از یک بلاگ کوچک اما با رویایی بزرگ، کارشان را شروع کردهاند. راهاندازی اولیه «کاربوم» در سال94 و با نام تلنتیاب بوده، به صورت جدی از سال95 شروع به کار کرده و بدون اینکه سروصدای خاصی در اکوسیستم استارتاپی ایران داشته باشد، جلو آمده و در انتهای سال 98 مبلغ 5 میلیارد تومان سرمایه جذب کرده است. البته طعم بیپولی را زیاد چشیدهاند و برای اینکه هزینههایشان را پوشش بدهند، کارهای خلاقانه زیادی انجام دادهاند.
میلاد بختی، بنیانگذار«کاربوم» میگوید بدون اینکه هزینهای بابت بازاریابی انجام داده باشند، تاکنون بیش از 10هزار سازمان در پلتفرم کاربوم ثبتنام کردهاند. همچنین بیش از 385هزار رزومه در کاربوم وجود دارد و 750 هزار کاربر ثبتنامی در کاربوم حضور دارند و تاکنون بیش از 5میلیون و 200هزار تست خودشناسی و روانشناختی موفق در کاربوم انجام شده که بخشی از این آزمونها، فردی بوده و بخشی سازمانی.
تیم کوچک کاربوم، کارشان را با سرمایه مرحله بذری و از یک پارتیشن شروع کردهاند و حالا تیم 19نفره کاربوم در صنعت HR ایران حضور دارد و میخواهد فراتر از پلتفرمی برای اتصال استعدادها به سازمانها عمل کند. قصد کاربوم این است که فضای ذهنی افراد را به بازار کار نزدیک کند. تستهای روانشناختی، آزمونهای خودشناسی و… از سرویسهای جدیدی است که کاربوم به کاربران خود عرضه میکند تا انتخابهای بهتری را برای کاربرانش رقم بزند.
کاربوم در بازاری حضور دارد که حداقل 10میلیون نفر از افراد تحصیلکرده ایران را دربرمیگیرد. ضمن اینکه 450هزار سازمان بهصورت بالقوه از کاربران این بازار خواهند بود. پیشبینی شده که بازار اچآر در سطح جهان تا سال2025، به گردش مالی سالانه 30میلیارد دلار برسد.
بنیانگذار کاربوم، بازار اچآر در ایران را، بازاری خام و نابالغ میداند که ظرفیتهای بسیار بزرگی دارد اما هنوز بالفعل نشدهاند.
بختی میگوید بازیگران این بازار در حال حاضر باید روی عملکرد بهتر و ارائه سرویسهای بهتر به کاربران تمرکز کنند و گرفتن سهم بازار از همدیگر چیزی است که 4 یا 5سال دیگر باید مورد توجهشان باشد.
بنیانگذار کاربوم در گفتوگو با «شنبه» از بحران منابع انسانی، سیالشدن مشاغل، لزوم توجه کارجویان به تغییرات بازار کار، نابالغبودن بازار اچآر، عدم سرمایهگذاری معنادار در بازار اچآر ایران، لنگرگاههای مسیر شغلی، اجبار پیوتکردن افراد از مشاغل خود و… صحبت کرده است.
- از فرایند آغاز به کار کسبوکارتان و تامین هزینههای آن بگوييد.
فرایند شروع کار، جالب بود. من برای توضیح ایده تلنتیاب، پیش فردی رفتم. از ایده خوششان آمد و تمایل داشتند که روی این ایده سرمایهگذاری کنند، بنابراین سرمایهای در حد مرحله بذری، روی کسبوکار ما هزینه کردند. دفتر کوچکی در حد یک پارتیشن در سازمان سرمایهگذارمان در اختیار گرفتم و در آن زمان با دوستانم وارد صحبت شدم و طی یکی دو هفته فرایند کار را شروع کردم و با سه چهار نیرو، کار را آغاز کردیم. تنها در شروع کار و در بعضی از مقاطع، سرمایهای اندک جذب کردیم اما بعد از 9 ماه به درآمدزایی رسیدیم و سعی کردیم که با مدیریت هزینه، کسبوکارمان را اداره کنیم. در واقع ما شبه بوتاسترپ جلو آمدیم.
- تلنتیاب شد کاربوم؛ چرا ریبرند کردید؟
به چند دلیل؛ یکی اینکه فلسفه کسبوکارمان از آنچه روز اول فکر میکردیم، جلوتر رفت و وقتی در سال96، وبیاد به تلنتیاب اضافه شد، متوجه شدیم که رسالت ما از اینکه صرفا استعدادها را به سازمانها وصل کنیم، فراتر رفته و دنبال عنوان عمومیتری بودیم که توسعههای بعدی کسبوکارمان را پوشش بدهد.
- ریبرندکردن خطراتی هم به همراه دارد. بالاخره کاربران شما را با نام تلنتیاب میشناختند.
فکر میکردیم انجام چنین کاری خیلی آسان است؛ ریبرند میکنیم و به کاربران هم ایمیل میزنیم که تلنتیاب شده کاربوم و تمام. اما متوجه شدیم که خیلی سخت است که نام کسبوکار را در ذهن کاربران تغییر بدهیم. هنوز هم کاربران تلنتیاب را سرچ میکنند.
