لیز ادی و آلیسا رودرمن در کنار هم استارتاپ لنترن را بنیان گذاشتند و بعد از شروع کار متوجه شدند که ارتباطشان با هم چقدر عمیق است. رودرمن میگوید وقتی که این کار را شروع کردند لیز تنها کسی بود که او به لحاظ حقوقی و قانونی به او متعهد بود.
ارتباط میان دو همبنیانگذار شاید مهمترین موضوع در هر استارتاپ باشد. قبل اینکه 2نفر بخواهند در کنار هم استارتاپی را تاسیس کنند، باید سوالات زیادی از خود بپرسند و به آنها پاسخ دهند. اینکه واقعا کسی بخواهد با فردی دیگر کار کند یا نه، برایش مسئله مهمی است. این مسئلهای است که هرکدام از ما باید فارغ از بزرگی یا کوچکی استارتاپی که برایش کار میکنیم، از خودمان بپرسیم.
قبل از اینکه متعهد به شراکت شویم، چه باید بپرسیم؟
آنچه در ذیل میخوانید فهرستی از سوالاتی است که لیز از خودش پرسیده است:
آیا با چشمانداز کلی و ارزشهای اساسی کسبوکاری که میخواهی در آن مشارکت کنی موافقی؟
آیا شکل روابطی که برقرار میکنی برای این کار مناسب است؟
آیا برای دادن خبرهای خوب و بد یا صحبتکردن دربارهشان آمادهای؟
آیا با شریک خود ایدههای مشابهی درباره اینکه استارتاپ باید چطور اداره شود داری؟
آیا هر دوی شما برای شروعکردن یک استارتاپ ناشناخته آماده هستید؟ میدانید فراز و نشیبهایش چیست؟
آیا میتوانید مشوق هم باشید؟ آیا درباره آینده استارتاپ و شریک خود مثبتاندیش هستید؟
فهرستی که رودرمن آماده کرده بود هم تقریبا مشابه همین فهرست بود به غیر از دو مورد اضافی: آیا میتوانی مخالفت خودت را ابراز کنی؟ یک نکته کلیدی وجود دارد و آن هم اینکه وقتی مخالف چیزی هستیم، همیشه باید به نکته مثبت ماجرا فکر کنیم. باید بتوانیم درباره مخالفت خود با حفظ احترام و بدون گرفتن حالت تدافعی بحث و گفتوگو کنیم و در نهایت سعی کنیم هر دو به موضعی مشترک برسیم. سوال بعدی اینکه آیا از شریکت خوشت میآید؟ این یک سوال ساده اما خیلی مهم است چون قرار است شما ساعتها وقتتان را با شریکتان بگذرانید.
آنشو پراساد، مدیرعامل پلتفرم حملونقل Leaf Logistics هم چنین لیستی را تهیه کرده بود:
قرار است چطور تصمیمگیری کنیم؟ در واقع چه کسی قرار است حرف آخر را بزند؟
چه نوع تصمیماتی نیاز به اجماع دارند؟
در طول زمان انتظارات ما از طرف مقابل در خصوص نقشی که ایفا میکنیم چه خواهد بود؟
کتی کارنوت، از شرکای گروه بازاریابی کینگاستون معتقد است این اهداف درازمدت اهمیت دارند و باید از همان اوایل شراکت به آنها فکر کرد. مثل سوال اساسی نظیر: اصلا ما چرا داریم این کار را شروع میکنیم؟ آیا دلیلش پول است؟ یا سبک زندگی یا ترکیبی از هر دو؟ شما باید در شروع کار کاملا با هم همسو باشید. اما در مرحله بعد باید کمی عمیقشده و به سناریوهای دیگری هم فکر کنید. شما هیچ وقت نمیتوانید همه چیز را پیشبینی کنید اما اگر کمی بیشتر وقت بگذارید و با هم تبادل افکار داشته باشید، قادر خواهید بود تفاوتهای تقریبی سناریوهای مختلف را پیشبینی کنید و پیشتر تصمیم بگیرد که چطور میخواهید به آنها پاسخ دهید.
مورد همبنیانگذاری که دانش فنی دارد
هر کارآفرینی که میخواهد وارد کار شبکهسازی شود، این سوال مطرح است که آیا به همبنیانگذاری نیاز دارد که از مسائل فنی و تکنولوژی سردربیاورد؟
پاسخ به این سوال متفاوت است. چیا لین سیمونز، مدیرعامل و همبنیانگذار LookyLoo یک پلتفرم مبتنی بر هوش مصنوعی برای خرید و فروش است، معتقد است که این انتخاب به نوع شرکت بستگی دارد. سیمونز که خودش تجربه سرمایهگذاری روی استارتاپها را نیز دارد، میگوید کمتر شرکتی پیدا میشود که به تخصص فنی نیازی نداشته باشد. همبنیانگذارهایی که اطلاعات فنی ندارند، اغلب کسانی هستند که سرمایه میآورند. همبنیانگذاری که دانش فنی دارید نیز وظیفهاش این است که توسعه استارتاپ به جلو هدایت کند. سیمونز میگوید خودش ترجیح میدهد در استارتاپی سرمایهگذاری کند که مدام رو به جلو حرکت میکنند و در استارتاپهایی که 2 بنیانگذار دارند، این کار راحتتر انجام میشود. البته معنایش این نیست که استارتاپهای دیگر نمیتوانند موفق باشند اما باید پذیرفت که استارتاپهایی که بنیانگذاری فنی ندارند، با خطرات بیشتری مواجه خواهند شد.
چطور ارتباط برقرار کنیم
همبنیانگذارها باید روزها چند بار از هم خبر بگیرند حالا یا از طریق زوم یا از طریق تماس تلفنی. کارنوت میگوید تفکر استراتژیک و اتحادی که 2 همبنیانگذار باید داشته باشند، نیازمند این است که طرفین مدتی از روز را با هم وقت بگذارند و با نحوه اندیشیدنشان به هم نزدیک شوند.