نياز شهرها به ارتقاي زيرساختهاي خود با فناوريهاي هوشمند در مقياس گسترده، با چالش مهمي به نام «تامينمالي» مواجه است. شهرهايي كه با محدوديت بودجه مواجهند، نيازمند شناسايي مدلهاي كسبوكاري هستند كه ميتواند به جذب منابع مالي پايدار و بادوام بخش خصوصي كمك كرده و ارتقاي زيرساختها را از نظر اقتصادي توجيهپذير كند. عوامل متعددي تامینمالی پروژههای شهر هوشمند را دشوار ميكند. يكي از موانع رايج، ريسك فناوري است. پروژههاي مرتبط با فناوريهاي جديد، ممكن است اولين پروژهاي باشند كه يك فناوري خاص را به كار ميگيرند، اين در حالي است كه در غياب تجربه اثباتشده، اعتماد سرمايهگذار به يكپارچگي و قابليت استفاده از فناوري كاهش پيدا ميكند. همچنين، تأمين منابع مالي براي آن دست از پروژههاي شهر هوشمند نيز كه در آنها ارزش توليد شده به سختي به پول تبديل ميشود، دشوار باشد. به عنوان مثال، يك پروژه ممكن است تأثيرات مثبت اجتماعياقتصادي داشته باشد، اما راهي براي تخصيص يك رقم ريالي به ارزش توليدشده در نتيجه اجراي آن پروژه وجود نداشته باشد.
از ديگر مواردي كه تامينمالي در آنها با موانع جدي مواجه است، ميتوان به پروژههايي اشاره كرد كه مسير مشخصي براي كسب درآمد ثابت ندارند؛ جايي كه بازگشت سرمايه (ROI) نامشخص است يا ماهيت غيرمتعارف پروژههاي شهرهاي هوشمند مبتني بر اتصال متقابل مبتني بر WiFi، فيبر نوري و نظاير آن تجهيزات و دستگاههاي فيزيكي با زيرساختها، كه اغلب فاقد تمركز سنتي و تكبخشي تأمين متعارف و مورد علاقه سرمايهگذاران است. در نهايت،آن دست سرمايهگذاراني كه ماهيت شهرهاي هوشمند را درك ميكنند، اغلب داراي پيشزمينه در حوزه توسعه زيرساخت هستند. با اين حال، ترجيح آنها سرمايهگذاري در پروژههاي بلندمدت است.
ماهيت كوتاهمدت پروژههاي مرتبط با فناوري ميتواند خارج از محدوده مورد علاقه آنها باشد و ورود اينگونه سرمايهگذاران به پروژههاي شهر هوشمند ميتواند خطرات و چالشهاي بيشتري را براي پروژههاي شهرهاي هوشمند ايجاد كند. يك گام كليدي در هر تلاش براي تامينمالي در شهرهاي هوشمند، توسعه يك برنامه استراتژيك جامع براي سرمايهگذاري بر نقاط قوت پروژه است. اين برنامه جامع ميتواند منجر به تسهيل در سرمايهگذاري شده و به دسترسي پروژه به منابع مالي كمك كند. اين برنامه بايد شامل يك مدل تجاري قوي باشد كه در آن، رويكردهاي خلاقانه به منابع مالي و تامينمالي باشد كه شامل شناسايي منابع جديد درآمد و مدلهاي كسبوكار جديد براي بازيابي و جذب ارزش است. همچنين، اين مدل تجاري بايد ساختارهاي مالي نوآورانه براي سرمايهگذاران را نيز دربرداشته باشد.
در حالي كه گزينههاي متعددي جهت تأمين منابع مالي براي سرمايهگذاري در شهرهاي هوشمند وجود دارد، يك چالش در استفاده از بسياري از اين گزينهها، تطبيق پروژه با مناسبترين ابزار تامينمالي است. اين مسئله مستلزم درك كامل ماهيت پروژه، جريانهاي نقدي بالقوه آن، طيف گزينههاي تامينمالي موجود (محلي و بينالمللي) و روشهاي تداركات و تحويل پروژه است.
