سرمقاله امروزم ترکیب دو سرمقاله است آنچه ابتدا میخوانید در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ در سیزدهامین شماره شنبه نوشتهام و حرف آخر پایانی، جمعبندی تفکراتم از سال ۹۵ تا ۱۴۰۰ است.
(۱۳۹۵/۳/۱۶)
بارها نوشتیم که بزرگترین مشکل استارتاپهای ایرانی فقر دانش است و بعد هم آدرس دادیم که باید به زیست جهانی و تجربههای شکست و موفقیت برندهای بزرگ رجوع کنید. آنچه از این آزمودهها برای موفقیت یک استارتاپ بیرون میآید خلاقیت و نوآوری، تلاش و خستگیناپذیری، ریسکپذیری و بیباکی، برنامهریزی و تمرکز و ارزشآفرینی… است.
اما امروز میخواهم آدرس دیگری را به کارآفرینان جوان نشان بدهم. بیست و هشت سال پیش در شرایطی که جوانان همسنوسال من و شما مشغول راهاندازی کسبوکارشان بودند، یا در محل کارشان به توسعه کارشان میپرداختند، هواپیماهای دشمن روی سرشان آوار شدند. برای دفاع از همه آنچه داشتند و باورهایشان، به جبههها رفتند.
نیروهای مردمی که در میدان جنگی نابرابر و تحمیلشده مجبور بودند با آزمونوخطا پیش بروند. آزمونی که موفقیتش جانی دوباره بود و شکستش دادن جانهای عزیز. در آن شرایط سخت و بحرانی بود که همان مولفههای موفقیت یک استارتاپ، که در بالا گفتیم (خلاقیت و نوآوری، تلاش و خستگیناپذیری، ریسکپذیری و بیباکی، برنامهریزی، تمرکز و ارزشآفرینی)، در جبهههای جنگ بروز پیدا کرد.
وقتی خرمشهر فتح و ارتش عراق مجبور به عقبنشینی سراسری شد، دشمن برای دستیابی به پدافند مطمئن، در مناطق کوهستانی ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشت و در مناطق پست، با بهکارگیری موانع مصنوعی موقعیت خودش را تحکیم بخشید.
درعینحال، عراقیها از موانع طبیعی هم برای ایجاد اطمینان بیشتر بهره گرفتند. در این میان، رودخانه عریض اروند و منطقه وسیع هورالعظیم خیال عراقیها را از تهاجم قوای ایران راحت کرده بود. این آسودگی در منطقه هورالعظیم بیشتر معلوم بود، بهطوریکه عراقیها هیچگونه مانعی را برای ایجاد پدافند در غرب این منطقه در نظر نگرفته بودند.
آنها هرگز فکر نمیکردند یک مهندس جوان ایرانی به نام «بهروز پورشریفی» پلی طراحی کند تا بچههای ایران از روی آن بگذرند و به قلب دشمن بزنند. پل خیبر ۱۳ کیلومتری در ۷۵ روز با عشق و جا نبازی ساخته شد؛ طولانیترین پل شناور نظامی جهان با مواد جدید و پایدار در مقابل بمباران.
برای شناورسازی آن از مواد پلیمری استفاده شد تا در صورت حمله هوایی بهسرعت قابل تعمیر و تعویض باشد. در فواصل معینی از طول پل پارکینگ و محل توپ ضدهوایی تعبیه شد و قطعات یدکی نیز در طول مسیر به پل اصلی متصل شد تا در صورت نیاز بهسرعت عوض شود. جنگ تمام شده و نگاهها از جنوب به پایتخت برگردانده شده و همه این تجربهها در یک گفتمان رسمی گم شده است.
