صداهای غمگین اکوسیستم!

سرمقاله 89 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

0

اکوسیستم استارتاپی مثل طبیعت چند فصل دارد؛ اکوسیستم بدون فصل یا چرخه خروج استارتاپ‌های ناموفق معنی ندارد. پس اگر بلند یا یواشکی شنیدید فلان استارتاپ یا استارتاپ‌های متعددی  فِیل شده‌اند، شوک نشوید

حکایت شروع و پایان استارتاپ‌ها حکایت عروسی و طلاق است؛ عروسی که در کار باشد، سرو‌صدا می‌شود. سلفی‌های  پر از خوشبختی ماه عسل و بعد هم سفر‌های متعدد عشقولانه و اگر ‌بچه‌ای  هم در راه باشد، دادار دودور بارداری و قدم نورسیده مبارک…

اما وقتی طلاق اتفاق می‌افتد، همه چیز در سکوت برگزار می‌شود. بعد از مدت‌ها از گوشه و کنار یواشکی می‌شنوید «به کسی نگی‌ها، طلاق گرفتن» یا اگر آقازاده کسب‌و‌کاری راه می‌اندازد، همه فامیل را به خط می‌کنند که فرزند ما این بیزینس را راه‌انداخته و فرزند گرانمایه هم در جمع‌ها از موفقیت‌هایش می‌گوید.

اما وقتی شکست می‌خورد، همه چیز یواشکی جمع‌و‌جور می‌شود و این حکایت اکوسیستم استارتاپی ماست. وقتی شروع می‌کنیم، وقتی موفق می‌شویم، وقتی رشد می‌کنیم و پول به طرز وحشتناکی به بیزینس‌مان سرازیر می‌شود، ‌وقتی جذب سرمایه  داخلی و خارجی می‌کنیم، ما هستیم وسرو‌صدای زیاد و تعریف موفقیت‌ها و گرفتن سلفی با سرمایه‌گذاران حرفه‌ای‌مان!

اما همین‌که شکست می‌خوریم، نتیجه‌اش این است یا سکوت محض یا فریاد توییتری من اشتباه نکردم. فلانی و فلانی هم‌تیمی‌هایم اشتباه‌کردند، رقیب نامردی کرد یا اینکه همه تقصیرها گردن سرمایه‌گذار … است.

در طول این سال‌ها استارتاپ‌های زیادی وارد چرخه‌های شتاب‌دهی یا فضاهای اشتراکی شدند، عده‌ای قبل از ورود ریزش کردند، عده‌ای در میانه و در نهایت استارتاپ‌های محدودی موفق به جذب سرمایه از وی‌سی‌ها  و شتاب‌دهنده‌ها شدند. البته بخش قابل توجهی از استارتاپ‌ها خارج از این روندها ریزش کردند یا ادامه حیات دادند.

باید بپذیریم اگر‌چه جذب سرمایه از شتاب‌دهنده یا وی‌سی یا ادامه حیات با سرمایه خانوادگی یا فرشتگان کسب‌و‌کارها  بخشی از موفقیت یک استارتاپ است اما جذب سرمایه نه درآمد محسوب می‌شود و نه تضمینی برای موفقیت یک استارتاپ است. هر سرمایه‌گذاری فرصتی است برای موفقیت سرمایه‌پذیر و سرمایه‌گذار‌.

در این دوسال شاهد اشک‌ها و لبخندهای تیم‌های متعددی بودیم که از شتاب‌دهنده‌ها‌، انجل‌ها  و وی‌سی‌ها جذب سرمایه داشتند و ورودشان به پرتفولیو‌ها را نشانه بزرگی و موفقیتشان قلمداد کردند. به این مناسبت فرخنده شیرینی و سورها داده شد. حتی در حد میهمانی در کافه‌ای در خیابان انقلاب.

در این خوش‌نشینی‌ها با افتخار از جذب سرمایه از فلان وی‌سی یا فرد یا شتاب‌دهنده گفتند و شنیدیم و عده‌ای در حالی که لبخند به لب داشتند، در دلشان حسرت می‌خوردند «یعنی می‌شه منم یک روز مثل اینا موفق بشم و جذب سرمایه کنم». در این چند سال ما عادت کرده‌ایم به این میهمانی و سورهای کوچک و بزرگ و تبریک برای موفقیت‌ها.

نگاه کنید به تاریخ پیدایش آواتک سال ۱۳۹۲‌، دیموند ۱۳۹۳، فینوا ۱۳۹۴ یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری‌، صندوق توسعه تکنولوژی ایران ۱۳۸۵‌، سرآوا ۱۳۹۱، شناسا ۱۳۹۱٫ اگر چرخه عمر استارتاپ‌ها را ۱۸ ماه یا ۳۶ ماه در نظر بگیریم، الان دیگر وقت شنیدن صداهای غمگین از اکوسیستم استارتاپی ایران است؛

صداهایی که باید از شکست‌هایشان بگویند. شما چیزی می‌شنوید؟ فقط صداها و آمارهای موفقیت شنیده می‌شود. حکایت، همان حکایت طلاق و شکست یواشکی آقازاده است.

