چگونه استارتاپ‌های فین تک را ارزش‌گذاری کنیم

پس از آمریکا، هند و انگلیس سهم زیادی در توسعه فین تک داشته‌اند‌

0

فین تک در جهان معاصر یکی از فناوری‌های تاثیرگذار به حساب می‌آید، زیرا این فناوری زندگی روزمره انسان‌ها را دگرگون کرده است. این روزها مردم دنیا را با استفاده از تکنولوژی‌ها جور دیگری می‌بینند و کارآفرینان تمایل دارند در فناوری‌های نو سرمایه‌گذاری کنند. در میان این فناوری‌های نو، فین تک بیش از دیگر صنایع برنامه‌های زندگی‌ ما را تحت تاثیر قرار داده زیرا فین تک با مسائل مالی سر و کار دارد. در این مقاله می‌خواهیم با دنیای فین تک و ارزش‌گذاری شرکت‌های فین تک آشنا شویم.

شرکت‌های فین تک تعریف ساده‌ای دارند؛ این شرکت‌ها در بخش خدمات مالی فعالیت می‌کنند و از قدرت فناوری برای ساده‌سازی، ‌اتوماسیون و بهبود ارائه خدمات مالی به مشتریان بهره می‌برند. اما شرکت‌های فین تک حوزه کوچکی ندارند. نمی‌توانیم به‌سادگی درباره استارتاپ‌های فین تک صحبت کنیم و آنها را شرکت‌هایی در بخش مالی بنامیم. این شرکت‌ها می‌توانند فعالیت‌های گسترده‌ای ‌انجام دهند. به عنوان مثال، بیشترین سهم فین تک مربوط به ارائه خدمات می‌شود. استارتاپ‌های فین تک به زیر‌بخش‌های مختلفی از جمله پرداخت، مدیریت سرمایه‌گذاری، جمع‌آوری وام، بیمه، حواله‌های مرزی و مسائلی از این دست تقسیم می‌شود. در چند سطر قبل گفتیم که فین تک یکی از محبوب‌ترین کلمه‌ها در دنیای امروز است، چون زندگی مردم را دچار تحول کرده اما فین تک فقط برای مردم جذابیت ندارد؛ شرکت‌ها نیز به انجام خدمات فین تک علاقه‌مندند. با یک نگاه به میزان شرکت‌هایی که در سال‌هاي ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ تاسیس شده‌اند، متوجه می‌شویم که بنیانگذاران استارتاپی علاقه زیادی برای ورود به این حوزه دارند. در بررسی‌های انجام‌شده در خصوص میزان فراوانی استارتاپ‌های فین تک، معلوم شد که ایالات متحده فعال‌ترین کشور حوزه فین تک است. پس از آمریکا، هند و انگلیس سهم زیادی در توسعه فین تک داشته‌اند.
می‌دانیم که فین تک و انجام امور مالی از اهمیت زیادی برخوردار هستند، اما چیزی که کنجکاوی ما را برمی‌انگیزاند، این است که چطور باید استارتاپ‌های فین تک را ارزش‌گذاری کرد. استارتاپ‌های فین تک زیرشاخه‌های متنوعی دارند و ارزش‌گذاری براساس زیرشاخه‌های فین تک عاقلانه به نظر نمی‌رسد، اما واقعا چه چیزی باعث می‌شود که این استارتاپ‌ها در مدت کوتاهی به ارزیابی بالایی برسند؟ آیا ارزیابی شرکت‌های فین تک واقعی هستند یا تخیلی؟
برای روشن‌شدن این موضوع باید برخی از مدل‌های سنتی ارزیابی را که معمولا هنگام ارزیابی شرکت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند‌، بررسی کنیم.
جریان نقدی با تخفیف (DCF): مدل سنتی که پول نقد را با میانگین هزینه سرمایه تخفیف می‌دهد تا به ارزش فعلی سهام برسد.
چندین درآمد یا ارزش کتاب: چنین مدل‌هایی برای رسیدن به ارزش شرکت از چندین برابر درآمد یا کتاب استفاده می‌کنند.
هزینه تعویض: اگر مشاغل ایجاد‌شده دارایی‌هایی دارد که جایگزینی‌شان دشوار است یا برای ساخت‌و‌ساز زمان و هزینه لازم دارد، می‌توانید از ارزش جایگزینی دارایی‌های زیرین به عنوان معیار ارزیابی شرکت استفاده کنید.
نسبت قیمت به درآمد (PE) قابل مقایسه: چند برابر درآمد آینده در هر سهم (EPS) یکی دیگر از روش‌های متداول ارزیابی شرکت‌ها‌ست.
ارزش استراتژیک/ رقابتی: یک شرکت ممکن است یک رقیب دیگر را پیشنهاد دهد که به طور بالقوه می‌تواند تهدیدی برای وجود خود باشد (یعنی تصاحب فیس‌بوک از واتس‌اپ) و مدل کسب‌و‌کار خود را در معرض خطر قرار دهد.
با بررسی این مدل‌های ارزش‌گذاری می‌توانیم به برخی حقایق درباره چگونگی ارزش‌گذاری شرکت‌های فین تک دست‌ پیدا کنیم. هنگامی که به محصول فعلی استارتاپ‌های فین تک نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم به دلیل وجود جریان‌های نقدی کاملا غیرقابل پیش‌بینی یا حتی منفی، تغییر سریع مدل‌های تجاری و در اکثر موارد دارایی‌های فیزیکی ناچیز، به‌کار‌بردن همه اصول دشوار است. به همین دلیل در ادامه بحث به طور خاص ارزیابی شرکت‌های فین تک را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

