برای دفتر کارم در خانه به یک صندلی راحتی نیاز داشتم. چهار هفته طول کشید تا بالاخره آن را خریدم. سپس به این فکر افتادم که چرا آنقدر زمان برد تا یک چیز ساده را بخرم؟ بعد از کمی تفکر جواب را پیدا کردم: سردرگمی در تحلیل دادهها. من با گزینهها و کمبود منابع معتبر اطلاعات سردرگم شده بودم. در نهایت، یافتن این صندلی راحتی 75 دلاری با توجه نرخ ساعتی من به عنوان یک مدیر اجرایی، 1275 دلار برای من هزینه داشت. در واقع من نتوانستم صرفه جویی در زمان انجام دهم.
وقت من بسیار ارزشمند است و میخواهم آن را پس بگیرم.
در سال 2006 میلادی، کلایو هامبی، ریاضیدان بریتانیایی و مغز متفکر بازاریابی تسکو از روی پشت بام فریاد زد داده، سوخت است. برای 15 سال آینده، فناوریهای بزرگی همچون فیسبوک و گوگل دادههای غیر قابل محاسبهای را جمع کردند تا هر چه بیشتر ما را با اطلاعات فیلتر نشده مجذوب خود کنند. مدلهای تجاری آنها به سرعت توجه بزرگترین بازرگانان جهان به خود جلب کرد. آنها اطلاعات ما را حفاری و لایروبی کرده، جمع میكنند و این كار را برای بهتر كردن زندگی ما نمیكنند. بلكه این كار را میكنند برای اینكه ما را به مدت كافی در سیستم عامل خود نگه دارند تا چیزهایی به ما بفروشند. در پاسخ، ما خودمان را وسواس کرده و معتاد کردهایم که همه آن را جذب کنیم.
آنها میلیاردها دلار درآمد کسب میکنند. ما میلیاردها ساعت زمان هدر رفته دریافت میکنیم. تصور ما این است که دادهها ما را خوشحال میکنند، با این حال برخی مطالعات خلاف این را نشان میدهند. ما به بررسی این موضوع پرداختیم که چگونه فناوری ما را قادر میسازد وقت خود را تلف کنیم و این سوال را مطرح میکنیم که آیا ما برای جمع آوری دادهها وقت تلف میکنیم؟ پاسخ این است که ما اطلاعات زیادی را در مورد اتلاف وقت در جمع آوری دادهها جمع میکنیم.
بیشتر بخوانید: راههای مدیریت زمان در شرایط اقتصادی فعلی کدام اند؟
مفهوم FOMO در زندگی ما
به نظر میرسد همه گرسنهی زمان هستند: زمان برای استراحت، وقت برای خانواده و دوستان، زمان برای انجام هیچ کاری. وقتی چند دقیقه پیدا کردیم، شاهد پدیده FOMO هستیم – اصطلاحا «ترس از دست دادن» – که استرس غیر ضروری را به فشارهای روزمره اضافه میکند که باید از پس آن برآییم. همیشه در جستجوی چیزی بهتر هستیم، به سختی میتوانیم لحظهای را کنار بگذاریم تا در آنچه اکنون اتفاق میافتد شرکت کنیم.
علاوه بر استفاده مشکوک داده به عنوان گزینهای برای صرفه جویی در زمان، هیچ یک از دادهها با یک ساختار کارآمد ترجمه نشدهاند. اکثریت قریب به اتفاق دادههای جهان، برخی میگویند حتی تا 90 درصد، در چند سال گذشته تولید شدهاند. برخی از همان سالهایی که به ما یک درصد بهره وری بدون انگیزه در صنعت – ساخت و ساز رسیدیم.
داده ها به کاهش ناراحتی در ایالات متحده کمک نکردهاند (اما نترسید، ما دادههایی در این زمینه داریم). برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا دادهها واقعا باعث ایجاد تفاوت میشود؟ همچنین نگرانی فزایندهای وجود دارد که ممکن است دادهها فشار بیشتری را برای افراد ساده ایجاد کنند. اما لازم نیست اینگونه باشد. چیزی به عنوان جمع آوری و استفاده از دادههای مفید وجود دارد.
باید از دادهها به طرز درستی استفاده کنیم.
ما به نهادهای اطلاعاتی نیاز داریم که از دادهها برای کاهش کار ما استفاده کنند. نه اینکه ما را به سیستم عاملهای خود معتاد کنند. اتصال فنی ما باید طولانیتر باشد. بگذارید از رایانههای خود فاصله بگیریم. بگذارید کارهایی را انجام بدهیم که بشر در آن مهارت دارد و دوست دارد انجام دهد. بیایید خلق کنیم، بیایید نوآوری داشته باشیم و بیایید روابط بین انسانها را بسازیم.