مدلهای کارآمد ارائه پروژههای شهر هوشمند
یک پروژه شهر هوشمند موثر با چندین مرحله کلیدی شروع میشود. اولین مرحله، تعریف شفاف اهداف و نتایج مورد نظر است تا ذینفعان بتوانند اقدامات خود را در جهت دستیابی به آن اهداف تنظیم کنند. مرحله بعد، تهیه فهرستی از داراییهای موجود است که برای انجام پروژه شهر هوشمند بهکارگرفته خواهد شد. با تکمیل این مقدمات، زمان تعریف مدل کسبوکار فرا رسیده است. با تعریف مدل کسبوکار، به سوالات کلیدی در خصوص ارزشآفرینی پروژه پاسخ داده میشود. سوالاتی نظیر پروژه چگونه ارزش اقتصادی ایجاد خواهد کرد؟ چه زنجیرههای ارزش جدیدی از فناوریهای پیشرفته و خدمات مرتبط به وجود میآیند؟
سپس باید تعیین شود که پروژه مورد نظر، چگونه درآمد و جریان نقدی آزاد ایجاد میکند. آیا این پروژه به بودجه بیشتری از آنچه که بتواند از درآمد خود بازیابی کند، نیاز دارد؟ پروژه چه نوع ارزشی ایجاد خواهد کرد (مستقیم یا غیرمستقیم) و آن ارزش چگونه محقق میشود؟ (پروژه چگونه پول درمیآورد؟)در نهایت، باید برنامهای برای تأمین بودجه و تامینمالی پروژه شهر هوشمند تدوین شود.
تفاوت میان تأمین بودجه و تأمینمالی
در تأمین بودجه، دولت یا شهرداری مقدار مشخصی از پول را برای دستیابی به هدفی مشخص (مثلا برای انجام یک پروژه) بدون هیچ انتظاری برای بازپرداخت ارائه میکند. در تامینمالی، شخصیت حقیقی یا حقوقی (معمولا یک یا چند مؤسسه مالی) مقدار مشخصی از سرمایه را (در قالب بدهی یا حقوق صاحبان سهام) به یک پروژه پرداخت میکند، با این انتظار که مبلغ پرداختشده با بهره بازپرداخت شود.
طرحها و پروژههای شهر هوشمند نیازمند مدلهای کسبوکار نوآورانهاند
يك طرح يا پروژه شهر هوشمند ميتواند روي هر دارايي فيزيكي يك پوشش ديجيتالي ايجادكرده و راه را براي بهرهبرداري از فرصتهاي جديد مبتني بر آن دارايي، افزايش بهرهوري و جريانهاي درآمدي جديد باز كند. يكي از عوامل مهم موفقيت يك پروژه شهر هوشمند، تعيين يك مسير روشن براي كسب درآمد ثابت (مدل درآمدي) است. شناسايي و تعيين يك جريان مالي شفاف، به خصوص اگر پروژه به دنبال تامينمالي خصوصي باشد، بسيار مهم است.
براي تعيين موثرترين راه براي تامينمالي پروژه شهر هوشمند، بايد تصميم گرفته شود كه چه كسي هزينه خدمات را پرداخت ميكند و ريسكهاي مرتبط را به عهده ميگيرد. از نقطه نظر تاريخي، بخش دولتي و عمومي اولين گزينه بوده است. اغلب، دولت يا شهرداري براي ساخت و بهرهبرداري از خدمات هزينه ميكند و بازدهي را در قالب كاهش هزينه جاري يا ارتقاي كارايي دريافت ميكند. اما بخش عمومي ميتواند با دريافت هزينه استفاده از خدمات از مردم (به صورت مستقيم يا غيرمستقيم) ، سرمايه خود را بازيابي كند. در يك سناريوي جايگزين، درآمد براي حمايت از يك پروژه شهر هوشمند ميتواند از فروش ارزش توليد شده به ساير بازيگران طرف سوم حاصل شود.
