اگر از فعالان یا علاقهمندان بازار سرمایه و رمزارزها و تحولات آنها باشید، احتمالا درباره دادگاه جنجالی که این روزها درباره هویت خالق بیتکوین، بین دکتر کریگ رایت و برادر همکار پیشینش دیو کلیمن در ایالات متحده در جریان است،چیزهایی شنیدهاید. این تنها دادگاهی برای رفع و رجوع یک مشکل مالی نیست، بلکه رأی نهایی صادره میتواند تبعات مهمی برای آینده بیتکوین و حتی کل بازار رمزارزها داشته باشد: تعیین تکلیف مالکیت بیش از یک میلیون بیتکوین با ارزش تقریبی بیش از 50میلیارد دلار باعث شده بسیاری از متخصصان نوسانات اخیر بازار بیتکوین را به این دادگاه و نتیجه آن مرتبط بدانند.
بهعلاوه، یکی از طرفین دعوا مدعی است که ساتوشی ناکاموتو است و حالا باید در محضر دادگاه این ادعا را ثابت کند؛ روندی که میتواند منجر به فاششدن هویت واقعی خالق باارزشترین واحد پولی جهان شده و منجر به تحولات قابلتوجهی در توسعه آتی رمزارزها شود. به همین بهانه و با توجه به تاثیر این دادگاه بر رفتار فعلی و آینده این بازار پرتلاطم، تصمیم گرفتیم با معرفی بیشتر شخصیتهای اصلی ماجرا و سابقه آنها در صنعت رمزارزها تصویر بهتری از روند وقایع و مسیر آتی آنها برای شما ایجاد کنیم.
طرفین دعوای در دادگاه هویت خالق بیتکوین
بسته به اینکه بخواهید حرف کدام یک از طرفین این دعوا را باور کنید، دکتر کریگ رایت یا خالق افسانهای رمزارز بیتکوین و یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین مردان معاصر است، یا یک استرالیایی کلاهبردار که میخواهد با تردستی، ثروت همکار مردهاش را بالا بکشد، یا هر دو! در نتیجه برای ارزیابی بهتر صحت و سقم ادعاهای طرفین بد نیست کار را با نگاهی کوتاه به زندگینامه این دو و سوابقشان در حوزه فناوری اطلاعات، رمزنگاری و امنیت شبکه شروع کنیم.
کریگ استیون رایت در سال1970 در بریزبن استرالیا چشم به جهان گشود. کریگ، که درگیر مشکل سندرم اسپرگر هم هست، پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی خود وارد دانشگاه چارلز استروت شد و تحصیلات خود را در زمینه علوم کامپیوتر ادامه داد و پس از کشوقوسهای فراوان و دریافت 2مدرک فوقلیسانس و پس از آنکه ادعای داشتن دکترای حرفهای او توسط مقامات این دانشگاه در سال 2015 رد شد، بالاخره در سال2017 مدرک دکترای علوم کامپیوتر خود را بهطور رسمی از این دانشگاه دریافت کرد، البته این تمام تحصیلات این نابغه ضداجتماعی نیست و خودش مدعی است در سال2003 مدرک دکترای دیگری در زمینه الهیات هم دریافت کرده؛ هرچند هرگز حاضر به معرفی موسسهای که این مدرک را به او اعطا کرده، نشده است.
رایت در کنار تحصیل، مشغول فعالیت در صنعت فناوری اطلاعات هم شد و برای شرکتهای مختلف از جمله OzEmail، K-Mart و سازمان بورس اوراق بهادار استرالیا کار کرده و در حوزههای مختلف از کدنویسی تا امنیت سایبری، شبکه و رمزنگاری به کار و کسب مهارت پرداخت. کریگ رایت مدعی است در این دوران و در اوج حباب داتکام، معماری نخستین کازینوی آنلاین جهان را بهتنهایی طراحی و پیادهسازی کرده است. او همچنین سالها بهعنوان مدیر سیستمهای اطلاعاتی در یک شرکت حسابداری مشغول کار بوده است که در کنار سایر سوابق و فعالیتهای او درک عمیقی از سیستم مالی و سازوکارهای مرتبط با پردازش و انتقال پول برایش ایجاد کرده بود. رایت درعین حال حضور فعالی درد اما با تمام این تفاسیر، کریگ فردی کاملا ضداجتماعی با مشکلات عمیق در برقراری ارتباط موثر با دیگران بود و برای پروژه بزرگی که در نظر داشت، نیازمند کمک یک حرفهای دیگر با خصوصیاتی کاملا متفاوت بود.
