امروز روز خوبی نیست!

سرمقاله 134 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

3

این یک واقعیت است. درون ما، بیرون را می‌سازد. در این روزهای گس سرما‌زده، پشت پنجره اتاقتان که می‌ایستید، چه حالی دارید؟ روی سخنم با آنهایی است که می‌گویند «امروز روز خوبی نیست».

خاطره‌ای می‌خواندم از علیرضا زرین‌دست، فیلمبردار شهیر ایرانی. روزی را توصیف می‌کرد که پشت پنجره رو به باغ خانه‌اش ایستاده و به منظره زیبا و باصفای باغ می‌نگریست اما حالش خوب نبود و با خودش گفت: «امروز روز خوبی نیست». همین لحظه تلفن خانه زنگ می‌خورد و یکی از پشت تلفن خبر می‌دهد که فیلمی که به‌تازگی فیلمبرداری کرده، در یکی از معتبرترین جشنواره‌های جهانی در رقابت با بزرگان جهان اول شده است.

خانواده از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجند، تماس‌های تلفنی و تبریک‌ها شروع می‌شود. ساعتی بعد که خانه کمی آرام گرفت، دوباره به صورت اتفاقی پشت پنجره رو به باغ قرار می‌گیرد و می‌گوید: «امروز روز خوبی است‌!‌» چه اتفاقی می‌افتد که به فاصله چند ساعت دو حال و دو روایت را تجربه می‌کند و روایت اول‌ «امروز روز خوبی نیست» و روایت دوم بعد از چند ساعت‌ «امروز روز خوبی است» شکل می‌گیرد.

آیا درختان باغ جابه‌جا شده‌اند؟ آیا آب و‌هوا تغییر کرده است؟ نه. پس چه چیزی باعث این تحول در حال او‌ شد. این یک واقعیت است. درون ما، بیرون را می‌سازد. در این روزهای گس سرما‌زده، پشت پنجره اتاقتان که می‌ایستید، چه حالی دارید؟

روی سخنم با آنهایی است که می‌گویند «امروز روز خوبی نیست». وقتی حال ما خوب نباشد، حال بیزینسمان هم خوب نیست، حال بچه‌هایمان و «هم‌تیمی‌ها» خوب نیست، حال خانواده و ‌دوستان جانمان هم خوب نیست.

مدیر، تیم، خانواده، دوستان و بیزینس ناخوش احوال یعنی خرابکاری و‌ کند‌شدن کارها، یعنی به‌وجود آمدن فضای ناامیدی، یأس در محیط کسب‌و‌کار و… اینکه همسایه ما چند ماه است گوشت نخورده، دلم را به درد می‌آورد.

اینکه گرانی لحظه به لحظه دارد گلوی مردم را می‌فشارد، اینکه اگر اوضاع خراب‌تر بشود‌، بیزینس‌های زیادی تعطیل شوند و دوستانی بیکار می‌شوند، اینکه دوستانم بعضی‌شان به‌خاطر نبود فرصت کاری مناسب از بیکاری رنج می‌برند، اینکه نزدیکانمان یکی‌یکی سرطان می‌گیرند، اینکه هوا آلوده شده، اینکه‌اینکه‌ها و هزار خبر سیاسی داخلی و خارجی چیزهایی است که حالم را بد می‌کنند و مگر می‌شود بی‌تفاوت از کنار همه اینها گذشت.‌

رطب خورده کی منع رطب کند؟ چرا باید وقتی حال خودم به خاطر چیزهایی که گفتم و‌نگفتم بد است، به شما بگویم شما خوب باشید. اما برای ادامه راه و‌موفقیت مگر چاره‌ای جز این هم داریم. حس می‌کنم و دریافتم این است که باید تمرین کنیم؛ تمرین بی‌خیالی؟ نه من یکی نمی‌توانم، فقط می‌فهمم برای اینکه حالم خوب باشد باید حتی اگر شده یکی دوتا از این مشکلات را حل کنم تا حالم خوب شود.

