اگر اشتباه نکنم سال 92 بود که برای اولینبار در گزارشهایمان در راه پرداخت با استناد به گزارشهای خارجی میخواستیم از کلمه فینتک استفاده کنیم و آن زمان مشکل این بود که هنوز این عبارت به گوش هیچکسی نرسیده بود چه برسد به اینکه تصور درستی از آن داشته باشند؛ این شد که بعد از کلی مشورت و کلنجار رفتن بین عبارتهای «فینتک» که مخفف Financial Technologies است، «فناوریهای مالی» که معادل فارسی Financial Technologies است و «فنمال» که مخفف عبارت فناوریهای مالی بود، تصمیم گرفتیم عبارت «فناوریهای مالی» را استفاده کنیم تا ضمن حفظ زبان فارسی، مخاطب از شنیدن آن تا حدی متوجه معنی آن نیز بشود.
زمان گذشت و حتی روی جلد ویژهنامه بانکداری الکترونیک عصر ارتباط که در ابتدای سال 94 منتشر شد، سال 94 بهعنوان «سال فناوریهای مالی» معرفی شد. کمکم توجهها به مفهوم فینتک جلب شد و کمکم شاهد رواج یافتن استفاده از کلمه «فینتک» توسط کارشناسان، متخصصان، فعالان و مدیران سیستم بانکی و پرداخت شدیم چراکه هم از عبارت «فناوریهای مالی» از لحاظ کلامی کوتاهتر بود و هم کلمه «قلمبهسلمبهتری» بود. خیلی مهم نبود که آن را فناوریهای مالی مینامیم یا فینتک، چیزی که برای ما مهم بود جاافتادن این مفهوم در جامعه بانکی و پرداخت بود.
در روزهایی که تقریباً هر مدیرعامل و مدیر و کارشناس بانکی و پرداخت از فینتکها و اهمیت آنها حرف میزند و همه در ظاهر سنگ فینتکها را به سینه میزنند، به نظر میرسد فینتک بیشتر یک ظاهرنمایی برای خیلیها شده باشد. از مدیرعامل برخی بانکهای بزرگ که کوچکترین دانشی درباره زنجیره بلوک ندارند ولی با اعتمادبهنفس از مزایای بِلاک چاین! میگویند گرفته تا مدیران و کارشناسانی که تماس میگیرند و قصد سفارش کتاب «گسست بانکها» را دارند ولی برای پرداخت هزینه آن همچنان اصرار دارند از شیوههای سنتی استفاده کنند.
گسست بانکها کتابی است که مخاطب خیلی خاصی دارد و شاید در کل ایران مخاطبان آن به 3 هزار نفر هم نرسد. بااینحال کسانی که چنین کتابی با چنین مفاهیم نوآورانهای را میخوانند، اصولا باید خودشان هم ازلحاظ پذیرش فناوری، افراد پذیرایی باشند چراکه قرار است با خواندن مطالب این کتاب، کسبوکارهای بانکی را در جهتی نوین حرکت دهند؛ اما اتفاق جالب چیست؟
به خاطر حضورم در تیم راه پرداخت و تجربه جدیدی که راه پرداخت با تکفروشی کتاب گسست بانکها در پیش گرفت، به شکلی گسترده از تعداد زیادی از سرویسهای استارتاپهای فینتکیِ موجود شروع به استفاده کردیم تا بهجای دریافت هزینه کتاب به شیوههای سنتی از شیوههای نوین استفاده کنیم. دراینبین با توجه به نیازی که داشتیم متوجه شدیم برخی سرویسها خیلی به کارمان نمیآید و برخی دیگر دقیقا همان چیزی بودند که میخواستیم.
اما نکته عجیبی که بهشدت ما را در فکر فرو برد، این بود که تعداد چشمگیری از افراد بهشدت در برابر استفاده از شیوههای جدید و راحتتری که توسط استارتاپهای فینتکی برای پرداخت هزینهها ارائه شده است مقاومت میکردند و اصرار داشتند همان شیوههای قدیمیتر را ادامه دهند! دقت داشته باشید که در مورد مردم عادی صحبت نمیکنیم! در مورد کسانی صحبت میکنیم که کتابی را سفارش دادهاند که از تحول و بازآفرینی بانکها صحبت میکند و حتی احتمالا خودشان هم از کسانی هستند که هر جا بروند از فینتکها و اهمیت آنها میگویند ولی در عمل خیلی باوری به این نوآوریها ندارند!
این تجربه، زنگ خطری بود برایم که بدانم و آگاه باشم که این جامعه بانکی که در ظاهر دم از فینتک و مزایایش میزند، در باطن خیلی به آن باور و اعتقاد ندارد و زنگ خطر بزرگتری برای استارتاپهای فینتکی که خیلی دلشان را به این دسته از متخصصان و مدیران و تصمیمگیران خوش نکنند و سعی کنند با ارائه سرویس کارآمد و ساده کاربران را به سمت خودشان جلب کنند و امیدوارم در این میدان، بزرگان و پیشکسوتان جا نمانند که اگر جا بمانند کشتیهای غولپیکر آنها چیزی نیست که به همین راحتیها بشود تکانش داد. بهتر است زودتر تکان بخورند، فینتک چیزی نیست که با «فینتک فینتک گفتن» بتوان به دستش آورد! فینتک یک باور است؛ باور به اینکه شیوههای قدیمیتر را میتوان با شیوههای خیلی راحتتر، سادهتر و کارآمدتر جایگزین کرد. اگر شما این کار را نکنید، دیگران میکنند.