ارزیابی شرکت‌های بخش مالی: رویکردهای سنتی

بیایید خاص‌تر باشیم و به ارزیابی شرکت‌های بخش مالی بپردازیم. ما می‌توانیم به‌طور گسترده صنعت مالی را به بخش‌های مختلفی مثل بانک‌ها، صندوق‌هاي سرمایه‌گذاری مشترک، شرکت‌های بیمه و شرکت‌های مدیریت ثروت تقسیم کنیم. هرکدام از این بخش‌ها دارای تفاوت‌های ظریفی با یکدیگر هستند که در ادامه درباره‌شان صحبت می‌کنیم.

بانک‌ها

بانک‌های جهانی مدرن معمولا تجمیع بانکداری تجاری، سرمایه‌گذاری بانکی، مدیریت ثروت و خدمات مشاوره‌ای هستند. با تمرکز بر«بانک سنتی»، یک بانک تجاری معمولی می‌تواند به پارامترهایی مانند حاشیه سود خالص، بازده دارایی‌ها و EPS قابل مقایسه باشد. ۲ پارامتر اول میزان کارایی بانک و میزان استقرار کارآمد سرمایه را اندازه‌گیری می‌کنند، در حالی که مورد بعدی با در نظر گرفتن ساختار سرمایه و رشد مورد انتظار سود‌، بازده‌هایی را اندازه‌گیری می‌کند که به سهامداران تعلق دارند. این رویکردها در درجه اول مدل تجاری یک بانک را در نظر می‌گیرد که اساسا با افزایش نرخ سپرده و وام، همچنین مدیریت پیش‌فرض و حفظ ساختار سرمایه کارآمد پیش می‌رود.

صندوق سرمایه‌گذاری مشترک

شرکت‌های مدیریت دارایی (AMC) معمولا به عنوان درصدی از AUM ارزیابی می‌شوند که توانایی AMC در تولید جریان نقدی را بر اساس کل وجوهی که تحت مدیریت خود دارد، اندازه‌گیری می‌کند. این ارزیابی می‌تواند براساس تقسیم دارایی اساسی سهام در برابر درآمد ثابت، ساختار هزینه و مواردی از این دست متفاوت باشد.

شرکت‌های بیمه

یک شرکت بیمه معمولا با پارامترهای رایج مانند بازده سهام عددی سنجیده می‌شود. یک جانشین خوب برای شرکت‌های با‌ارزش در بازارهای عمومی قیمت به ارزش کتاب است که نشان‌دهنده ارزیابی نسبی شرکت‌ها در بازارها خواهد بود. به طور خاص، برخی از عوامل مرتبط برای ارزش‌گذاری شرکت‌های بیمه مربوط به رشد حق بیمه در بازار و درآمد سرمایه‌گذاری می‌شود.

