اگر شما مدیر هستید، باید بدانید که موفقیت شما و کسبوکار شما بستگی به موفقیت کارکنان شما دارد. هرچقدر به کارکنانتان قدرت بدهید، رشد و توسعه بیشتری دریافت خواهید کرد. اما برای قدرت دادن به اعضای تیم چه باید کرد:
برای کارکنان حد و مرز تعیین کنید
برخلاف تصور عموم، حد و مرز تعیینشده به هیچ وجه باعث محدودیت کارمند نمیشود بلکه کار او را تقویت نیز میکند. وقتی برای کارکنان حد و مرزی تعیین کنید، تکلیف او با وظایفش مشخص میشود و این اختیار به او داده میشود که در حدود وظایف خود تصمیم نهایی را خودش بگیرد.
به این ترتیب، حد و مرز تعیینکردن اتفاقا نوعی آزادیدادن به کارمند است. برای مثال، اگر به نماینده خدمات فروش خود اجازه دهید که 20درصد از مبلغ سالیانه عایدی از مشتری را برای راضی نگهداشتن مشتریان اخذ نکند، در واقع به او اجازه دادهاید نماینده فروش شما برای کسب اجازه نیازی به کاغذبازی نداشته باشد و کار با سهولت بیشتری انجام شود.
با دقت به حرفهای کارکنان گوش دهید
بسیاری از مدیران سعی میکنند کارکنانشان را وادار کنند حرفی بزنند که خودشان دوست دارند بشنوند. برای مثال، میگویند «بگو که میتوانیم هدف فروش را محقق کنیم». این کار بیمعناست. بهتر و خردمندانهتر این است که با دقت به حقایق گوش کنید نه آن چیزهایی که خودتان دوست دارید بشنوید. و بعد از شنیدن حقایق رفتارتان را در تناسب با آنچه شنیدهاید، تغییر دهید.
به کارکنانتان ایمان داشته باشید
بهترین مدیران کسانی هستند که بهترین عملکرد را از نیروهای معمولیشان بهدست میآورند. اگر دنبال تیمی هستید که همه ستاره باشند، باید تا ابد منتظر بمانید.
چون چنین تیمی وجود خارجی ندارد. سعی کنید کشف کنید هر کسی در چه کاری ماهر است. به دنبال راههایی باشید که افراد بتواند با استفاده از آنها هوای یکدیگر را داشته باشند. سعی کنید محیط را طوری تنظیم کنید که افراد از هم حمایت کنند. بعد از همه این کارها به همکاری و شراکت اعتقاد صددرصدی داشته باشید.
اشتباهات را ببخشید
اگر تیمی دارید که هیچوقت اشتباه نمیکند، مطمئن باشید که در مسیر رشد قرار نگرفتهاید. اما اگر در مواجهه با اشتباهات از تنبیه و سرزنش استفاده کنید، باعث میشود کارکنانتان محافظهکار و ترسو شوند. سعی کنید میان اشتباهات قابلقبول و خطاهای حیاتی تمایز قائل شوید.
برای مثال، اگر روش جدید تبلیغاتی را امتحان کردید و جواب نداد، هیچ ایرادی ندارد. اما هرگز پذیرفته نیست که دست به تبلیغات گمراهکننده و دروغین بزنید.
مسیر رشد را مهیا کنید
همهچیز در زندگی، از جمله افراد، تغییر میکنند. اگر به افراد اجازه رشد ندهید، آنها را مجبور کردهاید برای رشدکردن کسبوکار، شما را ترک کنند. حتی اگر برای کسبوکار شما آسان نباشد، اما باید سعی کنید مسیرهای رشد را پیش پای کارکنان خود قرار دهید.
قدردان تلاش و پشتکار باشید
خیلی روی هوش و نبوغ تمرکز نکنید، بلکه توجهتان به تلاش و پشتکار باشد. در درازمدت تلاش است که بسیار بیشتر از هوش و نبوغ به دردتان میخورد. علاوه بر این، باید قدردان تلاش و پشتکار کارکنان باشید به این ترتیب شما اعضای تیمتان را تشویق کردهاید که هر روز چیزی جدید یاد بگیرند تا اینکه به صورت روزمره مشغول کارهای روتین خود باشند.
سوالات جدی بپرسید
به جای اینکه درخواستهای فوری داشته باشید و مدام از اعضای تیم بخواهید این کار را بکنند یا آن کار را نکنند، سعی کنید کمتر حرف بزنید و بیشتر مشاهده و نظارهگر باشید. سپس وقتی دقیقا متوجه شدید جریان از چه قرار است، مشاهدات خود را در قالب سوالات مهم و اساسی مطرح کنید. این سوالات را به یاد داشته باشید و تا هر زمان که لازم شد، منتظر پاسخهایشان بمانید.
اعتماد کارکنان را جلب کنید
در خوشیها در کنار کارکنانبودن کار آسانی است، اما آیا میتواند در زمانه سختیها نیز در کنار آنها باشید؟ در بسیاری از شرکتها، کاركنان در شرایط سخت به حال خود رها میشوند. تعدیل راهحل خوبی نیست. کاهش 10 درصدی تعداد کارکنان به صورت سالانه اقدام بیرحمانهای است. هیچ وقتی کسی را استخدام نکنید مگر اینکه مطمئن باشید که میخواهید از او حمایت کنید. در مقوله جلب اعتماد، باید حس وفاداری و همدلی را در کارکنان خود تقویت کنید.
به کارکنان زمان بدهید
مسلما قادر نخواهید بود هرقدر که کارمندتان بخواهد به او پول بدهید، اما حداقل میتوانید به او زمان بدهید تا بیاموزد، تجربه کند و مسائل شخصیاش را مدیریت کند. زماندادن، شما را به نتیجه بهتری میرساند.
کیش شخصیت خود را کنار بگذارید
بسیاری از مدیران دوست دارند از خودشان شخصیتی باهوش به نمایش بگذارند اما اگر واقعا آنها همیشه باهوش هستند، دیگر چه نیازی دارید کارمند داشته باشید و با آنها همفکری و همکاری کنید؟ خودتان همه تصمیمها را اتخاذ کنید! این رفتارها را کنار بگذارید و بیشتر شنونده باشید و کمتر حرف بزنید. کارکنانتان را مقدم بدارید نه خودتان را.