به یادداشتهای ورکشاپهایی که رفتهای، مراجعه میکنی و در ذهنت همه خواندههای کتابها و جزوات را ورق میزنی اما چیزی دستگیرت نمیشود. درمییابی به عنوان یک کارآفرین وسط میدان نبردی هستی که نتیجه مبارزهات و رسیدن به پیروزی منوط به تجربه است.
یکی از این شرایط سخت و گرانقیمت، وضعیت بیپولی است. منظور از بیپولی ورشکستگی نیست. به این معنا که شما هم خودتان اعتبار دارید، هم برندتان خوشنام است و کسبوکارتان هم رو به رشد و درآمدزاست، اما … به خاطر تاخیر در واریزیها یا پیشآمدن مشکل برای یکی یا دوتا از مشتریان دائمتان و تاخیر در واریزی آنها، اوضاع مالیتان به هم ریخته است. آیا کتابی هست که پیشبینی کند چه اتفاقاتی برای شما خواهد افتاد و چه کارهایی باید بکنید و چه رفتاری را نباید بروز دهید.
اولین اتفاقی که میافتد، کائنات موضوع بیپولی شما را در جهان هستی فریاد خواهد زد. از در و دیوار برایتان نمیگویم مصیبت میبارد اما قبض میبارد مثل قبض تلفن همراه، تلفن ثابت، آب، برق، گاز، سررسید قسط بانک و… اینکه خبر می رسد برای سال جدید باید شهریه یکسال فرزندتان را یکجا پرداخت کنید.
اینکه موعد طرح ترافیک فرارسیده و باید خلافی ماشین و عوارض نوسازی را تسویه کنید. بیمه ماشینتان همین امروز تمام شده، از ۳سال پیش به کسی بدهی دارید که دنبالش نبوده، فردای همان روز زنگ میزند که لطفا تا پولتان نکردم، پولم را پس بدهید.
بماند که سیبزمینی شده کیلویی ۱۰ هزار تومان و شب میهمان دارید و باید سر راه خرید مرغ، گوشت ومیوه هم انجام دهید. با همه این مصیبتها لبخندزنان وارد دفتر میشوید. لیست حقوق پرسنل، بیمه تامین اجتماعی، بیمه تکمیلی، لیست ارزش افزوده و مجموع بدهی به افراد و شرکتها روبهرویتان گذاشته میشود و… همچنان سعی میکنید دندانهایتان روی هم باشد و لبخند بزنید.
یکی در میزند «دوتا از سیستمها مشکل دارن باید بفرستیم تعمیرگاه؟» بعد به صورت تشریحی توضیح میدهد قطعات چند میلیون گران شده است. شما همچنان لبخند میزنید و اینکه مشکلی نیست، انجام بدهید.
چای میآورند، در تنهایی خودت و استکان چای داغ، تردید داری نکند خوردنش کنتور بیندازد! یکی از بچههای دفتر میآید و درخواست افزایش حقوق دارد و می دانی اگر این اتفاق نیفتد، شرکت را ترک خواهد کرد و… لطفا در را ببندید و با صدای بلند پفتان را تخلیه کنید ونفس عمیق بکشید.
در این لحظات برای آرامش تان و اینکه سکته را نزنید هیچ توصیهای ندارم جز مصرف چای، آب خنک چون دهانتان خشک می شود و پناهبردن به اینستا و گوش دادن به لطیفه یا گیم یا تماشای ویدئوهای فان.باید از آوار شدن مشکلات کمی فاصله بگیرید.
صبر کنیدهنوز تمام نشده خبر میآورند یکی از فروشندگان مواد اولیه کسبوکار که رابطه چندینساله و حسنه هم با او دارید، پیغام داده اگر تسویه نکنید، بار تخلیه نمیشود؛ این یعنی توقف کارهای شرکت.