اکوسیستم استارتاپی مثل طبیعت چند فصل دارد؛ اکوسیستم بدون فصل یا چرخه خروج استارتاپ‌های ناموفق معنی ندارد. پس اگر بلند یا یواشکی شنیدید فلان استارتاپ یا استارتاپ‌های متعددی  فِیل شده‌اند، شوک نشوید.

طبیعی است. البته در این سال‌ها استارتاپ‌های متعددی فِیل شدند اما بیشتر منظور من از استارتاپ‌هایی است که جذب سرمایه مناسبی هم کردند و در دیدگاه‌مان موفق هستند. اما امروز واقعیت‌های بیزینس می‌گوید آنها در مرحله رشد جامانده و موفق نشدند.

فِیل‌شدن استارتاپ یعنی‌ عدم توانایی پرداخت بدهی برخی مشتریان، یعنی  دیر یا زود‌شدن پرداخت‌ها یا عدم پرداخت حقوق، سنوات، عیدی و… یعنی بیکار‌شدن بخشی از نیروهای اکوسیستم  و… نتیجه‌اش می‌شود اعتراض‌های توییتری و پانوشت توییتری که همه‌اش تقصیر فلان شتاب‌دهنده، فلان شخص سرمایه‌گذار، فلان وی‌سی‌، فلان انجل، فلان شخص در تیم‌ام، اصلا مقصر بازار، اینماد، ‌فیلترینگ، دولت خودمان، ترامپ و… است.

در نهایت می‌شنویم که همه عالم و آدم مقصر هستند اما هرگز نمی‌شنویم که یک نفر بیاید بگوید من جذب سرمایه کردم ولی نتوانستم کی‌پی‌آی را بزنم و به‌خاطر نداشتن پشتکار، برنامه، به‌خاطر تصمیم‌های غلط خودم‌، اشتباهاتم و… شکست خوردم. راحت‌ترین حرف «کار کار ….»

تا زمانی که فرهنگ من اشتباه کردم، من نمی‌دانم، من معذرت می‌خواهم در فرزندان ما، در تیم ما و در شخص خود ما و من نویسنده نهادینه نشود، پاشنه در برهمین منوال خواهد چرخید. فاجعه زمانی اتفاق می‌افتد که  به دلیل پنهان‌کردن دلایل و عدم پذیرش شکست‌هایمان، تجربه شکست را به نسل‌های دوم یا سوم استارتاپ‌ها منتقل نکنیم. با این کار اکوسیستم متوهمی می‌سازیم که همه باید در آن برنده باشند و اگر برنده نشدند، دلیل این عدم موفقیت هرکسی می‌تواند باشد الا بنیانگذاران استارتاپ‌ها.

اگر پذیرفته‌ایم استارتاپی موفق می‌شود، عامل موفقیت  بنیانگذار یا بنیانگذاران آن هستند. باید بپذیریم در روز شکست هم آنها مقصر هستند. اگر ‌جذب سرمایه موفقیت است و سرمایه‌گذار در روز امضای قرار‌داد مایه غرور ماست، در روز ناکامی هم باید شکست را با سری بالا بپذیریم و همه تقصیرها را به گردن سرمایه‌گذار یا این و آن نیندازیم.

حرف آخر:

زمان شروع به کار وی‌سی‌ها و شتاب‌دهنده‌ها نشان می‌دهد باید در انتظار فِیل‌های متعدد باشیم.این فِیل‌ها طبیعی است و نباید خللی در اراده ما برای نیل به موفقیت به‌وجود بیاید. دعوت می‌کنیم، به سهم خودم درخواست می‌کنم از کسانی که شکست خواهند خورد یا شکست خورده‌اند و به اصطلاح صدایش را در‌نمی‌آورند، نه‌تنها به خاطرخودشان، به خاطر نسل جوان بعد از خودشان  زبان به سخن بگشایند و از تجربه شکست هم بگویند.

از کسانی که یک‌سره دیگران را هم‌تیمی یا سرمایه‌گذاران را عامل شکست خود می‌دانند، پرسش‌گرانه بخواهیم کی‌پی‌ای بیزینس فِیل‌شده‌شان را منتشر کنند تا یک تجربه ملموس به دست بیاید ‌و بدانیم در این مورد خاص چه عاملی باعث شکست شده است. عمل‌نکردن سرمایه‌گذار به تعهداتش، تبانی تیم، اینماد، فیلترینگ یا عدم توانایی بنیانگذار در زدن کی‌پی‌ای. در این انتقال تجربه خواهیم فهمید ودرس خواهیم گرفت و آنگاه همه با هم موفق خواهیم شد. یادمان باشد پاییز پادشاه فصل‌هاست.

 

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.