بازار پول (با مدیریت بانک مرکزی) و بازار سرمایه(با مدیریت سازمان بورس) به همراه صنعت بیمه(با مدیریت سازمان بیمه مرکزی) 3 نهاد اصلی سیاستگذار و ناظر بر فعالیتهای پولی و مالی در کشور هستند. شما اگر بخواهید هر فعالیت اقتصادیای در این 3 حوزه انجام بدهید، هنگام ثبت شرکت در اداره کل ثبت شرکتها و مؤسسات غیرتجاری، در بخش «موضوع فعالیت» عباراتی مرتبط با این 3 دسته فعالیت داشته باشید، این سازمان پرونده شما را نقص پرونده زده و شما را برای گرفتن مجوز به این سازمانها ارجاع میدهد.
در این میان بازار سرمایه – که سالها زیر سایه سنگین نظام پولی و بانکی بوده و بهتازگی قدرت عرضاندام در مقابل نظام بانکی را پیدا کرده و دل دولت را برده است - طی 2دهه گذشته به یک اکوسیستم بسیار بزرگ و پیچیده با حدود 250شرکت بزرگ و متوسط، با چندین هزار نیروی کار متخصص و چندین میلیون نفر شرکتکننده در حال مدیریت چندین هزار میلیارد تومان منابع مالی تبدیل شده است. این اکوسیستم متشکل از گواهینامههای حرفهای مختلف، نهادهای نظارتی ویژه و اجزای مختلف دیگر است. شاید بتوان ادعا کرد بازار سرمایه کشور در حال حاضر پیچیدهترین و بهروزترین صنعت کشور است. این بازار و تمام اجزای آن، به نسبت اغلب فعالیتهای اقتصادی در کشور بسیار تازهکار هستند، از همان ابتدا با اطلاع و به پشتوانه دانش جهانی بنا شده و حتی شاید بتوان گفت طبقه فکری و اجتماعی اعضای آن با بسیاری از صنایع سنتی دیگر متفاوت است. نسل جدیدی از مدیران قوی در این بازار رشد پیدا کردهاند که هر چند کسی تا همین سال گذشته آنها را چندان جدی نمیگرفت، ولی امروز دیگر امکان پنهانکردن اهمیت این صنعت و فعالان آن ممکن نیست.
شاید بتوان گفت این صنعت یکی از دلایلی است که رشتههایی غیر از مهندسی و پزشکی در میان مردم و دانشآموزان جذاب شده است؛ هر چه که باشد، هزاران میلیارد تومان سرمایههای مختلف شامل تمام پساندازهای مردم کشور(در قالب صندوقهای بازنشستگی) و بسياري ديگر از انواع منابع مالی، در نهادهای فعال در این بازار و تحت نظر مدیران این گروه از فعالیتها اداره میشود.
بازیگران بازار سرمایه
بازار سرمایه کشور چند دسته بازیگر اصلی با عناوین زیر دارد:
- نهادهای ناظر
- نهادهای مجری
- نهادهای تسهیلکننده
- بازیگران حقوقی
- بازیگران حقیقی
به صورت خلاصه، این بازیگران را معرفی میکنیم:
مشکل در کجاست؟ چرا باید نگران باشیم؟
وقتی در وضعیت فعلی در مورد بورس صحبت میشود، در واقع داریم در مورد شرکت بورس اوراق بهادار تهران(در حال حاضر با مجموع ارزش داراییهایی به میزان 3.8 میلیون میلیارد تومان) و فرابورس ایران(در حال حاضر با مجموع ارزش داراییهایی به میزان 700 هزار میلیارد تومان) صحبت میکنیم؛ ارزش سهامی که طی سال گذشته به صورت غیرمنتظره و بسیار زیادی رشد کرده است.
بازار سرمایه در کشور از معدود جاهایی است که افزایش ارزش آن همه را خوشحال میکند. به عنوان مثال، افزایش ارزش املاک و مستغلات اجارهنشینها را ناراحت میکند، افزایش طلا مردهای متأهل را نگران میکند، افزایش قیمت ارز واردکنندگان کالاهای خارجی و به تبع آن همه افراد جامعه را نگران میکند، ولی افزایش ارزش بازار بورس شاکی خصوصی و عمومی ندارد و بنابراین به صورت طولانیمدت میتواند بالا برود و کسی، شامل دولت، کاری به کار آن نداشته باشد! نگرانی از آنجا ناشی میشود که این افزایش قیمت بدون منطق میشود و بهتدریج در بحثهایی که در مورد بورس انجام میشود، از عبارت «حباب» و «سقوط» زیاد استفاده میشود.
