گزارش به خوانندگان شنبه

سرمقاله 132 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

2

روزگاری مرد سیاستمداری گفته بود روزنامه‌نگاری در ایران مثل راه‌رفتن روی مین است. این حرف دهه هفتادی ناظر بر اتفاقات سیاسی آن روز کشور بود. امروز میدان مین اقتصادی تبدیل به قتلگاه رسانه‌ها شده است. فرقی هم نمی‌کند رسانه دولتی باشد، خصوصی یا آنلاین و آفلاین.

ما بخشی از جامعه هستیم و با بالارفتن دلار، همه هزینه‌های آنلاین و آفلاین افزایش می‌یابد. دامنه‌ای که با ۵۰ هزار تومان تمدید می‌شد، حالا با ۵۰۰ هزار تومان شدنی است. نیروی انسانی، اینترنت، سرور، سخت‌افزار، نرم‌افزار، کرایه محل کار، قیمت کاغذ و… همه چیز تحت تاثیر نوسانات دلار و شرایط اقتصادی کشور است.

با این تفاوت که دلار پایین هم بیاید، اما قیمت‌ها کاهش پیدا نمی‌کند. به طرز عجیبی که برای خودمان هم شگفت‌آور است، خودمان را با این شرایط وفق داده و با تغییر بیزینس‌مدل، تاکتیک‌ها و ایجاد چنل‌های درآمدی جدید سعی کردیم کسری منابع مالی را جبران کنیم، اما در حوزه نشریات آفلاین و شنبه اتفاق خاص‌تری افتاده است.

وقتی کاغذ گران شد، ناراحت شدیم اما مستاصل نبودیم. تحلیلمان این بود که طبیعی است وقتی مرغ و گوشت و هزاران قلم کالا تحت تاثیر تحریم‌ها و بالا‌‌رفتن دلار افزایش پیدا می‌کند، قیمت کاغذ هم به تبع آن گران خواهد شد. با تشکیل جلسات متعدد و کار شبانه‌روزی تیمی، کمبودها را جبران کرده و به کار ادامه دادیم.

اما در این دو هفته سیر این تغییرات اقتصادی به شکل ویرانگری افزایش یافته است. دو هفته قبل هر کیلو کاغذ رول را ۵ هزار و ۲۰۰ تومان خریداری می‌کردیم. با توجه به تیراژ شنبه برای ۱۰ هزار نسخه ۷۰۰ کیلو در هر شماره کاغذ مصرف می‌شود که فقط پول کاغذ هر شماره شنبه دو هفته پیش ۳ میلیون و ۶۴۰ هزار تومان بود.

هفته قبل در عرض چند روز قیمت کاغذ رسید به کیلویی ۷۹۰۰ تومان و ما برای شماره قبل شنبه ۵ میلیون و ۵۳۰ هزار تومان هزینه کردیم. امروز که شماره ۱۳۲ شنبه را می‌خوانید، قیمت کاغذ ۱۱هزار تومان را رد کرده است؛ یعنی در دو هفته هر کیلو کاغذ ۵۸۰۰ تومان افزایش پیدا کرد و قیمت کاغذ این شماره ۷میلیون و ۷۰۰هزار تومان شد.

دیگر تحلیلی نداریم که قیمت کاغذ در کجا و روی چه مبلغی متوقف خواهد شد تا ما بتوانیم برنامه‌ریزی حتی کوتاه‌مدت دو یا سه‌ماهه داشته باشیم. هر زمانی که بحث کاغذ و گرانی می‌شود، بلافاصله عده‌ای دوباره یک بحث قدیمی را مطرح می‌کنند و به جای حل مشکل، صورت مسئله را پاک می‌کنندکه دوران نشریات کاغذی به سر آمده است.

با این نتیجه‌گیری مخالف بوده و تداوم انتشار شنبه در همین راستاست؛ چرا‌که معتقدیم در کشوری که هنوز بخش قابل توجهی از مردم و مسئولانش آفلاین هستند، به‌خصوص از منظر زیست ، تفکر و… قدرت نفوذ نشریات کاغذی در حوزه‌های تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی بیشتر از رسانه‌های آنلاین است(منظور شبکه‌های اجتماعی نیست).

یا اینکه از باب همراهی ترحم‌آمیز گفته می‌شود حالا که روزگارتان سخت است، شنبه چاپی را برای ما نفرستید. آنچه دلیل نگارش این سرمقاله است، تنها در خواست یک خواهش و همراهی با تیم شنبه است.