توصیه‌هایی برای خودم

اول: لزومی ندارد در جریان همه خبرهای عالم باشی؛ درگیر کارت باش و فقط روی کارت متمرکز شو.

دوم: اگر کار حیاتی پیش آمد، سری به توییتر بزن وگرنه فراموشش کن و‌توییتر را بسپار به تیم سوشال، ولی اینستا رو با همه جفنگیاتش جدی بگیر و بخشی ازوقتت را به بطالت بگذران.

سوم: بهترین کمک تو به جامعه، ساختن بیزینسی قوی و رو به توسعه است. با این کار برای همکارانت و ذی‌نفعانت امنیت شغلی و سال مالی خوبی بساز. با توسعه بیشتر فرصت‌های شغلی بیشتری بساز برای هموطنانت.

چهارم: دوباره ورزش‌کن، مخصوصا استخر برو.

پنجم: برای کسانی که دوستشان داری، وقت بیشتری بگذار.

ششم: به گل‌ها خودت آب بده.

هفتم: به اندازه توانت دست نیازمندان را بگیر. اگر پول پارکینگ ماشینت ۵هزار تومان می‌شود و ‌پیرمرد کارگر در سرمای شب در محیط پارکینگ باز، مسیر خروج را نشانت می‌دهد، هیچ اشکالی ندارد یک ۱۰هزار تومانی هم به او بدهی.

حساب‌و‌کتاب نکن هزینه پارکینگ چقدر شده. اگر سر چهار‌راه می‌بینی که زن گل‌فروش دست‌هایش را جلوی اگزوز اتوبوس گرفته تا گرم شود، نگه دار و‌همه گل‌هایش را بخر. گور پدر اینکه توی ذهنت یکی می‌گوید به اینها پول نده، یک مافیایی از اینها بهره‌کشی می‌کند.

برای یک کارتن‌خواب یک ساندویچ بخر با یک نون اضافه و ‌نوشابه، بگذار چشمانش بخندند. آخیش، الان که اینها را می‌نویسم، حتی نوشتنشان هم حالم را خوب می‌کند. گویی مهربانی تقدیر ماست، حتی اگر عبوس باشیم و کوه درد.

برای اینکه بیزینسمان موفق شود و بترکانیم، باید به مهربانی و خوب‌بودن فکر کنیم. به اینکه به جای پاسخ به بدی‌ها، محبت نثارشان کنیم. فضای کارمان را و‌ خودمان را شاداب و ‌پویا نگه داریم. سخت‌ترین جای کار این است که همه از تیم گرفته تا خانواده و ‌دوستان انتظار دارند ما همیشه خوب و خوشحال باشیم.

لطفا وقتی مدیر مجموعه خوب نیست، باور کنید که او یک جایی گیر کرده، می‌خواهد حالش خوب باشد اما نمی‌تواند. شما دست به کار شوید و با یک کاری حالش را خوب کنید تا وقتی دوباره پشت پنجره ایستاد بگوید «‌امروز روز خوبی است». برای موفقیت باید خوب باشیم.

 

3 دیدگاه
  1. میثم غرة الحمید می‌گوید

    عالی بود این متن . دقیقا لحظه به لحظه همه این حرفا از سر همه مون میگذره . اما انرژی منفی ، فقط کند میکنه ماها رو . بیاین خودمون انرژی مثبت رو تو جامعه رواج بدیم . گور بابای همه سختی ها و مشکلات و نداری ها . انرژی مثبت ، انرژی مثبت ، انرژی مثبت . امروز حتمن روز خوبیه .

  2. مجید می‌گوید

    ممنون از یادداشت عالیتون

  3. محمد می‌گوید

    خیلی متن عالی بود، سخته واقعا، توی شرایط خوبی نیستیم استارتاپ ها یکی پس از دیگری دارن دان سایز می شن و این یعنی اصلا اوضاع خوبی نیست، خبر بامیلو امروز باعث شد بگم روز خوبی نیست اما چه میشه کرد درست می گید علیرغم اینکه سخته باید کمی بیخیال بوود.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.