دیدگاه صندوق نسبت به شرکتهای دانشبنیان و استارتاپی چگونه است؟
در بسیاری از کشورهای دنیا، دولتها برای کمک به توسعه فناوری و نوآوری (تعریف ما از نوآوری، تجاریسازی فناوری و رساندن آن به بازار است) بستههای حمایتی شامل برخی مشوقها و معافیتها ارائه دادند. آنها برای توسعه فناوری، به اصطلاح رانت ایجاد کردند. در ایران پس از انقلاب، شاهد اتفاقات بسیار خوبی در حوزههای آموزش عالی، اعم از آموزش و پژوهش بودیم؛ اتفاقاتی که در دانشگاهها و پژوهشگاهها متبلور شدهاند.
شکلگیری معاونت علمیو فناوری و امثالهم، شکلگیری پارکهای فناوری، شکلگیری مراکز رشد، از دیگر زیرساختهای تشکیلشده در این دوره هستند. همه اینها دست به دست هم دادند تا آن اکوسیستم فناوری و نوآوری کشور تقویت بشود. در حقیقت بعد از انقلاب اتفاقات زیادی به نفع و در جهت تقویت اکوسیستم نوآوری کشور رخ داده است. اما یکی از نقاط عطف این اکوسیستم، قانون دانشبنیان است
رهبری سال 1378 را سال «نوآوری و شکوفایی» نامیدند و در همان سال بود که ایده قانون دانشبنیان به ذهن عزیزانی در دولت و مجلس رسید.
در آن زمان به این فکر کردند که برای حمایت از شرکتهای به اصطلاح دانشبنیان (یعنی شرکتهایی که فناوری را میشناسند و میتوانند آن را توسعه بدهند) یک بسته حمایتی مصوب بشود. آن قانون 2سال بعد در مجلس به تصویب رسید و نامش هم شد «قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانشبنیان» و برای دستگاههای مختلف تعیین میکرد که هرکدام مکلف هستند از شرکتهای دانشبنیان حمایت کنند.
معاونت علمی مسئول شد در ابتدا معیارهای دانشبنیانبودن را مشخص کند و بعد به ارزیابی داوطلبان و متقاضیان بپردازد تا مشخص کند چه کسی دانشبنیان است و چه کسی نیست.
در حقیقت هیچ شرکتی به صورت دانشبنیان تاسیس نمیشود، بلکه شما یک شرکت را ثبت میکنید، محصولی را توسعه میدهید، معاونت علمی شما را ارزیابی کرده و مشخص میکند شما دانشبنیان هستید یا نیستید. پس دانشبنیانی یک برچسب است.
این بسته حمایتی شامل چه چیزهایی بود؟
در آن قانون دیده شد که سازمان امور مالیاتی کشور، برای شرکتهای دانشبنیان تاییدشده از سوی معاونت علمی، یک سری معافیتهای مالیاتی در نظر بگیرد. سازمان تامین اجتماعی هم معافیتهای بیمهای در نظر بگیرد. سازمان گمرک کشور هم معافیتهای حقوق گمرکی ایجاد کند و سازمان نیروهای مسلح هم برخی کمکهایی برای آنها بگذارد برای گذراندن دوره سربازی مدیران و کارمندان کلیدی این نوع شرکتها.
خب، خیلی وقتها میبینیم که این شرکتها، بر اساس دانش فنی سه جوان استوار میشود که هر سه در دوره ارشد و دکترا شرکت را بنا نهادند و هر سه به دوره خدمت سربازی میرسند؛ شرکت هم به همین دلیل رو به افول میرود. خب، نیروهای مسلح هم خیلی همکاری کردند.
اما قانونگذاران به این نتیجه رسیدند که در کنار این معافیتها، شرکتهای دانشبنیان به پول و وام و VC هم نیاز دارند. از این رو در بند5 همان قانون مشخص کردند که صندوقی تعیین کنند به نام همان سال «نوآوری و شکوفایی» که وظیفهاش، تامین مالی شرکتهای دانشبنیان باشد. در این قانون، مجلس دولت را مکلف کرده بود که در ابتدای امر، 3هزار میلیارد تومان در یک بازه زمانی سهساله در اختیار این صندوق قرار بدهد و از سال سوم به بعد، نیم درصد از بودجه عمومی را هم به این صندوق اختصاص بدهد.
