مقالات اکبر هاشمی انتخاب سردبیر یادداشت

دنیای تغییرناپذیر اصغر آقایی!

سرمقاله 190 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

اکبر هاشمی

زمانی که دستم به پیشخوان مغازه‌اش نمی‌رسید تا زمانی که قد کشیدم و رخ در رخ اصغر آقای بقال ایستادم، تنها چیزی که در قاب نگاهم تغییر کرده بود، چین و‌ چروک و سپیدی موها و قد خمیده‌اش بود. مغازه اصغر بقال برای من حکم بنای تاریخی ثبت‌شده را داشت که گویی نباید هیچ‌گاه تغییر می‌کرد. تنگ‌های بزرگ شیشه‌ای ترشی آن ته و قفسه‌هایی که پر بود از شامپو زرد تخم‌مرغی تا چیپس، پفک ،‌ نمک، آدامس خرسی و‌… وزنه‌های سنگین و سبک کنار ترازو آهنی سبز‌رنگ.
با گذشت زمان هرچه جهان پیرامون و‌ محیط بیرونی مغازه تغییر می‌کرد، داخل مغازه ایستاتر بود.

اصغر آقا نمای ثابت و ‌ترسناک زندگی‌ام بود که حتی پس از مرگش و کوبیدن مغازه و‌ جایگزینی ساختمانی نوساز، همچنان در ذهنم دست‌نخورده باقی مانده است. ترس از اینکه من نیز به نمای ثابت زندگی دیگرانی تبدیل شوم، وجودم را می‌لرزاند.
به دور و برتان نگاه کنید، چند آدم یا کسب‌و‌کار را می‌شناسید که سال‌های سال به همین شکل باقی‌مانده‌اند؛ نه بزرگ می‌شوند نه کوچک و نه تغییری می‌کنند، همیشه مثل قبل؛ خودشان، حرف‌هایشان، توییت‌هایشان، برنامه‌ها و کسب‌و‌کارشان…، ثباتی هولناک.

گویی بعضی آدم‌ها اقدام به راه‌اندازی کسب‌و‌کاری می‌کنند و‌این کسب‌و‌کار به مرور تبدیل به زندان آنها می‌شود؛ زندانی که به آن عادت می‌کنند و هرگونه تغییر را پس می‌زنند و اگر کسی هم تغییر کند، منطق اقتصاد، سود و ترقی را فراموش می‌کنند. آن فرد را متهم به اتهام‌هایی چون زیادخواهی، کلاه و ‌نمد و‌… خیانت به اصولی ثابت و ‌منقرض‌شده می‌کنند. خود کسب‌و‌کار به مرور در ذهنشان تبدیل به فضیلتی موهوم می‌شود. «فلانی تا دیروز همین جا بود اما حالا فکر می‌کنه برای خودش … شده»، «اون زمانی که ما به سیب‌زمینی، سیب‌زمینی می‌گفتیم، این می‌گفت دیب دمنی اما حالا …» وقتی از نظر کسب‌و‌کار و میزان رشد، فاصله‌ها زیاد می‌شود، آنکه جا می‌ماند، دچار توهم فضیلت‌خواهی شده و دیگران را متهم به انواع اتهام‌ها می‌کند.

آدم‌ها در زندگی و ‌کسب‌و‌کار دو دسته‌اند؛ عده‌ای بسان بازیگران سینما و تئاتر به دنبال نقش‌هایی متفاوت هستند، نقشی پرچالش، پیچیده و جدید که تکرار تجربه قبل‌شان نباشد و دیگرانی هم به دنبال نقش‌های بی‌دردسری هستند که همیشه خوب بازی می‌کنند و به آن شناخته شده و عادت دارند.
دسته اول به دنبال نقش‌آفرینی و‌ تاثیرگذاری‌های متعدد و ‌متنوع هستند «موجیم که آسود‌گی ما عدم ماست» و دسته دوم سکونشان بسان ماده مخدر آرامشان می‌کند. اگرچه نقش‌آفرینی با یک‌جا‌نشینی در تضاد و تغییر مساوی است با رنج‌، سختی و ‌پذیرش ریسک بیشتر، اما لذت تغییر وصف‌ناپذیر است.
باید تصمیم بگیریم؛ زندگی ‌روی عرشه کشتی پر‌خطر و تجربه لذت سفر کارآفرینانه و کشف دنیا‌های جدید، نقش‌آفرینی و ‌تاثیر‌گذاری بیشتر و ‌متفاوت با پذیرش مخاطرات و ریسک‌ها یا انتخاب یک‌جا‌نشینی در ساحل جزیره‌ای آرام

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *