سبک زندگی استارتاپی: با چشمانتان قفل را باز کنید

0

چشم‌های ما، خیلی زود به دادمان می‌رسند. از همان سال‌های ابتدای زندگی، ما را به جزئیات رفتاری دیگران خیره می‌کنند تا رفتار آنها و شرایطی که در آن قرار گرفته‌ایم را بهتر درک کنیم و موقعیت بهتری را در همین شرایط، برای خودمان دست و پا کنیم.

کودک سه‌ساله، بدون آنکه توان بیان درست احساساتش را داشته باشد، با چشم‌هایش جزئیات رفتاری دیگران را بررسی می‌کند. او در‌هم‌رفتگی چهره را خوب می‌بیند. خنده را خوب درک می‌کند و می‌داند در چه شرایطی، بوی نزدیک‌شدن خطر می‌آید. چشم‌هایش به او می‌گویند والدینش در چه لحظه‌ای خسته یا بی‌حوصله هستند و چه زمانی بدون آنکه صدای دعوایشان به گوش برسد، با هم میانه‌ای ندارند.

اما چرا وقتی همین کودک، سال‌ها را پشت سر می‌گذارد، به مایی تبدیل می‌شود که مدام در ارتباطاتمان شکست می‌خوریم و به‌خاطر ارزیابی نادرست موقعیت، درگیر کلافی از سوء‌تفاهم‌ها می‌شویم؟ مایی که با این توانایی ذاتی به دنیا می‌آییم، چرا بعد از چند سال، مهارت خوب دیدن را از دست می‌دهیم؟

شاید در گذر این سال‌ها، توان ما برای درست نگاه‌کردن به دیگران کمتر شده و به جای آن، ترجیح می‌دهیم مدام با آنچه که در مغز و احساسات خودمان جریان دارد، درگیر باشیم. حالا انگار ترجیح می‌دهیم خودمان را ببینیم و راهی برای بیان بهتر احساسات، عواطف و تمایلاتمان پیدا کنیم؛ شاید فراموش کرده‌ایم که گاهی درست دیدن، از درست بیان کردن اهمیت بیشتری دارد.

وقتی ما رفتار پرخاشگرانه شریک زندگی‌مان را درست ببینیم، درک خواهیم کرد که پشت تک‌تک آواهای آکنده از خشمی که از گلویش بیرون می‌زند، چه چیزی پنهان شده. ما اگر درست نگاه کنیم و کنش‌ها و واکنش‌ها را درست تحلیل کنیم، خواهیم فهمید که دقیقا در چه موقعیتی قرار گرفته‌ایم و پس از آن، نیازمند بهره‌گیری از احساسات و عواطفمان برای پاسخ‌دادن به محرک‌های مشاهده شده خواهیم شد.

برگشتن به چند سال قبل و احیای مهارت خوب دیدن، کار سختی نیست. حالا که فهمیدیم ماجرا از چه قرار است، بهتر است یک دوربین خیالی را همیشه همراهمان داشته باشیم و قبل از نشان‌دادن واکنش و درگیر‌شدن با سوءتعبیرها، ابتدا فرد مقابلمان را از دریچه همین دوربین، بررسی کنیم. شاید بهتر باشد از دنیای به‌شدت شخصی و انفرادی‌شده فعلی‌مان بیرون بیاییم و باورکنیم که هیچ حس، فکر و رفتاری از ما، بدون پیوند خوردن با حس و فکر و رفتار دیگران معنا پیدا نمی‌کند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.