البته تمام آن 3هزار میلیارد هم کامل به صندوق نرسید. پس از تصویب و اجراییشدن قانون، شرکتها به معاونت علمی مراجعه کردند و از سال 1392 تاکنون، این شرکتها به نزدیک 5هزار و 700 رسید که آمار دقیق هر روزه آن در سایت معاونت علمی هست.
هر روز تعدادی از این شرکتها حذف میشوند زیرا در ارزیابیهای دورهای مشخص میشود که آن پویایی فناورانه خود را از دست دادهاند. هیچ شرکتی برای همیشه دانشبنیان نمیماند و برای 2سال این برچسب را دارد. پس از آن دوباره ارزیابی میشود و اگر پویایی خود را حفظ کرده بود، میماند.
اما شما چه تسهیلاتی در اختیار این شرکتها قرار دادهاید؟
سال گذشته ما 2هزار و 872میلیارد تومان وام به شرکتها دادهایم و تا انتهای دی ماه امسال، ما 3هزار و 612میلیارد تومان به شرکتهای دانشبنیان به صورت وام کمک کردهایم. همچنین تا انتهای ماه دی، هزار و 990میلیارد تومان از طریق بانکهای عامل، ضمانتنامه به شرکتها دادهایم. در حوزه سرمایهگذاری، تا پایان دی ماه، از طریق صندوقهای پژوهش و فناوری و عاملان، 152میلیارد تومان VC آماده کردهایم.
آیا شما صرفا روی شرکتهای دانشبنیان تمرکز دارید؟
خیر. اتفاقا نگاه ما این است که نباید فقط به شرکتهای دانشبنیان کمک کنم. دلیلش در یک سوال نهفته است. اگر صندوق تنها به این حدود 5هزار و 700شرکت دانشبنیان کمک کند، آیا میتواند زایش آنها را تضمین کند؟ آیا در برابر زایش اینها و نرخ تولدشان هم مسئول هستیم؟ به نظر میآید که مسئول هستیم، زیرا ما مسئول توسعه اکوسیستم دانشبنیان هستیم و خودمان را صرفا مسئول توسعه و تامین مالی شرکتهای دانشبنیان نمیدانیم، بلکه در مقابل نرخ تولد اینها هم مسئول هستیم.
یادمان باشد که شرکتهای دانشبنیان از کجا زاییده میشوند؟ ورودی و سرچشمه آنها در دانشگاهها و البته در شتابدهندههاست. به همین دلیل باید این مراکز تقویت شوند تا بتوان نرخ تولد شرکتهای دانشبنیان را زیاد کرد.
بیشتر بخوانید: crowdfunding چیست
خب، در راستای ارتقای این نرخ چه اتفاقی در صندوق رخ داد؟
ببینید، برای اینکه شکلگیری، بقا و رشد این شرکتها را تضمین کنیم، باید نهادهایی که به شکلگیری، بقا و رشد آنها کمک میکنند را تقویت کنیم. اینجا صندوق دانشبنیانها نیست، بلکه صندوق اکوسیستم دانشبنیان است. این صندوق میتواند تا ابد دست شرکتها را بگیرد و دانهدانه به هرکدام تسهیلات بدهم. اما آیا این کار درستی است؟ خیر.
یک نکته را بگویم، صندوقی با اعتبار 3میلیارد دلار، در دنیا اساسا با شرکتها ارتباطی ندارد، بلکه عقب میماند و یک لایه میان خودش و شرکتها ایجاد میکند و میگوید من به نهادهایی کمک میکنم که به شما شرکتها کمک میکنند. به همین دلیل، این صندوق هم باید کاری کند که VCهای کشور هم پولدار بشوند.
این نهادهای میانی چه چیزهایی هستند؟
شتابدهندهها، کارخانههای نوآوری، بروکرها، صندوقهای پژوهش و فناوری، VCها، پارکها، سازمانهای توسعهای مثل سازمان فناوری اطلاعات، معاونت علمی، مراکز رشد و رسانهها، بازیگران این اکوسیستم هستند و روابط میان اینها، اکوسیستم را توسعه میدهند. البته ما هنوز رابطهمان را با شرکتها قطع نکردهایم و طبق آمارهایی که گفتیم، همچنان داریم به صورت مستقیم از آنها حمایت میکنیم.
