البته ترامپ تنها کسی نیست که تصمیم گرفته به این عرصه ورود کند. طی ماههای گذشته موجی از شبکههای اجتماعی به راه افتاده است. سال گذشته شبکه اجتماعی مبتنی بر ویدئوی تیکتاک آغاز به کار کرد و به رغم همه محدودیتهایی که دولت ترامپ برایش ایجاد کرد توانست به فاصله کوتاهی بیش از 100 میلیون کاربر جذب کند.
اخیرا نیز شبکه اجتماعی مبتنی بر صوت کلابهوس کارش را آغاز کرده و با بهرهگیری محدودیتهای دوران همهگیری کرونا توانسته کاربران بسیار زیادی را به خود جلب کند.
بنابراین سوال این است که ساخت یک شبکه اجتماعی در سال 2021 تا چه اندازه دشوار است و چطور میتوان در آن موفق شد؟ پاسخ به این سوال کمی فنی و کمی هم استراتژیک است و ترکیبی از این دو نشان میدهد که چالشهای امروز برای ساخت یک شبکه اجتماعی چقدر با زمانی که مارک زوکربرگ فیسبوک را راهاندازی کردن تفاوت دارد.
در آن زمان ایده ایجاد شبکههای اجتماعی تازه شکل گرفته بود. شبکه اجتماعی MySpace که براساس تایملاین زمانی و شبکه دوست یابی ساخته شده در آن زمان از شبکههای برتر بود. در آن زمان هنوز از شبکه اجتماعی فیسبوک که براساس الگوریتم خاص خود و فید خبری ساخته شد، خبری نبود. حتی آن زمان گوشی آیفون هم وارد بازار نشده بود. به رغم وجود همه آن موانع فنی، شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و توئیتر در یک زمین بازی بیرقیب وارد میدان شدند و از منابع این زمین خالی نیز بهرهمند شدند.
اما مروز شرایط فرق کرده است. پیشرفتهای تکنولوژی موجب شد ایجاد یک وبسایت کار خیلی سادهای باشد اما در عین حال ایجاد یک شبکه اجتماعی برتر که بتواند همه توجهات را به خود جلب کندف بسیار دشوارتر از گذشته است. هر کسی که طی پنچ سال گذشته از شبکههای اجتماعی استفاده کرده دیگر خیلی خوب میداند که چه انتظاراتی باید از یک شبکه اجتماعی داشته باشد.
پست کردن، کامنت گذاشتن، ابزاری برای واکنش نشان دادن به پستهای دیگر، توانایی اضافه کردن عکس و ویدئو، دیگر به ویژگیهای معمولی و استاندارد یک شبکه اجتماعی تبدیل شدهاند و چیزهایی عجیبی نیستند. با توجه به نرمافزارهایی که این روزها وارد بازار شده است ساخت یک کپی خوب از شبکه اجتماعی فیس بوک با هزینهای برابر با 25 هزار دلار ممکن است اما آیا این شبکه اجتماعی میتواند با فیسبوک رقابت کند؟
واقعیت این است که ساخت یک شبکه اجتماعی چندان دشوار نیست و هزینه زیادی ندارد اما هزینه بیشتر زمانی ایجاد میشود که تعداد کاربران افزایش یابد. ساخت یک شبکه اجتماعی در گام نخست ممکن است با چند ده هزار دلار هزینه ممکن باشد اما اگر دنبال توسعه آن باشید اوضاع فرق میکند. اگر تعداد کاربرانتان به بالای چند میلیون برسد آنوقت باید به طور متوسط هزینهای برابر با ماهانه یک میلیون دلار برای فضا، پهنای باند و محاسبات الگوریتمی بپردازید.
علاوه بر این چالش بزرگتر این است که ابتدا باید بدانید کالای شما دقیقا میخواهد چه چیزی را ارائه کند که دیگران ارائه نمیکنند و چرا شبکه اجتماعی شما برای کاربران منحصربفرد است. تقریبا همه انواع کسب و کارها با این سوال اساسی مواجه هستند. مخاطبی که قصد دارید جذب کنید کیست؟ مشکلی که حل نشده و شما قصد دارید با ساخت این شبکه اجتماعی حلاش کنید چیست؟ چطور این شبکه اجتماعی میتواند تجربه منحصربفردی باشد و وقت و هزینه کاربر را کمتر هدر دهد؟ ویژگی خاص خدماتی که شما ارائه میکنید چیست و میخواهید به چه موفقیتی برسید؟
برای مثال ویژگی خاص کلابهوس این بود که دسترسی خوبی برای نخبگان دره سیلیکون فراهم میکرد و بنیانگذاران و سرمایهگذاران این شبکه اجتماعی قصد داشتند گوگل و فیسبوکی دیگری رقم بزنند. یکی دیگر از جذابهای کلابهوس این بود که بسیاری از سرمایهگذاران در آن عضو بودند و همه برای صحبت کردن با سرمایهگذاران تلاش میکردند در این شبکه عضو شوند. بنابراین کاملا واضح به نظر میرسد که ایده خوب داشتن و برخورداری از حمایت سرمایهگذار لزوما به معنای موفقیت تجاری آن ایده نیست.
یکی از چالشهای اساسی کارآفرینان و کسانی که به دنبال ایجاد یک شبکه اجتماعی هستند این است که بعد دیدن فیس بوکف یوتیوب، اینستاگرامف توئیتر و اسپاتیفای، مجبوراند به این فکر کنند که چطور میتوانند انبوه کاربران را از این شبکههای اجتماعی جدا کرده و به خود جذب کنند.
در حال فیس بوک خوشد به تنهایی برخی از پلتفرمها نظیر اینستاگرام و واتساپ را اداره میکند. در خود فیس بوک بیش از 1 میلیارد و 800 میلیون نفر عضو هستند. توئیتر که در مقایسه با فیسبوک بسیار کوچکتر است روزانه 192 میلیون کاربر دارد. بنابراین هر استارتاپ جدیدی در ابتدا محبور است با تعداد اندک کاربر دست و پنجه نرم کرده و بزرگترین چالش پیشرویش این باشد که چطور مردم را قانع کند از خدماتش استفاده کنند.
فرض را بر این بگیریم این شبکههای اجتماعی جدید بتوانند فردی را قانع کنند که نرمافزارشان را نصب کند. آن شبکه اجتماعی تنها چند ثانیه فرصت دارد تا چیزی به آن کاربر ارائه کند که جذبش کند. در غیر این صورت آن کاربر به همان آسانی که با یک ضربه انگشت نرمافزار را نصب کرد با یک ضربه انگشت آن را حذف خواهد کرد و بار دیگر به توئیتر یا فیسبوک برخواهد گشت. مخلص کلام این است که ایجاد یک شبکه اجتماعی بسیار آسان است.ترغیب کاربران به استفاده از دشوار است. و حفظ کاربران در آن بسیار بسیار دشوارتر.
پس از این مراحل نوبت به مسائل فنی میرسد. نخست اینکه اطلاعات کاربران باید محافظت شوند و حریم خصوصی کاربران باید حفظ شود.
بنابراین آن شبکه اجتماعی به استخدام وکیل نیاز دارد تا اطمینان حاصل کند عملکردش مطابق با قوانین است. درمرحله بعد موضوع ثبات مالی و در نهایت نحوه ایجاد سود مطرح خواهد شد. یک شبکه اجتماعی باید بتواند به سودآوری برسد در غیر این صورت به راحتی از دور رقابت حذف خواهد شد.