در این زمان است که ممکن است سر و کله شاکیان پیدا شود که بعدا به آنها میرسیم. سوالی که در این چند وقت به کرات در محافل مختلف مطرح میشود و در مورد آن مقاله نوشته میشود، این است: «آیا بورس حباب دارد؟» عبارتی که کنار عبارت حباب میآید، ترکیدن حباب و سقوط بورس است. وقتی میگوییم بورس حباب دارد، از چه حرف میزنیم؟
برای فهمیدن مفهوم حباب، باز هم یک قدم به عقب بگذاریم، باید با مفهوم سهام، حباب و ارزشگذاری آشنا بشویم.
ارکان بازار سرمایه ایران
با خرید سهام چه چیزی میخرید؟
در واقع زمانی که شما سهمی خریداری میکنید، دارید ملک، ماشینآلات، تولیدات و درآمدهای آینده شرکت را خریداری میکنید. بنابراین اصولا ارزش سهم شما همان ارزش داراییهای وابسته به آن است. به عنوان مثال، زمانی که قیمت املاک تحت تملک شرکت بالا میرود، ارزش سهام شرکت بالا میرود و همینطور است زمانی که ارزش فروش و درآمدهای شرکت بالا برود. بنابراین میتوان گفت:
- اگر شما سهم شرکتی را در بورس بخرید که املاک و مستغلات زیادی دارد(مانند شرکتهای ساختمانی) در واقع شما در املاک و مستغلات سرمایهگذاری کردهاید.
- یا زمانی که در شرکتهایی سرمایهگذاری کنید که تجهیزات و ماشینآلاتی دارند که در داخل تولید نمیشود و فروش محصولات آن نیز صادراتی است(مانند شرکتهای پتروشیمی) در واقع مانند این است که ارز خریداری کردهاید.
- یا زمانی که سهام شرکتهای خودرویی را خریداری میکنید، مانند این است که خودرو خریداری کردهاید.
با این تفاوت که معامله سهام از معامله املاک و ارز بسیار سادهتر و با محدودیتهای کمتری است. یک روند جاری در جهان برای سادهسازی مدیریت سرمایهگذاری برای عموم این است که تمام داراییهای سرمایهای را به صورت اوراق بهادار درآورده و در بورس عرضه میکنند؛ یعنی برای خرید ملک، طلا، ماشین و… صرفا لازم است در بورس، اوراق بهادار مرتبط با این داراییها را خریداری کنید.
حباب بورس
حبابیبودن بورس به این معنی است که بخش زیادی از سهمها با قیمتهایی معامله میشوند که با ارزش ذاتی آنها بسیار فاصله گرفته و بیشتر باشد. اما تفاوت قیمت با ارزش در چیست و چرا ممکن است قیمت یک یا تعداد زیادی سهم از ارزش ذاتی آن فاصله زیادی بگیرد؟
به اجمال میتوان گفت که ارزش یک سهم نتیجه کمی مدلهای ارزشگذاری سهام است. در مقابل قیمت یک سهم نتیجه عرضه و تقاضا و جمعبندی تصورات بازیگران بازار است. به دلایل مختلفی ممکن است تقاضا برای خرید یک سهم به صورت غیرمتعارفی بالا برود.
در اینجا جزئیات این دلایل را بررسی نمیکنیم و فقط به یک عامل که به صورتِ مسئله این ماههای بورس مرتبط است، میپردازیم: افزایش شدید تقاضای خرید سهام. حتما در چند ماه گذشته صفهای طولانی جلوی دفاتر پیشخوان دولت برای گرفتن کد بورسی را دیدهاید. مسئله این است که با رشد مناسب بورس طی 2سال گذشته، به تدریج ترس قدیمی و یخ اقشار مختلفی برای ورود به این بازار شکسته شده است.