ما میدانستیم که باید ریبرند کنیم، اما نمیدانستیم که حساسیت این کار چقدر زیاد است. نکته دیگر اینکه ریبرندینگ ما، همزمان شد با تغییر پلتفرم کسبوکارمان. عاملی بیرونی چون خروج آمریکا از برجام و این دو تغییر، موجب شد که اردیبهشت و خرداد سال97، ماههاي سخت و طاقتفرسايي برای من باشد. در آن زمان، درآمد سایت افت چشمگیری داشت، بودجهای هم برای تبلیغات و اعلام ریبرندینگ نداشتیم. روزگار سختی را تحمل کردیم و فشار زیادی به ما وارد شد. اگر بیشتر ارزیابی کرده بودیم، ریبرندینگ و تغییرات پلتفرم را در موقعیتی بهتر و شاید در سال99 انجام میدادیم.
- وقتی شما وارد این بازار شدید، کسبوکارهای دیگری هم حضور داشتند. شما میخواستید به چه نیازی پاسخ بدهید که آنها پاسخی به آن نمیدادند؟
خود من هم این دغدغه را داشتم که ما واقعا قرار است به چه نیاز یا نیازهایی پاسخ بدهیم. با بررسی دقیقتر بازار، متوجه شدیم که سرویسی که سمت کارجو باشد یعنی محتوا و امکاناتی در اختیار کارجوها قرار بدهد که قدرت انتخاب بهتر و بیشتری داشته باشند، وجود ندارد.
همچنین ابزارهای سمت سازمانها هم خیلی محدود بودند. مثلا تستهای روانشناسی وجود نداشت و… ما سرویسی ساختیم که فیچرهایی داشت و مثلا درصد تطابق شغل با شاغل را بررسی میکرد. اما مهمترین مسئله این بود که در این بازار سمت کارجوها ابزار جدی وجود نداشت و مغفول مانده بود. همچنین برای سازمانها هم وجود ابزارهایی برای سنجش منابع انسانی برای استخدام، کمرنگ بود. بنابراین هم سمت سازمانها و هم سمت کارجوها، ابزارهای دقیقی برای انتخاب بهتر و آگاهانهتر وجود نداشت.
- با توجه به تجربهای که شما در حوزه اچآر دارید و این حوزه را میشناسید، چرا بسیاری از افراد در همین اکوسیستم استارتاپی ایران، از بحران منابع انسانی حرف میزنند؟ چون افراد زیادی هم هستند که بهعنوان متخصص مطرح هستند اما از بیکاری گلایه دارند. مشکل کجاست؟
این مسئله دو جنبه دارد؛ جنبه هارد و جنبه سافت. هرکدام از این جنبهها، مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است. برمیگردم به سوال قبلی شما که در مورد دلایل حضورمان در این بازار بود. هنوز هم با طراحی نرمافزارهای قابل قبولی که نیاز آدمها و سازمانها را رفع کند، فاصله جدی داریم. ما میخواستیم برای رفع همین بحران فکری بکنیم.
در جنبه نرم یا همان سافت، فرهنگ کاری در ایران، مهارتهای نرم افراد، آموزشدادن به افراد قبل از دوران دانشجویی و قبل از ورود به کار، اهمیت بسیاری دارد. چنین مهارتهایی را در دوران دانشگاه به دست نمیآورید مگر اینکه خود افراد روی این بخش از تواناییهایی خود کار کنند.
وقتی ما کارمان را شروع کردیم، گزارشی وجود داشت از رقابتپذیری جهانی که متوجه شدیم فاصله معناداری بین نیازمندیهای بازار کار در ایران و خروجیهای دانشگاهها وجود داشت. ما به نوعی میخواستیم یک کاتالیست مکمل در این فاصله معنادار ایجاد کنیم تا این فضای خالی پر شود؛ یعنی قصد کاربوم این است که فضای ذهنی افراد را به بازار کار نزدیک کند.
بنابراین ما آزمونها را با همین هدف شروع کردیم، رزومهساز کاربوم را هم برای تحقق این هدف ایجاد کردیم چون تا آن زمان، رزومهساز فارسی خوبی که به شغل وصل شود و همچنین آزمون روانشناسی در هیچ پلتفرم کاریابی در ایران وجود نداشت.
علاوه بر این جنبههایی که مربوط به مهارتهای نرم است، در بخش دیگر با جنبه هارد قضیه مواجهیم. در این زمینه با دو مبحث روبهرو هستیم؛ یکی اینکه دانش و تخصص افرادي که قرار است با آن وارد بازار کار شوند، عمیق نیست.
