کتابخانههای بزرگ در گوشه و کنار دفتر و افرادی متفاوت و در عین حال همدل! اپلیکیشن بهخوان حتی در همان نگاه اول هم همه آنچه را که از یک جامعه کتابخوان انتظار داریم، به رخمان میکشد. بهخوان همانطور که از اسمش پیداست، اپلیکیشنی است که آمده تا تجربه متفاوتی از کتابخوانی برای فارسیزبانان رقم بزند.
این استارتاپ نقطه اتصالی برای تکههای متفاوت پازل دنیای کتاب در ایران است که میخواهد نویسندگان، خوانندگان، ناشران و مترجمان را به یکدیگر نزدیکتر کند. برای اینکه بیشتر با این اپلیکیشن نوپا آشنا شویم، به سراغ حامد حمایتکار، بنیانگذار بهخوان رفتیم. در این گفتوگو درباره امروز و فردای اپلیکیشنی که از همان روزهای آغازین با استقبال فراوان جامعه کتابخوان مواجه شده است، میخوانید.
برای شروع گفتوگو، خود را برای مخاطبان شنبه معرفی کنید.
حامد حمایتکار هستم و متولد سال1364 و فارغالتحصیل رشته مهندسی نرمافزار از دانشگاه آزاد قزوین. پس از فارغالتحصیلی مدیر IT یک مرکز فرهنگی شدم.
در آن زمان بحث محرومیتزدایی برای من اهمیت زیادی داشت. مدیر مرکز ما یکی از پیشکسوتهای گروههای جهادی کشور بود و من را به ستاد گروههای جهادی مردمی معرفی کرد تا از لحاظ نرمافزاری مشکل آنها را حل کنم. آنها 3تجربه شکستخورده در تولید اپلیکیشن داشتند. کار من در آنجا به طراحی و ساخت استارتاپی با نام «سایه» انجامید. این استارتاپ یک پلتفرم نیکوکاری بزرگ بود که نیاز نیازمند را به توان توانمند وصل میکرد. این اتفاق در سالهای 1395 و 1396 رخ داد.
از ایده سایه بیشتر برایمان بگویید.
سایه، سامانهای یکپارچه بود که با بهرهگیری از فناوری، شفافیت زیادی را در روند نیکوکاری ایجاد کرد. این سیستم همپای سیستمهای نیکوکاری بینالمللی بود. در حال حاضر سایه ماهی 500 میلیون تومان کمک نقدی جذب میکند. اثرگذاری این پلتفرم بهشدت بالا بود و توانست حدود 42هزار نیاز و 40هزار نفر خیر را جذب کند. حدود 2200 مرکز خیریه تابهحال در سایه عضو شدهاند. وقتی شرایط کمی روی روال افتاد و سایه توانست گلیم خود را از آب بیرون بکشد، مسئولیت اجرایی آن را واگذار کردم و در حال حاضر از اعضای هیات مدیره سایه و پشتیبان فنی آن هستم.
پس از جداشدن از سایه چه کردید؟
روزی برای معرفی سایه به سراغ آقای مهدی فیروزان رفتم. ایشان مدیرعامل شهر کتاب هستند. پس از این دیدار آقای فیروزان به من پیشنهاد دادند که به عنوان مشاور سرمایهگذاری با ایشان کار کنم.
5 الی 6 ماه در این فضا بودم. اما کسی که روحیه کارآفرینی داشته باشد، نمیتواند برای مدت زیادی فعالیت خود را بهعنوان مشاور ادامه دهد. ایشان سرمایهگذار فیدیبو بودند. در آن زمان با شناسایی مشکلات حوزه کتاب، دو طرح آماده کردم؛ یکی در حوزه فروش کتاب و دیگری طرحی شبیه به اپلیکیشن «گودریدز».