حتما در اطرافیانتان افراد زیادی را دیده یا شنیدهاید که سپرده بانکی، ملک، طلا، پسانداز و سایر منابع مالی خود را نقد کرده و در حال واردکردن آن به بورس هستند. با این هجوم و به دلیل عرضه محدود سهام در سالهای گذشته، افزایش تقاضای خرید سهام منجر به افزایش شدید قیمت شده است.
اما چرا سهام در بازار بورس عرضه نشده است؟ هم دولت و هم بخش خصوصی میتوانستند در طی این دوره با انجام فعالیتهایی این وضعیت را کنترل کنند:
- عرضه و واردکردن سهام شرکتهای جدید به بازار
- اجراکردن پروژههای توسعهای برای شرکتهای موجود
- عرضه سهام شرکتهای موجود
دولت می تواند با این کارها عطش بازار به سهام را اندکی کاهش دهد که به دلایلی مانند رکود اقتصادی و عدم تمایل به اجرای پروژههای توسعهای توسط بخش خصوصی و همچنین عدم تمایل دولت به از دستدادن مدیریت شرکتهای خود، این اتفاق نیفتاد. این بالارفتن به میزانی بوده که دیگر از طریق روشهای ارزشگذاری مرسوم قابل توجیه نیست. البته حرف نظریههای ارزشگذاری این است که ارزش داراییها مانند سهام، در کوتاهمدت میتواند با مبالغ به دست آمده از مدلهای تئوریک ارزشگذاری فاصله بگیرند، ولی در بلندمدت خود را تصحیح کرده و به ارزشهای تئوریک نزدیک میشود. یک اتفاق دیگر این است که اگر بازار بریزد، سرریز این اقیانوس بقیه دریاها و دریاچههای اطراف را نیز متلاطم خواهد کرد. سرمایهها که از بورس خارج شود به سمت ملک، ارز و سکه خواهد رفت و آن بازارها را نیز دچار آشوب خواهد کرد.
گفتیم نميشود با روشهای ارزشگذاری، توجیه و منطقی برای قیمت آن ارائه کرد. حال روشهای ارزشگذاری چیست؟
چرا میگوییم روشها؟ آیا یک روش علمی و مورد توافق در مورد ارزشگذاری سهام وجود ندارد؟ جواب خیر است! در زیر اشارهای به انواع اصلی روشهای سرمایهگذاری و دلیل اینکه از هیچ کدام از این روشها به قیمتهای فعلی بازار نمیرسیم، میپردازیم.
روشهای ارزشگذاری شرکتها در بازار سرمایه
داراییهای سرمایهای مانند سهام از 3 روش مختلف ارزشگذاری میشوند که هر کدام در زمان و شرایطی قابلیت استفاده دارند. هر دسته از این مدلهای زیر مدلها و روشهای متنوعی دارند و پارامترهای متعددی در مشخصشدن نتیجه نهایی در هر روش مطرح میشود؛ این روشها عبارتند از:
روشهای بازارمحور
در این روشها برای ارزشگذاری یک شرکت به ارزش شرکتهای مشابه استناد میشود. مهمترین مسئله در اینگونه روشها این است که مفهوم «شرکت مشابه» را روشن و دقیق کنیم. یکی از سادهترین و متداولترین این روشها مقایسه نسبت قیمت به درآمد سالانه سهام شرکتهاست(P/E) . برعکس این نسبت در واقع نزدیک بازده نگهداری سهام است و در عموم تاریخ فعالیت بازار سرمایه در حدود نرخ بهره بانکی(در حدود 20 درصد) بوده است. در حال حاضر میانگین این نرخ از عدد 5 در 2سال پیش به عددی در حدود 15 رسیده است! این عدد به این معنی است که اگر سهمی را خریداری کرده و برای یک سال نگهداری کنید، سود نقدی پرداخت به شما در حدود 7 درصد خواهد بود! که بسیار غیرمنطقی است و به دلیل بالارفتن بیش از اندازه قیمت سهام در مقابل سود سالیانه پرداختی ایجاد شده است.
