مقدمه
روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب را اریک ریس (Eric Ries) در کتابی با این عنوان در سال 2011 معرفی کرد. این روش به مثابه رویکردی تحولآفرین در دنیای کارآفرینی شناخته میشود.
لین استارتاپ روشی برای توسعه کسبوکارها و محصولات است. اصلیترین اهداف روش لین استارتاپ کوتاه کردن چرخههای توسعه محصول و تعیین قابل دوام بودن مدلهای کسبوکار است. طی این روش با درنظر گرفتن ایدههای کسبوکار و محصول به مثابه فرضیاتی برای آزمایش در بازار، این ایدهها به سرعت اعتبارسنجی میشوند. روش لین استارتاپ بر سه پایه استوار است؛ آزمایش کردن فرضیات در بازار، عرضه محصول به صورت تکرارشونده و یادگیری معتبر مبتنی بر بازخوردهای دریافتی از سوی مشتریان. این روش با ترجیح دادن بازخورد مشتریان بر حدسیات و نیز تاکید بر انعطاف پذیری، بیشتر از روشهای سنتی توسعه محصول، امکان بازیابی از شکستها را فراهم میکند.
لین استارتاپ یا استارتاپ ناب مبتنی بر این فرضیه است که در صورتی که استارتاپها زمان خود را تدریجا به ساخت محصولات و یا خدمات با تاکید بر بازخوردهای دریافتی از مشتریان اولیه و برآورده کردن نیازهای آنها اختصاص دهند، برای خود مزایایی ایجاد میکنند. مزایایی از جمله کاهش ریسکهای بازار و عدم نیاز به بودجه اولیه کلان و در نتیجه اجتناب از شکستهای مالی.
تاریخچه لین استارتاپ
اریک ریس (Eric Ries) روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب را بر اساس تجربیات خود به عنوان یک کارآفرین و نیز مبتنی بر نظریههای مدیریتی پیشین توسعه داد. این روش به گونهای تعریف شده است که احتمال موفقیت استارتاپها را افزایش دهد.
این مفهوم در میانه دهه اول 2000 زمانی که ریس روی استارتاپ خود به نام IMVU کار میکرد، شروع بع شکلگیری کرد. ریس براساس شکستهای مکرر در کسبوکارهای قبلی خود، شروع به مطالعه و بررسی رویکردی متفاوت در ساخت استارتاپها کرد که بر پایههای ساختن، اندازهگیری و یادگیری استوار باشد. تلاش او این بود که از دامهای رایجی مانند سرمایهگذاریهای سنگین بر روی یک محصول پیش از بررسی میزان تقاضای بازار جلوگیری کند. این رویکرد تحت تاثیر مدل «توسعه مشتری» استیو بلنک بود که با تایید ایدهها با دادههای واقعی دریافتشده از مشتریها پیش از گسترش کسبوکار تاکید داشت.
اریک ریس مفهوم لین استارتاپ یا استارتاپ ناب را از طریق وبلاگ خود به نام “درسهای استارتاپ” معرفی کرد. بعدها در کتاب خود نیز به نام «استارتاپ ناب: چگونه کارآفرینان امروزی از نوآوری پیوسته برای ایجاد کسبوکارهای موفق به طور رادیکال استفاده میکنند.» که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، آن را بهطور رسمی ارائه داد. این کتاب تأثیر زیادی بر جامعه استارتاپها و حتی فراتر از آن گذاشت و تکنیکهایی مانند توسعه «حداقل محصول قابل قبول (MVP)، استقرار مستمر و تغییر مسیر (Pivot) را معرفی کرد. این روش را شرکتهای مختلفی از استارتاپهای کوچک گرفته تا شرکتهای بزرگی مانند جنرال الکتریک و دراپباکس به کار گرفتهاند.
پس از انتشار کتاب اریک ریس، روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب به یک جنبش تبدیل شده است. این جنبش با کنفرانسها، کارگاهها و جامعهای گسترده از فعالان که همچنان به بهبود و گسترش اصول آن میپردازند، به پیش میرود.