نکته دیگر این است که اگر افراد در این حوزهها رشد بکنند و مهارتهای نرم را بهدست آورده باشند، ساختارها و فرایندهای منابع انسانی سازمانها چه در اکوسیستم استارتاپی و چه در سایر حوزهها، ظرفیت استفاده از این مهارتها را در خودش ایجاد نکرده است؛ یعنی اگر افراد خود را شناختند و مهارتهای نرمشان را افزایش دادند، باز این سازمانها هستند که همراهی لازم را با چنین نیروهایی نخواهند داشت چون زمینه جذبشان را فراهم نکردهاند. در واقع فرایندهای سازمانها، فرایندهایی نیست که از استعدادها حمایت کنند تا آنها قانع شوند که بمانند و در همین جا کار کنند. پس در اینجا ما با یک رابطه دوطرفه مواجه هستیم؛ یکی افراد و دیگری سازمانها. از فرایند استخدام گرفته که یکی از حوزههای پر از مشکل سازمانهاست تا فرایند نگهداشت و حفظ استعدادها و کمک به رشد آدمها. به این دلایل، افراد یا از سازمانی به سازمانی دیگر جابهجا میشوند یا از ایران میروند.
نکته دیگری هم وجود دارد که البته مختص ایران و شرایط بازار کار در ایران نیست و یک مسئله جهانی بهشمار میرود و آن اینکه متوسط ماندگاری افراد در سازمانها تغییر کرده و ارزشهای کاری آدمها خیلی متفاوت شده است. حتی برای نظریهپردازان حوزه رفتار سازمانی هم این مسئله مبهم است که با مختصاتی که نسل جدید دارند، چگونه باید با آنها تعامل شود که ارتباط لازم بین افراد و سازمانها ایجاد شود.
مثلا ما در کاربوم یک ابزار داریم با عنوان لنگرگاه مسیر شغلی؛ یکی از لنگرگاهها سبک زندگی افراد است. قبلا این نکته بهعنوان یک لنگرگاه شغلی محسوب نمیشد اما الان به حساب میآید و بسیار پررنگ است، چون اولویتهای آدمها در زندگی بسیار متفاوت شده است. همه این عوامل مهم و نادیدهگرفتنشان موجب شده تا سیستمهای فعلی ناکارآمد باشند.
به خاطر وجود همین مسائل، هدف از شروع کاربوم این بوده که میخواستیم اطلاعات و آگاهی در اختیار متخصصان قرار بدهیم و اینکه کمک کنیم که استخدامها در فرایندی بهتر و با کیفیت بیشتر انجام شوند؛ یعنی این دو حوزه، جاهایی است که کاربوم روی آنها تمرکز کرده است. ما ادعا نداریم که قرار است همه فرایندها را درست کنیم بلکه قصدمان بهبود این فرایندهاست، چون هر چه آدمها با آگاهی بیشتری وارد سازمانها شوند، احتمالا با مشکلات و درگیریهای کمتری مواجه خواهند بود. همچنین اگر سازمانها با حساسیت و دقت بیشتر و با ابزارهای بهتری بتوانند نیروهای خود را جذب کنند، میتوانند امیدوار باشند که استخدام باکیفیتی انجام دادهاند که به رفع نیازهایشان بیشترین کمک را میکند.
- الان یک سمت قضیه، کسبوکارهایی چون کاربوم هستند که متوجه شدهاند اشکالاتی در بازار کار وجود دارد و درصدد رفع آن هستند؛ خود سازمانها و کارجوها چقدر به این مسائل واقف هستند و میدانند که چنین مهارتهایی را باید یاد بگیرند یا از چنین فرایندهایی باید استفاده کنند؟
خوشبختانه این رفتارها در حال شکلگیری است و شکلگیری این رفتار را از سمت سازمانها بهصورت خیلی معنادار شاهدش هستیم. بهویژه صنایعی که با تکنولوژی درگیرند، ناگزیر هستند که در رویههای خود برای استخدام، تغییراتی بدهند. مسئله اینجاست که این اتفاق افتاده و نمیتوان از آن گریزان بود بلکه باید خود را با آن همراه کرد. پس سازمانها هم به خاطر اینکه گردش مالیشان افزایش یافته، خروج نیروي کارآمد از کشور اتفاق افتاده و کمبود مهارت و دانش در بازار بهشدت به چشم میخورد، بهبود فرایندهای کاریشان را آغاز کردهاند.
از طرفی در بازار کار ایران، حداقل در طیفی از کارجوها این آگاهی ایجاد شده و به دنبال کسب مهارتها هستند. همچنین کارفرماها با کمبود منابع انسانی ماهر مواجه شدهاند و به دنبال حلکردن این مسئله هستند اما این مسئله هنوز برای خیلی از افراد جویای کار شفاف نشده است. بنابراین بخش عمدهای از مشکل را متوجه عوامل محیطی مانند نرخ کلی بیکاری در کشور، کیفیت پایین دانشگاهها و… میدانند درحالیکه کارجوها باید خودشان را بیش از پیش در مسیر عاملیت قرار بدهند.
البته در همین بخش از بازار کار هم تحولاتی در حال ایجاد است. به این صورت که شاهد توجه بیش از پیش به توسعه فردی هستیم و این مسئله برای کارجوها پررنگ شده است. در نهایت اینکه هم سازمانها و هم کارجوها اگر قرار است سازوکار موفقی را تجربه کنند، مجبورند که در چنین مسیری حرکت کنند.
- حالا از آمار و ارقامی که کاربوم طی سالهای فعالیتش به دست آورده، صحبت کنید.