روشهای تنزیل جریان نقدی
در این روشها ارزش یک دارایی معادل تنزیل سودهای سالانه دریافتی طی سالهای آینده است. به عبارت سادهتر، ارزش یک سهم امروز معادل مجموع سودهای دریافتی از این سهم طی سالهای آینده است، به شکلی که ارزش معادل ارزش حال سود سال بعدی با توجه به نرخ بهره در نظر گرفته شود. با این روش هم اگر ارزش شرکتها در بازار بورس را محاسبه کنیم، به ارزشهایی بسیار کمتر از قیمت فعلی در بازار میرسیم. جالب است که از میزان سود پرداختی شرکتها به دلیل وضعیت رکودی و تورم تولیدکننده در کشور کاسته شده است، بنابراین طبق این مدل شاید ارزش شرکتها باید در سالهای گذشته کاهش نیز پیدا میکرده، در حالی که این قیمت چندین برابر شده است!
روشهای داراییمحور
در این دسته از روشها، ارزش یک شرکت به ارزش داراییهایی مانند زمین، ساختمان و ماشینآلات آن ربط داده میشود. به عنوان مثال، یکی از زیرروشهای این روش، ارزش جایگزینی است. با این تعریف که چه مقدار هزینه میبرد که شرکت را با همین امکانات(زمین و ساختمان و ماشینآلات و تجهیزات) دوباره بسازیم. این روش عموما در مورد شرکتهایی که فعالیت دارند، چندان کاربرد ندارد و در مورد شرکتهایی که در حال ورشکستگی یا توقف فعالیت هستند، استفاده میشود.
ارزش سهامهای موجود در بازار از روشهای بازارمحور و داراییمحور به هیچوجه قابل توجیه نیست. تنها روشی که مدافعان حبابینبودن بازار از آن استفاده میکنند، استناد به روشهای داراییمحور است. در واقع تنها دلیل این است که داراییهای این شرکتها باید به تناسب نرخ ارز بالا برود و حتی ادعا میکنند که دولت نرخ ارز را به صورت دستوری کنترل کرده و نرخ ارز واقعا مبلغی بیش از موارد فعلی است و به همین دلیل قیمتگذاری داراییهای شرکتها(مخصوصا ماشینآلات و تجهیزات که به صورت ارزی خریداریشده و در حال حاضر به دلیل تحریمها هم قابل خریداری مجدد نیستند) با نرخ ارز واقعی ارزشهای فعلی شرکتهای بورسی را توجیه میکند.
پیشبینی آینده بورس!
در این بخش نگاهی میاندازیم به عوامل تأثیرگذار بر وضعیت بازار بورس. تحلیلگران در مورد عوامل این افزایش و پیشبینی در مورد وضعیت آینده، موارد زیر را با اهمیت میپندارند:
- وضعیت تورم(و تغییرات نرخ ارز)
- تمایل دولت به رونق بازار سرمایه
- اثر رکود اقتصادی
- محدودیت در سایر بازارها
- افزایش شدید عرضه سهام جدید
عوامل مؤثر بر وضعیت فعلی و آینده بورس چیست؟
این عوامل را به اجمال بررسی میکنیم:
الف- وضعیت تورم
یکی از مهمترین محرکهای افزایش قیمتها در بورس پیشبینی از افزایش تورم در سال1399 است. تحلیلگران پیشبینی میکنند امسال میزان تورم بالاتر از سالهای گذشته باشد و بنابراین روند افزایش قیمت سهام نیز ادامه پیدا کند. پیشبینی افزایش تورم در سال جاری کاملا طبیعی است. دولت دو منبع اصلی برای تولید درآمد دارد شامل فروش نفت و اخذ مالیات. با توجه به وضعیت کلی جهان حاصل از پاندمی کرونا و همچنین تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان، هر دو منبع درآمدی کشور به شدت محدود خواهد شد و دولت ناچار به استقراض از بانک مرکزی برای تأمین منابع خود است که منجر به تورم خواهد شد.
ب- تمایل دولت به رونق بازار سرمایه
با توجه به رکود شدید حاکم بر تمام فعالیتهای اقتصادی در کشور دولت تمایل دارد همین یک بخش اقتصاد را که فعال است، پررنگ جلوه بدهد. همانطور که میبینیم، رئیس جمهور و وزرا به صورت پیوسته در اخبار و اطلاعیهها از بازار سرمایه حمایت میکنند. در چند ماه گذشته نیز دولت از تمام توان خود برای تسهیل و تشدید سرمایهگذاری در بازار سرمایه حمایت کرده و به نظر میرسد در سال آینده نیز قصد ادامه این حمایتها را خواهد داشت.