این نهادهای میانی که نام بردید، چه نوع رابطهای با شما دارند؟
بسته به ماهیت هر نهاد، رابطه هم متفاوت است. برخی از این سازمانها، مثل سازمان گسترش صنایع، دولتی هستند. خب ما طبق قانون نمیتوانیم به سازمان دولتی کمک کنیم، بلکه با این سازمان یا با سازمان فناوری اطلاعات توافقهایی میکنیم که در نتیجه، دانشبنیانهایی متولد شده و زمینه بهتری برای ظهور آنها فراهم شود. در نهایت تمام این کارها در راستای همان سه ضلع شکلگیری، بقا و رشد است.
مثال دیگری میزنم. با شرکت فولاد مبارکه همکاری ترتیب میدهیم که باعث رشد نرخ دانشبنیانها بشود. به چه صورت؟ شرکت فولاد مبارکه یکی از بزرگترین شرکتهای ایران است با حجم نقل و انتقالات و خرید مواد اولیه و فروش بسیار بالا.
اگر یکی از منابع تامین مواد اولیه فولاد مبارکه شرکتهای دانشبنیان داخلی باشد، بهترین اتفاق برای چنین شرکتی است. خب، اگر ما موفق بشویم که یک دانشبنیان را به مبارکه وصل کنیم و معادل مواد اولیهای که از خارج کشور میخرد را از شرکت دانشبنیان داخلی خرید کند، آن دانشبنیان برای سالهای زیادی از حمایت مالی بینیاز میشود. هدف اصلی این شرکتها، فروش است دیگر. خب، ما هم بزرگترین کمکمان، کمک به فروش است.
شرکت بزرگ دیگری که میتوان روی آن حساب کرد، همراه اول است. این شرکت سالیانه 14 هزار میلیارد تومان فروش دارد. این یعنی دستکم سالی 7 تا 8هزار میلیارد تومان خدمت و محصول میخرد. خب، اگر ما به عنوان صندوق، نمونههای ایرانی قطعات و سختافزارهای مورد نیاز همراه اول را (با همان کیفیت) به آنها معرفی کنیم، آنها هم خریداری میکنند.
در نهایت، با توجه به مشکلات امروز از جمله تحریمها، شرکتهای بزرگ ایرانی هزینهها و زمان زیادی را صرف میکنند تا به مواد اولیه دسترسی پیدا کنند. از طرفی هم، آنها از شرکتهای ایرانی و تولیدات داخلی بیخبر هستند. پس ما به عنوان صندوق، نیازهای شرکتهای بزرگ را پیدا کرده و معادلهای ایرانی را به آنها معرفی میکنیم. با از بین بردن عدم تقارن اطلاعاتی، بهترین نقش ممکن را برای دانشبنیانها بازی کردهام.
یعنی به همه کمک میکنید تا مشتری پیدا کنند؟
خیر. این بخشی از کار است. همه در یک مرحله از رشد نیستند که یک خدمات را بخواهند. برای مثال، شتابدهندهها به کمک مالی و غیرمالی نیاز دارند.
بیشتر بخوانید: استارتاپ های حوزه سلامت
شتابدهندهها چطور از شما خدمات میگیرند؟
شتابدهندهها یکی از بازیگران اصلی این اکوسیستم هستند و معتقدیم نقش مهمی دارند، زیرا به نظر ما، یکی از پیچیدهترین مراحل شکلگیری شرکتهای دانشبنیان، همان مراحل اول است، زیرا این مراحل اول، بسیار پرریسک هستند. در مراحل رشد استارتاپ، یک «درهمرگ» وجود دارد که در اینجا، درآمد استارتاپ منفی است و آرام آرام درآمد را آغاز میکند تا به نقطه سر به سر برسد و در نهایت رشد و اتفاقات خوب، از این مرحله به بعد رخ میدهد.
چند تصور غلط در این میان وجود دارد. این تصور غلطی است که شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها صرفا در مراحل اولیه رشد خودشان به حمایت مالی نیاز دارند. اما صندوق این را بهدرستی میداند که شرکتها و استارتاپها در کل چرخه تا ورود به بورس، به حمایت مالی احتیاج دارند. در نتیجه هدف خود را صرفا بر مراحل اولیه تنظیم نکردهایم. البته از لحاظ ورود به بورس، هماکنون دانشبنیانها از استارتاپها جلوتر هستند. در حقیقت، استارتاپها بهتازگی سراغ بورس رفتهاند.
