سید حامد قنادپور، مدیرعامل تجارت الکترونیکی ارتباط فردا، یکی از دهها نفری بود که در رویداد سیلیکون ایران صحبت کرد. لابهلای صحبتهای او این جملهها خودنمایی میکند: «اگر صاحب یک شرکت تولیدی یا کارخانه باشید و ساعت ۱۰ شب رعشهای به تنتان بیفتد که کارخانه شما در چه حال و اوضاعی است، همان نیمهشب میروید کارخانه و با دیدن ابزارها، تجهیزات و مواد خامِ انبار کمی خیالتان راحت میشود؛ اما وای به حال روزی که مدیرعامل شرکتی دانشمحور باشید. ساعت ۱۰ شب وقتی میروید داخل شرکت تازه متوجه میشوید که هیچچیز ندارید! و اینجاست که تفاوت نیروی انسانی با سرمایه انسانی در شرکتهای دانشمحور روشن میشود.» البته برخی ممکن است تجربه دیگری داشته باشند و بگویند حتی در شرکتهای دانشبنیان هم منابع انسانی سرمایه نیستند و ترکیب جدیدا پرکاربرد «سرمایههای انسانی» صرفا اداواطوار است و بس. هر جور که فکر کنیم اما همه قبول داریم که منابع انسانی در شرکتهای دانشی، چالش مهمی برای همه است؛ هم برای صاحبان کسبوکار و هم برای کسانی که در این شرکتها کار میکنند. وقتی شما در جایی مثل کارخانه تولید اتومبیل کار میکنید، به دلیل ملموس بودن خروجی کار، اندازهگیری همهچیز نسبتا آسان و ممکن است؛ اما در شرکتهای دانشی، شما حتی بهسختی میتوانید کار کردن یا نکردن یک فرد را درک کنید، چه برسد به اینکه اثربخشی او را اندازه بگیرید. واقعیتی که فهم آن ممکن است هزینه زیادی برای استارتاپها داشته باشد، چالشی است به نام منابع انسانی. ممکن است برای ایده، برای توسعه و جنبههای فنی یا حتی کسبوکاری بهاندازه کافی زمان بگذاریم و همهچیز براساس طرح و نقشه باشد؛ اما منابع انسانی درد مشترک همه شرکتهای دانشی و استارتاپهای فناوری است. در این زمینه استارتاپها تا میتوانند باید بیاموزند و بیاموزند و بیاموزند. در غیر این صورت، تجربه با هزینه زیاد آن را به آنها میآموزاند!