در حال حاضر در کاربوم، بیش از 10هزار سازمان ثبتنامشده داریم. چند هزار سازمان هم روی کاربوم آگهی شغلی داشتهاند، از آزمون روانشناختی استفاده کردهاند، تعدادی از سازمانها از دورههای آنلاین «وبیاد» استفاده کردهاند که زیرمجموعه کاربوم است و دو، سه سال پیش به ما اضافه شد.
در بحث فردی هم تاکنون 750هزار کاربر ثبتنامی داشتهایم که کارهای مختلفی روی کاربوم انجام میدهند؛ از ساختن رزومه گرفته تا اپلایکردن رزومههایشان. همچنین از خدمات تستهای روانشناختی استفاده میکنند و…
- چه تعداد رزومه و تست خودشناسی روی کاربوم ثبت و انجام شده است؟
بیش از 385هزار رزومه با درصد تکمیل بالا روی کاربوم وجود دارد و تاکنون بیش از 5میلیون و 200هزار تست خودشناسی و روانشناختی موفق در کاربوم انجام شده که بخشی از این آزمونها فردی بوده و بخشی سازمانی. ضمنا این عدد نشان میدهد کاربوم روی نقطه درستی دست گذاشته و این نیاز بازار بوده است.
- بعد از 9 ماه که از آغاز کسبوکارتان گذشت، به درآمدزایی رسیدید؛ در مورد بیزینسمدل کاربوم توضیح بدهید.
از سال95، درآمدزا هستیم. منابع درآمدی ما بیشتر سمت سازمانهاست. به این صورت که طرحهایی تهیه شده برای سازمانها برای استفاده از دیتابیس کاربوم، انتشار آگهی سازمانها در کاربوم، استفاده از آزمونهای روانشناختی و دورههای آنلاین. کارجوها هزینه مشخصی برای استفاده از خدمات کاربوم نمیپردازند بهجز اینکه برای بعضی از آزمونهای روانشناختی و… باید هزینه بپردازند.
- در ابتدا جذب سرمایه در حد سیداستیج داشتید و آخرین مرحله جذب سرمایه شما اواخر سال98 بوده است. طی این مدت با درآمدی که ایجاد کردید، جلو آمدید. درآمدتان زیاد بوده یا از روشهایی برای صرفهجویی استفاده کردهاید؟
درآمد قابل قبولی ایجاد کرده بودیم که بخش زیادی از هزینههای ما را پوشش میداد. البته سعیمان این بود که هزینهها را پایین نگه داریم، بنابراین سعی میکردیم با ترفندهای مختلف، هزینههایمان را کاهش بدهیم. خود این صرفهجویی و مدیریت هزینهها، یکی از نقاط قوت ما بود تا در سال سخت98 بتوانیم سرمایه جذب کنیم. چون به لحاظ هزینهای که کرده بودیم و با یک تیم شش هفت نفره توانسته بودیم شاخص معناداری ایجاد کنیم، برای سرمایهگذار جذاب بود.
- با همه صرفهجویی که میتوان انجام داد، اما نهایتا شما بهشدت نیاز داشتید که به سازمانها و کارجوها شناسانده شوید. این معرفی را چگونه انجام میدادید و چقدر برای مارکتینگ هزینه میکردید؟
یکی از جذابیتهای کاربوم، شیوه مارکتینگ آن است؛ اول اینکه ما در بازاری حضور داشتیم که هنوز شکل نگرفته بود و الان هم نابالغ است و دوم اینکه در این بازار رقیب زیاد وجود داشته و دارد. ما هم هیچ بودجهای برای مارکتینگ نداشتیم. اما باید خودمان را معرفی هم میکردیم. ما یا باید از مسیری که سایر رقبا میرفتند و برای مارکتینگ هزینه میکردند، میرفتیم که چون چنین پولی نداشتیم حتما تا الان شکست خورده بودیم یا اینکه مسیر جدیدی را امتحان میکردیم چون پول مسیر اول را نداشتیم.
با داشتن یک تیم خوب، تمام تلاشمان این بود که فیچرهای جدیدی ایجاد کنیم، خلاقیت داشته باشیم و با انجام درست کارمان، تجربه خوبی برای کاربران ایجاد کنیم، چون پولی برای رقابت با رقبا نداشتیم، تلاش کردیم سرویسهایی ارائه بدهیم که قبلا وجود نداشت. مثلا در آن زمان رزومهساز فارسی خوب وجود نداشت و ما آن را ساختیم یا دیگر رقبا روی محتوا حساس نبودند و در این زمینه کار زیادی انجام نداده بودند، اما ما پایه کارمان را بر تولید محتوا گذاشتیم.
همچنین ما جزو نخستین کسبوکارهایی بودیم که آزمونها را در وبسایتمان قرار دادیم؛ یعنی ما از ابزارهای دیگری هم غیر از انتظار معمول آدمها که دنبال سرویسی بودند که رزومه خود را آپلود و ارسال کنند، استفاده میکردیم.