دیگر نمیتوان تفکر هامبی را پذیرفت که «داده، نفت جدید است». بلکه «زمان ما، نفت جدید است». من حاضرم پول خرج کنم تا زمان آزاد بیشتری داشته باشم.
این روزها که به دلیل پاندمی کرونا همراه سه کودک در خانه قرنطینه شدهام. در مورد اینکه چگونه میتوانم زمان بیشتری برای پیگیری احساساتم و گذراندن وقت بیشتر با خانواده و دوستانم داشته باشم فکر میکنم. من به این نتیجه رسیدم که در زندگی خودم به دادههای کمتر و اتوماسیون بیشتر نیاز دارم. من – ما – به نرم افزاری نیاز داریم که بر سعادت انسان تمرکز کند. نه تنبلی انسان.
بیشتر بخوانید: مدیریت زمان در کرونا : خلاقیت ذخیره زمان
دادهها باید به مردم در کار و زندگی شادتر کمک کنند.
در زندگی خود به دادههای معتبر و فیلتر شده بیشتری نیاز داریم تا ما را به منابع معتبری رهنمون کند تا بتوانیم سریع و دقیق تصمیم بگیریم. در دنیای تجارت، ما به شرکتهایی نیاز داریم که بر اجرای راه حلهای نرم افزاری متمرکز شوند که نه فقط بر کارایی عملیاتی بلکه بر خوشبختی سازمانی نیز تمرکز داشته باشند.
ما برای ساخت دویستامین نرم افزار مدیریت پروژه یا برنامه جدید برای ارائه ماهانه مواد غذایی از مزرعه به خانه، به کارآفرینان و توسعه دهندگان نرم افزار نیازی نداریم. ما به آنها نیاز داریم تا نرم افزاری بسازند که به مردم در کار و زندگی شادتر کمک کنند. ما به آنها نیاز داریم تا نرم افزاری بسازند که خود نرم افزار بهتری بسازد زیرا صادقانه بگویم، مغز ما کارهای بهتری برای انجام دارد.
ما به رهبران فناوری نیاز داریم تا بر روی «نتیجه نهایی برای انسانها» تمرکز کنند، نه فقط نتیجه اصلی آنها. تصور کنید اگر سیستم عاملهای رسانههای اجتماعی از علایق و ویژگیهای شخصیتی مشابهی برای پیشنهاد دوستان جدید استفاده کرده. سپس به برنامه ریزی تجربیات مشترک کمک کنند. آیا آنها درآمد خود را از دست میدهند یا اینکه با صرفه جویی در زمان ما در ایجاد روابط شخصی عمیقتر ، بهرهوری حاصل میشود؟
یشتر بخوانید: پادکست اهمیت فرهنگ سازمانی
نتیجه گیری:
دادههای بسیار فیلتر شده و قابل اعتماد، ما را به تصمیم گیری سریعتر ، دقیقتر و FOMO کمتر هدایت میکند. این کار به ما این امکان را میدهد تا کارکنانمان وقت بیشتری را برای شاد نگه داشتن مشتری، طوفان فکری روشهای بهتر و نوآورانه برای کار و صرف وقت بیشتر با افراد نزدیک به خود صرف کنند. افرادی که من را میشناسند میدانند که من به شدت خواهان کمک به پیشرفت صنعت ساختمان هستم. من میخواهم به مدرن سازی آن کمک کنم تا همه بتوانند از کار در آن هیجان زده شوند. من میخواهم از فناوری پیشرفته استفاده کنم تا صنعت ما در ارتقا خوشبختی و کیفیت بالای زندگی پیشرو باشد و از این طریق استعدادهای برتر را برای کمک به ما در ساختن جهانی بهتر جذب کند.
ای کاش نرم افزاری وجود داشت که بتوانم از صمیم قلب به آن اعتماد کنم و به من بگوید که کدام صندلی راحتی را باید با اطمینان نود درصد خریداری میکردم. اگر چنین برنامهای وجود داشته باشد، ممکن است ده درصد تصمیم اشتباه بگیریم، اما همچنین در تصمیم گیری سریعتر در ساعات محاسبه نشده صرفه جویی میکنیم.
ممکن است روزگاری، داده نفت جدید بوده باشد. اما اشباع بیش از حد از دادههای عمدتا مغرضانه و فیلتر نشده، زمان ما را دزدیده و باعث میشود که از سلامتی و حتی محتوای کمتری استفاده کنیم. اکنون، ما شخصا باید آن زمان را جستجو کنیم و صرفه جویی در زمان انجام دهیم. و به شرکتهای نرم افزاری نیاز داریم تا زمان خود را به عنوان گرانبهاترین کالای خود ارزیابی مجدد کنند.