لین استارتاپ یا استارتاپ ناب چیست؟
همانطور که پیشتر اشاره شد، لین استارتاپ یا استارتاپ ناب روشی است که از طریق آن کارآفرینان میتوانند محصولات یا خدمات خود را به گونهای توسعه دهند که به طور موثری نیازهای مشتریان را برآورده کند. این روش برای کمک به استارتاپهایی طراحی شدهاست که در وضعیتهای عدم قطعیت شدید فعالیت میکنند. لین استارتاپ تاکید دارد که این استارتاپها مبتنی بر نوآوری مستمر و نیز یادگیری معتبر اقدام و فعالیت کنند. لین استارتاپ یا استارتاپ ناب به جای تکیه بر یک برنامه کسبوکار ثابت، بر انتشار تدریجی محصولات و بازخورد مشتریان تمرکز میکند تا استارتاپها بتوانند به سرعت با تغییرات بازار تطبیق پیدا کنند.
طی روش لین استارتاپ، ایده محصول (MVP) به سرعت توسعه داده میشود و سپس اندازهگیری عملکرد آن با دریافت بازخورد از مشتریان واقعی انجام میپذیرد. پس از آن سعی بر آن میشود که از نتایج حاصل از اندازهگیری، تنظیمات لازم بر محصول اعمال شوند. همچنین استارتاپها باید فرضیههای خود را از طریق آزمایشها و تعاملات با مشتریان واقعی تایید کنند و اطمینان حاصل کنند که چیزی را میسازند که حقیقتا در بازار متقاضی دارد. مطابق این روش استارتاپها باید تصمیم بگیرند که آیا باید مسیر خود را تغییر دهند تا بهتر به بازار واکنش نشان دهند و یا با استراتژی فعلی خود ادامه دهند.
لین استارتاپ و یا استارتاپ ناب برای کاهش هدررفت، بهینهسازی منابع، افزایش شانس موفقیت و تطبیق فرآیند توسعه محصول با تقاضای بازار طراحی شدهاست.
اصول لین استارتاپ برای رشد کسبوکارها
-
کمینه محصول پذیرفتنی (MVP)
MVP نسخهای از یک محصول جدید است که به تیم تولیدکننده این امکان را میدهد تا با کمترین تلاش، حداکثر مقدار یادگیری معتبر از مشتریان را جمعآوری کند. هدف از MVP آزمایش کردن فرضیات بنیادی کسبوکار است. MVP همچنین به کارآفرینان کمک میکند تا فرآیندهای یادگیری را به سرعت شروع کنند.
ریس در این باره به بنیانگذار زاپوس، نیک سوینمورن، اشاره میکند که میخواست فرضیهای را آزمایش بکند مبنی بر اینکه آیا مشتریان آماده و مایل به خرید کفش آنلاین هستند؟ سوینمورن در راستای این آزمایش به جای ساخت یک وبسایت و پایگاه داده بزرگ از کفشها، به فروشگاههای کفش محلی مراجعه کرد و از موجودی آنها عکسهایی را تهیه کرده و سپس به صورت آنلاین منتشر کرد. او پس از فروش کفشها با قیمت کامل به صورت آنلاین، آنها را از فروشگاهها خریداری کرد و مستقیم برای مشتریان ارسال کرد. سوینمورن از طریق این آزمایش پی برد که تقاضای مشتریان برای کسبوکاری این چنینی وجود دارد و در نهایت کسبوکار او یعنی زاپوس، براساس مدل فروش آنلاین کفش به یک کسبوکار میلیارد دلاری بدل شد.
-
استقرار مداوم، فقط برای توسعه نرمافزار (Continuous Deployment)
استقرار مداوم فرآیندی است که طی آن هر کدی که برای یک اپلیکیشن نوشته میشود، بلافاصله در محصول استقرار داده میشود. ریس عنوان میکند که در برخی از شرکتهایی که با آنها کار کرده، کدهای جدید را تا پنجاه بار در روز به محصول منتقل میکردند. این عبارت را تیموتی فیتز، یکی از همکاران ریس و نیز از مهندسان اولیه شرکت IMVU ابداع کرد.