ج- اثر رکود اقتصادی
کرونا و تحریم و بودجه دولت و رکود و نااطمینانی در مجموع عاملی است که مردم به سفتهبازی روی بیاورند و تمایلی به سرمایهگذاری در کسبوکارهای معمول خود نداشته باشند. چرا در زمانی که با سرمایهگذاری در توسعه یک کسبوکار با صدها مشکل و مانع دولتی و غیردولتی مواجه شده و سالها طول میکشد به محدود سودآوریای برسید، در حالی که میتوانید بدون هیچ دغدغهای هر سال سرمایه خود را دوبرابر کنید؟ بنابراین به احتمال زیاد کاهش فعالیتهای اقتصادی به دلایلی مانند تحریمها، فشار دولت برای مالیاتگیری، کرونا و غیره همه و همه منجر به خروج سرمایهها از بخشهای مولد و ورود به بازار سرمایه خواهد شد.
د- محدودیت در سایر بازارها
بازار سرمایه بهترین و آسانترین بازار برای سرمایهگذاری برای افراد و شرکتهاست. سایر بازارهای موازی هر کدام موانع و مشکلاتی برای ورود و خروج سرمایه دارند:
- نرخ ارز یک شاخص مهم برای موفقیت یا شکست دولتها بوده و بسیاری از نرخهای دیگر در اقتصاد به نرخ دلار وابسته است. دولت همیشه تلاش میکند با محدودکردن فضای فعالیت در بازار دلار دخالت کرده و با تمام ابزارهای در دست، مانند محدودکردن میزان خرید و فروش برای هر فرد در طی سال و… ، قيمت در اين بازار را كنترل كند.
- سکه طلای موجود در کشور بسیار محدود بوده و این محل سرمایهگذاری نیز به سرعت بحرانی و تحت کنترل قرار میگیرند.
- املاک و مستغلات مشکل حجم اولیه مورد نیاز برای ورود داشته و سختیهایی مانند امنیت معاملات و نا اطمینانیهایی مانند مالیات بر خانههای خالی، مالیات بر معاملات مکرر و… سرمایهگذاری روی آن را سخت میکند.
مجموع این عوامل نیز باعث ادامه تمایل سرمایهها برای ماندن در این بازار خواهد داشت.
ه- افزایش شدید عرضه سهام جدید
در چند ماه گذشته فعالیتهای دیرهنگامی برای استفاده از این فرصت برای تأمین مالی مخارج دولت و موارد دیگر شکل گرفته است. این فعالیتها میتواند در وضعیت متزلزل موجود معاملات را به هم بزند و تلاشهایی برای مدیریت اثرات این دو مسئله در جریان است:
آزادسازی سهام عدالت
دولت برنامههایی برای عرضه سهام عدالت متعلق به عموم مردم با مجموع ارزش350 هزار میلیارد تومان دارد. با توجه به اینکه این سهام عمدتا متعلق به اقشار ضعیف جامعه است که به احتمال زیاد به منابع مالی آن نیاز داشته و به سرعت در بورس برای فروش خواهند گذاشت، به همین دلیل ممکن است به سرعت باعث سیل فروش و تبعات آن در بازار شود.
صندوقهای قابل معامله بورسی از داراییهای دولتی
دولت اعلام کرده است که برخی از داراییهای خود را در قالب 3 سبد سرمایهگذاری با تخفیف به فروش برساند، این 3 سبد مجموعی از سهمهای سبد اول بیمه و بانک، دومی صنعت و معدن و سومی نفت و گاز است، به مجموع 45هزار میلیارد تومان(مقایسه کنید با معاملات روزانه20 هزار میلیارد تومان در بورس در چند وقت اخیر).
سقوط چه شکلی است؟
حالا که رعب سقوط بورس به بازار افتاده و هر روزی که بازار منفی میشود همه میترسند که سقوط بزرگ شروع شده باشد، باید نگران بود. حداقل 2 دسته افراد هستند که در اولین زمانی که احساس کنند وضعیت بازار مناسب نیست و احتمال پایین آمدن قیمت سهمها به صورت مداوم وجود دارد، به سرعت سهمهای خود را خواهند فروخت و از بازار خارج خواهند شد.