علاوه بر این سعی کردیم که بخشی از فرایندهای استخدام سازمانها را اتوماتیک انجام بدهیم. در واقع مزیت رقابتیمان را به سمت محصول و فیچرهایی که قبل از ما وجود نداشت، بردیم. در آن زمان ما را با محتوای خوبمان میشناختند. در نهایت هم بخش اعظم مشتریان ما از طریق تبلیغات دهان به دهان به ما میرسیدند. چون کاربران به ما اعتماد کرده بودند و شبکه ارتباطی گستردهای ایجاد کردیم. شاید باورش سخت باشد که ما بدون بودجه مارکتینگ، توانستهایم 750هزار کاربر را به کسبوکارمان جذب کنیم.
ضمن اینکه بیزینسمدل ما برای بسیاری از کاربران جذاب بود. ما بیزینسمدلی متفاوت از سایر رقبا طراحی کردیم. همه سایتهای کاریابی، هزینهای از کاربران میگرفتند و آگهیشان را پست میکردند؛ یعنی عملا هزینه تبلیغات دریافت میکردند. اما ما ریسک را آوردیم سمت کاربوم. به این صورت که آگهیها بارگذاری میشوند و رزومهها را سرچ میکنند و بعد از اینکه سازمانها مطمئن میشوند که فرد مورد نظرشان را در کاربوم پیدا کردهاند، پرداخت را انجام میدهند تا اطلاعات تماس آن فرد را به دست بیاورند. بنابراین هیچ ریسکی متوجه سازمانها نیست. این نکته رضایت مشتریان را در پی داشت. همین تغییر بیزینسمدل، در سال96، تعداد آگهیهای ما را 6برابر کرد، چون جذابیت زیادی برای سازمانها داشت. نتیجه تجربههای جدید و راهکارهای خلاقانه برای ما رشد و بقا بود و البته اشتباهات زیاد و فاحشی هم داشتیم.
- در حوزه کاری شما، کسبوکارهای زیادی راهاندازی میشود اما بعد از مدتی تعطیل میشوند. دلیلش را چه میدانید؟
یکی از مهمترین دلایل برمیگردد به این مسئله که همه شبیه به هم کار میکنند. مثلا در زمانی که ما شروع به کار کردیم، وبسایتهایی بودند که برای آپلود هر رزومه، سکه طلا هدیه میدادند. مسیر ما، تنوع سرویس بود و اینکه کارهایی میکردیم که دیگران انجام نداده بودند. دیگران این سرویسها را هم کپی میکردند، اما ما براساس شناخت بازار یک سرویس را ارائه میدادیم و حتی بعد از مدتی آن را کنار میگذاشتیم اما کسبوکاری که میخواست شبیه ما باشد، با ادامهدادن آن مسیر، شکست میخورد.
- گفتید که در مسیر نوآوری و همچنین اداره کسبوکار با هزینه کم، اشتباهات زیادی داشتید؛ این اشتباهات از چه جنسی بود؟
نوآوری هزینه دارد. مثلا ما فیچرهای زیادی تولید کردیم و همین کارمان را سخت میکرد. شاخههای زیادی ایجاد کردیم اما برخی جواب نداد یا در زمان درست لانچ نشد؛ یعنی با حالت آزمون و خطا جلو آمدیم و زمان زیادی از دست دادیم.
- اندازه بازار اچآر در ایران چقدر است؟
این بازار یکی از مبهمترین بازارهاست. به دو دلیل؛ یکی اینکه اگر صرفا بازار اچآر (HR) را در نظر بگیریم، باید به دنبال یک عدد باشیم و اگر فقط در مورد فضای استخدام حرف بزنیم، باز باید به عدد دیگری اشاره کنیم. خود حوزه استخدام هم دو بخش دارد؛ مشاغل مربوط به افراد یقهآبی و مشاغل مربوط به یقهسفیدها؛ یعنی کسانی که تحصيلات دانشگاهی دارند و از دوره متوسطه عبور کردهاند. یقهآبیها بیشتر در دیوار و شیپور دیده میشوند. اما در همه این حوزهها عدد مشخصی برای اندازه بازار وجود ندارد. ضمن اینکه ترند رفتار سازمانها هم هنوز بهطور کامل شکل نگرفته و شاهد رفتار نابالغی در این زمینه هستیم. ما برای شفافکردن عددها خیلی تلاش کردیم اما به نتیجه مشخصی نرسیدیم.
- حتما شما اندازهای حتی حدودی برای بازاری که در آن حضور دارید، مشخص کرده و به سرمایهگذارتان ارائه کردهاید.
اعدادی وجود دارد اما غیردقیق هستند. ضمن اینکه ما قرار است بخشهای دیگری به کسبوکارمان اضافه کنیم و از سمت کارجو در حال توسعه سرویسهایی هستیم که اندازه این بازار را میتواند متفاوت کند. همچنین بیزینسمدل ما، یک بیزینسمدل خاص است و بازاری که در آینده ایجاد میشود، با وضعیت فعلیاش فرق خواهد داشت. ما عددی در مورد بازاری که برای کاربوم در نظر داریم، مشخص کردهایم اما ترجیح میدهیم که به آن اشاره نکنیم.
- بالاخره ما نمیتوانیم در مورد یک امر خیالی حرف بزنیم. شما مگر چقدر قرار است بازار را تغییر بدهید؟
ما پیوتهایی در آینده خواهیم داشت و عدد بزرگی الان در ذهن دارم اما تنها با ارائه سرویسهای دیگر و پیوتهایی که خواهیم داشت، سازگار است. با هیات مدیره هم به این نتیجه رسیدیم که در مورد آیندهای که قرار است بسازیم، عددی اعلام نکنیم. بعد از راهاندازی سرویسهایی که مربوط به سازمانهاست که به فضای استخدام هم شاید ارتباطی نداشته باشد، میتوانیم با شفافیت بیشتری در مورد این بازار حرف بزنیم، اما همینقدر بگویم که این بازار قطعا بازار خیلی بزرگی است. مثلا پیشبینی شده که گردش مالی بازار جهانی HR تا سال2025، به 30میلیارددلار در سال برسد. در ایران هم این بازار ظرفیتهای بزرگی دارد.
- آینده کاربوم قرار است چه بشود؟
آنچه ما از آینده کاربوم میبینیم، این است که کاربوم یکی از بازیگران اصلی صنعت تخصیص استعداد در ایران خواهد شد. بخشی از این آینده از طریق پلتفرم اتفاق میافتد و سرویسهای جدیدی اضافه خواهیم کرد. در واقع میدانیم که در حوزه تک، اتفاقات جالبی برای کاربوم رقم میزنیم، چون میخواهیم دیتا را بهنحوی از کاربر بگیریم که بعد بتوانیم روی آن تحلیل انجام بدهیم. مثلا ما فایل پیدیاف جابهجا نمیکنیم بلکه برای افراد پروفایل میسازیم. کاربوم قرار است یک ریکامندیشن سیستم باشد که به آدمها کمک میکند تا مسیر شغلی و مسیر حرفهای خود را بهتر انتخاب کنند. همچنین سازمانها هم بتوانند جذب نیروی انسانی بهتری داشته باشند. در کنار این ریکامندیشن سیستم، ابزارهایی در اختیار افراد و سازمانها قرار میدهیم که این فرایند را کاملتر بکند.
- در این بازار رقبای کاربوم چه کسبوکارهایی هستند؟
اصلیترین و قدیمیترین رقیب، ایرانتلنت است. با جابینجا هم تقریبا همزمان شروع کردیم و الان این دو کسبوکار، مهمترین رقبای کاربوم هستند.
- سهم غالب بازار در اختیار چه کسبوکاری است؟
ایرانتلنت.
- کاربوم را بازیگر چندم بازار میدانید؟
در بخشهای مختلف، رتبهها فرق میکند. مثلا در بخش دیتابیس رزومه، ایرانتلنت عددش را گفته اما جابینجا اعلام نکرده، بنابراین ما میدانیم که جزو 3گزینه اول بازار هستیم. در بحث تعداد آگهی، تعداد آگهی ما بیش از 2هزار آگهی فعال است و جزو 3بازیگر اول بازار هستیم، اما از میزان فروش رقبا خبری نداریم.
- چرا در این بازار، بازیگر خیلی بزرگی نداریم. مثلا کاربوم هم الان پنجساله است. ایرانتلنت بیش از 16سال سابقه دارد اما استارتاپ بزرگی در این بازار نداریم.
چون تا الان منابع جدی مالی به این بازار تزریق نشده بود. همچنین این بازار هنوز شکل نگرفته و بالغ نشده است. اما مثلا در بازار سفارش آنلاین غذا، کانسپت بازار وجود داشت. به نظر خودم مهمترین دلیل اینکه هنوز در این بازار استارتاپ بزرگی شکل نگرفته، این است که منابع مالی معنادار و هوشمندی به این حوزه تزریق نشده بود. البته الان سرمایهگذاری این حوزه آغاز شده و ظرفیتهایش در حال مشخصشدن است. سرمایهگذاران هم این بازار را دقیقا نمیشناختند. الان وقت آن است که در این زمینه طی دو سه سال آینده، یک سرویس و کسبوکار بزرگ ایجاد شود و ما تمام تلاشمان را میکنیم که آن کسبوکار، کاربوم باشد.
- مشکلات بخش رگولاتوری چطور؟ این مسائل مانعی برای رشد کسبوکارهای این حوزه نیست؟
این مشکلات برای همه بازارها و حوزهها وجود دارد. به نظر من مشکل اصلی صنعت ما، مسائل رگولاتوری نیست. من معتقدم که بنیانگذاران باید راهحلهای خلاقانهای ارائه کنند تا نظر سرمایهگذاران را برای آوردن سرمایه به این بازار جلب کنند.
- کاربوم را به شکل بوتاسترپ اداره میکردید و الان 5 میلیارد تومان سرمایه جذب کردهاید؛ آیا این جذب سرمایه هم در جهت ایجاد سرویسهای جدیدی است که چند بار روی آنها تاکید کردید؟
ما چون بازار را بررسی کردیم و ظرفیتهای بزرگشدن این بازار و ایجاد یک استارتاپ بزرگ را در این بازار میدیدیم، تصمیم گرفتیم که برای بزرگشدن و رشد هر چه بیشتر و گرفتن سهم بیشتر از بازار، سرمایه جذب کنیم.