شرکتهای دانشبنیان هم از نظر مراحل رشد، به استارتاپها شباهت دارند؛ البته تفاوتهایی هم هست برای مثال اینکه، استارتاپها به VC عادت دارند اما در میان دانشبنیانها، وام گزینه رایجتری است. در نهایت، کل فرایند استارتاپ و دانشبنیان، شباهت زیادی به هم دارند. در این فرایند، مرحلهای هست که «کمینه محصول پذیرفتنی» شکل میگیرد.
در این مرحله شما محصول اولیهای دارید که میتواند برای سرمایهگذار ملموس باشد. در میان دانشبنیانها، این مرحلهای است که شما اثبات فناوری را انجام میدهید. تا پیش از این مرحله، صرفا حرف است. در دانشبنیانها، تا پیش از این فقط طرح و ایده وجود دارد. وقتی اولین محصول تولید شود، برای اولینبار، یک بار و برای همیشه، محصول شکل فیزیکی پیدا میکند. در این نقطه باید به محصول فیزیکی رسیده باشید.
برای رسیدن به مرحله تولید کمینه محصول، در موقعیت بسیار پرریسکی قرار میگیریم، زیرا این طرح از نظر تئوری منطقی است، اما آیا در عمل میتوان آن را پیاده کرد؟ در این مرحله است که باید سرمایهگذاری کرد، هزینه دستگاه و تجهیزات داد و شروع کرد به آزمایش. یعنی عملا پولی را خرج میکنید که سرنوشتش نامعلوم است.
البته در این مرحله، پول کمی وجود دارد اما ریسک فنی بالایی هست، زیرا هنوز نمیدانیم که میشود چنین محصولی تولید کرد. در این مرحله اول که صرفا طرح داریم، مالک طرح کیست؟ معمولا یک دانشجو یا تیمی از دانشجویان ارشد یا دکترا یا کسانی که بهتازگی فارغالتحصیل شدهاند.
این افراد توانایی علمی را دارند اما منابع مالی چندانی ندارند. خب، نمیتوان از آنها توقع داشت که وام بگیرند. چون وام، بازپرداخت دارد و آنقدر پشتوانه ندارند که بتوانند ریسک آن را بپذیرند. در این مرحله، سرمایهای را ارائه میدهند که به «سرمایه بذری» معروف است. آنها نیازهای مالی را برطرف میکنند و در قبال آن سهم میگیرند. اینها همان شتابدهندهها هستند.
در یک حالت دیگر، دولتها در توسعه فناوری، پول بلاعوض در اختیار محقق و استادها قرار میدهند. به عبارت دیگر، از زمان ارائه تئوری تا ساخت نمونه اولیه یا توسط دولت به صورت بلاعوض پوشش داده میشود یا توسط بخش خصوصی (شتابدهنده) و در قبال سهم، تامین مالی میشود. اکنون ما به عنوان بخش دولتی، باید هر دوی اینها را در بازی داشته باشیم. خب ما در صندوق نوآوری هم آن پول بلاعوض را داریم پرداخت میکنیم و هم به شتابدهندهها کمک میکنیم.
خب، این شتابدهندهها چه کمکی به اکوسیستم میکنند؟
چند خدمت اصلی ارائه میدهند؛ یکی اینکه کمک میکنند که جوانان دانشجو یا تازه فارغالتحصیلشده، در قالب تیمهایی ساماندهی شده و روی مدل کسبوکار خود کار کنند و به یک mvp مناسب برسند. در حقیقت، محصول باید در مرحله شتابدهنده، به تناسبی با ذائقه بازار و مشتری برسد. خب، شتابدهنده، این تیمی که صرفا یک طرح و ایده داشته و پتانسیل بالایی دارد را زیر بال و پر خود میگیرد، آن را تقویت کرده و رشد میدهد و در مقابل، از آن سهم میگیرد.
خدمت دیگر شتابدهنده این است که سرمایه بذری به تیم میدهد که بسته به تیم و حوزهای که در آن کار میکنند، بین 50میلیون تا 400میلیون متغیر است.