فروش سهم توسط این افراد شدت کاهش قیمتها را افزایش خواهد داد؛
- الف – افرادی كه مدت زیادی در بورس بودهاند و سود خوبی کردهاند و مدتهاست در مورد خروج خود امروز و فردا میکنند.
- ب- افرادی که سرمایههای حیاتیشان مانند سرمایه حاصل از فروش خانه و پساندازهای مهم خود را به بورس آوردهاند.
اگر به یکباره همه دست به فروش بزنند، به اصطلاح صفهای فروش تشکیل میشود و به دلیل نبود خریدار و به دلیل وجود مکانیسمهای عرضه و تقاضا و حراج در قیمتگذاری، قیمت سهام به صورت مداوم تا جایی کاهش خواهد یافت که تعداد مناسبی از افراد برداشتشان این باشد که قیمت مناسبی است و این مقدار میتواند بسیار پایین باشد، به عنوان مثال 30 درصد پایینتر از قیمتهای فعلی. البته نکته مهمی که در این میان باید در نظر داشت، این است که این گزینه که ثروت شما به صورت کامل از بین برود، وجود ندارد و حتی احتمال کاهش بیش از 50 درصدی ارزش سهمها نیز منطقی نیست. یک اتفاق دیگر این است که اگر بازار بریزد، سرریز این اقیانوس بقیه دریاها و دریاچههای اطراف را نیز متلاطم خواهد کرد. سرمایههايي که از بورس خارج شود به سمت ملک، ارز و سکه خواهد رفت و آن بازارها را نیز دچار آشوب خواهد کرد.امیدواریم به روزهایی نرسیم که مردم روزها در خیابان ملاصدرای تهران(محل سازمان بورس) یا میدان کتابی سعادتآباد تهران(محل شرکت بورس) برای پسگرفتن سرمایههای بربادرفته خود دست به تحصن بزنند!
کارشناسان چه میگویند؟!
در مواجهه با تحلیلهای کارشناسان مرتبط با این حوزه 2 نکته را باید در نظر گرفت؛ اول اینکه عمده کسانی که در این خصوص اظهارنظر میکنند، به اصطلاح «پوست در بازی دارند»؛ به این معنی که خودشان از وضعیت فعلی بازار، چه از محل افزایش قیمت(صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای سبدگردان که بخشی از کارمزد آنها از محل سود مشتریانشان هست) و چه از نظر تعداد معاملات(شرکتهای کارگزاری که سودشان از محل تعداد معاملات مشتریان و رونق خرید و فروش تأمین میشود)، سود میبرند.
دومین نکته این است که با بررسی جامعی که برای نگارش این متن کردیم، کاملا روشن است که تقریبا هیچ تحلیل قابل اعتنایی در مورد دلیل وضعیت فعلی و در نتیجه پیشبینی آینده بازار وجود ندارد و حتی باسابقهترین تحلیلگران نیز تلویحا و در مواردی به تصریح معترف هستند که تحلیلی در مورد وضعیت بازار، دلیل دقیق رسیدن به وضعیت موجود و پیشبینی آینده آن ندارند و صرفا به برخی، همین یا مواردی بیشتر از دلایلی در این متن ارائه کردیم، اشاره میکنند.
بنابراین میتوانیم بگوییم سودآوری سرمایهگذاری در این بازار در وضعیت فعلی، کاملا تصادفی خواهد بود و امیدی به تحلیلهای متخصصان این حوزه نداشته باشید. اینکه تحلیل ندارند، به این معنی است که نتیجه سرمایهگذاری در این بازار کاملا تصادفی است. فردا بازار ممکن است برود بالا و ممکن است پایین بیاید؛ مانند احتمال آمدن شیر یا خط در انداختن یک سکه!