-
آزمایش تفکیک یا A/B (Split Testing or A/B Test)
آزمایش A/B روشی است که در آن نسخههای مختلف یک محصول به طور همزمان به مشتریان ارائه میشود. هدف اصلی این آزمایش بررسی تفاوتهای رفتاری بین دو گروه و اندازهگیری تأثیر هر نسخه بر یک معیار مشخص است. گاهی اوقات، به اشتباه این آزمایش به صورت سریالی انجام میشود؛ به این معنی که یک گروه از کاربران یک هفته یک نسخه از محصول را مشاهده میکنند و در هفته بعد نسخه دیگری را میبینند. این روش اعتبار نتایج آماری را کاهش میدهد زیرا عوامل خارجی ممکن است رفتار کاربران را در یک دوره زمانی تحت تأثیر قرار دهند، اما در دوره زمانی دیگر چنین تأثیری نداشته باشند. به عنوان مثال، آزمایش A/B برای دو طعم بستنی اگر به صورت سریالی در تابستان و زمستان انجام شود، ممکن است نشان دهد که تقاضا در زمستان به دلیل شرایط آب و هوایی کاهش یافته است، نه به دلیل طعم بستنیها. بنابراین، انجام آزمایش A/B بهصورت همزمان ضروری است تا عوامل خارجی بر نتایج تأثیر نگذارند و نتایج آزمایش معتبر باقی بمانند.
-
معیارهای قابل اقدام (Actionable Metrics)
معیارهای قابل اقدام میتوانند به تصمیمگیریهای تجاری دقیقتر و اقدامات موثر تری منجر شوند. این معیارها در تضاد با معیارهای فریبنده هستند، که اندازهگیریهایی هستند که “بهترین تصویر ممکن” را نشان میدهند اما واقعاً عوامل کلیدی کسبوکار را به درستی منعکس نمیکنند.
معیارهای فریبنده برای یک شرکت ممکن است معیارهای قابل اقدام برای شرکت دیگری باشند. به عنوان مثال، یک شرکت که در طراحی داشبوردهای وب برای بازارهای مالی تخصص دارد، ممکن است تعداد بازدیدهای وبسایت به ازای هر نفر را یک معیار فریبنده بداند، زیرا درآمد آنها به تعداد بازدیدهای صفحه وابسته نیست. اما یک مجله آنلاین که به تبلیغات متکی است، تعداد بازدیدهای وبسایت را یک معیار کلیدی میداند، زیرا این بازدیدها به طور مستقیم با درآمد آنها مرتبط است.
یک مثال رایج از معیار فریبنده “تعداد کاربران جدید به دست آمده در هر روز” است. اگرچه افزایش تعداد کاربران جدید ممکن است در نگاه اول برای هر شرکتی مفید به نظر برسد، اما اگر هزینه جذب هر کاربر از طریق کمپینهای تبلیغاتی بسیار بیشتر از درآمد به دست آمده از آن کاربر باشد، افزایش تعداد کاربران به جای سودآوری، میتواند به زیاندهی منجر شود. این نشان میدهد که بدون در نظر گرفتن هزینهها و تأثیرات بلندمدت، یک معیار به ظاهر مثبت میتواند کسبوکار را به سمت بحران مالی سوق دهد. بنابراین، ضروری است که شرکتها معیارهایی را انتخاب کنند که واقعاً بازتابدهنده سلامت و پایداری کسبوکار باشند و تنها به معیارهای سطحی و جذاب بسنده نکنند.