- وقتی از بازار تاکسیهای آنلاین یا سفارش آنلاین غذا حرف میزنیم، جمعیت مشخصی را بهعنوان جامعه هدف این کسبوکارها در نظر داریم. در مورد کسبوکارهایی چون کاربوم با چه جامعه و چه جمعیتی مواجه هستیم؟
با جمعیتی که حداقل 10میلیون نفر عضو دارد، مواجهیم؛ یعنی 10میلیون نفر نیروی کار تحصیلکرده داریم که تنها مربوط به مشاغل یقهسفید هستند. مثلا همین الان نزدیک به 4میلیون نفر دانشجو، در سطح دانشگاهها داریم.
- چه تعداد سازمان در بازار هدف شما حضور دارند؟
حدود 450هزار سازمان در ایران داریم که اظهارنامه مالیاتی رد میکنند؛ یعنی بازاری با 450هزار عضو هم در اینجا داریم.
- این 10میلیون نفر و این 450هزار سازمان، بهطور متوسط برای رسیدن به یک شغل و برای جذب نیروی انسانی چقدر هزینه میکنند؟ مثلا میتوانید به قیمتهایی که کاربوم دریافت میکند، اشاره کنید.
بهطور کلی این رفتار، یک رفتار در حال شکلگیری است. مثلا قبلا برخی از سازمانها هیچ هزینهای به این زمینه اختصاص نمیدادند اما الان تغییر رفتار دادهاند. ما تعرفههای گوناگونی داریم.
تعرفههای کاربوم برای سازمانها از 160هزار تومان شروع میشود تا تعرفههای سالانه که بین 15 تا 20میلیون تومان متغیر است. در واقع با توجه به سطح سرویسی که یک سازمان استفاده میکند، هزینهای که میپردازد، متفاوت است. سرویسی که سازمانها میگیرند، ممکن است شامل استخدام، آزمون و… باشد. ضمن اینکه تاکنون بیش از 700 سازمان از آزمونهای هزینهدار ما استفاده کردهاند و به نوعی استفاده از این آزمونهای کاربوم، جزو فرایند جذب این سازمانها قرار گرفته است. از کارجویان هزینهای برای استخدام دریافت نمیکنیم. اما اگر کارجو بخواهد از برخی تستهای روانشناسی کاربوم استفاده کند، هزینهای بین 9 هزار تا 55 هزار تومان پرداخت میکند.
- بهعنوان یک جوان، در فرایند راهاندازی استارتاپتان، چه فرازونشیبهایی را تجربه کردید و چه چیزهایی موجب شده که با وجود سرمایه اندک و سختی کار، همچنان به حرکت خودتان ادامه بدهید؟
من در ابتدا برای عضویت در هیات علمی دانشگاه تلاش میکردم اما خوشبختانه خیلی سریع متوجه شدم که کار مورد علاقهام، عضویت در هیات علمی نیست. البته ظرافتهای این کار، کار تیمیکردن و اداره کسبوکار اینقدر زیاد است که شاید هرچه باتجربهتر وارد این کار شوید، بهتر باشد. همین جوان بودن، موجب شد که فشارهای زیادی را طی کار تحمل کنم.
چون حجم فشار کاری خیلی بزرگتر از چیزی است که فکر میکنی. ما یک بلاگ کوچک داشتیم اما یک رویای خیلی بزرگ. نکته این بود که هیچ تخمینی نداشتیم که این رویا طی چه مدت زمانی محقق میشود. اگر فکر کنید که قرار است دو یا سه ساله موفق بشوید، قطعا در سال دوم فشار وحشتناکی را احساس میکنید. درحالیکه یک محصول خوب، قرار نیست دو سه ساله ایجاد شود بلکه طی سالهای بیشتری این اتفاق میافتد.
در اینجا دو حالت وجود دارد؛ یا آدمها سوخت و انرژی اولیهشان تمام میشود، خسته میشوند، کار را کنار میگذارند و شکست میخورند یا خودشان را با واقعیت تطبیق میدهند. واقعیت کسبوکار این است که سخت است و زمان میبرد و به اصطلاح باید پای کار بایستی تا نتیجه بدهد. بارها این اندیشه به ذهن من آمد که نمیارزد و باید بگذارم و بروم اما هر بار سعی کردم که واقعیت را ببینم. داشتن یک تیم منسجم و خوب هم مهمترین عامل رشد کسبوکار است.
در هر صورت، فشار کاری همیشه هست و تنها از شکلی به شکل دیگر تغییر میکند؛ یعنی فشار سال اول راهاندازی کسبوکار با فشار سال دوم متفاوت است و فشار بعد از جذب سرمایه با همه سالهای قبل فرق دارد.
- برای اینکه زیر این فشارها نبازید و همچنان ادامه بدهید، چه کردهاید؟
فکر میکنم داشتن یک شبکه حامی خیلی خوب بهترین وسیله برای تحمل فشارهای کاری بوده. مجموعهای از دوستان هستیم که مسائلمان را با هم مطرح میکنیم. این حمایت اجتماعی خیلی خوب وجود داشته چه از طرف بچههای تیم و چه از بیرون تیم. مثلا وقتی عماد قائمی، بنیانگذار «وبیاد» به کاربوم پیوست، اتفاق خیلی خوبی بود.