خدمت دیگر شتابدهنده، راهنمایی تیم است. خیلی اوقات تیم از لحاظ فنی در سطح بالایی است اما بازار را خوب نمیشناسد. نمیداند چطور با مشتری حرف بزند، چطور محصول را بستهبندی کند، برند خود را چگونه بسازد، نیروی جدید را چگونه جذب کند، بیمه و مالیات چه قوانینی دارند و…
از نظر صندوق نوآوری، شتابدهنده کسبوکاری است که با دادن این خدمات به استارتاپها و هستههای فناوری، زمینه را برای رشد و تبدیل اینها به شرکتهای دانشبنیان، آماده میکند. پس ما شتابدهنده را یکی از ماشینهای تولید شرکت دانشبنیان و استارتاپ میدانیم.
همه ما خوب میدانیم دورهای از کسبوکار (که به درهمرگ معروف است) و زمان حضور شتابدهندهها نیز هست، دوره بسیار سخت و خطرناکی است و در اینجا، نقش شتابدهنده بسیار مهم است. خب، از آنجاییکه کار شتابدهنده ریسک بسیار بالایی دارد، صندوق هم باید اوضاع و احوال شتابدهنده را بشناسد و به آن کمک کند. در این میان، خبر خوب این است که شتابدهندهها خود به عنوان گونهای از شرکتهای دانشبنیان، توسط معاونت علمی شناسایی شدهاند. الان بین 100 تا 200شتابدهنده در کشور هست که به نظرم عدد 200، تخمین درستی است و حدود 70 شتابدهنده دانشبنیان داریم.
بیشتر بخوانید: مشاغل خارجی که در ایران نیست
این شتابدهندههای دانشبنیان، چه نیازهایی دارند و صندوق چه کمکی به آنها میکند؟
اولین نیاز، در اختیار داشتن محیط مناسب است. شتابدهنده به فضای بزرگی نیاز دارد که بتواند نیازهای مختلف استارتاپهای خود را پوشش بدهد؛ از جمله اتاقهای متعدد برای استقرار، فضایی برای برگزاری رویدادها، اتاقهای کنفرانس و…
با استفاده از یک مکانیسم خاص، به شتابدهندهها کمک میکند که فضای بزرگی را رهن کنند. صندوق تا سقف 3میلیارد تومان تسهیلات قرضالحسنه رهن در اختیار شتابدهنده قرار میدهد. به عبارت دیگر، صندوق 70درصد از هزینههای رهن فضا را تا سقف 3میلیارد تومان پرداخت میکند؛ یعنی اگر شتابدهندهای بخواهد یک فضای 4میلیارد تومانی در تهران رهن کند، 70 درصد آن یعنی 2میلیارد و 800میلیون تومان را صندوق پرداخت میکند. در زمان فسخ قرارداد و دریافت پول رهن از مالک، اعتبار صندوق هم برگردانده میشود.
این کار توسط یک عامل معرفیشده از سوی صندوق انجام میشود و هیچ وثیقهای نیز لازم ندارد و صرفا سالیانه 4 درصد کارمزد دارد. نکته جالب اینکه سقف این تسهیلات برای شرکتهای عادی دانشبنیان، 400میلیون تومان است. اما برای شتابدهندهها، این عدد 4میلیارد تومان است
کمک دوم، کمک به آموزش است. در شتابدهندهها فرآیند آموزشی به این صورت است که یا خود شتابدهنده مستقیمادورههای آموزشی دارد یا اینکه دورههای کوتاهمدتی را با کمک استاد مدعو برگزار میکند. خب، این دورههای کوتاه، هزینههای خودش را دارد. برای این دورهها، به شرکتهای دانشبنیان سالی 20میلیون تومان بلاعوض آموزشی پرداخت میشود تا سقف 70 درصد هزینهها.
یعنی اگر یک شرکت دانشبنیان، استادی به شرکت خود دعوت کرده و کارکنان را آموزش بدهد، 70درصد هزینه این دوره به صورت بلاعوض توسط صندوق پرداخت میشود که سقف آن، 20میلیون تومان است. این عدد برای شتابدهندههای دانشبنیان، 40میلیون تومان است.
چون میدانیم مصرف آموزش این فضاها بالاتر بوده و مخاطب بیشتری هم دارند. شرکت دانشبنیان، یک بار یک دوره آموزشی را برگزار میکند اما شتابدهنده با توجه به ماهیتش، دستکم سالی 2 تا 4 بار باید این دورهها را تکرار کند چون تیمهای جدید به فضای خود اضافه کرده است. کمک دیگری که شتابدهندهها به آن نیاز دارند، کمک در مشاوره است. استارتاپها در صورت مستمر نیاز به مشاوره دارند. ما هر سال به شتابدهنده تا سقف 5میلیون تومان هزینه بلاعوض مشاوره میدهیم.