براي مثال، حامي پروژه ممكن است فضاي تبليغاتي ايجادشده روي يك دارايي را به فروش برساند، از دادههاي جمعآوري شده توسط سرويس كسب درآمد كند يا همكاريهاي راهبردي ايجادكرده و از اين درآمدها براي پرداخت هزينه ارائه رايگان خدمات به شهر و شهروندان استفاده كند. حامي مالي بايد به طور مداوم به دنبال فرصتهايي براي استفاده از بستر فناوري و شبكه براي ايجاد جريانهاي درآمدي بيشتر براي شهرهاي هوشمند باشد. فروشندگان فناوري و ساير شركا ميتوانند راههاي خلاقانهاي براي كسب درآمد از راهحلها و خدماتي كه در هر لايه از معماري كسبوكار ارائه ميدهند، پيدا كنند. اين فرصتها ممكن است منعكسكننده مدلهاي درآمدي مورد استفاده در اقتصاد ديجيتال باشد. تا به امروز 4مدل موثر درآمد ديجيتال عبارتند از: استفاده از تبليغات براي پشتيباني از يك سرويس؛ فروش اشتراك نامحدود، كسب درآمد از دادهها (به عنوان مثال، فروش دادههاي جمعآوريشده توسط خدمات به شركتها براي اهداف بازاريابي) و پرداخت به ازاي هر بار استفاده از خدمت.
حامي مالي پروژه شهر هوشمند در ارزيابي مدلهاي درآمدي بالقوه براي يك پروژه نيازمند پاسخ به چند سؤال مهم است:
- آيا پروژه از طريق جريانهاي درآمدي مستقيم سود اقتصادي به دست ميآورد؟ آيا پروژه جريان نقدي آزاد (پول باقيمانده پس از پرداخت تمام هزينهها) ايجاد ميكند كه بتوان از آن براي پوشش هزينههاي مختلف، مانند هزينههاي سرمايه اوليه، مالي، عملياتي و نگهداري استفاده كرد؟
- پروژه با چه نوع ريسكي مرتبط با جريان نقدي آزاد، مقدار، قطعيت و منبع آن مواجه است و اين خطرات چگونه بر نوع منابعي كه حامي مالي تأمين ميكند، تأثير ميگذارد؟
- آيا ميتوان منابع مالي دولتي و خصوصي را با هم تركيب كرد؟ اين مسئله گاهي اوقات در صورتي انجام ميشود كه جريانهاي نقدي براي بازپرداخت منابع مالي از بخش خصوصي تأمين شده است، كافي نباشد. اين امر با پرداخت حق بيمه براي سطح ريسك منتقلشده محقق ميشود.
- آيا ارزش فعلي كل هزينههاي سرمايهگذاري بيشتر از ارزش فعلي درآمد خالص است؟ اگر چنين شكاف بودجهاي وجود داشته باشد، حامي بايد سازوكارهاي تامينمالي جايگزين را شناسايي كند.
جذب ارزش و بازیابی دارایی
در کنار استراتژیهای سنتیتر تامینمالی، یک شهر میتواند از جذب ارزش برای تامینمالی پروژههای شهر هوشمند استفاده کند. جذب مستقیم ارزش در یک پروژه با استفاده از استراتژیهایی مانند اشتراک درآمد، اشتراک سود، اصلاح قرارداد تامینمالی، تعرفه کاربر و ارائه کارمزد صورت میگیرد. جذب ارزش غیرمستقیم در نتیجه تصمیمات بخش عمومی(مثلا تغییر منطقهبندی) یا سرمایهگذاریها (مثلا توسعه یک سیستم حملونقل جدید)، ارزش ایجاد میکند که به نفع توسعهدهندگان است. بخش عمومی حتی میتواند با اجاره سرقفلی دارایی و یا تعویض یک قطعه زمین با بخشی از داراییهای بخش خصوصی، ارزش بیشتری از یک پروژه به دست آورد.
