلاح بتوانم به اهداف بعدی خودم با توجه به آن ویدئو برسم. به این دلیل که من با این استراتژی مجبور بودم که خودم روی گیف استودیو سرمایهگذاری کنم.
بیشتر بخوانید: ۵ اشتباه رایج استارتاپها هنگام جذب سرمایه
روند خلق یک محتوا در گیف استودیو به چه صورت است؟
ببینید، روند کاری ما اینطوری است که بعد از جلساتی که با مشتری میگذاریم یک فایل creative brief که شامل یکسری سوال است، برای آنها ارسال میکنیم و آنها آن فرم را پر میکنند و به ما برمیگردانند. ما براساس آن ایدهپردازی و تفکر میکنیم و به یکسری ایدهها میرسیم. بعد به یک سناریو میرسیم و سعی میکنیم آن سناریو کاملا منطبق بر اهداف مشتری یا مجموعهای باشد که با آن کار میکنیم.
تا به حال با مشتریان خود به مشکل برخوردهاید؟
خیلیوقتها این نگاه وجود دارد برای کارهایی مثل پوستر و لوگو و غیره که مشتری چیزی سفارش میدهد، بعد با هر روندی آن محصول را برای او خلق میکنند، بعد برخورد مشتری به یک شکلی است که میآید و کنار دست شما مینشیند و میگوید خب حالا اینجا را تغییر بده، آنجا را فلان و … به یک نگاه اپراتوریطور میرسد. بله، کاملا با بعضی از مشتریها هم این قصه را داریم. اما من تا جایی که بتوانم سعی میکنم این اتفاق نیفتد.
عموما کسانی که سمت گیف استودیو میآیند با این پیشزمینه جلو میآیند که گیف استودیو جای نگرش دخالت بر طراحی آنها نیست. یعنی با این نگرش بیایند که فضای خود آنها را ما به عنوان یک اپراتور اجرا کنیم. عموما اینطوری است ولی وقتهایی هست که مجبور هستیم کاری را بکنیم که مشتری میخواهد. پیش آمده که چندین ادیت برای مشتری زدم ولی در نهایت آن نسخهای را که از نظر خودم بهتر بوده، در پیج خودم، پیج گیف استودیو و سایت تبلیغ کردهام.
در نهایت من نظر خودم را میدهم، میگویم که اگر اینطور باشد خیلی بهتر است. اگر ببینم دیگر به پول نخواهم رسید، بله قطعا این کار را برای آنها میکنم!
شما به عنوان یک مالک کسبوکار کدام یک از دیدگاههای زیر را بیشتر میپسندید و چرا؟
- نگاهی هست که شما به عنوان یک فرد در حوزه انیمیشن، یک برنامه نرمافزاری را میشناسید، یک کار خاص در فرایند تولید انجام میدهید، کارشناس هستید و همیشه به شما نیاز است.
- نگاه دیگری هم وجود دارد که مثلا ۱۵ تکنیک مختلف نرمافزاری برای تولید انیمیشن وجود دارد.
به عنوان کسی که یک کسبوکار دارد، استراتژی من اینطور است هرچقدر که من در گیف استودیو بتوانم تکنیکهای مختلف را پروموت کنم و تکنیکهای مختلف را یاد بگیرم و در تیم خودم به کار بگیرم، قطعا بهتر است. به این دلیل که هرکدام از اینها برای یکی از مشتریهای من کاربرد خاص خود را دارد. هرکاری یک فضا را میطلبد. یک جنس تکنیک کاری را به نظر من میطلبد. حالا یک وقتی مشتری من یک بازی 3D آنلاین در موبایل است که ویدئو میخواهد. من میگویم که اوکی به سراغ آنریل انجین برویم، چرا؟ چون فضای رندر آن یک فضای گیمینگ است. پس هر چقدر بتوانم این تکنیکها را گستردهتر یاد بگیرم، قطعا تمام چیزهایی که در کره زمین است، یک نفر نمیتواند یاد بگیرد.
من در قالب یک تیم به آن نگاه میکنم، هرچقدر بتوانم که اینها را گستردهتر ببینم و بتوانم درست و دقیق سرجای خود استفاده کنم، قطعا میتوانم به آن اهدافی که در ذهن من است، برسم. هدف یکسری آگاهی است، هدف عدهای برندینگ است. فضای کاری مختلفی که وجود دارد، یکی E-commerce است، یکی در حوزه FMCG است، مخاطب هدف متفاوتی که وجود دارد، مخاطب هدف تکماکارون بسیار متفاوت است با هدف مخاطب یک دستگاه حضور و غیاب.
پس هر کدام از اینها قطع به یقین باید یک فرم اجرایی از لحاظ ایده داشته باشند. حالا بخشی از تکنیک در BRAINSTORM درمیآید. یعنی در این مرحله هستید و در مرحله ایدهپردازی هستید که تصمیم میگیرید تکنیک درست برای رساندن این پیام، برای تولید این ویدئو کدام تکنیک است.