حرف آخر: دو راه پیش رو داریم؛ چشم بر این نشانی ببندیم، یا آنکه بیتوجه به گفتمان رسمی که دوستش نداریم روایت جنگ ایران و عراق و تجربههایی را که جانهای بسیاری برای آن داده شده را مرور کنیم. معتقدم روحیه استارتاپی یعنی نوآوری، خلاقیت، آموزشپذیری، پشتکار و عشق و روحیهای که دیروز همسنوسالان من و تو در جبهه داشتند و امروز در اقتصادی مقاومتی باید برای موفقیت در استارتاپمان به آنها متوصل شویم.
اتکا به نیرو و توانمندیهای داخلی، درونزا و بروننگر باشیم و جهانی بیندیشیم. همانطور که دیروز بچهها در بخشهای مختلف جبههها مثل خط مقدم و عقبتر در آشپزخانه، تدارکات، فنی-مهندسی و عمران و… ارزشآفرینی میکردند امروز در کسبوکارهای دانش بنیان و در استارتاپهای خدماترسان از دیجیکالا تا آفرینشگاههای علم و فنآوری مثل شزان این ارزشآفرینی ادامه دارد.
انگیزه و عشق هم آن است، فقط دیروز میخواستیم دشمن را از این خاک برانیم، امروز میخواهیم در امتداد خیبر گام برداریم و با کنار زدن موانع و تحریمها ایران را آبادتر سازیم و رفاه و زندگی بهتری را برای مردم عزیز کشورمان به ارمغان بیاوریم. ما مثل همه مردم دنیا شایسته داشتن بهترینها هستیم.
(۱۴۰۰/۱۱/۸)
حرف آخر:
۵ سال از این نوشته می گذرد و در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ هنوز هم باید خودمان را ثابت کنیم. در حالی که بازارهای منطقه توسط کمپانیهای امریکایی، چینی، اسراییلی، ترکیهای، عربستانی، اماراتی و…. در حال تسخیر شدن هستند، استارتاپهای ایرانی در داخل خانه حبس شده و اجازه توسعه به کشورهای منطقه را ندارند و هنوز باید ثابت کنیم که ما بچههای این آب و خاک هستیم، محصول این کشور و برآمده از این جامعه و اینجا به دنیا آمدهایم، در نظام آموزشی درس خوانده و تربیت شدهایم، دانشگاه یا خدمت سربازی رفته و عدهای در پی مشاغل دیگر و ما به سمت اکوسیستم استارتاپی ایرانی آمدهایم. اکوسیستمی که کاملا زیر نظر دولت است و متولیان بسیاری دارد مثل معاونت علمی ریاست جمهوری، وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات، معاونت علمی وزارت علوم، صندوق نوآوری و شکوفایی، پارک علم و فنآوری پردیس، وزارت صمت و…. دستگاههای نظارتی که مجوزهای فعالیت صادر و بر آن نظارت عالیه و جامع دارند.
درک اینکه در هر رسته شغلی یا سازمان و ادارهای یک یا چند نفر مخالف یا نفوذی باشند قابل درک است، اما اینکه عدهای از تصمیمسازان و تصمیمگیران که افرادی تاثیرگذار هستند، بر این باورند که اکوسیستم استارتاپی ایران به خواست و اراده افرادی مثل اوباما ساخته شده و همه چند هزار نفر فعالان این زیستبوم، عاملان نفوذی دشمن هستند غریب، حیرت انگیز، غیرمنطقی، خلاف واقعیت و برای فعالان زیست بوم ناامید کننده و تاسفبار است.
آیا اگر این تفکر در ابتدای شروع جنگ تحمیلی نیز حاکم بود مجید سوزوکیها و… امکان رفتن به جبهه و جنگیدن داشتند، پایان جنگ چه میشد؟
بچههای استارتاپی و دانشبنیان که در سختترین شرایط تحریمهای اقتصادی و نامهربانیهای داخلی ایستادهاند، شبانهروز کار میکنند برای موفقیت خودشان و آبادانی این کشور، امتداد شهید بهروز پورشریفیها هستند.
دیروز جنگ بود امروز تحریم
دیروز بهروز پورشریفی، همتی، باکریها بودند
امروز بچه های استارتاپی.
ما امتداد یکدیگریم.