این حرفهای کسی نبود جز دیو کلیمن، که از کودکی و نوجوانیاش اطلاعات بخصوصی در دست نیست، جز آنکه در سال1967 در کالیفرنیا به دنیا آمد و در همان نوباوگی به فرزندخواندگی پذیرفته شد. دیو به دوستانش گفته بود از همان ابتدا به کامپیوتر و فناوری های نوین علاقهمند بوده، اما در عمل با رسیدن به سن بلوغ بهجای دنبالکردن این علاقه بهعنوان تعمیرکار هلیکوپتر وارد نیروهای مسلح شد. البته او خیلی در ارتش دوام نیاورد و در سال1990 به خانه بازگشت و بهعنوان معاون دفتر کلانتر شهر پالمبیچ مشغول به کار شد. با این حال، کلیمن دست از علاقه خود به کامپیوترها، بهخصوص در زمینه امنیت سایبری و رمزنگاری، برنداشته و در کنار مشاغل دیگر به این سرگرمی نیز میپرداخت.
دیو با وجود دانش گسترده در زمینه کامپیوتر و امکان کسب درآمد بیشتر از شغلش بهعنوان مجری قانون راضی بود و با وجود امکان کسب درآمد بیشتر در همان دفتر کلانتری باقی ماند. اما با فرارسیدن سال1995 و پس از یک حادثه موتورسواری که منجر به ویلچرنشین شدن کلیمن شد، باعث تمرکز بیشترش روی کامپیوترها شد. دیو از نظر روحی بسیار قوی بود و بهنظر میرسد از دست دادن توانایی راه رفتن تاثیر چندانی در روحیه او نداشت و بهسرعت به زندگی عادی بازگشت. کلیمن در ادامه شروع به فعالیت بهعنوان متخصص جرمشناسی کامپیوتری در نیروی پلیس کرد و در نهایت با جداشدن از این نیرو، به فعالیت در قالب فردی پرداخت.
ترکیب استعداد، تخصص و البته علاقه شخصی او بهمرور برایش شهرت و اعتباری درخور بهعنوان یک متخصص امنیت سایبری ساخته و بهلطف داشتن انبوهی از مدارک معتبر و مختلف علاوه بر حضور گاه و بیگاه در شبکههای تلویزیونی، به یکی از چهرههای ثابت کنفرانسهای تخصصی این حوزه تبدیل شده بود. او همچنین در نوشتن چندین کتاب در حوزههای مختلف امنیت دیجیتال از جمله گذرواژههای بینقص، مخاطرات امنیتی برای کسبوکارهای دیجیتال و نرمافزارهای رمزنگاری مشارکت کرده بود. کلیمن اهل عمل به توصیههای خود هم بود و بهگفته نزدیکانش از گذرواژههای 40 تا 50 حرفی برای ورود به کامپیوتر یا دسترسی به فایلهای رمزنگاریشده استفاده میکرد. در اوایل دهه2000 میلادی او شروع به فعالیت در خبرنامههای تخصصی امنیت شبکه و رمزنگاری از جمله metzdowd.com کرد که همان سرویسی است که ساتوشی در اوایل فعالیت بیتکوین از آن برای انتشار سپیدنامه اولیه این رمزارز استفاده کرده بود.