- برگردیم به بازار و بحث رقبای شما. گفتید که ایرانتلنت الان بازیگر اول بازار است. فکر میکنید از رقبا عبور میکنید؟ چه زمانی؟
اولبودن ایرانتلنت برای وضعیت فعلی است. مزیت خیلی جدی ما این است که طی 5 سال به وضعیت فعلی رسیدهایم ولی کسبوکار دیگر طی 16، 17 سال به موقعیت کنونیاش دست یافته است. با توجه به برنامههایی که ما داریم و سرمایهای که جذب کردهایم، میتوان نتیجه گرفت که ما قرار است از رقبا عبور کنیم.
البته چون الان هیچ کسبوکاری نیست که همه نیازها را از صفر تا صد برطرف کند، هدف ما این است که با ایجاد سرویسهای جدید، ظرفیتهای بازار را افزایش بدهیم. در واقع میخواهیم کاربوم همچنان جزو نخستین گزینههای کارجویان و سازمانها برای پیداکردن شغل و یافتن نیروی انسانی متخصص باشد.
همانطور که اشاره کردم، بیش از 450هزار سازمان در بازار هدف ما حضور دارند. سازمانهای زیادی هنوز رفتار استفاده از سرویسها و خدمات پلتفرمهایی چون کاربوم در آنها شکل نگرفته و این یعنی اینکه این بازار میتواند خیلی بزرگتر شود. ضمن اینکه تاکنون بدون اینکه ما بازاریابی بکنیم، 10هزار سازمان در کاربوم ثبتنام کردهاند. اگر بتوانیم به این 10هزار سازمان، خدمات بهتر و بیشتری بدهیم و به مشتریانی وفادار تبدیلشان کنیم، رشد قابلتوجهی را تجربه میکنیم.
بنابراین دیدگاه بازیگران صنعت اچآر نباید این باشد که سهم بازار را از همدیگر بگیرند، بلکه باید برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان تلاش کنیم. به نظر من دعوا بر سر سهم بازار، مربوط به 4 یا 5سال آینده است.
- شما دادههای متنوعی از بازار کار و مشاغل دارید. این دادهها چه چیزی میگویند؟ چه نکاتی را به ما یادآور میشوند؟
دادهها به ما نشان میدهند که مشاغلی الان در بازار کار ایران وجود دارند که هیچ مابهازای دانشگاهی برایشان وجود ندارد؛ یعنی اگر قبلا کسی بهعنوان مهندس فرایند در صنعت نفت مشغول میشد، در دانشگاه مهندسی شیمی خوانده بود. اما الان اگر کسی میخواهد دیجیتالمارکتر یک سازمان بشود، برای کسب چنین مهارتی الزاما نباید به دانشگاه برود. فضای کار به نوعی سیال شده و هر کسی با هر بکگراندی میتواند از مسیر کاریاش پیوت کند و به مسیر دیگری برود.
همچنین شغلهای جدیدی در حال توسعه هستند که خاص یک سازمان هستند؛ یعنی شغلهایی وجود دارد که نمیتوان از رشتههای خاصی نیروی انسانی برایشان انتخاب کرد. چون تعریف شغلها در بازار کار، سیال و بینرشتهای شده است، بنابراین اگر افراد چابک عمل کنند و دائما خود را براساس نیازهای بازار بهروز نگه دارند، در مسیر شغلی خود تغییرات اساسی و سودآور ایجاد خواهند کرد.
این دادهها به ما میگوید که دیگر کسی نمیتواند بگوید که حاضر نیست تغییری در مسیر شغلیاش ایجاد کند. در واقع همانطور که سازمانها بازار را رصد میکنند، رقبا را پایش میکنند و برای توسعه برنامهریزی میکنند، افراد هم باید همین استراتژی را داشته باشند. وگرنه بعد از مدتی چون سازمانها هم به دنبال افرادی هستند که دانش بهروزی داشته باشند، دانش افرادی که تغییری در خود و دانششان ایجاد نکردهاند، تاریخگذشته میشود و در مسیر شغلیشان رشد کندی را تجربه میکنند. بهطور کلی میتوانم بگویم که در بازار کار امروز، مفهوم و کانسپت توسعه فردی، بسیار مهم و پررنگ است.
- تیم کاربوم چند نفره است و چون در حوزه اچآر کار میکنید، میخواهم بگویید که به لحاظ تیمی و منابع انسانی، کاربوم را چگونه ارزیابی میکنید؟
تیم ما حدود 19نفر عضو دارد که روبهرشد هم است. هر استارتاپی با یک امید بزرگ برای تغییر واقعیت، کارش را شروع میکند. ما هم با یک امید و رویای بزرگ شروع کردیم. بعد به این نتیجه رسیدم که اگر واقعیت را نپذیریم، نمیتوانیم تغییری ایجاد بکنیم. بنابراین باید واقعیت را بپذیریم. ما با تیم خوبمان در حال انجام این کار هستیم. واقعیت را پذیرفتهایم و میخواهیم تغییرات مورد نظرمان را اعمال کنیم. ما در کاربوم ابتدا شروعی طوفانی داشتیم، بعد دچار سرخوردگی شدیم و بعد از 2سال، کمکم واقعیتها را پذیرفتیم و در مسیر درست کار قرار گرفتیم.