برای نوشتن این جمله بسیار کلنجار رفتم که باید در این شرایط از امید بنویسم که شما خوبان امیدوارتر باشید و به قول معروف «با هم بترکونیم». اما هرچه بیشتر به خود رجوع کردم، امید کمتری یافتم و لحظهای به این فکر کردم چرا من اجازه ندارم ناامید شوم؟ مگر پدر دلقکها نمیمیرند؟
به پشت سر و اوضاع کشور نگاه میکنم، همه جا خبر از نابهسامانی، بی آبی، بی برقی، بی واکسنی، خشکسالی، دروغ، اختلاس، فساد و… میدهند؛ چه رسانههای خارجی چه رسانههای داخلی و در راس آنها رسانه رسمی و ملی کشور، که دیگر کتمان حقیقت هم نمیکنند. فقط تاکید دارند دولت کنونی مقصر همه این ناکارآمدی و فجایع است و تحریمها نعمت و فرصتی الهی است که دولتیها قدر آن را ندانستهاند.
فارغ از درست و غلط بودن مقصر و دلایل، از طرفی به آینده که نگاه میکنی دولتی را پیش رو داری که وارث اوضاعی بحرانی است. در این سو خبرها و تحلیلهایی هم میگویند دولت فعلی نیز به مانند دولت قبلی راه به جایی نخواهد برد.
این منهای اوضاع افغانستان و عراق و همسایگانمان است. از سویی درکنار تحریمهای ظالمانه، همچنان ساختار سنتی، بروکراتیک، فساد زده دولتی، قاچاق، جامعه دلال زده و تصمیمسازان و تصمیم گیران ناآگاه کمر به قتل استارتاپها و شرکتهای نوآور بستهاند. نمونه آخرش ماجرای توقف برخی فعالیت استارتاپهای بیمهای…
ایضا طرحهای اخیر در مجلس که خبر از آینده بدون اینستاگرام، واتس آپ و قوانین عجیب و غریب و بازدارنده میدهند و… در چنین شرایطی سخن از امید، حس هجو گویی میدهد.
عدهای از فعالان و کارآفرینان اکوسیستم استارتآپی که خبرهای آن در حال شنیده شدن است، یا جلای وطن کرده یا در نوبت سفارتخانههای خارجی هستند به امید آنکه در سرزمین دیگری آرزوهایشان را دنبال کنند. عدهای هم میمانند چرا که عمق کسب و کارشان بیش از دیگر کسب و کارهای نوپاست و حتی اگر تمایل به رفتن هم داشته باشند، شرایط کسب و کارشان اجازه رفتن به آنها نمیدهد. البته اگر اوضاع سختتر شود آنان نیز مثل دیگر مدیران استارتآپهایی که به جمع سهامداران صرف پیوستند، مدیریت اجرایی را واگذار و مهاجرت خواهند کرد که انقطاع و عدم انتقال تجربه نسل اول و دوم استارتاپها به نسل جدید آسیب جدی به اکوسیستم و در نهایت اقتصاد کشور خواهد زد.
رادیو شنبه: اکوسیستم استارتاپی ایران در ۷ طبقه
میمانند بسیاری از جوانانی که امکان مهاجرت ندارند و کسب و کارشان هم در آغاز یا میانه راه است. در بازار کریپتو، زمانی که بازار به مدت طولانی نه رشد دارد و نه نزول آنچنانی، میگویند بازار «رنجه» شده، تداعی زجر رنجه رنجه شدن گوشت آدمی.
بیشتر بخوانید: ۵ استارتاپ موفق رمز ارز در سال ۲۰۲۰
حرف آخر: ما روزهای بسیار سخت و رنجهای را در پیش رو داریم. نمی خواهم چون دیگر توان امید دادن ندارم، از عمق ناامیدی با شما سخن می گویم، فقط به خدا پناه ببریم و همچون گذشته در میان تل آوارها بسان از گور بازگشته الخاندرو گونسالس به رفتن و پیش رفتن ادامه دهیم…
باز هم بیایید به خودمان اندکی بسیار امیدواری بدهیم که بحرانها نسبی هستند و در دل هر بحرانی فرصتی ذی قیمت نهفته است. پیگیری اخبار ناامید کننده و غرولند زدنها به ما و کسب و کارمان کمکی نمیکنند و فقط روح و روانمان را فرسایش میدهند. مجبور هستیم در این شرایط روی کسب و کارمان تمرکز کنیم و اگر نمی توانیم جلوی سو مدیریتها، خشکی و آتشی که به دل جنگلها افتاده را خاموش کنیم، میتوانیم درختی بنشانیم و آب دهیم و مراقبت کنیم به امید آنکه روزی تک درختهایمان جنگلی بزرگ را بسازند.
بیشتر بخوانید: استراتژی راهبری کسب و کار در شرایط بحرانی
همچون صدای شکستن یخ است زیر پا
صدای شکستن انسان
شاهد ترک برداشتن خود بودن
که چگونه دو نیمه میشوی
اندکی مرده، اندکی زنده
کمی آن جا، کمی این جا
کوه را
خستگی ایستادن میفرساید
رود را
خستگی رفتن
و انسان
درمیان ایستادن و رفتن…
*سایبر هاکا
بیشتر بخوانید: چگونه کارآفرینی خلاق باشیم؟
0 دیدگاه