یک ایده درخشان
بنابر گفته رایت، در همین سالها و در قالب همین خبرنامه بود که کلیمن با او آشنا شده و شروع به پالایش ایدههای اولیه مرتبط به بیتکوین، تعریف، تدوین و در نهایت انتشار نسخه اولیه سپیدنامه آن در یک خبرنامه ایمیلی کردند. رایت، بهخاطر مشکل اسپرگرش، رابطه خوبی با جملههای کوتاه و متنهای تروتمیز نداشت و این کلیمن بود که تمام بار کار را در این حوزه به دوش میکشید. همچنین کلیمن در کنار رایت به مدیریت دو ایمیلی که مسئولیت پاسخگویی و ارتباط عمومی بهعنوان شخصیت جعلی ساتوشی ناکاموتو در خبرنامهها و بولتنهای آنلاینی که محل بحث و بررسی مسائل و پرسشهای اولیه در رابطه با بیتکوین بود هم میپرداخت و در این زمینه کمکی حیاتی بهشمار میرفت. البته دانش او در زمینه توسعه نرمافزاری بهاندازه شریک استرالیاییاش نبود و کماکان بیشتر روند فنی توسعه نرمافزاری و هدایت پروژه توسط رایت انجام میشد.
با وجود آنکه این دو در دو سوی مخالف کره زمین زندگی میکردند، سریعا دوستی عمیقی با یکدیگر ایجاد کرده و به گفته رایت گاه ساعتها با هم به گفتوگو میپرداختند. با صمیمیترشدن رابطه، این دو شروع به همکاری در چند پروژه از جمله یک مقاله علمی درباره Overwrite کردن دادههای هارددیسک هم کرده و در کنار فعالیتهایشان در استخراج بیتکوین و راهاندازی بلاکچین، در کسبوکارهای دیگر از جمله یک کازینوی آنلاین هم مشارکت داشتند، که در نهایت و با بالارفتن هزینههای درمان کلیمن و مشکلاتی قانونی که کلیمن آمریکایی برای استفاده از درآمدهای حاصل از آن داشت، منجر به بروز اختلاف بین این دو شد.
در همین دوران بود که کلیمن با افزایش مشکلات جسمانیاش به بیمارستان ارتش منتقل و از آنجا به هدایت پروژه پرداخت. کریگ با انتقال پول به حساب دیو، از او خواسته بود که اقدام به استخدام برنامهنویسان لازم برای توسعه بیشتر کار کند. کلیمن در پاسخ گفته بود که برای این کار از وبسایت بدنام سیلکرود و بیتکوین استفاده کرده است، که باعث شد رایت مشکوک شود دیو از این سایت برای خرید مواد مخدر بهمنظور مقابله با درد جسمانی فزایندهاش هم استفاده میکند. در ماههای آخر پیش از خروج غیرمنتظره دیو از بیمارستان، که به مرگش منتهی شد، او به رایت گفته بود که «شرایط سختی دارد» و «نمیتواند تنها با استفاده از بیتکوین مخارج زندگیاش را تامین کند». او همچنین تلاش کرده بود خیال رایت را از بابت مصرف مواد مخدر راحت کند و گفته بود بازارهای سیاه آنلاین «فقط برای خریدن مواد نیست». هرچند، با توجه به تغییر غیرعادی خلق و خوی کلیمن در ماههای پایانی بستریاش در بیمارستان و درخواست مرخصی علیرغم توصیه پزشکان، چندان هم قابل باور بهنظر نمیرسد. در نهایت کلیمن در سال2013 در تنهایی در منزل شخصیاش جان سپرد.
رادیو شنبه: گفتوگو با امیرحسین راد درباره دنیای رمزارزها
چرا هویت خالق بیتکوین مهم است؟
ساتوشی ناکاموتو پس از دورهای کوتاه از فعالیت و دخالت مستمر در توسعه پروتکل بیتکوین، در اواخر سال2010 همهچیز را به مسئول نگهداری هسته نرمافزاری بیتکوین، گوین اندرسن، سپرد و خود ناپدید شد. گوین هم کمی بعد تخت پادشاهی بیتکوین را به ولادیمیر وندرلان سپرد که تا امروز این مسئولیت را برعهده دارد. این یعنی از آن زمان تاکنون بین تیم فعلی توسعه و طراحان اصلی دو درجه فاصله وجود دارد.