در ابتدا میخواستیم این دو طرح را یکی کنیم؛ ولی وقتی به دل کار رفتیم، متوجه شدیم امکان تجمیع این دو موضوع در کنار یکدیگر وجود ندارد. علت این بود که کیفیت نقد کتاب در یک شبکه تخصصی و یک فروشگاه متفاوت است.
پس اینجا نقطه تولد اپلیکیشن بهخوان بود؟
بله. 2سال پیش مطالعه روی این کسبوکار شروع شد. تقریبا یک سال و نیم این پروسه زمان برد. در دورهای محصول اولیه را تولید کردیم و با 100کاربر کار را جلو بردیم. با توجه به بازخوردها تغییراتی انجام شد و اینبار با 500 کاربر آن را آزمودیم. یکسال پس از شروع کار به سراغ مخاطبان مختلف مانند ناشران رفتیم.
ما طرحی شبیه به گودریدز را برگزیده بودیم. یک کاربر گودریدز چالشهای فراوانی دارد. اولین مشکل این است که گودریدز 20 سال پیش تاسیس شده و کاربرانی کلاسیک دارد. هرقدر هم این شبکه بخواهد عملکرد خود را تغییر دهد، کاربران به آن اجازه نمیدهند. همین باعث شده است که کاربران جدید چندان با آن ارتباط نمیگیرند. این یکی از چالشهای درونی گودریدز است اما چالشهای فراوانی هم برای کاربر ایرانی وجود دارد. به عنوان مثال، گودریدز برای زبان فارسی بهینهسازی نشده بود و خرید از فروشگاههای آنلاین برای کاربر ایرانی امکانپذیر نبود. جستوجوی معرفی کتاب به زبان فارسی در این شبکه واقعا دشوار بود. در کل استفاده از گودریدز برای کاربر فارسیزبان آسان نیست.
پیادهسازی امکانات گودریدز اولین قدم ما بود. بعد از آن سعی کردیم با توجه به خلأهای آن ویژگیهایی را هم به آن اضافه کنیم. به عنوان مثال، صفحهای برای ناشران در این شبکه وجود ندارد. اما در بهخوان صفحه ناشر و نویسنده داریم.
برای کاربران گودریدز امکان انتقال سابقه فعالیتشان به بهخوان را هم فراهم کردیم. به این صورت که فرد بتواند فایل خاصی را در گودریدز دانلود کرده در بهخوان بارگذاری کند، تا همه سابقهاش را در بهخوان داشته باشد.
ما هنوز تبلیغاتی برای این اپلیکیشن نداشتهایم. مخاطبان خاص ما بلاگرهای کتاب، نویسندگان، ناشران و فروشگاههای اینترنتی کتاب هستند. بسیار آرام در این حوزه پیش میرویم چون چندان فرصت خطا کردن نداریم. به طورکلی کار در حوزه شبکههای اجتماعی در ایران پرریسک است و این موضوع ما را محتاطتر میکند.
جریان درآمدی بهخوان و بیزینسمدل آن را توضیح دهید.
بیزینسمدل خود گودریدز لینکدادن برای خرید بود. حالا ما این مزیت را برای همه فروشگاههای اینترنتی داریم. ناشر یا فروشگاه کتاب فرقی ندارد، همه میتوانند لینک کتابهای خود را داخل بهخوان داشته باشند و جریان درآمدی ما از همینجا شروع میشود. ما 2مدل با ناشران و فروشگاههای اینترنتی کار میکنیم؛ مدل اول کلیکی است و مدل دوم مشارکت در فروش(افیلیت).
مطلب پیشنهادی: راهنمای جامع آمادهسازی طرح تجاری یا طرح کسب و کار
از خدمات اپلیکیشن بهخوان برایمان بگویید. تا کجا مشابه گودریدز است و در چه مواردی تفاوت دارد؟
خدمات اپلیکیشن بهخوان معرفی و مرور کتابها و لینکدادن به کتابفروشیهاست. ناشرها و فروشگاههای کتاب، هرکدام صفحه مجزایی دارند که میتوانند از طریق آن آمارهای دقیق کلیک روی کتابها و میزان مطالعه آنها را مشاهده کنند. در واقع این یک ابزار مطالعه بازار برای این افراد است.