از لحاظ تکنیکی چه مسیری را طی میکنید؟ چقدر با اتفاقاتی که به طور خاص در هالیوود میافتد همگام هستید؟
حقیقت ماجرا این است که از لحاظ تکنیکی و ابزار، ما در ایران محدودیت آنچنانی نداریم. تفاوت پیکسار و دیزنی، یک ذائقه، طعم و مزهای است که این مزه در تولیدات آنها یک انسجامی دارد. این چیزی است که در کارهای ایرانی نیست. اینکه به نظرم ما انیمیشنی نداریم که در آن سطح باشد، به این خاطر است که ما کارگردان انیمیشن خوب تابهحال به نظر من نداشتیم. اینها نظرات شخصی من است. کارگردانی انیمیشن خیلی اهمیت دارد و ما هر چقدر سر تکنیک و غیره خود را آپگرید هم بکنیم، این کارگردانی انیمیشن است که در نهایت نتیجهای میدهد که پیکسار، پیکسار میشود و دیزنی، دیزنی.
بیشتر بخوانید: محتوای ویدئویی خودِ خودِ ترنده
هنگام خلق یک محتوا، تمرکزتان بر روی چه موضوعی ست؟
شما اگر وارد پیج اینستاگرام گیف استودیو شوید از سال مثلا ۹۸ اسکرول کنید و کارها را ببینید، متوجه ترند رو به بالا از لحاظ کیفیت کارها میشوید. دلیل آن هم این بود که همواره پیشزمینه ذهنی من این است هر کاری که میسازم، یک امتیاز بهتر نسبت به کار بعدی داشته باشد، یک چیزی بهتر شده باشد، یک چیزی باید تغییر کرده باشد. چرا؟ چون نگاه من یک نگاه محصولمحور است، مثل سامسونگ. اینها وقتی یک محصول بیرون میدهند، محصول وقتی میتواند خوب فروش کند که آپگرید شود، چیزی به آن اضافه شود، تکنولوژی در آن دیده شود، پیشرفت تکنولوژی در آن دیده شود.
من هم همواره سعی کردم این اتفاق در کارهایم بیفتد، حالا نمیدانم چقدر توفیق آن را داشتم. در نهایت چیزی که من الان به آن رسیدهام، این است که ایده و فکر بسیار اهمیت بالایی دارد. در یک بازه زمانی تمرکز خودم را روی تکنیک گذاشتم و همچنان هم آن را جلو میبرم. درباره محتوا و مغز محتوا فکر میکنم. همینطور جدایی از محتواي زرد.
قطعا دوستانی در بازار هستند که شاید ویدئوی آنها بیشتر از من وایرال شود، ولی من اساس کارم را روی وایرالشدن نمیگذارم، بلکه کار خودم را روی مخاطب میگذارم. هدف من در تولید ویدئوها این است که در آن جامعه مخاطبان و مشتری که به من سفارش میدهد، دقیقا برای آن مخاطبها کاری تولید کنم که همانها را پوشش بدهد. لازم نیست که جامعه خاص دیگری را پوشش دهد. حالا بستگی به محصول هم دارد. امکان دارد یک محصولی خیلی عامتر باشد، بله، قطعا از یک استراتژی دیگری استفاده میکنم.
در گیفت استودیو، شخصی سازی کردن محصول برای مخاطبان هدف چگونه شکل میگیرد؟
مثلا کاری که برای خنیاگر، که یک سایت آنلاین موسیقی است انجام دادیم، جامعه هدف مشخصی دارد. مشخص است که این ویدئو را باید چه کسانی ببینند. من آنجا یک کاراکتری شبیه استاد کلهر گذاشته بودم و حتی به نوع کمانچهزدن آقای کلهر دقت کرده بودم و اینکه ایشان وقتی کمانچه میزنند، کمانچه در دستشان حرکت میکند. عموما کسانی که کمانچه میزنند، کمانچه را به صورت عمودی فیکس نگه میدارند، اما ایشان با کمانچه میرقصند و در اصطلاح بازی میکنند. من سعی کردم این را در آن انیمیشن بگذارم.
شاید خیلیها این موضوع را ندانند یا حتی من هم قبل از تحقیق چنین چیزی را نمیدانستم. ولی کسانی که موسیقیدان هستند، کسانی که اهل موسیقی هستند، کسانی كه جریان موسیقی و آموزش موسیقی را دنبال میکنند، میدانند و وقتی دقت ما را در چنین چیز سادهای میبینند، تاثیر خیلی عمیقی روی آنها میگذارد و باعث میشود که آن ویدئو در ذهن آنها بماند. من اعتقاد دارم اینکه یک ویدئو در ذهن کسی سالها یا چند وقت بماند، خیلی بهتر است.