رونق بورس، رونق اقتصاد؟
در این وضعیت بحران و رکود جهانی، رونق بازار بورس نشان میدهد اقتصاد ایران در وضعیت مناسبی است. اما این حرف درست نیست، چرا؟
توسعه بازار بورس اهداف متعددی دارد. برخی از این اهداف عبارتند از شفافیت و تسهیل تأمین مالی شرکتها و همچنین سادهسازی سرمایهگذاری برای عموم اقشار در سرمایهگذاری مولد. اما بخش اصلی این وقایع در بخشی از بازار به نام بازار اولیه انجام میشود. بازار اولیه عبارت است از اولین محل ورود شرکت به بورس و جذب منابع مالی برای اولینبار. در این مرحله است که منابع مالی برای خرید سهام به شرکت وارد شده و منجر به توسعه شرکت میشود. تمامی خرید و فروشهای بعدی سهام در مراحل بعد هیچ سودی روانه بازار نخواهند کرد و به اصلاح نظریهبازیها، بازی با جمع صفر هستند. به عبارتی، افزایش قیمت سهام برای یک نفر به قیمت کاهش ارزش داراییهای طرف دیگر انجام میشود. هدف اصلی از وجود سامانهای برای معاملات سهام در واقع اطمیناندادن به اولین افرادی است که سرمایهشان وارد شرکت میشود که میتوانند در هر زمان که خواستند سرمایهشان را از بازار خارج کنند.
به عبارت دیگر بازار ثانویه(بازاری که سهام شرکتها در آن دست به دست میشود) تنها با هدف توسعه بازار اولیه(بازاری که در آن سرمایهگذاران برای اولینبار شرکت را تأمین مالی میکنند) است که توسعه داده میشود. بنابراین باید از هر فرصتی از رونق معاملات دستهدوم برای توسعه بازار اولیه بهرهبرداری کرد. در سالهای گذشته به دلیل محدودیتهای مختلف صرفا تمرکز بر بازار ثانویه و دست به دست شدن سهام بوده و از قابلیتهای بازار اولیه کمتر استفاده شده است. با این مقدمه میتوان گفت اهمیت بورس برای کلیت اقتصاد بسیار کم است، اگر حتی نتوانیم بگوییم که به دلیل نمایش نرخ رشدهای بالا به فعالان اقتصادی، تمایل به سرمایهگذاری را در آنها کاهش داده و برای اقتصاد به صورت کلی مضر باشد.
قرار بوده است که بازار سرمایه جایی باشد برای تأمین سرمایه برای پروژهها و فعالیتهای اقتصادی، ولی در سالهای گذشته چنین چیزی اتفاق نیفتاده و صرفا محلی بوده برای اینکه یک روز من یک کالای ثابت را به شما بفروشم و فردا شما با قیمتی متفاوت همان را به من بفروشید! بنابراین جواب این است: رونق بورس وضعیت فعلی تاثیری در وضعیت اقتصاد نخواهد داشت.
توصیههای عملی
چه کنیم؟
توصیه اول: حفظ ارزش سرمایه زندگی و تلاش شما، هدفی مقدس است!
اقتصاد ایران به صورت مزمن و درمانناپذیری دچار بیماری دردناک تورم است. در این بیماری سیاستگذار به دلیل ناتوانی از کنترل مخارج خود، از جیب عموم اقشار مستضعف که توانایی حفظ دارایی خود در مقابل تورم را ندارند، برمیدارد و با وعدههایی فریبنده، مانند اشتغالزایی یا رونق و شکوفایی کشور، منافعی را برای بخش محدود و مورد نظر خود از جامعه فراهم میکند.
بخش اصلی تلاش ما به عنوان افراد عادی برای تولید درآمد، صرف یک شغل تماموقت از 7 صبح تا 7 شب، در طی زمانی طولانی از سالهای عمرمان و گرفتن دستمزد است. تلاش برای مدیریت درآمدهای محدود به دست آمده، حتی اگر از طریق پسانداز و سرمایهگذاری 10 درصد درآمدمان باشد، فعالیتی حیاتی در زندگی همه مردم ایران است. عدم توجه به چنین قانون سادهای میتواند سطح زندگی ما و فرزندانمان را در تمام طول عمر پایین نگه دارد.