بهعلاوه، بعدها وقتی رایت نتوانست شواهد کافی مبنی بر اینکه ساتوشی ناکاموتو است به متخصصان ارائه کند، گوین اندرسن که از کریگ حمایت کرده بود، مورد پرسش قرار گرفت و دسترسیاش به کد بیتکوین ملغی شد. در نتیجه، در حال حاضر شکاف بین تیم توسعه و خالق بیتکوین حتی بزرگتر از قبل هم شده است. اما فارغ از اینکه رایت همان ساتوشی باشد یا نه، بهنظر میرسد بیشتر باید به این پرسش بپردازیم که چرا مشخصشدن هویت خالق بیتکوین اینقدر برای سرمایهگذاران و فعالان حوزه رمزارزها اهمیت دارد؟ نرمافزارهای متنباز، طبق تعریف، برای همه قابل دسترس هستند و هرکسی میتواند یک کپی از بلاکچین بیتکوین را راهاندازی کرده و کوینهای مشابه تولید کند. مسئله اینجاست که نسخه اصلی پروتکل، یا Bitcoin Core، و تیم توسعه پشت آن از روز اول بیشترین تعداد نود و ماینر را داشته و در عمل در زمینه تغییرات پروتکل بیتکوین دارای انحصار تقریبا مطلق است.
اگرچه فعالیتهای این گروه بیشتر در راستای منافع جمعی بیتکوین و جامعه کاربران آن بوده، اما راهبردهای بخصوص اتخاذشده در زمینه گسترش شبکه و قابلیتهای آن مخالفتهای بسیاری را برانگیخته و منجر به ایجاد فورکهایی مثل بیتکوینکش یا بیتکوین ساتوشی ویژن شد. حالا تصور کنید هویت ساتوشی ناکاموتو مشخص شود و مثلا بهجای بیتکوین کور از بیتکوین کلاسیک، که توسط گوین اندرسن توسعه داده شده و یکی از قویترین کوینهای جایگزین به شمار میرود، حمایت کند. شکی نیست که از نظر عموم، بهترین شخص برای تصمیمگیری درباره ویژگیهای آتی و روند توسعه بیتکوین کسی نیست جز خالق آن و هر کس بتواند ثابت کند ساتوشی است، میتواند از این اختیارات استفاده کند. این یعنی چنین حمایتی میتواند باعث افزایش حمایت و محبوبیت کاربران و بهکارگیری این پروتکل توسط مشارکتکنندگان و ماینرها در شبکه بیتکوین شده و آن را تبدیل به پروتکل غالب کند.
بهعلاوه، تخمین زده میشود ساتوشی بهعنوان نخستین ماینر شبکه بیتکوین و کسی که نخستین بلوک بلاکچین این رمزارز را ایجاد و ثبت کرده، حدود 1.1 میلیون بیتکوین برای خود استخراج کرده باشد که بنابر قیمت بیتکوین در زمان نگارش این مقاله بیش از 50 میلیارد دلار ارزش دارد. این تعداد سکه، معادل 7.1درصد کل سکههای استخراجشده تاکنون و 5.24درصد کل سکههای قابل استخراج تا زمان صدور آخرین بیتکوین در سال2140 خواهد بود، که رقم قابلتوجهی است و در صورت روشنشدن هویت واقعی ساتوشی و ورود احتمالی آنها به چرخه مصرف، بازار این رمزارز دچار نوسان شده و حتی این دارایی دیجیتال با افزایش ناگهانی عرضه با فشار فروش و سقوط یکباره قیمت مواجه شود. دقیقا به همین دلیل است که دادگاه فعلی رایت در برابر کلیمن از اهمیت فوقالعادهای برای فعالان حوزه رمزارزها برخوردار است و بازار در چند هفته اخیر نسبت به آن واکنشهای شدیدی نشان داده است: این بار، در جریان دادگاه و تحت سوگند، رایت مجبور است شواهدی که بارها ادعا کرده بهخاطر مسائل امنیتی قادر به ارائه آنها نیست را در معرض دید عموم قرار داده و در صورت تایید، پرده از هویت واقعی ساتوشی ناکاموتو بردارد و این میتواند آغاز پایان بیتکوین باشد.
منابع:
The Strange Life and Death of Dave Kleiman, A Computer Genius Linked to Bitcoin’s Origins
Kevin Healy: Why I believe Craig Wright is Satoshi