سؤال اینجاست که آیا تنها ارائه مطلب غیرجذاب در قالب و فرم جذاب موجب جذب مخاطب میشود؟
هنگامی که در نوشتن محتوا، جنبههایی مثل فرمتهای نوآورانه و قالبهای تعاملی را انتخاب میکنید، نصف راه را رفتهاید اما عوامل دیگری نظیر محتواهای مرتبط با نیاز مخاطب و بهروز بودن محتوا و… نیز تاثیرگذار است.
ما نیز در این مقاله به معرفی ۴p میپردازیم که به کمک آنها میتوانید محتوای اثرگذار تولید کنید.
Power of data (قدرت داده)
برخلاف باور عمومی، بازاریابی تنها بر مبنای خلاقیت نیست و بازاریابان، تنها هنرمندانی نیستند که نمیدانند چه میکنند، بلکه، در واقع آنها به طور مداوم راهکارهای بازاریابی پیچیده و تأثیرگذاری را برای مشتریان خود طراحی و پیاده میکنند.
بنابراین، همانطور که میدانیم، محتوای تولیدشده از سوی بازاریابان که یکی از مهمترین جنبههای هر کمپین تبلیغاتی است، اگر به خوبی و با دقت تهیه و تنظیم نشود، نمیتواند مؤثر واقع شود. امروز، یک بازاریاب و تولیدکننده محتوا میداند که راه ورود به بازاریابی ارزشمند، با انواع دادهها و اطلاعات هموار میشود.
نوشتن به روشی متقاعدکننده و شیوایی نوشتار بر مخاطبان تأثیر میگذارد و اما، دادهها و اطلاعات است که این دو را هدایت میکند. یک وبلاگ ممکن است درباره صدها موضوع مختلف نوشته باشد، اما اگر در میان این نوشتهها، مخاطبی با دو واقعیت اثبات شده آماری مواجه شود، احتمالا تا همیشه آن را به یاد خواهد داشت. همچنین، این اطلاعات صحیح، او را در دفعات بعد، به همان پلتفرم هدایت میکند.
Personalize (شخصیسازی)
در عصر دیجیتالی امروز، اهمیت تعاملات انسانی شاید عجیب به نظر برسد. هدف یازاریابی محتوا، در واقع نهتنها ارتباط مستقیم بین کسبوکارها و مصرفکنندگان و مخاطبان است، بلکه رابطهای عمیقتر و فرای معرفی و تبلیغ محصول میان نام تجاری و مخاطب آن ایجاد میکند.
شخصیسازی محتوا، تاکتیک بازاریابی است که به برند و کسبوکار، این امکان را میدهد که پیام خود را متناسب با نیاز مخاطب، به صورتی سفارشی منتقل کنند. براساس مطالعه انجام شده سال ۲۰۱۷ از سوی شرکت ایرلندی
Accenure که در زمینه خدمات فناوری، مشاوره، مدیریت، برونسپاری فرایندهای تجاری و امنیت رایانه فعالیت میکند، ۸۱درصد از مصرفکنندگان میخواهند که برندها بدانند چه زمانی و چگونه باید با آنها وارد تعامل شوند و به آنها نزدیک شوند.
پس، درمییابیم که ایجاد و تولید یک محتوای منطبق و سازگار با مخاطب، میتواند تفاوت میان موفقیت و شکست در بازاریابی باشد. حال از خود بپرسید که شما، به عنوان یک بازاریاب و تولیدکننده محتوا، چقدر مخاطب خود را میشناسید؟
Phygital (فیجیتال)
Phygital، در واقع از ترکیب دو کلمه انگلیسی فیزیکی و دیجیتال به وجود آمده و یک اصطلاح بازاریابی است که ترکیب تجارب دیجیتالی را با تجارب فیزیکی توصیف میکند.
تصور کنید برای یک سفر تجاری به شهری جدید سفر کردهاید و کارهای زیادی برای انجامدادن ندارید. تصمیم میگیرید زودتر به فرودگاه بروید و آن شهر را ترک کنید.
اما، هنگام عبور از یک مجموعه فرهنگی، یک اپلیکیشن فیلم در گوشی شما برایتان یک نوتیفیکیشن ارسال میکند. نوتیفیکیشن دریافتی به شما میگوید که سئانس کدام فیلم با برنامه پرواز و زمانبندی شما تطابق دارد و به جای اینکه بخواهید در فرودگاه منتظر زمان پرواز بمانید، میتوانید با دیدن یک فیلم در سینمای این شهر، تجربه تازهای داشته باشید.
این، قدرت و ظرفیت فضای فیجیتال است؛ ترکیبی از دنیای دیجیتال و رویدادهای فیزیکی اطراف شما.
Platform (پلتفرم)
گفتیم که بازاریابی محتوا، بهترین راه برقراری ارتباط و ایجاد تعامل میان مخاطب و کسبوکار است و وزنه چهارم در نوشتن یک محتوای جالب و مؤثر در راستای این هدف، انتخاب پلتفرمی است که برای انتشار محتوا از آن استفاده میشود.
به عنوان مثال، یک مقاله در مورد کسبوکار، در کانال رسانهای مربوط به موضوعات سرگرمی بازخوردی نخواهد داشت و به همین ترتیب، فردی که به دنبال اخبار سیاسی است، به فناوریهای روز احتمالا چندان علاقهای ندارد.
بسترها و پلتفرمها، کانالهای رسانهای در موفقیت یک محتوا تأثیر بسیار زیادی دارند. پس از شناسایی مخاطب هدف، این شناسایی کانال ارتباطی مناسب برای تعامل و انتقال پیام است که تأثیر محتوای درست را افزایش میدهد.