برای مثال، یک شتابدهنده میتواند یک مشاور را برای یک روز تمام در اختیار بگیرد و در آن روز خاص، به همه استارتاپها مشاوره بدهد. یا اینکه استارتاپ در یک مورد خاص میخواهد به صورت غیرحضوری، مشاورهای بگیرد. هزینههای این مشاوره از طریق ثبت آن، از طریق صندوق پرداخت میشود.
شتابدهندهها نیز مانند بسیاری دیگر از شرکتها، به سرمایه در گردش نیاز دارند. خب، شرکت هزینههای جاری متفاوتی دارد از جمله بیمه، مالیات، حقوق کارکنان و… که پس از فروش محصول یا خدمات، این هزینهها با تاخیر به شرکت بازمیگردد. شتابدهندهها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و هزینههای خاص خود را دارند. خب ما برای تمام دانشبنیانها تسهیلاتی در نظر میگیریم. نرخ این تسهیلات برای شرکتهای دانشبنیان، 11درصد است اما برای شتابدهنده، نرخ آن صفر درصد بوده و قرضالحسنه است.
این تفاوت بزرگ به چه دلیل است؟
به این دلیل که صندوق، بالاتر بودن ریسک شتابدهندهها را درک میکند. شرکتهای دانشبنیان به مرحله تولید و سوددهی وارد شدهاند، اما ماهیت شتابدهندهها به گونهای است که برای همیشه، در دره مرگ قرار دارند. پس به کمک بیشتری هم نیاز دارند.
از دیگر کمکهای صندوق به شتابدهندهها، میتوانم به وصلکردن VCها و شتابدهندهها اشاره کنم. سازوکار شتابدهنده به این صورت است که استارتاپ را تا مراحل خاصی پرورش میدهد و سپس آن را در ازای مبلغی، در اختیار منابع بالاتر قرار میدهد. خب، برای معرفی استارتاپها به VCها، شتابدهنده مجبور است همواره در حال رفت و آمد به شرکتهای مختلف باشد تا بتواند استارتاپ را به فروش برساند.
در این فرایند، دو مشکل وجود داشت؛ از طرفی،VCها شتابدهندهها را نمیشناختند و از طرف دیگر، در صورت گرفتن تایید از سوی VC، آن VC خیلی اوقات با کمبود منابع مالی مواجه میشد. صندوق به حل هر دو مشکل کمک کرده است.
در باب شناساندن، با همراهی هفتهنامه شنبه، رویدادهایی به راه انداختیم به نام «دوشنبههای استارتاپی». در این رویدادها، شتابدهندهها استارتاپهای خروجی خود را به نمایش میگذارند. در هرکدام از این رویدادها، بیش از 300سرمایهگذار حقیقی، حقوقی و… حضور داشتهاند. پس صندوق با این کار به شتابدهنده این پیام را رسانده که به جای معرفی یک به یک برای سرمایهگذارهای مختلف، تمام فعالان حوزه استارتاپی را میتوانید در یک رویداد دور هم داشته باشید و با یک معرفی خوب، در وقت و هزینه صرفهجویی کنید.
از ابتدای سال تاکنون، حدود 15رویداد برگزار شده و استارتاپهای حاضر در شتابدهندههای دانشبنیان را معرفی کردهایم. البته با بقیه شتابدهندهها و استارتاپهای خارج از حوزه دانشبنیان هم همکاری میکنیم، اما اولویتمان، دانشبنیانهاست. در این مدت، تعداد زیادی از این استارتاپها با تاخیری حدود دو تا سهماهه، VC دریافت کردهاند.
در مورد مشکل دوم و کسری هزینه، صندوق به عاملهای خود (یعنی صندوقهای پژوهش و فناوری) اعلام کرد در صورتی که استارتاپی را تایید کردند اما در تامین هزینه مشکل داشتند، چهارپنجم هزینه را از صندوق میتواند دریافت کند و تنها لازم است یکپنجم هزینه را بپردازد. این سرمایهگذاری به صورت مشارکتی است؛ یعنی صندوق در سود و زیان، در کنار سرمایهگذار باقی میماند. اسم این کار را هم سرمایهگذاری گذاشتهایم.
