چرا سکان هدایت 6 شرکت بزرگ جهان در اختیار هندیهاست؟
حالا سکان مدیریت 6 شرکت بزرگ فناوری جهان را هندیها به دست دارند. گوگل، مایکروسافت، آی بی ام، توییتر، ادوبی، پالوآلتو نتورک. موضوعی که تمام هفته ذهنم درگیر آن است.
به این فکر نمیکردم که ای کاش هر ششتای آنها ایرانی بودند که اگر بودند جای بسی خوشبختی بود. به این فکر میکردم چه اتفاقی در جامعه هند افتاده که خروجی آن به اینجا منتج شده است. شاید بشود دو حالت را در نظر گرفت که شرایط حاکم بر کشور هند باعث مهاجرت آنان شده و زیست بوم جدید امکان بروز استعداد این افراد را فراهم آورده است. اگر چنین باشد تکلیف جوانان نخبه کشورهای آمریکایی و اروپایی که به همه آنچه که هندیها دسترسی ندارند، دارند چه می شود؟!
یا باید به این فکر کنیم که هندیها باهوشترین مردمان جهان هستند که این هم امر نسبی است و اگر چنین باشد نفی همه آدمهای باهوش جهان با هر ملیتی است. برمیگردیم به ابتدای این نوشتار؛ چه اتفاقی افتاده است که 6 مرد هندی سکان مهمترین شرکتهای حوزه فناوری و بخش قابل توجهی از اقتصاد جهان را در اختیار گرفتهاند؟
به اعتقاده نگارنده آنها باهوش بودهاند و بسیار سختکوش. اما نه باهوشتر و سختکوشتر از دیگران. آنچه باعث موفقیت آنها شده فرهنگ حاکم بر شرکتهای فنآور است. در فرهنگ حاکم بر شرکتهای سنتی که در کشورمان نمود بیشتری دارد ساختار شرکتها از بالا به پایین است.
در جلسات با بنیانگذار، مالک یا مدیرعامل شرکتهای سنتی و حتی استارتاپی بارها این جمله را شنیدهایم «گوش کن ببین من چی میگم» «اون زمان که شما بچه بودی ما این کارها رو دوره میکردیم»، «خوب گوش کن ببین چی میگم همینو اجرا کن» اما در شرکتهای فناوری مثل گوگل، اپل، مایکروسافت و… فرهنگ حاکم بر شرکتها پایین به بالا است. مدیران نیستند که فقط به کارکنان بگویند چه میکنند این کارکنان شرکت هستند که باید به مدیران بگویند چه باید کنند.
مدیران و شرکتها ساختار و زیرساخت فرهنگی را بوجود میآورند تا کارکنان و جوانان فرصت و این شانس را داشته باشند در تصمیمگیریها سهیم باشند. درشرکتهای پایین به بالا هنر و کار مدیران این است که با دخالتهایشان مزاحم بقیه نباشد و فقط کمک کنند.
به یاد بیاورید مصاحبه استیو جابز را از او سوال شد «چه روشی برای ساختن تیم در ذهن دارید؟ این تیم قرار است چقدر بزرگ باشد؟» جابز در پاسخ گفت: «خب، اگر جواب این سوالها را میدانستم که دیگر به تو نیازی نداشتم. درست است؟» در مصاحبه دیگری میگوید: «ما در اپل آدمها را استخدام میکنیم تا آنها به ما بگویند چه کار کنیم، نه برعکس»
حرف آخر:
چند روزی است که پاراگ آگراوال هندی با پذیرش مدیریت توییتر گمنامترین آدم معروف جهان شده است. در کنار باهوش بودن، تلاش، پشتکار و سرمایهگذاری چند دهه اخیر دولت هند در حوزه آی تی آنچه باعث موفقیت جوانان هندی شده است فرهنگ حاکم بر شرکتهای فنآور است. فرق نمیکند هندی باشی یا نیجریهای یا نپالی یا امریکایی و حتی ایرانی؛ وقتی در بستر شرکتهای دارای فرهنگ پایین به بالا قرار بگیری رشد خواهی کرد. اگر همین 6 مدیر در ساختار شرکتهای بالا به پایین قرار میگرفتند شاید هرگز دیده نمیشدند.
آیا در مجموعهای که مشغول به کار هستیم یا مدیریت آن را برعهده داریم این فرهنگ حاکم است؟