گزینه دیگر بازیابی دارایی است. در این استراتژی، بخش عمومی یک دارایی عمومی را به یک نهاد خصوصی میفروشد (یا اجاره میدهد) و سپس از درآمد حاصله برای تامینمالی سرمایهگذاری آتی استفاده میکند. دارایی به فروش رسیده یا اجاره دادهشده، ممکن است از آن دسته داراییهایی باشد که دیگر به آن نیاز نیست. یک راهکار دیگر، فروش دارایی با هدف بهرهبرداری از ارزش فعلی آن و اجارهکردن دوباره آن برای استفاده عمومی است. هدف نهایی در هر مورد، استفاده از داراییهای موجود برای افزایش سبد مالی بخش عمومی و در عین حال دستیابی به ارزش (پول) به منظور توسعه شهر هوشمند است.
گزینههای تامینمالی پروژههای شهر هوشمند
پروژههای شهرهای هوشمند اغلب به سرمایهگذاران متعددی نیاز دارند. جذب منابع مناسب سرمایه (بدهی یا سهام) برای یک پروژه معین نیازمند تلاش، نوآوری و درک صحیح و کامل از ارتباط پیچیده اجزای اساسی پروژه با یکدیگر است. پروژههای شهرهای هوشمند ممکن است شامل داراییهایی نظیر زیرساخت فیزیکی سنتی، فناوریها و اتصالات جدید، سیستمهای حملونقل و ویژگیهای ایمنی و امنیتی باشند. آنها همچنین ممکن است شامل جنبههایی از یک پروژه مرتبط با توسعه اقتصادی، نقاط جذاب گردشگری، مولفههای اجتماعی مورد نظر شهروندان و پایداری باشند. سرمایهگذاران و تأمینکنندگان مالی، معیارهای مشخصی برای ارزیابی پروژهها دارند. برخی سرمایهگذاران فقط در زیرساختهای سنتی مانند جادهها و سیستمهای حملونقل سرمایهگذاری میکنند، در حالی که برخی دیگر فقط در پروژههایی سرمایهگذاری میکنند که با استراتژیهای سرمایهگذاری متمرکز بر داراییها، بخشها، کشورها یا موضوعات خاص مطابقت داشته باشد. بنابراین، توسعه یک برنامه استراتژیک با هدف فراهمکردن منابع مختلف تامینمالی برای بخشهای مختلف پروژههای بزرگ شهر هوشمند از اهمیت ویژهای برخوردار است. این امر با تهیه بستههای تامینمالی مختلف که منطبق با معیارهای سرمایهگذاری گروههای مختلف مطابقت داشته باشد، محقق میشود.
ساختارهای تدارکاتی مورد استفاده پروژههای شهر هوشمند
همانطور که استراتژیهای مختلف تأمین بودجه و تامینمالی برای پروژههای مختلف شهرهای هوشمند به کار گرفته میشوند، ساختارهای تدارکاتی مختلف نیز برای انطباق با استراتژیهای تأمینبودجه/ تأمین تامینمالی مورد نیاز هستند. گزینههای ساختارهای تدارکاتی شهر هوشمند عبارتنداز:
- تحویل مستقیم:
بخش عمومی کالاها یا خدمات را مستقیما با استفاده از کارکنان/داراییهای عمومی به مشتری ارائه میدهد.
- تدارکات سنتی:
بخش عمومی نیاز خود را برای کالاها و خدمات تعریف میکند، آنها را از طریق روشهای سنتی تدارکات و قرارداد تهیه میکند و هزینه آن را میپردازد.