بیشتر بخوانید: هک رشد استارت اپ ها چگونه است
تقریبا چند درصد استارتاپها در این دوشنبههای استارتاپی به موفقیت رسیدهاند؟
شاید حدود 30 تا 40درصد. ضمن اینکه الان برای قضاوت زود است. هنوز یک سال هم نشده از آغاز این رویدادها.
اما این هم سرمایهگذاری، باعث میشود شما وارد بازی بشوید.
دقیقا مراقب بودهایم که این اتفاق رخ ندهد. من دولتی هستم، اگر وارد بازی بشویم ژن دولتی را وارد این کار میکنیم و این اصلا اتفاق خوبی نیست. برای اجتناب از این کار، صندوق گفته که ما سهم نمیگیریم و در هیات مدیره صندلی نخواهیم داشت؛ بلکه عامل ما این مزیتها را دریافت میکند که بخش خصوصی است.
اصلا در بخش همسرمایهگذاری، استارتاپ ما را نمیبیند. تنها چیزی که استارتاپ میبیند این است که VC که تنها یک میلیارد تومان پول داشت، الان 2میلیارد پول دارد. تنها حرفی که ما میزنیم این است که تا 5سال بعدی، هر زمانی که خروج کردید، پول صندوق را پس بدهید.
تا اینجا درباره برنامههای جاری صحبت کردیم. برنامههای جدیدی هم دارید؟
ببینید، شتابدهندهها دو نیاز متفاوت دارند؛ برخی وام میخواهند برخی از همین ابتدا شریک میخواهند. به زودی برنامهای اجرا خواهیم کرد که طی آن، تسهیلاتی برای شتابدهندهها در نظر میگیریم. این برنامه انشاءالله تا یک ماه آینده با همکاری هفتهنامه شنبه اجرایی میشود.
به این صورت که شتابدهنده میتواند از صندوق وام سرمایهگذاری بذری بگیرد یا این سرمایهگذاری را با صندوق به صورت پنجاه-پنجاه پیاده کند. به این صورت که به صندوق میگوید یک استارتاپ خوب میشناسد و آیندهدار است. نیمی از سرمایهگذاری بذری لازم برای این استارتاپ را شما پرداخت کن.
خبر خوب این است که شتابدهندهها خود به عنوان گونهای از شرکتهای دانشبنیان، توسط معاونت علمی شناسایی شدهاند. الان بین 100 تا 200شتابدهنده در کشور هست که به نظرم عدد 200، تخمین درستی است و حدود 70شتابدهنده دانشبنیان داریم
میخواهیم نقش تسهیلکننده را بازی کنیم
تا اینجا، صندوق تلاش دارد در هر سه مرحله ورودی، توسعه و خروجی استارتاپ، به شتابدهندههای دانشبنیان کمک کند. اما این حضور همهجانبه، باعث نمیشود این تفکر به وجود بیاید که دولت میخواهد جای پای خود را محکم کند تا سایه خود را روی حوزه استارتاپ بیندازد؟
خب، کجا داریم جای پای خود را میگذاریم؟ صندوق صرفا نقش معرفیکننده و تسهیلکننده را بازی میکند. این کار زمانی تاثیر منفی داشت که صندوق، در ازای این کمکها از شتابدهندهها سهم یا صندلی در هیات مدیره بخواهد و تصمیمگیرنده باشد.
در این سرمایهگذاریها، طبیعتا صندوق در برخی استارتاپها ضرر میبیند و در برخی استارتاپها سود میکند. این سود کجا میرود؟
به منابع صندوق اضافه شده و دوباره در همین اکوسیستم صرف میشود.
اما شتابدهندهها در جزئیات با هم متفاوتند و رویکردهای متفاوتی نسبت به استارتاپها دارند. این تفاوت میان شتابدهندهها، چه تفاوتی برای صندوق ایجاد میکند؟
این تفاوت در کمک هزینه تحقیق و توسعه خود را نشان میدهد. برخی شتابدهندهها به سراغ استارتاپهایی میروند که ریسک فنی پایینی دارند. برای مثال، نوشتن اپلیکیشنها سرراست است و ریسک بالایی ندارند. شما در اینجا باید توسعهدهنده خوبی داشته باشید.
