خیلی اوقات در میان استارتاپها تعریف و تصویر درستی نسبت به تجربه کاربری و طراح آن وجود ندارد. به همین دلیل هم، پیش میآید که از یک طراح گرافیک برای خلق طراحی کاربری محصول خود استفاده میکنند که اشتباه بزرگی است. اما با کمی دقت درباره تعریف دقیق تجربه کاربری، مالکان و مدیران محصول با دید بهتری میتوانند توقعات خود از یک طراح رابط کاربری را بیان کنند.
طراحی تجربه کاربری (UX) چیست؟
طراحی تجربه کاربری (UX)، طراحی فرآیند تیمها برای ایجاد محصولاتی است که تجربیات معنیدار و مرتبط را به کاربران ارائه میدهد.
این تعریف، طراحی کل فرآیند به دستآوردن و ادغام محصول، از جمله نام تجاری، طراحی، قابلیت استفاده و عملکرد را شامل میشود.
کاری که طراحان UX انجام میدهند فراتر از طراحیUI است
«طراحی تجربه کاربر» اغلب با عباراتی مانند «طراحی رابط کاربر» و «قابلیت استفاده» اشتباه گرفته میشود. درست است که قابلیت استفاده و طراحی رابط کاربر (UI) از جنبههای مهم طراحیUX است، اما از زیرمجموعههای آن به حساب میآید؛ طراحیUX مجموعه وسیعی از حوزههای دیگر را نیز پوشش میدهد. یک طراح UX به کل فرآیند به دستآوردن و ادغام یک محصول، از جمله نام تجاری، طراحی، قابلیت استفاده و عملکرد مربوط میشود. این داستانی است که پیش از اینکه دستگاه حتی به دست کاربر برسد، آغاز میشود.
«هیچ محصولی صرفا جزیره نیست. یک محصول چیزی فراتر از خود محصول است؛ بلکه یک تجربه منسجم و یکپارچه است. به تمام مراحل یک محصول یا خدمات فکر کنید؛ از اهداف اولیه گرفته تا بازتابهای نهایی، از اولین استفاده برای کمک، خدمات و نگهداری. کاری کنید که همه آنها یکپارچه با هم کار کنند.»
دون نورمن ، مخترع اصطلاح «تجربه کاربر»
محصولاتی که تجربه کاربری بسیار خوبی را ارائه میدهند (به عنوان مثال آیفون) نهتنها با توجه به مصرف یا استفاده از محصول، بلکه با کل فرآیند به دستآوردن، تملک و حتی عیبیابی آن طراحی میشوند. به همین ترتیب، طراحان UX فقط در ایجاد محصولاتی قابل استفاده تمرکز نمیکنند؛ بلکه روی جنبههای دیگر تجربه کاربر مانند لذت، کارایی و سرگرمی نیز تمرکز میکنند. در نتیجه، هیچ تعریف واحدی از یک تجربه کاربری خوب وجود ندارد. درعوض، یک تجربه کاربری خوب تجربهای است که نیازهای کاربر خاصی را در زمینه خاصی برآورده کند که از محصول میخواهد.
طراحان UX به این سوالات میپردازند: «چرا»، «چه چیزی» و «چگونه از محصول استفاده میشود»
به عنوان یک طراح UX، شما باید چرا، چه چیزی و چگونگی محصول را در نظر بگیرید. «چرا» انگیزههای کاربران برای پذیرش یک محصول را پوشش میدهد؛ خواه مربوط به کاری باشد که میخواهند با آن انجام دهند یا به ارزشها و دیدگاههایی که کاربران را با داشتن و استفاده از محصول مرتبط میکنند. «چه چیزی» به کارهایی اشاره دارد که مردم میتوانند با یک محصول انجام دهند (یا همان عملکرد آن). «چگونگی» به طراحی قابلیتها به روشی در دسترس و دلپذیر مربوط میشود. طراحان UX برای خلق محصولی که کاربران بتوانند با آن تجربیات معناداری ایجاد کنند، با چرا آغاز میکنند، سپس به سراغ چه چیزی و چگونگی محصول میروند. در طراحی نرمافزار، باید اطمینان حاصل کنید که «ماده» محصول از طریق دستگاه موجود ارائه میشود و یک تجربه روان را ارائه میدهد.
طراحیUX کاربرمحور است
از آنجایی که طراحی UX کل سفر کاربر را دربرمیگیرد، پس حوزهای چندرشتهای به حساب میآید؛ طراحانUX از زمینههای مختلفی مانند طراحی بصری، برنامهنویسی، روانشناسی و طراحی تعاملی وارد این حوزه شدهاند. طراحی برای کاربران انسانی نیز به آن معنی است که شما باید در زمینه دسترسی و محدودیتهای جسمی بسیاری از کاربران بالقوه خود، مانند خواندن متن کوتاه، با دامنه بیشتری کار کنید. وظایف معمول یک طراح UX، متفاوت است اما اغلب تحقیقات کاربر، ایجاد پرسونا، طراحی چارچوبها و نمونههای اولیه تعاملی و همچنین آزمایش طرحها را شامل میشود.
این وظایف میتواند از یک سازمان به سازمان دیگر بسیار متفاوت باشد، اما همه سازمانها همواره از طراحان میخواهند که طرفدار کاربران باشند و نیازهای آنها را در مرکز تمام تلاشهای طراحی و توسعه قرار دهند. به همین دلیل است که اکثر طراحان UX به نوعی در فرآیند خلق، کاربرمحور کار کرده و تلاش خود را برای آگاهی بیشتر ادامه میدهند تا زمانی که همه مسائل مربوط و نیازهای کاربر را به صورت بهینه برطرف کنند.
طراحی کاربرمحور، فرایندی تکرارشونده است که طی آن، درک درستی از کاربران و زمینه آنها پیدا میکنید که نقطه شروع طراحی و توسعه در نظر گرفته میشود.