بیشتر بخوانید: اهمیت تولید محتوای اختصاصی از برندها
از اهمیت کارگردانی صحبت کردید، اهمیت داستان را چطور میبینید؟
ببینید، بستگی به خروجی کار دارد. تبلیغات یکی از کتگوریهایی است که گیف استودیو کار میکند. یکی از کتگوریهای دیگر آن، طراحی تیتراژ و محتوای تلویزیونی و برنامههای تلویزیونی و همینطور موزیکویدئو و چیزهای دیگر است. اما در مورد تبلیغات، مفهوم یا ایده واقعا اهمیت خیلی زیادی دارد. اینکه داستان چطور باشد. اینکه مخاطب کی هست و این مخاطبشناسی خیلی در تبلیغات برای من اهمیت دارد و این قصهگویی و داستانگویی طوری باشد که در بستر رسانههای اجتماعی دنبال شود. یعنی قصهگویی نباشد که خستهکننده باشد. هر قصهگویی هم که وجود دارد، در خدمت آن محصول و برند باشد.
فکر میکردم فقط در حوزه تبلیغات کار میکنید.
کار ما تولید محتوای ویدئویی است. چند دستهبندی داریم؛ دسته اول تبلیغات است که عموم کارهای گیف استودیو را تشکیل داده است. شروع کار گیف استودیو و قوتگرفتن آن از این بخش بوده است. به این خاطر که پول بیشتری در این بخش در جریان است. بخش دیگر بخش برندینگ تلویزیونی است؛ یعنی بخش تولید محتوای برنامههای تلویزیونی است. الان ما برنامهای داریم به نام اعجوبهها که طراحی تیتراژ و گرافیکال و تیزر آن را ساختیم که در تلویزیون پخش شده است. همینطور تیتراژ برنامه، حالا برعکس که از برنامههای ونچر و زیرمجموعه برنامه خندوانه است و در آینده کارهای موزیک ویدئو که میخواهیم انجام بدهیم. هنوز به طور رسمی کار موزیکویدئو انجام ندادیم ولی در اهداف ما هست.
برای کسی که میخواهد وارد این بازار شود، شما کدام را توصیه میکنید؟ اینکه فقط در یک زمینه متخصص شود یا …؟
اگر بخواهد عضوی از یک تیم باشد، قطعا در یک چیز تخصص داشته باشد. یعنی روی یک چیز تمرکز کند. در دیزنی و پیکسار و کلا در هالیوود کار تیمی درستی دارند. زیرا هر کسی یک تخصص خیلی خاصی را جلو میبرد و روی همان تمرکز میکند. خود من نیاز به آدمهایی دارم که در زمینه مشخصی متخصص باشند و کارشان خوب باشد و بتوانم آنها را استخدام کنم. قطعا برای من یا دوستانی که صاحب کسبوکار هستند، این خیلی بهتر است.
بیشتر بخوانید: بوم کسب و کار چیست؟
از بیرون از ایران هم سفارش داشتید؟
بله. ما تقریبا سه، چهار پروژه خارج از ایران برای کانادا، آمریکا و سوئیس داشتیم. مثلا کاری که برای سوئیس انجام دادیم، یک پاوربانک صنعتی بود. واقعا برای ما تجربه خوبی بود. فعلا در سالی که شروع شده، تمرکز خود را روی این گذاشتیم که بتوانیم پروژههای خارج از کشور را بیشتر کنیم.
چه تصوری از آینده گیف استودیو دارید؟ آیا میخواهید وارد حوزه تولید انیمیشن بشوید؟
همه تلاش خودم را میکنم که این خلأ انیمیشن، این شلختگی که همواره ما در این سالها در انیمیشن داشتیم را بتوانیم از بین ببریم. میتوانم بگویم که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. گیف استودیو هنوز در مرحله آزمایشی به سر میبرد و به دنبال جذب سرمایه است و در آینده نزدیک این اتفاق میافتد. من گیفاستودیو را جای بسیار بزرگی میبینم که در تراز استودیوهای انیمیشنی دنیا تولید محتوا میکند، تولید فیلم و انیمیشن میکند و این هدفی است که من دارم. همواره دوست داشتم که در ایران کار کنم همواره برای ایران عرق داشتم.
رادیو شنبه: چگونه برای استارتاپ خود جذب سرمایه کنیم؟
حرف پایانی؟
ابتدا از مادرم که مشوقم بوده تشکر میکنم و همینطور از آقای مجید یوسفزاده واقعا باید تشکر کنم.
از شخص ایشان تشکر میکنم بابت اینکه به من اعتماد کردند و مسیر درست را در آن سن کم به من نشان دادند. ایشان تنها انسانی هستند که استاد خطابشان میکنم و از او ممنون هستم.