آن دیگری که شرکتش به شما خدمات میدهد و گاهی هم از باب رفاقت زنگ میزند حالتان را میپرسد و میگوید شما رفیق ما هستید، دوستتان داریم، پیغام داده که خیلی عصبانی است که چرا پول ما این ماه عقب افتاده و اگر پرداختی صورت نگیرد، خدمات آسیب خواهد دید.از دفتر مقام مسئول هم زنگ میزنند چون فلان جای کار فلان مورد را رعایت نکردید، قرارداد ما با شما کنسل است.
تصمیم هایی که توصیه می شود:
۱- در این لحظات بیرحمی بیزینس و آدمها را با تمام وجود لمس خواهید کرد. اما فقط باید به حل مشکل فکر کنید. تمرکزتان را از دست ندهید،همه چیز را با آرامش مدیریت کنید و علیرغم همه نامهربانیها، مهربان باشید و شرایط آنها که با شما نامهربانی کردند را هم درک کنید.
۲- با صداقت به کارکنان و طلبکاران همه چیز را توضیح دهید که خیالشان آسوده شود که این مشکل موقتی است.
۳- اولویت اول پرداخت حقوق و بیمه پرسنل است. هم از نظر اخلاقی و هم اینکه تیم رکن اصلی هر کسبوکار است و چرخه تولید نباید متوقف شود.
۴- اینکه شما پول دیگران حتی دوستانتان را دیر پرداخت کنید یا حقوق کارکنانتان را با تاخیر واریز کنید و آنها ناراحت شوند و با شما بد برخورد کنند، در بیزینس امری طبیعی است، نباید از آنها ناراحت شوید یا ارتباط و همکاری تان را قطع کنید. البته حساب بامرامها جداست.
۵- سعی کنید ابتدا بدهیهای خرد و افراد را پرداخت کنید تا به چند نفر بدهی داشته باشید.
۶- با طلبکاران عمده مذاکره کنید و بخشی از پولشان را پرداخت کنید(زیر بار چک دادن نروید). بخشی را بگذارید برای ماه بعد.
برای ماههای آینده چند کاررا باید انجام دهید:
۱- برند شما و شرکت شما هر چقدر هم با ارزش باشد، آنچه برای یک کسب و کار فعال ارزشمند است نقدینگی در گردش شرکت است. لطفا نقدینگی را مدیریت کنید. حتی اگر وضعیت مناسب بود، لزومی ندارد خریدهای عمده یا دستمزدهای بالا را یکجا تسویه کنید. خرد خرد مثلا در دو یا چند قسمت تسویه کنید. همیشه مقداری پول در گردش در حساب نگاه دارید.
۲- میانگین مدت زمان وصول ورودیها را به دست آورده و بازه آن را کوتاهتر کنید. مثلا اگر مشتری در مدت زمان ۴۰ روزه پول شما را پرداخت میکند، با مذاکره به زیر ۳۰ روز کاهش دهید.
۳- روی چنلهای درآمدی تجدیدنظر یا تمرکز بیشتر کنید.
۴- کاست (هزینههای) مجموعه را تا میتوانید کاهش دهید اما نه به اندازهای که به کسبوکار و تیم آسیب بزند.
حرف آخر
اینها فقط تجربه نگارنده است و امکان دارد مناسب هر کسبوکاری نباشد. گردش مالی در اندازه هفتهنامه شنبه منظور بود نه استارتاپهای بزرگ یا خیلی کوچک.ما (کره زمین) در جهان هستی ذرهای آبی و کوچک به اندازه یک غبار هستیم.
دیگران به شما سخت خواهند گرفت و بیرحم خواهند بود اما شما سخت نگیرید و مهربان باشید و به جای فکرکردن به اینکه چه چیزی را بفروشم، به نتورکتان بیندیشید؛ سرمایهای تمامنشدنی از انسانهای شریف که در روزهای سخت شما را تنها نخواهند گذاشت. برای روزهای سخت و برای موفقیت علاوه برتمرکز در کسبوکار بر روی یک چیز بیشترین سرمایهگذاری را بکنید. نتورک، نتورک، نتورک(شبکهسازی)