هیچ‌گاه یک جنگجو را تشویق به تسلیم نکنید. هیچ‌گاه یک جنگجو را با حرف‌های ناامید‌کننده و زهرآگین از ادامه راه مأیوس و دلسرد نکنید. ما خودمان را برای مبارزه‌ای سخت و خستگی‌ناپذیر آماده کرده‌ایم. اما این مبارزه کار‌آفرینانه نیازمند همراهی، همدلی و کمک شما مخاطبان و دوستداران شنبه است. کمک شما این است که از منظر ترحمی نگویید که شنبه را برای ما نفرستید؛ لطفاشنبه را از ما مطالبه کنید.

به‌خاطر شرایط سخت مالی که توضیح دادم، ما ناچار هستیم ۳۰ تا ۴۰ درصد فضای مجله را به رپورتاژ آگهی و تبلیغات اختصاص بدهیم. عده‌ای از شما در شبکه‌های اجتماعی نقد داشتید که شنبه چرا این مقدار رپورتاژ و آگهی دارد.

نمی‌خواهم بگویم ما وفق قانون ۲۵ تا ۳۰ درصد مجله را می‌توانیم به این موضوعات اختصاص دهیم. می‌خواهم بگویم در این شرایط با ما همراهی کنید و با نگاه مهربان یارمان باشید. مگر نه اینکه یاران به دیده اغماض از اشتباهات و کاستی‌ها می‌گذرند.

حتی به این فکر کردیم که برای تجمیع رپورتاژ‌ها هشت صفحه‌ای به مجله اضافه کنیم(کمتر از هشت صفحه به دلیل فنی امکان‌پذیر نیست) اما قیمت اضافه کردن هر صفحه برای ما نزدیک به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه در‌بر‌دارد (هزینه کاغذ، چاپ، لایه‌زنی، تحریریه و…) با توجه به اینکه یک صفحه کامل رپورتاژ آگهی در شنبه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است، اگر هشت صفحه به صفحات مجله اضافه کنیم، درآمد‌مان صفر می‌شود. در این صورت امکان تداوم کار به این شکل وجود ندارد.

دومین خواسته من و تیمم پذیرش این موضوع از سوی آگهی‌دهندگان و مخاطبان محترم است که ناچاریم متاسفانه درصد کمی به تعرفه های درج رپورتاژ، آگهی و قیمت مجله اضافه کنیم.

اگرچه مشکلات اقتصادی امان همه‌ را بریده و روزهای سختی را می‌گذرانیم اما همچنان به عنوان مسئولیت اجتماعی نشریه را در همه شهرهای ایران و در مناطق محروم رایگان توزیع خواهیم کرد.

همچنان متعهدیم از استارتاپ‌هایی که درآغاز راه قرار دارند و تیمشان در حد ۳ تا ۴ نفر است، به صورت رایگان یا با دریافت کمترین هزینه از طریق انتشار مصاحبه و گزارش حمایت کنیم.مثل همه این سالها اخبار رویدادهای استارتاپی را پوشش خواهیم داد.

حرف آخر

ما تیم شنبه بر این باوریم که با اتکا به توانایی‌هایمان و همراهی شما مخاطبان خوب شنبه که سرمایه‌های گرانقدر ما هستید، این دوره سخت را پشت سرخواهیم گذاشت و لحظه‌ای در ادامه این راه و توسعه شنبه تردید نداریم.

از طرفی این نوید را می‌دهیم بخش‌های آنلاین شنبه روز‌به‌روز تقویت شده و توسعه پیدا خواهد کرد. همچنین در ابتدای سال نو شاهد رونمایی از اپلیکیشن شنبه خواهید بود. با حضور محترم و ارزشمندتان، با تشویق و نقدهای سازنده کنارمان باشید؛ مثل همه این ۳ سال.

2 دیدگاه
  1. حامد ارزمانی می‌گوید

    ما هم یک نشریه انگلیسی چاپی هستیم که به این مشکل خوردیم اما…

  2. محسن برجی می‌گوید

    شرایط شما به عنوان ناشر یک نشریه‌ی هفتگی کاغذی در این روزگار عجیب و غریب قابل درک است.
    حرف‌تان برای اینکه هم‌چنان می‌خواهید در دوران ترک‌تازی نشریات آنلاین و دوران خواندنی‌های رقیق‌شده‌ی تلگرامی و اینستاگرامی، یک هفته‌نامه‌ی کاغذی جان‌دار و با حس و حال منتشر کنید، متین و محترم است.
    امیدوارم پیروز و منتشر باشید.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.