اینجا، ایران است، سال ۱۴۰۱؛ بیرون از میدان رقابت کسبوکارهای جهانی نشستهایم و ویزای حضور ما در مسابقات صادر نشده است. اگر شما در یک کشور اروپایی متولد شده باشید، احتمالا هیچ حسی نسبت به دغدغه اخذ ویزا برای سفر به یک کشور همقاره یا کشوری هزاران کیلومتر دورتر ندارید. تمهید یک سفر بینالمللی برای شما الزامی ویژهتر نمیطلبد. در حدی که چنین سفری، حتی در قالب یک اردو و سفر ماجراجویانه در آغاز دوره جوانی شما میسر است. احتمالا علاوه بر شناخت قوانین و ملاحظاتی فرهنگی یا جغرافیایی، الزام دیگری وجود ندارد که این سفر هر چقدر که تمایل دارید، طول بکشد.
افزون بر اين و حتی مهمتر از اين، افق نگاه و رويای سفری بينالمللی است. اين رويا، يكروزه شكل نمیگيرد و متكی بر تجارب زيسته و درسآموختههای محسوس و نامحسوس هرروزه در دوران زندگی است. تجربه سفرهای كوچك و بزرگ گذشته و مصاحبت با جهانديدگان هموطن و مسافران جهان وطنی، بخشی از اين تجربه است. سفر ماجراجويانه شايد تمثيلی بجا از يك كسبوكار نوپای نوآور باشد. بنیانگذاران و شرکای چنین کسبوکاری، مسافران و همسفران این سفر ماجراجویانه هستند.
افق نگاهی جهانی لازم است
در جذب فرصتها و ظرفیتهای بازار و سرمایههای بینالمللی برای یک کسبوکار، برخورداری از افق نگاهی جهانی و فرامحلی نیازی نخستین است که سقف رشد ذهنی همبنیانگذاران و به تبع آن، شرکای کسبوکاری آن را مشخص میکند. این نگاه، شکلگیری ایده، نحوه پرورش و رشد آن، طراحی مدل کسبوکار و مراحل توسعه متصور برای آن را متاثر میکند.
به فرض که کسبوکاری با نگاهی متناسب با رشدی فراتر از مرزها شکل گرفته باشد، برای جذب سرمایه و طی مراحل رشد آن خوب است به برخی از مولفههای مهم ارزیابی یک کسبوکار توسط سرمایهگذار توجه کنیم. در بالای لیست، مولفههای متعددی از جمله تیم، مورد ارزیابی قرار میگیرند. استارتاپهای ایرانی متعددی از این مرحله ارزیابی موفق بیرون میآیند. گرچه روند هراسانگیز مهاجرت نخبگان از کسبوکارهای ایرانی در سالهای اخیر قدرت رقابت آنها را در فضای بینالمللی کاهش داده است و بر توان رقابتی کسبوکارهای کشورهای همسایه افزوده است.
همارز این مولفه، ارزش پیشنهادی است. ارزش پیشنهادی برخی کسبوکارهای ایرانی متمرکز بر مسائل و روندهای بازار داخلی، در بازارهای بینالمللی مزیت رقابتی ویژهای ایجاد نمیکند. گاهی طراحی راهکار با پیشفرضهای شناختی از فضای کسبوکاری و قانونی داخلی انجام میشود و با ملاحظاتی تراش میخورد که در محیط بینالمللی امکان رشد ویژهای ندارد.
اهمیت شناخت بهموقع روندهای جهانی
شناخت درست و بهنگام روندهای بازار و فناوری بینالمللی و تدوین راهبردهای چابک برای طراحی ارزش پیشنهادی قابل رقابت در بازار بینالمللی اهمیت بالایی دارد. این فرایند شناختی گاهی برای تکامل نیازمند آزمون و تجربه در همان بازارهاست که چنین تجربیات دستاولی برای شناخت قواعد بازی بینالمللی در دسترس کسبوکارهای ما نیست.
در فضای کسبوکار بینالمللی علاوه بر ارزش پیشنهادی، اعتمادسازی اهمیت ویژهای دارد. این اعتمادسازی مستلزم برندسازی درست و شایسته است اما منحصر به آن نیست. اعتمادسازی بینالمللی مهمتر از عامل فوق متاثر از عوامل محیطی و شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه است. فضای تحریم و عدم امکان ارتباط مالی با کسبوکارهای ایرانی، پیچیدگیهای تعاملات سیاسی و تاثیر آن بر اقتصاد کشور، عملا کارآفرینان ایرانی را بیرون از فضای رقابتی نگاه داشته است. فرصت رقابت بعد از امکان حضور و تجربه و آزمون رخ میدهد، حال آنکه کسبوکارهای ایرانی حتی امکان پا به میدان گذاشتن ندارند.
در چنین شرایطی نمیتوان ارزیابی درستی از موفقیت کسبوکار و توان آن در غلبه بر چالشهای بازار و رقابت و توسعه داشت. اکوسیستم نوآوری فضای معتبری برای رشد ارگانیک ایدهها و تیمها و کسبوکارهاست. اخلال در این ارتباط اکوسیستمی و انفعال، با ذات آن در تناقض است و جبرانسازهای موقتی هم موفقیت قابل دفاعی ایجاد نمیکنند.
بستهبودن درهای تعامل فعال و دوسویه جهانی در همه وجوه آن در این سالها، در لحظه لحظه فعالیت کسبوکارهای نوپا، آرایش و شکلگیری همه راهکارها و انتخابها، شبکه تعاملات و انتخاب ابزارهای هر روزه اثر میگذارد و حتی اگر در روزهای آغازین افق نگاه بنیانگذاران فراملی بوده باشد، آرام آرام و نامحسوس تحت تاثیر شرایط آنها را پای در گل و محصور در حصارهای بیرونی میکند.
در این فضا و برای برونرفت از این حصارهای ذهنی و پیرامونی، بنیان نهادن رخنههای متعارف و گاه نامتعارف در این حصارها از طریق به اشتراکگذاری تجارب بینالمللی، سفرهای تعاملی، ارائه ظرفیتها و زیرساختهای تسهیلگر در مواجهه با فرصتهای بینالمللی ناگزیر مینماید که در همین سالهای دشواری، کم نبودهاند کسانی که به آن دست زدهاند و کمابیش بهرههایی نیز بردهاند.
اما آنچه باز هم کام را آنچنان که شایسته است شیرین نمیکند، این است که سختی و پرهزینهبودن بهکارگیری این سازوکارها، توان و انرژیای را که باید صرف رشدی بانشاط میشد، برای غلبه بر مشکلات برخاسته از تحریم و بستهبودن درهای تعامل هزینه میکند و کندی و گاهی فرسودگی به همراه میآورد و از سویی دیگر، گرچه تیمهای ایرانی را که ناگزیر خود را با چهره و ردای سایر ملیتها آراستهاند رستگار میکند، اما مانع از کسب امید و افتخار برای کسبوکارهای ایرانی میشود و انتشار این تجربه را در کشور محدود میکند.
برونرفت کامل از این شرایط، افزون بر فعالیتهای درونی اکوسیستم نوآوری، نیازمند تغییری جدی و بنیادی در سیاستگذاری و راهبری کلان جامعه و راهبردهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور است.