یکی دو سالی میشود که استارتاپهای پرداخت خرد در ایران ظاهر شدهاند و ادعای حلکردن مسئله پرداخت خرد در ایران را دارند. با توجه به اینکه پرداخت خرد در همه جای دنیا بیشتر در حوزههای حملونقل عمومی گسترش یافته، نگاه این استارتاپها هم به حوزه حملونقل عمومی بوده و سعی کردهاند در این عرصهها وارد شوند که تا امروز دستاورد خاصی نداشتهاند.
در میان کسانی که وارد این حوزه شدند، نامهای شناختهشدهای هم به چشم میخورد. تا امروز بسیاری از این استارتاپهای پرداخت خرد این عدم موفقیت را به دلیل سنگاندازیهای رگولاتور حملونقل شهری دانستهاند و معتقدند برخی امتیازهای رانتی و برخی ممانعتها باعث شده که آنها نتوانند رشد کنند.
چیزی که این استارتاپها به آن توجه ندارند، این است که راهی که آنها در آن پا گذاشتهاند، از نیمه دوم دهه۸۰، یعنی چیزی حدود ۱۰ سال پیش شروع شده و آنها در این یکی دو سال اخیر اولین کسانی نبودند که به این موضوع فکر کردند.
هیاهو برای هیچ
از نیمه دوم دهه۸۰ کسبوکارهایی تلاش کردند در زمینه پرداخت خرد و البته کیف پولهای خرد آفلاین گامهای بزرگی برداند. در این مسیر هم نامهای بزرگی در میان شرکتهای نرمافزاری و البته اپراتورهای مخابراتی به چشم میخورد. سرمایهگذاریها (شاید هم هزینه) در این مسیر انجام شد و در نمایشگاههایی با آب و تاب فراوان از نتایج رونمایی شد. نتیجه در همه موارد یکسان بود: هیچ!
استارتاپها هم همان مسیر را یک بار دیگر تکرار کردند و نتیجه یکسان بود: هیچ. اگر بخواهیم ما هم میتوانیم همه چیز را گردن شهرداری و بانک مرکزی بیندازیم. اما اینجا میخواهیم نگاهی کنیم به اینکه چرا این کسبوکارها موفق نشدند. قطعا شهرداری و بانک مرکزی و بقیه نهادها مسئول این وضع هستند؛ اما ببینیم این استارتاپها چه کاری میخواستند بکنند که اساسا راه به جایی نمیبرد.
قرار بود بسترهای موبایلی راهی باشد که به کمک آنها بتوان به راحتی کرایه تاکسی را پرداخت. نیازی نباشد به خرد کردن پول، چرکی اسکناس یا تحمل سنگینی سکه! واقعیت اما این شد که این کسبوکارهای ریز و درشت میخواستند مسئلهای را حل کنند که مسئله نیست! یک تصور فراگیر وجود دارد که پول خرد، سکه و اسکناس بد است و هر چیزی که دیجیتال است، خوب است.
بچههای کسبوکارهای دیجیتال در همه جای دنیا تا حدودی دچار این آفت شدهاند که تصور میکنند همه چیز را باید دیجیتال کنند. در حالی که گاهی وقتها برخی چیزها به صورت سنتی هم خیلی خوب کار میکند و اندکی تغییرات نتایج شگرفی دارد و تغییرات گسترده به فاجعه منجر میشود.
مسیر اشتباهی
اپلیکیشنهای پرداخت خرد معمولا دو اپلیکیشن مجزا دارند؛ یکی برای «پذیرنده پول» و دیگری برای «پرداختکننده». آنها مسئلهای را حل میکنند که مسئله نیست و آن مسئله که تا امروز مانع از رشد پرداخت خرد الکترونیکی شده، کماکان جای خود باقی مانده و این اپلیکیشنها کوچکترین نظری هم به آن نینداختهاند. این اپلیکیشنها از بلوتوث یا دیگر روشهای ارتباطی استفاده میکنند و برای استفاده از آن دو طرف حتما باید آن را نصب کرده باشند.
استفاده از بلوتوث کاربردهای خاص دارد. BLE همه جا موفق نبوده است. این اپلیکیشنها ایده ضعیفی دارند و معمولا اجرایی ضعیفتر.
دقیقا مسئلهای را میخواهند حل کنند که مسئله نیست و مسئله واقعی پول خرد را حل نمیکند. از نظر تجربه کاربری بهشدت ضعیف هستند. طراحان آنها تجربه کافی در فضای پرداخت نداشتهاند و از اعتماد به نفس شدید به دلیل موفقیت در فضای مجازی رنج میبرند. در این سالها شرکتهای کوچک و بزرگ صدها راهکار را توسعه دادند و هر کدام هم قرار بود شقالقمر کنند که همه هم فراموش شدند. چه ایرادی دارد که ما نیز مانند اروپا و آمریکا از ابزار سکه استفاده کنیم؟ ایراد سکه چیست؟
نهاد رگولاتوری مالی در ایران سنگی به دورن چاه انداخته و همه را به مسیر اشتباهی هدایت کرده است. در رویدادهایی هم چیزهایی درباره «کشلس سوسایتی» در هلند و سوئد شنیدهاند و به یک باره میخواهند ایران را هلند و سوئد کنند. چه اشکالی داشت فعلا به ایتالیا رضایت میدادیم؟
تا زمانی که مسئله کارمزد در ایران وجود دارد و تراکنشهای بانکی و پرداختی رایگان هستند، ما متوجه هزینه روشهایی که اپلیکیشنهای پرداخت خرد تحمیل میکنند، نیستیم. به عبارتی، برای پرداخت خرد وقتی کارمزد آن ۲۵۰ تومان یا مبلغی در این حدود باشد و خود مصرفکننده قرار نباشد این کارمزد را پرداخت کند، امیدی به رشد این شیوه از کسبوکارها نیست
اپلیکیشنهای فعلی نوآوری نداشتهاند
این اپلیکیشنها علیرغم سروصدایی که ممکن است حول آنها به پا شده باشد، از زیرساختهای معیوب موجود استفاده میکنند و برای پردازش عملیات پرداخت هم از روشهای مرسوم استفاده میکنند و نوآوری در این زمینه نداشته است. مسئله پرداخت خرد در ایران مسئله فناوری نیست. مسئله NFC و بلوتوث (BLE) و هر راهحل دیگری فرع بر اصل ماجراست.