-
پیووت (Pivot)
پیووت یک تغییر ساختار یافته و اساسی است که به منظور آزمایش یک فرضیه جدید درباره محصول، استراتژی یا موتور رشد شرکت انجام میشود. یکی از نمونههای برجسته پیووت، داستان شرکت Groupon است. این شرکت در ابتدا به عنوان یک پلتفرم آنلاین به نام The Point فعالیت خود را آغاز کرد. اما پس از دریافت بازخورد کم و عدم توجه کافی، بنیانگذاران تصمیم گرفتند رویکرد خود را تغییر دهند. آنها یک وبلاگ ساده با وردپرس ایجاد کردند و اولین تبلیغ کوپن خود را برای یک پیتزا فروشی محلی در لابی ساختمانشان ارائه کردند. با وجود اینکه تنها 20 نفر از این کوپنها استفاده کردند، بنیانگذاران دریافتند که ایده آنها توانسته توجه مردم را جلب کند و آنها را به هماهنگی گروهی ترغیب کند. این تجربه به آنها نشان داد که پتانسیل رشد در این مسیر وجود دارد. سه سال بعد، Groupon به یک کسبوکار میلیارد دلاری تبدیل شد.
استیو بلنک پیووت را به عنوان «تغییر مسیر (یا حتی کنار گذاشتن) طرح کسبوکار به جای کنار گذاشتن مدیر اجرایی (مدیر فروش، بازاریابی یا حتی مدیرعامل)» تعریف میکند. این تعریف نشان میدهد که پیووت به معنای انعطافپذیری و اصلاح مسیر برای دستیابی به موفقیت است. حتی اگر به معنای ترک طرحهای اولیه و شروع از نو باشد. در واقع، پیووت نشاندهنده توانایی شرکتها برای انطباق با شرایط جدید و پیدا کردن مسیرهای تازه برای رشد و موفقیت است.
-
حسابداری نوآوری (Innovation Accounting)
این موضوع بر روشی تمرکز دارد که کارآفرینان میتوانند با اندازهگیری دقیق پیشرفت، برنامهریزی نقاط عطف مهم، و تعیین اولویتهای کلیدی، پاسخگویی خود را حفظ کرده و نتایج بهتری را در طی مسیر کسب کنند. به عبارت دیگر، این فرآیند به کارآفرینان کمک میکند تا از طریق ایجاد یک ساختار مشخص، بهطور پیوسته عملکرد خود را ارزیابی کرده و اقدامات خود را بهطور مؤثر هدایت کنند تا به اهدافشان نزدیکتر شوند. بعدها این مفهوم توسعه یافت تا سه سطح حسابداری نوآوری را نیز در برگیرد که هر کدام با توجه به نوع فرضیاتی که در طول مسیر تأیید میشوند، مورد استفاده قرار میگیرند. این سطوح مختلف حسابداری نوآوری به کارآفرینان امکان میدهد تا هم پیشرفت را بهتر اندازهگیری کنند و هم بتوانند درک عمیقتری از چگونگی و چرایی تأثیرگذاری اقداماتشان بر موفقیت نهایی کسبوکار داشته باشند. این رویکرد جامعتر به آنها اجازه میدهد تا با دیدگاهی واقعبینانهتر و استراتژیکتر تصمیمگیری کنند.
-
مدل ساخت، اندازهگیری و یادگیری (Build-Measure-Learn)
مدل ساخت، اندازهگیری و یادگیری بر اهمیت سرعت به عنوان یک عامل کلیدی در فرآیند توسعه مشتری تأکید میکند. اثربخشی یک تیم یا شرکت به میزان توانایی آنها در ایدهپردازی، سپس به سرعت ساختن یک نسخه اولیه و حداقلی از محصول (MVP) بر اساس آن ایده، و اندازهگیری عملکرد آن محصول در بازار بستگی دارد. از این طریق، تیمها میتوانند از آزمایشهای خود یاد بگیرند و این یادگیریها را در بهبود یا تغییر ایده به کار ببرند. به عبارت دیگر، این فرآیند یک چرخه یادگیری است که در آن ایدهها به محصولات تبدیل میشوند، سپس واکنشها و رفتارهای مشتریان نسبت به این محصولات مورد ارزیابی قرار میگیرد، و نهایتاً تصمیمگیری میشود که آیا باید به مسیر ادامه داد یا ایده را تغییر داد. این چرخه بهطور مکرر تکرار میشود تا زمانی که یک نسخه بهینه از محصول به دست آید.
