این درخت من نیست!

سرمقاله 183 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

0

تدکس امید مشهد برای من آموخته بزرگی به همراه داشت. سال گذشته برای سخنرانی به تدکس امید دعوت شدم. پیش از من دکتر شیری مبحث جالبی ارائه کرد. تصویری از آدم های متعدد که از درخت موفقیت بالا می رفتند. بالای درخت دو نفر یکی خوشحال و‌دیگری غمگین سر در گریبان داشت. سوال این بود چرا فردی که در زندگیش موفق شده و به بالاترین خواسته اش یعنی رسیدن به نقطه انتهایی درخت موفقیت گام بگذارد، همچنان غمگین است. به تعبیر ایشان یا درختش را اشتباه آمده یا با این سوال بزرگ مواجه شده است « آیا ارزشش را داشت؟» این جمله در مسیر موفقیت جالب و قابل تامل است اما وقتی به بالای درخت موفقیت برسی و آنجا با این پرسش مواجه شوی دیگر جالب نیست چه ویرانگر است. حتی با فرض اینکه در این مسیر حقی از کسی ذایل نشده باشد. آیا ارزشش را داشت که بخشی از عمرم بهترین سال های زندگی ام را پای این کار و‌این تصمیم گذاشتم؟
آیا ارزش این را داشت که نابترین و تکرار ناپذیرترین لحظات زندگی ام را برای رسیدن به اینجا از دست دادم. دوری یا ندیدن خانواده، دوستان و متوجه نشدن قد کشیدن بچه ها و… حسرت های بسیار دیگر مثل سفر، استراحت، تفریح …
به زندگی خودم که نگاه می کنم بعنوان یک تجربه قابل اشتراک گذاری. گاه درخت موفقیتی را بالا رفته ام در همان ابتدا یا کمی بالاتر متوجه شده ام این درخت موفقیت من نیست و اشتباهی در حال بالا رفتن از آن هستم. برای تصمیم گیری با دو چالش مواجه بودم. وقتی به بالا نگاه می کردم می دیدم که چیزی تا رسیدن به آن بالا نمانده به خودم می گفتم ادامه بده اما وقتی به پایین نگاه می کردم به وضوح می دیدم تا اینجا هم اشتباه کرده ام که بالا آمده ام.
در نهایت باید تصمیم می گرفتم یا به شکل احمقانه ای بالا می رفتم یا با شجاعت درخت را پایین می آمدم پایین آمدنی سخت و دردناک مثل ۲۱ سال کارمند دولت بودن.
یک روز به این نتیجه رسیدم ۲۱ سال اشتباهی این درخت را بالا رفته ام. پایین آمدن از درختی که ۲۱ سال در حال بالا رفتن از آن هستی سخت و دردناک است اما می دانستم بالا رفتن از درخت موفقیت و عدم رضایت دردناک تر و فاجعه آمیر تر است.
بزرگترین خیانت هر فرد به خودش سرپوش گذاشتن براین موضوع و عدم پذیرش این اشتباه است. در این بین رفتار خانواده، دوستان و جامعه تیز بسیار تاثیر گذار و سرنوشت ساز است.
اگر پذیرش اشتباه همراه باشد با اتهام زنی، شماتت و بی ابرو کردن افراد« شنیدی فلانی بعد این همه سال چیکار کرده» « عجب آدم بی عرضه و نادانی این …» برخوردهای اینچنینی باعث می شود ریسک پذیرش اشتباه بالا برود و ما بازهم بالا و بالاتر برویم این بالا رفتن حضیض ترین مکان زندگی ماست.
حرف آخر: هر جایی که احساس کردیم خوشحال نیستیم یا جایی قرار داریم که نباید باشیم با کسانی همدم و همراه و هم سفره شدیم که نباید می شدیم و رسیدن به اینجا ارزش این همه سختی و‌مرارت را نداشت و احساس خوب و خوشایندی نداریم. بدانید درخت موفیقتتان را اشتباه بالا رفته اید و باید با شهامت مسیر رفته را به سرعت بازگشته و دوباره دنبال درختتان بگردید.
فقط یادتان باشد مثل بازی مار پله جایی پایین می آیید که تجربه زیسته تان، شهامت و‌حریتتان باعث می شود دو قدم جلوتر نردبانی شما را به بالاتر از درخت قبلی برساند. پذیرش اشتباهات به معنای شکست و سقوط نیست. تو بالاتر می روی به شرطی که به خودت دروغ نگویی.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.