در بهخوان 3قفسه به صورت پیشفرض برای همه کاربران تعریف شده است؛ خواندهام، در حال خواندن و میخواهم بخوانم.
شما میتوانید تاریخچه کامل مطالعه خود را برای کتابهایی که در قفسه «در حال خواندن» هستند، حفظ کنید و دیگران میتوانند روی این پروسه نظر بدهند. این تاریخچه باعث میشود تا حتی اگر مدتی از خواندن کتاب دست کشیدید، بتوانید بهراحتی به آن بازگردید.
هر یادداشتی که برای کتابی نوشته میشود، برای نویسنده کتاب هم ارسال خواهد شد. نویسنده میتواند به صورت مستقیم با خوانندگان در ارتباط باشد، نظراتشان را ببیند و به آنها پاسخ دهد. بهزودی امکان پیامرسانی هم به بهخوان اضافه میشود.
امکان پستگذاری هم در بهخوان وجود دارد ولی نه برای همه کاربران. نویسندهها و بلاگرهای کتاب و کاربرانی که بیش از 100کتاب خوانده و 50 فالوئر و 30 یادداشت دارند، میتوانند در این پلتفرم شروع به پستگذاری کنند.
امکان دیگری که بهزودی اضافه خواهد شد و در گودریدز نیست، باشگاه کتابخوانی است. میتوانید یک باشگاه کتابخوانی بسازید، عضو جذب کنید، نظرسنجی بگذارید، کتابی را با هم بخوانید و از روند خوانش کتاب توسط دیگر اعضا مطلع شوید. نمودارهای پیشرفت خوانش کتاب توسط هر یک از اعضا، برای دیگران قابل مشاهده است.
یکی از امکانهایی که قرار است به بهخوان اضافه شود، این است که هنگام انتخاب هر کتاب بتوانید ببینید که کدام باشگاههای کتابخوانی مشغول مطالعه آن کتاب هستند و با عضویت در این باشگاه، همراه با آنها به مطالعه کتاب بپردازید.
رقبایی در این بازار دارید؟
فیدیبو و طاقچه رقبای ما نیستند و حتی میتوانند همکار بهخوان باشند. بهخوان میتواند به هر فردی که در بازار کتاب مشغول فعالیت است، در بحث فروش کمک کند.
آیا موفق به جذب سرمایهگذار شدهاید؟
من اعتقاد دارم پول هوشمند از پول مهمتر است و استارتاپ خود را در محیط شکل میدهم. سرمایهگذار اولیه بهخوان آقای فیروزان است. این کار حتی مدل شراکتی و بنیانگذاری از سمت ایشان هم دارد ولی جذب سرمایهای که رخ داده، تا به حال معادل راند یک سرمایهگذاری بهشمار میرود.
فکر میکنید چه ارزشی را به جامعه کتابخوان اضافه کردهاید؟
ما چیزی را برای جامعه کتابخوان ایرانی ایجاد کردیم که اساسا پیش از این وجود نداشت و آن امکان ایجاد یک شبکه اجتماعی با محوریت کتابخوانی است.
حالا که بهخوان در ابتدای راه است، از آمار و ارقام فعالیت آن برایمان میگویید؟
تاکنون30هزار امتیاز و یادداشت در بهخوان ثبت شده است. یکمیلیون و 500هزار کتاب در بهخوان داریم. کتابها در بهخوان همنسخه شدهاند؛ یعنی اگر بر فرض شازده کوچولو را سرچ کنید، یک نتیجه برای شما نمایش داده میشود و سپس میتوانید از میان ناشران نسخهای را که مطالعه کردید، انتخاب کنید.