اما برخی شتابدهندهها بر محصولی سرمایهگذاری میکنند که هنوز ساخته نشده و ریسک فنی بالایی دارد. صندوق اعلام کرده که اگر شتابدهندهای، یک هسته فناور را تشکیل بدهد و به ما اعلام نیاز کند که استارتاپی میخواهم تا این فناوری را برای من توسعه بدهد، ما برای این کار یک فراخوان میزنیم تا استارتاپ خوبی پیدا کند و تا 70 (و تحت شرایطی) تا 90درصد سرمایهگذاری بذری آن را به صورت بلاعوض تامین میکنیم.
در شتابدهندهها و حوزه فناوری، تمرکز فیزیکی در تهران وجود دارد که البته موافقان و مخالفان خاص خود را هم دارد. سیاست صندوق نسبت به این تمرکز چیست و چه برنامهای برای آن دارد؟
اکنون بیش از 5هزار شرکت دانشبنیان داریم که بیش از نیمی از این شرکتها در تهران هستند.
این نیم باقیمانده چقدر در سطح کشور پخش هستند؟
قطعا به یک اندازه پخش نیستند. ببینید این عدم تعادل خوب نیست. اما این به عملکرد صندوق خیلی ارتباط ندارد. کاری که صندوق میتواند انجام بدهد، ایجاد تعادل در ضریب نفود خود در کشور است. طبق دادهها، 57درصد از شرکتهای دانشبنیان استان تهران از خدمات صندوق استفاده میکنند.
اما در خراسان شمالی، این نرخ به 84 درصد میرسد و استان تهران از لحاظ دریافت تسهیلات صندوق، در یکسوم انتهایی این آمار قرار میگیرد. مثال دیگر از این آمار میزنم، از 38 شرکت دانشبنیان در استان بوشهر، 31 شرکت حداقل یک بار از یکی از خدمات صندوق استفاده کردهاند. در عین حال، صندوق به دنبال این است که این نرخ نفوذ را به 100 برساند.
بیشتر بخوانید: گفتوگو با وحید رحیمیان، مدیرعامل مایکت
نرخ پراکندگی شتابدهندههای دانشبنیان به چه صورت است؟
80درصد از شتابدهندهها در تهران هستند و 20درصد در شهرهای دیگر.
از این مقدمه میخواهم به این سوال برسم که فردی که از نظر جغرافیایی دور از تهران است، چقدر میتواند روی تسهیلات و خدمات صندوق حساب کند؟
ببینید، ما هیچ تعصبی نسبت به جغرافیا نداریم. نکتهای که باید در نظر گرفت این است که، شتابدهنده در شهرهای بسیار کوچک که جواب نمیدهد.
فرض کنید در سال باید 50 استارتاپ به سراغ شما بیاید که از میان آنها 10 استارتاپ را انتخاب کنید تا از میان آنها هم 2 تا 3استارتاپ را به مرحله VC برسانید و خروج کنید. که همه اینها به دیگر بخشهای اکوسیستم نیز بستگی دارد. خب در حال حاضر هم صندوق در تلاش است تا با برگزاری رویدادها در شهرهای مختلف، کمی تمرکز ناحیهای ایجاد کند تا استارتاپها و ایده در شهرهای کوچک، دست کم بتواند در شهر مجاور پا بگیرند.
البته خوشبختانه یک موجی در اکوسیستم به راه افتاده که شهرهای کوچک و مراکز استان هم به این جرگه میپیوندند و مراکز استانها در حال برپایی کارخانه نوآوری خودشان هستند. خب، این کارخانهها، هم موقعیت شکلگیری شتابدهندهها را ایجاد میکنند و هم پاتوق و پرچمی برای آن استان میشود که جامعه خرد حوزه فناوری جای خود را بدانند.
و تمرکز شما صرفا روی گسترش دانش در داخل کشور است؟
خیر، برای بیرون از مرزها و تعامل با دیگران هم تسهیلات داریم. شتابدهنده میتواند برای حضور در نمایشگاههای داخلی و خارجی و معرفی استارتاپهای خودش، تا سقف 160میلیون و 150میلیون کمک بلاعوض دریافت کند.
برای مثال، برای حضور شتابدهندهها در نمایشگاه جیتکس امارات، صندوق تا 90درصد از هزینههای شتابدهندههای متقاضی را پوشش داد. در همین نمایشگاه، 70 استارتاپ از 60کشور به نیمه نهایی رسیدند که 5 استارتاپ ایرانی در میان آنها حضور داشت.