کوس استندلر و آنتون برگر در مورد چگونگی موفقیت پروژهها در گروههای کوچک در مجله کارآفرین آفریقای جنوبی مطالبی را نوشتهاند. کوس استندلر نویسنده کتاب ماموریتهای گروه کوچک پشت خطوط دشمن است.
بیش از ۱۹سال آنتون برگر و کوس استندلر با یکدیگر کار میکنند و همواره با این سوال مواجهند که چرا گروههای کوچک موفقتر از گروههای دیگر هستند؟ گروه کاری آنها شامل یک مشاور، تحلیلگر کامپیوتر و ۲ مدیر است.
آنها به دنبال ساخت یک نرمافزار انعطافپذیر بودند و به این نتیجه رسیدند که ساخت کدهای نرمافزاری به گروهی متخصص نیازدارد. به همین دلیل آنها باید ساعتها در آفریقای جنوبی کار میکردند. کار در کشوری غیر از کشور خودشان مسئله چالشبرانگیزی بود، برای همین باید سیستم کاری خود را محدود میکردند.
آنها بعد از مشورت با یکدیگر تصمیم گرفتند گروه کوچکی را رهبری کنند زیرا تعداد کارمندان کم باعث میشد تا تصمیمات راحتتری بگیرند. ویکتورپریرا، مدیرگروه سازماندهی و مشاور مدیریتی است. او سیستمی را به منظور کامپیوتریکردن تجارت و پیادهسازی آن در یک گروه طراحی کرد.
سیستمی که ویکتورپریرا طراحی کرده بود، شامل ۷ عضوانتخابشده بود. مدیر تیم، ۲ توسعهدهنده، متخصص فناوریاطلاعات و ۳ تحلیلگر تجارت، گروه کاری ویکتورپریرا را تشکیل میدادند.
همچنین داشتن افراد مناسب در یک گروه کاری کوچک ضریب تشخیص را تا ۲میلیون دلار کاهش میدهد. بعد از تکمیل موفقیتآمیز پروژه ویکتورپریرا، او با چگونگی پا برجا ماندن شرکتهای بیمه آشنا شد و به این نتیجه رسید که نجات پروژههای بیمه با جایگزینی سیستمهای معاملاتی مختلف امکانپذیر میشود.
شرکت ویکتورپریرا زمان و هزینه زیادی را صرف تغییر سیستمهای معاملاتی کرده، اما فرایند تغییر اتفاق نیفتاده است. به عنوان مدیرپروژه، ویکتور با چالشهای بسیاری مواجه شد. او درصدد کمکردن بودجه با هدف بازدهی بیشتر بود. مدیران این شرکت باور داشتند که گروه کاری بزرگ رابطه مستقیمی با افزایش مشکلات دارد.
از طرفی بیشتر افراد شرکت معتقد بودند که وجود یک گروه کاری بزرگ موجب میشود تا افراد سریعتر مشکلات را حل کنند. ویکتور هرگز تجربه کار با گروه بزرگ را نداشت و کار با یک گروه بزرگ برای او چالشبرانگیز بود. در مجموع گروه کاری آنها به ۱۱۰نفر میرسید.
اگر درکار گروهی میانگین افراد ۳ نفر باشد، توانایی کاری ۶۳ درصد افزایش مییابد و در گروههایی که تعداد افراد ۹نفر یا بیشتر است، تنها ۲۸ درصد پیشرفت دیده شده است
این افراد در گروههای مجزایی پخش شده بودند که هرگروه متشکل از ۴ تا ۱۲ متخصص بود. فروشندگان توزیعکننده از اجزای اصلی این تقسیمبندی نرمافزاری میشدند. گروههای متعدد و فروشندگان با خدمات مالی پیرامون ترکیب شده و پروژه پیچیدهای را به وجود میآورد.
اندازه گروه کاری چالشی اساسی درارتباطات و سازماندهی دارد. گروهها شروع به برنامهریزی درباره تحویلپذیربودن کردند. گاهی اوقات بدون مشاوره یا برنامهریزی با دیگر گروهها درگیر میشوند. برخی رهبران گروهها اعضایی که درگیر شدهاند را محروم میکنند.
با این کار اعضای گروه احساس مالکیت نمیکنند. تعادل یک پروژه به تفاوت گروهها بدون درگیری بستگی دارد. مشکلات با مسئولیتپذیرنبودن رهبران گروه شدیدتر و تصمیمگیریها سخت میشود. کلید موفقیت گروهها به منظور کمکردن انتقادات، داشتن تاثیرات منفی روی دیگر گروههاست.
ویکتور متوجه شد که نرخ فرایند گروهی نمیتواند به اهداف پروژه کمک کند. به همین دلیل پروژه ویکتور شکست خورد و دوباره پروژه او برنامهریزی شد. به علت تعداد بالای کارکنان پروژه، هزینهها بالا رفته و محدوده کار آنها افزایش یافته بود.
گروههای کاری کوچک کار گروهی بهتری دارند. ارزش کار گروهی، اهمیت مدیریت خوب گروهی و حتی اثرگذاری گروههای کوچک ثابت شده و بیش از ۷۰ سال است که برای پیشرفت آن تلاش میشود. در دهه ۱۹۵۰ میلادی دانشمندان بسیاری در زمینه مفهوم کارگروهی تحقیق کردند.
در این میان ۲مهندس آمریکایی به نامهای جوزف ام جوران و دبیلیو ادوارد دمینگ فلسفه خود را در ژاپن پیادهسازی کردند. آنها توسط اتحادیه مهندسان ژاپنی دعوت شده بودند تا درمورد کیفیت پایین محصولات تحقیق کنند. این سیستم به مدیران گروههای مربوطه کمک میکند تا تصمیم بگیرند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ سازمانهای جهانی تحت سلطه گروههایی قرار گرفتند که مدیریتشان خودآموز بوده است. کارمندان در گروههای کوچک مجبور هستند تا هرروز پاسخگوی کار خود باشند. پروفسور مارتین هوگل، مدیر موسسه مدیریت و سازماندهی در دانشگاه لودویک ماکسیمیلیان در مونیخ، هانس جورج گمیوندن مدرس هوش تجاری در مدرسه تجارت نروژ در اسلو و پراوین پاربوتیاه از دانشگاه فوتبال ویسکونسین وایت واتر تاثیر اندازه گروه روی توانایی آن را بررسی کردهاند.
حدود ۵۸ پروژه نرمافزاری در آزمایش این محققان رسیدگی شده و آنها به این نتیجه رسیدهاند که اگر در گروهی میانگین افراد ۳ نفر باشد، توانایی کاری ۶۳ درصد افزایش مییابد و در گروههایی که تعداد افراد ۹نفر یا بیشتر است، تنها ۲۸ درصد پیشرفت دیده شده است.
1 Comment