آینده بهخوان را چگونه میبینید؟
آینده بهخوان این است که هرکس ذرهای به حوزه کتاب علاقهمند است، اولین مرجعش در این حوزه بهخوان باشد. قبلا نمونههایی مانند بهخوان راهاندازی شده بودند که شکست خوردند که من دلیل اصلی شکستشان را انتخاب سرمایهگذار نادرست میدانم.
تکتک انسانها برای ما ارزشمند هستند!
حامد حمایتکار مهمترین سرمایه خود را منابع انسانی میداند. در فضای بهخوان هر 50 نفر از کسانی که در تیم فنی مشغول به کار هستند، کارآموز بودهاند. او درباره علت این تصمیم میگوید: «ما فرهنگ جاری در بهخوان را دوست داریم و برایش ارزش قائل هستیم. در این فرهنگ کسی مانع دیگری نیست و همه در پیشرفت به هم کمک میکنند.» فرهنگ کاری و نیروی انسانی چیزی است که اکنون در استارتاپ دیگری با نام آفرینش توسط همین تیم به استارتاپها عرضه میشود. آفرینش همان گروهی است که سایه و بهخوان را ساخت و حالا به صورت سریالی مشغول کارآفرینی است.
ارزش مشترک
حمایتکار میگوید: «تشکیل تیم فنی و نگهداشت آن از چالشهای اصلی استارتاپهاست اما در 13 تا 14 سال تجربه، هرگز در این زمینه چالشی نداشتم. در طول امسال حتی یک نفر هم از تیم فنی ما جدا نشده و این وفاداری را با پول ایجاد نکردیم؛ بلکه ارزشی مشترک، ما را کنار هم قرار داده است.»
میانگین سنی موفقیت 40سال است!
حمایتکار اعتقاد دارد که باور عمومی از تصویر جوان کارآفرین و موفق چندان به واقعیت نزدیک نیست و میانگین سن کسانی که توانستند استارتاپ موفقی داشته باشند 40 سال است: «مشکلی که در ایران داریم این است که چالشهای کسبوکار تمرکز افراد را از هدف دور میکنند. وضعیت اقتصادی ایران قطعا چالشهایی را ایجاد کرده اما فرصت موفقیت هم ایجاد کرده است. راه موفقیت، شناسایی این فرصتهای متفاوت است.»
نسبت به اپلیکیشنهای ایرانی بدبینی وجود دارد!
بنیانگذار بهخوان یکی از چالشهایش را بدبینی موجود نسبت به اپلیکیشنهای ایرانی میداند: «مردم صبری که نسبت به باگهای اپهای خارجی دارند، در مورد باگهای اپهای ایرانی ندارند»؛ به همین دلیل همه کانالهای ارتباطی و مشکلات فنی مستقیما توسط خود او پیگیری میشوند. تکتک کاربران و افراد تیم بهخوان برای من بسیار ارزشمند هستند؛ تا جایی که حتی برای یک کاربر نسخهای خاص ارائه کردهایم تا زمانی که بتوانیم مشکل خاص این کاربر را حل کنیم.
تبلیغاتمان سینه به سینه بود
حمایتکار گستردگی استفاده از اپلیکیشن بهخوان را از همان روزهای آغازین مدیون نیروهای انسانی خود میداند. او میگوید: «تبلیغاتی در این حوزه نداشتیم. تیمی اجرایی که در اینجا هستند، همگی شبکه خود را دارند. ما از شبکه خود در گودریدز هم استفاده کردیم. نویسندگان زیادی هم به ما اضافه شدند. روش ما فعلا تبلیغ سینه به سینه بوده است. صرفا در نمایشگاه کتاب حضوری توانستیم محصول خود را ارائه کنیم و علاوه بر این، در شهر کتاب مرکزی هم ارائه چندروزهای داشتیم. رمز موفقیت این است که افراد کلیدی حوزه کتاب ایران در بهخوان حضور دارند و این موضوع سرعت جذب کاربر را بهتر جلو برد.»