شرکت‌های مدیریت ثروت

به نظر می‌رسد شرکت‌های WM شبیه AMC ها هستند و ارزیابی آنها با نرخ‌های AUM، درآمد و هزینه‌ها در ارتباط است. با این حال، مدل‌های کسب‌و‌کار آنها با وجوه خالص متقابل متفاوت است. برای همین ارزیابی یک شرکت WM دقیق‌تر و پیچیده‌تر است.نحوه ارزش‌گذاری استارتاپ‌‌های فین تک به درک مؤلفه‌های ارزیابی مربوط می‌شود. هنگامی که به ارزیابی استارتاپ‌های فین تک می‌پردازیم، باید تفاوت‌های کلیدی بین مشاغل معمولی و مشاغل اولیه را در نظر بگیریم. همچنین ماهیت مشکلی که استارتاپ فین تک آن را حل می‌کند (چیزی که قبلا صرفا به دلیل دستیابی به موفقیت در فناوری امکان‌پذیر نبود). توانایی مقیاس سریع در جغرافیای وسیع، بدون نیاز به ایجاد حضور فیزیکی و زیرساخت‌ها. همچنین هزینه‌های کمتر، معیارهای ارزش‌گذاری استارتاپ‌های فین تک هستند.
مهم‌ترین متغیر در ارزیابی استارتاپ‌های فین تک توانایی حل مشکلات است. اینکه شرکتی که راه‌اندازی کرده‌ایم چه باری را از روی دوش مردم یا بانک‌های سنتی بر‌می‌دارد، اهمیت زیادی دارد. مقیاس‌پذیری در جغرافیای گسترده نیز نشان می‌دهد که استارتاپ فین تک شما ارزشمند است یا نه.با نوآوری‌های فین تک بازار این صنعت روز‌به‌روز گسترده‌تر می‌شود. فناوری‌ به کمک استارتاپ‌های فین تک آمده و ارزیابی شرکت‌های فین تک ساده‌تر می‌شود. استارتاپ‌های فین تک امکان پرداخت P2P کم‌ارزش را دارند که به نوبه خود باعث افزایش تعادل در مقایسه با حساب‌های بانکی سنتی می‌شود. به عنوان یک نمونه واقعی در دنیای فین تک می‌توانیم از راه‌اندازی کیف پول نام ببریم که به مردم کمک می‌کند مبالغ مختلفی را پرداخت کنند. کیف پولی مانند Paytm با استفاده از معاملات P2P امکان پرداخت مبالغ کم را فراهم می‌کند و شما می‌توانید بدهی‌های کوچک خود را به دوستانتان بپردازید یا قبض‌هایتان را پرداخت کنید.
هزینه‌های پایین عملیاتی را می‌توان یکی دیگر از معیارهای ارزیابی استارتاپ‌های فین تک دانست. در راستای زیرساخت‌ها و نیروی انسانی کمتر، شرکت‌های فین تک هزینه‌های حاشیه‌ای بسیار پایینی دارند زیرا مدل‌های کسب‌و‌کار به جای اینکه دارای هزینه متغیر بالایی باشند، از تکنولوژی بهره‌مند هستند.
استارتاپ‌های فین تک مدل‌های درآمدی متنوعی دارند و اگر استارتاپی بتواند بهترین مدل درآمدی را تنظیم کند، موفقیتش در این زمینه تضمینی است. فین تک ها ‌روی مدل‌های درآمدی کار می‌کنند که قدرت فعالیت تعداد زیادی مشتری و تراکنش را در شبکه دارند. فرصت‌های فروش در استارتاپ‌های فین تک ویژگی دیگری است که باید به آن پرداخته شود. استارتاپ‌هایی که توانایی فروش و تبادل با مشتری را داشته باشند، موفق‌ترند.
استارتاپ‌های فین تک نقش تعیین‌کننده‌ای در تغییر سبک زندگی مردم داشته‌اند و همین امر موجب می‌شود توجه به آنها نیز بیشتر شود. راه‌های زیادی برای ارزش‌گذاری و ارزیابی این استارتاپ‌ها وجود دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره کردیم.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.