احتمالا در سالهای آینده باید کیف پولهای خرد الکترونیکی بیشتر و بهتر از امروز گسترش بیابند. منتها اگر به اشتباه سکه در ایران حذف شده است، نباید به دنبال راهحل فناورانه برای آن بود. سکه، سکه است. همه جای دنیا سکه کاربرد دارد و برای پرداختهای خرد از سکه استفاده میشود. کیف پول قرار نیست جایگزین سکه شود. اگر در کشورمان مشکل دیدگاهی در حاکمیت داریم که سکه را از مبادلات مالی حذف و آن را با تراکنشهای گرانقیمت و پرهزینه جایگزین کرده، به این معنا نیست که ما هم باید آن راه اشتباه را ادامه دهیم.
البته ممکن است در آینده نزدیک، این اپلیکیشنها بخواهند به جای استفاده از زیرساختهای موجود به سراغ استفاده از مواردی مانند شارژ بروند. موفقترین الگو در این زمینه نه یک شرکت فناوری بلکه جایی مانند استارباکس بوده است. آمازون هم اخیرا تلاشهایی در این زمینه انجام داده است.
مطمئنا پتانسیلی که در این کسبوکارها وجود دارد این تیمها را به سمت تولید و ارائه اپلیکیشنهای پرداخت خرد هدایت کرده و مطمئنا اعتماد کاربران میلیونی و ترافیکی که دارند این کسبوکارها را به فکر انداخته به این حوزهها ورود کنند.
با کارمزد ۲۵۰ تومان نمیتوان یک اپلیکیشن پرداخت خرد واقعی داشت
بنابراین تا زمانی که مسئله کارمزد در ایران وجود دارد و تراکنشهای بانکی و پرداختی رایگان هستند، ما متوجه هزینه روشهایی که اپلیکیشنهای پرداخت خرد تحمیل میکنند، نیستیم. به عبارتی، برای پرداخت خرد وقتی کارمزد آن ۲۵۰ تومان یا مبلغی در این حدود باشد و خود مصرفکننده قرار نباشد این کارمزد را پرداخت کند، امیدی به رشد این شیوه از کسبوکارها نیست.
کیف پول الکترونیکی واقعی، تراکنشهای آفلاین را در یک تراکنش آنلاین تجمیع میکند و مشکلات متعددی که امروز دامنگیر اقتصاد ایران شده را رفع خواهد کرد. شاید جدیترین آنها نرخ بهره باشد که امروز بانکداری و پرداخت الکترونیکی در افزایش این نرخ تاثیرگذار شدهاند. یک کیف پول برای اینکه موفق شود، باید نقاط پذیرش متعدد، نقاط شارژ متعدد و قابلیت اتصال به کارتهای بانکی را داشته باشد. لزوما تراکنشهای کیفهای پول از طریق درگاههای مرسوم بانکی و پرداختی انجام نمیشود. کسبوکارهایی که وارد این عرصه شدهاند، پتانسیل موفقشدن در این زمینه را دارند. البته اگر به سمت تراکنشهای بانکی بروند و بخواهند شور فناورانه خود را ارضا کنند به مجموع کارهای بیهوده موجود، یک کار دیگر اضافه میشود و آنها هم میشوند یکی مثل همه بانکها و شرکتها و بالاتر از همه آنها بانک مرکزی و شرکتهای زیرمجموعهاش.
با نگاهی به برخی از این اپلیکیشنها متوجه میشویم که برای پرداخت لازم است ۱۶ رقم کارت و رمز دوم در اپلیکیشن وارد شود که نشان میدهد تراکنشها شاپرکی و به صورت موبایلی پردازش میشود. همین که لازم نیست از اپلیکیشن خارج و وارد IPG شویم و ۱۶ رقم کارت، رمز دوم، CVV2 و تاریخ انقضا را بزنیم هم خودش دستاوردی است. منتها از نظر کاربر واردکردن ۱۶ رقم کارت آن هم برای پرداختهای خرد غیرمنطقی است. اپلیکیشنهایی مانند اسنپ و تپسی هم برای پرداخت از محیط برنامه خارج و وارد IPG میشوند. در دنیا برای انجام این تراکنشها روشهای بهتری وجود دارد که ما در ایران در حال استفاده از روشهای «مندرآوردی» هستیم.
روی ابرها قدم نزنیم!
به نظر میرسد تجربه پرداختی کمی در این اپلیکیشنها وجود دارد. شاید در آینده نزدیک به کمک سامانه پیوند بتوان واردکردن اطلاعات کارت را حذف کرد. این کسبوکارها با توجه به شبکه کاربرانی هم که دارند از پتانسیل خوبی برای موفقیت برخوردار هستند. منتها همه داشتههای فعلی این کسبوکارها چیزی بیشتر از آنچه در فضای مجازی دارند، نیست. برای موفقیت در فضای واقعی چیزهای دیگری لازم است. پرداخت یکی از واقعیترین کسبوکارهای موجود است که برای موفقیت در آن نمیتوان روی ابرها قدم زد!
1 Comment