بنابراین هدف اول از مدیریت مؤثر داراییها و سرمایهگذاری هوشمندانه، ثروتمندشدن، دلالی یا سفتهبازی نیست، بلکه صرفا حفظ قدرت خرید داراییهایی است که به سختی به دست آمده و این هدفی مقدس است! هدف ما از سرمایهگذاری مناسب این است که اگر سال گذشته با تمام ثروت خود میتوانستیم 10 متر آپارتمان در فلان منطقه شهر خریداری کنیم، سال بعد هم پولمان به خرید همان متراژ آپارتمان برسد.
توصیه دوم: الان دیگر دیر است، وارد بورس نشوید!
الان دیر است برای ورود، چرا؟ چون الان خیلیها میگویند دیر است و واقعا با هرگونه تحلیلی فاصله دارد. مگر با ارز 20 هزار تومانی و اینکه فقط ارزش دارایی مهم باشد، سرمایهگذاری در جای تصادفی مناسب نیست. آنهم زمانی که حداقل بخش مهمی از مشاوران ادعا میکنند که این بازار ممکن است دچار مشکل شود. بگذارید 3 ماه دیگر بگذرد و اندکی از التهاب بازار کاسته شود.
توصیه سوم: از فرصت به وجود آمده برای آشنایی با بورس استفاده کنید.
همه موارد منفی گفتهشده در بازار سرمایه نباید شما را مأیوس کند. بازار سرمایه در مقابل تمام بازارهای دیگر بسیار سادهتر و حرفهایتر است و در واقع روش اصلی و حرفهای برای نگهداری بخش مهمی از پساندازهای شما در بلندمدت است. پس اگر تابهحال به این بازار با فاصله نگاه کردهاید، از جو و فرصت به وجود آمده استفاده کنید و تنی به آب بزنید. نترسید، شما میتوانید کد بورس بگیريد و آموزش ببینید و با نرمافزارهای موجود به صورت آنلاین و بهراحتی و با مبلغ اندکی در حد چند میلیون تومان سهام خرید و فروش کنید. یخ شما که در این فرصت آب شود، در مراحل بعدی در زمانهای مناسبتر جدیتر وارد بازار خواهید شد. بازار سرمایه بازار درست برای سرمایهگذاری افراد در بلندمدت است.
توصیه چهارم: افق سرمایهگذاری مناسب در بورس بالاتر از 5 سال است.
در 25 سال گذشته، برای بازههای زمانی 10 ساله و بیشتر، سرمایهگذاری در بورس بهترین سرمایهگذاری بوده است. پیشنهاد میکنیم جو روانی سنگین بازار و التهابات فعلی بازار که گذشت، شاید3 تا 6 ماه دیگر، با نگاه بلندمدت، مثلا برای خانهدارشدن، خرید جهیزیه فرزندانتان یا بازنشستگی خود و سایر اهدافی که بیش از 5 سال برای رسیدن به آن وقت دارید، پساندازهای خود را وارد بورس کنید. در این حالت به هیچوجه نباید به صورت روزانه به سهام خود سر بزنید و بالا و پایین رفتنهای سهم خود را مرور کنید. به نوسانات روزمره و هیاهوی بازار نیز توجهی نکنید و صرفا به صورت سالانه یا 6 ماه یکبار مروری بر وضعیت سهمهای خود بکنید.
توصیه پنجم: تک سهم نخرید! صندوق سرمایهگذاری بخرید.
یکی از مهمترین و اولین توصیههای تخصصی به افرادی که وارد بازار سرمایه میشوند، این است که به هیچوجه تمام تخممرغهای خود را در یک سبد نچینید. سرمایهگذاری درست برای افراد مبتدی(و چهبسا تمام کسانی که به صورت غیرتخصصی و غیرتمام وقت در این بازار سرمایهگذاری میکنند) سرمایهگذاری از طریق صندوقهای سرمایهگذاری است. برای یافتن سرنخی اولیه برای اینکه صندوق سرمایهگذاری چیست؟ به وبسایت http://fipiran.ir/ رفته و اطلاعاتی از صندوقهای سرمایهگذاری به دست بیاورید. به اشاره بگویم که سرمایهگذاری در این صندوقها به جای سرمایهگذاری مستقیم در سهام(حتی همان سهامهایی که یکی از نزدیکان شما با اصرار میگوید که اخبار داخلی از منابع مطلع و مطمئن دارد که قرار است قیمت آن به زودی بالا برود!) بهتر است.