بهطور چشمگیری فعالیت استارتاپی در شهرستانها نسبت به پایتخت ضعیف است. این را نهتنها از نظر حسی مشاهده میکنیم بلکه آمارها هم مؤید آن هستند. همانطور که فاصله ما با هابهای فین تک دنیا زیاد است، فاصله استارتاپهای فینتک شهرستان با تهران.
شهرستانیها چیزی از تهرانیها کمتر دارند؟ خیر. ولی شهرستانها خیلی چیزها از تهران کمتر دارند. آماری ندارم ولی با حدس و گمان میگویم درصد قابلتوجهی از بنیانگذاران استارتاپی در تهران از شهرستان به پایتخت آمدهاند. در شهرستانها آنقدر فضا برای خلق ارزشهای جدید تنگ است که چالشها گلوی آنهایی که راههای معمول کارکردن را نرفتهاند و خودشان آستین بالا زدهاند، تحتفشار است.
حتی سرمایهگذاران هم کمتر سراغ این دورافتادهها از پایتخت میروند. این همان اتفاقی است که در سطح جهانی هم میافتد. شما اگر یک سرویسی را در کشوری مانند ایران ارائه دهید، شانس کمتری برای دریافت سرمایه دارید اگر همان سرویس را در اروپا و آمریکا ارائه دهید. حتی یک رنگینپوست در جایی مثل سیلیکونولی شانس کمتری برای گرفتن سرمایه نسبت به یک سفیدپوست چشم رنگی دارد.
رقابت ناجوانمردانهای است. شما در جایی دورافتاده هر وقت که شروع کنید، همیشه چند گام عقبتر از آنهایی هستید که در مناطق با امکانات و شرایط بهتر همان کار را شروع کردهاند.
من حداقل در اکوسیستم فین تک ایران با قاطعیت میگویم شهرستانیها اوضاع خوبی ندارند. از هر 4 استارتاپ فین تک ایران 3 استارتاپ در تهران هستند. 86 درصد آنها فقط در 3 استان تهران، فارس و آذربایجان شرقی مقیم هستند. بقیه هم فقط در چند شهر مشهد، نیشابور، کرج، رشت، آستارا، لنگرود، بابل، بهشهر و ارومیه خانه دارند.
چه اتفاقی میافتد که استارتاپها در جایی مثل تهران جمع میشوند؟ چرا شهرستانیها نمیتوانند در راهاندازی کسبوکار به موفقیت تهرانیها دست پیدا کنند؟ جوابش معلوم است. اینجا در پایتخت آلوده و شلوغ چیزهایی هست که در شهرستان نیست. مشتریها اینجا هستند و مهمتر از همه سرمایهگذارها. چند سرمایهگذار را میشناسید که چمدان به دست بیفتند دنبال کسبوکارهای شهرستان تا سرمایهای در اختیارشان قرار دهند؟
البته که ما استارتاپهای موفق شهرستانی مثل پیمنت 24 در شیراز را هم میشناسیم که در بین حدود 70 استارتاپ فین تک ایران جزو موفقترینها هستند. اما این جوانها هم برای گسترش کارشان ناچارند در تهران هم شعبهای راه بیندازند. شما فرض کنید سهیل شهیدی، همبنیانگذار این استارتاپ برای هر جلسه کاری در تهران یا شرکت در رویدادی مجبور باشد ماهی چند بار فاصله 900 کیلومتری شیراز تا تهران را بیاید و برگردد. این تازه درباره کسبوکاری است که شناختهشده و جاافتاده است. یک یا چند جوان شهرستانی بدون سرمایه چطور باید هزینه این رفتوآمدها را بدهند؟ چیزی بین 700 میلیون تا 2 میلیارد سرمایهگذاری روی استارتاپهای فین تک ایران در شهرستان انجامشده که کمتر از 200 میلیون آن از طریق شتابدهنده و یا ویسی تأمینشده است. بقیه این رقم سرمایه شخصی خود بنیانگذاران این استارتاپها بوده است. اگر بگویم فقط یک استارتاپ شهرستانی توانسته این سرمایه را جذب کند، اوضاع بدتر هم میشود.
اختلاف، تبعیض، نژادپرستی یا هر چیز دیگری که اسمش را بگذاریم، همهجای دنیا در کسبوکارها دیده میشود. موضوع مهم دیگر این است که در طی سالها برخی نقاط دنیا به محل تجمع کسبوکارها یا رشتههای مختلف تبدیل شدهاند. مثلا همانطور که لسآنجلس و هالیوود بهشت سینماییهاست، سیلیکونولی و نیویورک بهشت کسبوکارهای فناوری است. گوگل، اپل و فیسبوک از غولهای فناوری هستند که در سیلیکونولی متولد شدند. بسیاری از تکشاخهای فین تک دنیا هم از همین منطقه در شرق آمریکا ظاهرشدهاند نمونهاش هم پیپل، اسکوئر و لندینگ کلاب است. به سمت غرب که حرکت کنیم، نیویورک میزبان والاستریت، بزرگترین مرکز سرمایهداری جهان است. آندِک و بِتِرمِنت فین تکهای بزرگ نیویورک هستند.
در کشور پهناور و پیشروی ایالاتمتحده تکوتوک شرکتها و استارتاپهایی را هم آن وسط بین شرق و غرب میتوان پیدا کرد. مایکروسافت در واشنگتن خانه دارد. دارا خسروشاهی هم که امسال مدیرعامل اوبر شد، جزو حلقه معروف سیلیکونولی نیست بلکه برخاسته از عرصه فناوری سیاتل است. بنابراین، این مسئله غریبی نیست که یک منطقه یا مناطق خاصی در یک کشور یا یک جغرافیا تبدیل به هاب فناوری شود و دیگران برای فعالیت به آن منطقه مهاجرت کنند؛ همان اتفاقی که برای برادران کولیسون در استرایپ افتاد که از ایرلند به سانفرانسیسکو و سیلیکونولی مهاجرت کردند. حرف آخرم این است که ما هم چارهای جز این نداریم که قبول کنیم در ایران خودمان هم برای نوآوربودن در فناوری باید نگاهمان را فراتر از منطقه جغرافیایی خود ببریم. دوستان شهرستانی ما نباید خود را محدود به منطقه خود کنند؛ باید قدمهای بزرگتری برای بزرگتر شدن بردارند و از اینکه بیایند تهران و خودشان را به سرمایهگذاران معرفی کنند، نباید بترسند. این اتفاقی است که همهجای دنیا میافتد.