اجازه دهید مانند همیشه پیش از هر چیز با یک چرا شروع کنیم:
چرا محتوای بصری؟
همه این عبارت را شنیدهایم که یک تصویر بهتنهایی بیش از هزاران هزار کلمه ارزش ایجاد میکند. همچنین بد نیست بدانید که مغز ما انسانها تصویر یا ویدئو را 60هزار مرتبه سریعتر از متن و کلمه پردازش میکند.
از طرفی حدود 65درصد از تصاویر و ویدئوهایی را که میبینیم پس از 3روز بهراحتی به یاد میآوریم و بنابراین توانایی ما در به خاطر سپردن این نوع محتوا نیز اهمیت آن را چندین برابر میکند؛ زیرا اگر هدفتان این است که محتوای شما به خاطر سپرده شود و افراد راجع به محتوایتان بهسادگی با یکدیگر صحبت کنند، محکوم به استفاده از محتوای ویژوال هستید.
راستش را بخواهید هنوز افراد بسیاری به محتوای متنی علاقهمندند و طبق پژوهشهایی که ما در فرامحتوا انجام دادهایم، مخاطبان به محتوای متنی بیش از سایر قالبهای محتوا اعتماد میکنند. بنابراین قرار نیست نوشتن محتوا را متوقف کنید و درب بلاگتان را تخته کنید، بلکه اگر به دنبال به اشتراکگذاری سادهتر توسط مخاطبانتان و ایجاد ارتباطی جذابتر با آنها هستید، باید از محتوای بصری نیز استفاده کنید.
اگر تا اینجای این مقاله را خواندهاید، میتوانیم سؤالی که در ذهنتان نقش بسته را حدس بزنیم و آن سؤال این است که چطور باید از محتوای بصری که اینقدر اهمیت دارد، استفاده کنیم تا بیشترین نتیجه را بگیریم؟ واقعا چطور؟
همه المانهای تصویری باید با هویت برندتان سازگار باشد
پیش از تولید هر محتوایی باید هویت برندتان را بسازید. همه کارمندان و دستاندرکارانی که به نوعی با خلق محتوا (هیچ تفاوتی ندارد که محتوا بصری باشد یا متنی یا حتی صوتی) در ارتباطند، باید بدانند که قرار است از چه تصاویری، چه لحنی، چه فونت و رنگی و… در پیامهایی که از جانب برند شما ارسال میشود، استفاده کنند.
میخواهید بدانید چطور؟ همین الان خواندن این مقاله را متوقف کنید و در گوگل ایمیج عبارت تبلیغات یا بیلبوردهای مکدونالد را جستجو کنید. امکان ندارد، تأکید میکنم امکان ندارد با دیدن این تصاویر، حتی بدون ذکر نام برند، نام برند دیگری جز مکدونالد در ذهنتان نقش ببندد. این دقیقا کاری است که شما و همه اعضای تیمتان باید انجام دهید. اهمیتی هم ندارد که آیا میتوانید بهخوبی مکدونالد این کار را انجام دهید یا خیر، کافی است در راستای ایجاد چنین ساختاری گام بردارید. خیالتان راحت، مخاطبانتان بهراحتی پی به ارزش کاری که انجام میدهید خواهند برد.
از تصاویر و ویدئوها برای ایجاد ارزش استفاده کنید
وقتی شما تصویری را در وبسایت یا شبکه اجتماعیتان قرار میدهید، افرادی که آن تصویر برایشان جذاب به نظر میرسد، آن را نگاه میکنند و در بهترین حالت با دوستان و سایر افراد به اشتراک میگذارند. این مسئله برای ویدئو یا حتی متن نیز صادق است، اما اگر همه این موارد با هم ترکیب شود چه؟
در این صورت وقتی فردی مشتاق دیدن تصویر است، محتوای شما را میبیند و ممکن است متنتان را هم بخواند، پس با یک تیر دو نشان زده؛ هم تصویری کاربردی و زیبا دیده و هم متنی را خوانده و اطلاعاتش را بهبود بخشیده.
علاوه بر این موضوع، پژوهش جالبی توسط وبسایت blogtyrant انجام شده که نشان میدهد مطالبی در وبلاگ که با تصویر همراهند، 94درصد بیش از سایر مطالب بازدید میگیرند که این موضوع بیانگر اهمیت استفاده از تصاویر و محتوای بصری در بلاگ است.
اما قضیه به اینجا ختم نمیشود. برای بسیاری از کسبوکارها آنچه گفتیم یعنی افزودن تصویر و حتی ویدئو امری لازم تلقی نمیشود و تنها مزیتی نسبی تلقی میشود؛ زیرا مطلب بلاگ میتواند بهطور کامل نیاز مخاطبتان را برآورده کند. اما برای برخی کسبوکارها افزودن محتوای ویدئویی و تصویری علاوه بر متن، لازم و ضروری است. به عنوان مثال، وقتی شما قرار است در بلاگتان پخت یک غذا را آموزش دهید، هرقدر هم که متن کاملی نوشته باشید، مخاطبتان بایستی نحوه افزودن مواد لازم، نوع همزدن مواد و ترکیبکردنشان و… را کاملا با استفاده از ویدئو بیاموزد.
محتوای پیشین خود را بهروزرسانی کنید
وقتی صحبت از بهروزرسانی محتوای موجود میشود، همانطور که پیشتر نیز از اهمیت آن گفتیم، احتمالا ذهنتان میرود سمت بازنویسی مطالب قدیمی. هرچند این کار بسیار مهم و بهصرفه است اما در این مقاله منظورمان چیز دیگری است.
بسیاری از مطالب قدیمی بلاگمان احتمالا بنابر قدیمیشدن یا شکلگرفتن رقابت پیرامون آن موضوع، دیگر اعتبار و رتبه خود را نزد موتورهای جستجو از دست میدهند یا حتی به دلیل عدم بهرهگیری از محتوای بصری طبق آماری که پیشتر گفتیم 94درصد مخاطب کمتری را به خود اختصاص داده است. در چنین مواردی کافی است با افزودن ویدئویی جذاب و مرتبط، یک اینفوگرافیک کاربردی یا حتی تصاویری آموزنده، مخاطبان از دست رفته را به آن مطالب هدایت کرد و رتبه از دست رفته خود در گوگل را از چنگ مطالب رقیب باز پس گرفت.