این فرآیند همچنین میتواند به عنوان یک روش برای آزمون فرضیات اولیه در مورد نیازهای بازار و پاسخهای مشتریان در نظر گرفته شود. چرخهی مدل ساخت، اندازهگیری و یادگیری به صورت زیر است:
ایدهها ← ساخت ← محصول ← اندازهگیری ← دادهها ← یادگیری
این مراحل به تیمها کمک میکند تا به سرعت اطلاعات حیاتی را جمعآوری کرده و با تحلیل دادهها، مسیرهای مؤثرتر و دقیقتری را برای توسعه محصول انتخاب کنند. دست آخر، این رویکرد به شرکتها اجازه میدهد که با کاهش ریسکها و افزایش بازده، به سرعت و با دقت بیشتری در بازار رقابت کنند.
مزایای لین استارتاپ یا استارتاپ ناب برای کسبوکارها
استفاده از روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب مزایای زیادی به ویژه در زمینه راهاندازی محصولات یا کسبوکارهای جدید دارد. در اینجا به مزایای کلیدی این رویکرد پرداخته میشود.
-
کاهش ریسک
اعتبارسنجی زودهنگام: با آزمودن ایدهها با استفاده از محصول حداقلی قابل ارائه (MVP) و جمعآوری بازخورد واقعی مشتریان، استارتاپها میتوانند فرضیات خود را قبل از سرمایهگذاری کامل، اعتبارسنجی کنند. این موضوع ریسک سرمایهگذاری در موضوعات غیر اثباتشده که ممکن است موفق نباشند را کاهش میدهد.
تصمیمگیری آگاهانه: بازخورد مستمر کمک میکند تا کارآفرینان تصمیمات مبتنی بر داده بگیرند و به جای تکیه بر فرضیات، احتمال شکست را کاهش دهند.
-
ورود سریعتر به بازار
تکرار سریع: روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب بر توسعه و آزمودن سریع تأکید دارد و این امر به استارتاپها اجازه میدهد تا محصولات را سریعتر به بازار بیاورند. این سرعت میتواند در بازارهای رقابتی که زمان اهمیت دارد، بسیار حیاتی باشد.
فرصتهای زودهنگام برای درآمدزایی: با راهاندازی سریع MVP، استارتاپها میتوانند زودتر شروع به کسب درآمد کنند و احتمالاً سریعتر به سودآوری برسند.
-
مدیریت هزینه
کاهش هدررفت: تمرکز بر ویژگیهای ضروری و اعتبارسنجی ایدهها قبل از توسعه کامل کمک میکند تا از هزینههای غیرضروری جلوگیری شود. استارتاپها میتوانند منابع را به طور مؤثرتر تخصیص دهند و تنها در عناصری که در راستای ارزشی افزوده اثبات شدهاند، سرمایهگذاری کنند.
توسعه لین یا ناب: ماهیت تکراری این رویکرد به استارتاپها این امکان را میدهد که از هزینههای مرتبط با توسعه محصولی که ممکن است نیاز بازار را برآورده نکند، اجتناب کنند.
-
یادگیری از بازخورد مشتریان
مشتریمداری: تعامل مداوم با مشتریان بینشهای ارزشمندی را در مورد نیازها، ترجیحات و مشکلات آنها فراهم میکند. این موضوع به توسعه محصولاتی کمک میکند که بیشتر با مخاطب هدف سازگار باشد.
تنظیمات براساس پاسخگویی: بازخورد واقعی به استارتاپها اجازه میدهد تا بر اساس تجربیات واقعی کاربران تنظیمات لازم را انجام دهند و به تطابق بهتر محصول با بازار دست یابند.
-
افزایش انعطافپذیری
انطباق: روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب تغییر مسیر (پیووت) را تشویق میکند. تغییر جهت بر اساس بازخورد. این انعطافپذیری به استارتاپها اجازه میدهد تا به تغییرات بازار یا بینشهای جدید سریعاً واکنش نشان دهند بدون اینکه به یک برنامه ثابت محدود شوند.