- قراردادهای عملیاتی:
بخش دولتی برای ارائه کالا و خدمات با فروشنده تجهیزات قرارداد میبندد. این قراردادها ممکن است طیف وسیعی از فعالیتها از کمک فنی گرفته تا مسئولیت کامل عملیات و مدیریت یک دارایی زیرساخت عمومی را شامل شود. معمولا این قراردادها کوتاهمدت هستند.
- مجوز:
معمولا برای تأمین فناوریها استفاده میشود. این قراردادها معمولا در دو نوع هستند. اولین مورد یک مجوز دائمی است که یک بار خرید اولیه است که توسط بودجه اولیه(CAPEX)تأمین میشود. دیگری مجوز اشتراک است که با پرداختهای دورهای از بودجه عملیاتی(OPEX) پشتیبانی میشود.
- اجاره بلندمدت:
اجاره اموال یا تجهیزات به جای خرید، انعطافپذیری را فراهم میکند و هزینههای اولیه را کاهش میدهد.
- سرمایهگذاری مشترک:
در این مدل مشارکت بخش خصوصی(PSP)، بخش دولتی به بخش خصوصی ملحق میشود تا به طور مشترک خدمات/دارایی را در تلاش برای بهترین عملکرد ارائه دهد. در بسیاری از موارد، این ساختار توسط بخش دولتی برای درگیرکردن خود در یک پروژه (اغلب) بدون تأمین بودجه استفاده میشود. البته، بخش عمومی معمولا دسترسی به یک دارایی را برای ورود به این مشارکت مورد استفاده قرار میدهد.
- مشارکت عمومی- خصوصی (PPP):
بر اساس این ساختار، دولت با بخش خصوصی برای ارائه خدمات قرارداد(معمولا بلندمدت) میبندد. ارائه خدمات ممکن است شامل ساخت یک دارایی مرتبط و اساسی باشد. با این حال، پرداخت بر اساس عملکرد و در دسترس بودن سرویس انجام میشود. با استفاده از انتقال ریسک، بخش دولتی ریسکهای قابل مدیریت را به بخش خصوصی انتقال میدهد تا تولید درآمد به ازای منابع محقق شود.
- حق امتیاز:
توافقی برای بهرهبرداری از داراییهای دولتی بر مبنای قوانین تجاری برای ایجاد بازده (به عنوان مثال، قراردادهای اپراتور راهآهن که در آن دولت زیرساختهای ریلی را تأمین میکند).
- خصوصیسازی:
این جایی است که بخش خصوصی مسئولیت کامل طراحی، تحویل و بهرهبرداری از پروژههایی را برعهده دارد که خدمات عمومی را ارائه میدهند. بخش عمومی هیچ کنترل مستقیمی بر این نهادها به جز قوانین و مقررات ندارد. در موارد خاص، این خدمات پروژه ممکن است توسط دولت ارائه شده باشد و بخش خصوصی ممکن است ادامه انجام پروژه یا مدیریت دارایی را به دست آورد.
گزینههای تامین بودجه
تامینمالی که معمولا شهرهای هوشمند انتخاب برای انجام پروژهها انتخاب میکنند.
جمعبندی
در حالی که مفهوم شهرهای هوشمند فرصتهای جذابی را به بخش عمومی و شهرداریها، شهروندان و کسبوکارها ارائه میکند، تهیه پول و سرمایه لازم برای حمایت از محصولات و خدمات شهر هوشمند میتواند کاری پیچیده باشد. زمانی که مدیران شهری بر طیف کاملی از گزینههای تأمین بودجه، تامین مالی و تدارکات اشراف داشته باشند، باید با تحلیل مزایای هرکدام، استراتژیهایی را انتخاب کنند که به بهترین وجه با شرایطشان سازگار باشد و امکان موفقیت طرحهای شهر هوشمند را افزایش دهد.
- نویسندگان:
سيد روزبه موسوي، تحليلگر حوزه شهر هوشمند
سيدعلي خدامحسيني، تحليلگر حوزه ارتباطات و فناوري اطلاعات