تابآوری: استارتاپها میتوانند با تکرار و تنظیم رویکرد خود بر اساس آنچه یاد گرفتهاند، به راحتی از موانع بازدارنده عبور کنند، به جای اینکه به استراتژی اولیه که ممکن است کارساز نباشد، پایبند بمانند.
-
استفاده بهینه از منابع
تلاشهای متمرکز متمرکز: با تمرکز بر تست و اعتبارسنجی فرضیات کلیدی، استارتاپها میتوانند تلاشها و منابع خود را به سمت جوانب امیدوارکننده کسبوکار هدایت کنند.
توسعه اولویتبندیشده: منابع بر اساس آنچه که به اثبات رسیده به ارزش افزوده، تخصیص مییابد، نه بر اساس ویژگیها یا ایدههای فرضی.
-
ترغیب به نوآوری
آزمونپذیری: روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب فرهنگ آزمون و یادگیری را رواج میدهد و تیمها را به کشف ایدههای جدید و راهحلهای نوآورانه به روش ساختارمند تشویق میکند.
بهبود مستمر: فرآیند تکراری از بهبود مداوم محصولات پشتیبانی میکند که به نتایج باکیفیتتر در طول زمان منجر میشود.
-
توانمندسازی برای مقیاسپذیری و رشد
استراتژیهای رشد اعتبارسنجیشده: استارتاپها میتوانند کسبوکار خود را براساس استراتژیهای اعتبارسنجیشده و موفقیتهای اثباتشده مقیاسپذیر کنند، به جای تکیه بر حدس و گمان. این موضوع به رشد پایدارتر و مقیاسپذیرتر منجر میشود.
تناسب با بازار: با بهبود مداوم محصول بر اساس بازخورد کاربران، استارتاپها شانس بیشتری برای دستیابی به تناسبی قوی در بازار و موفقیت در بلندمدت خواهند داشت.
خلاصه کتاب لین استارتاپ یا استارتاپ ناب
کتاب «استارتاپ ناب: چگونه کارآفرینان امروزی از نوآوری پیوسته برای ایجاد کسبوکارهای موفق به طور رادیکال استفاده میکنند.» روشی علمی برای اداره استارتاپها و راهاندازی محصولات جدید را تعریف میکند. این رویکرد را استارتاپها و سازمانهای مختلف در سراسر جهان پذیرفتهاند. این کتاب برای کارآفرینان، بازاریابان، توسعهدهنگان و رهبران کسبوکار یک کتاب ضروری است.
کتاب استارتاپ ناب به سه بخش کلیدی تقسیم شدهاست. بخش نخست یعنی بخش «چشمانداز» ریس به تعریف چیستی استارتاپ و کارآفرینان میپردازد و راه جدیدی را برای اندازهگیری پیشرفت استارتاپها به نام «یادگیری معتبر» معرفی میکند. بخش دوم کتاب یعنی «هدایت» به روش ساخت، اندازهگیری و یادگیری اشاره میکند که پیشتر به تفصیل مورد بحث قرار گرفت. بخش سوم کتاب یعنی «شتاب» نیز به تکنیکهایی برای تسریع فرآیند «هدایت» و روشهای رشد میپردازد.
به طور کلی کتاب لین استارتاپ یا استارتاپ ناب به اصول کلیدیای از جمله توضیح این امر که کارآفرینان اهمیت بسیاری دارند و در تمامی بخشها و صنایع حضور دارند، اشاره میکند. ریس در این کتاب به تفصیل روش یادگیری معتبر را شرح میدهد و اشاره میکند که استارتاپها در روش لین استارتاپ بر یادگیری معتبر از طریق آزمایشها تمرکز دارند.
یادگیری روش لین استارتاپ یا استارتاپ ناب برای کارآفرینان یکی از موارد حیاتی است. کتابی که ریس در آن این روش را معرفی کرد یکی از مهمترین منابع در حوزه یادگیری کسبوکارها و رشد و توسعه آنها است. کارآرفرینان میتوانند از طریق این روش هم احتمال موفقیت خود را بالا ببرند و هم از ریسک شکست بکاهند.