تخفیف‌های هیجان‌انگیز وسط بیابان؟

0

۱۴ درصد درآمدهای نفتی کشور صرف واردات مواد غذایی می‌شود؛ وارداتی که نه لوکس است و نه غیرضرور؛ نه پورشه و لامبورگینی است که بتوان به اسم مبارزه با تجمل‌گرایی آن‌ را ممنوع کرد و نه حجم موتور دارد که بتوان محدودیت ۲۵۰۰‌سی‌سی روی آن اعمال کرد تا کمی مهار شود و کمی از رفتن ارز‌های نفتی، که همان پول خون این خاک هستند، جلوگیری کرد. مردم خوراک نیاز دارند و وقتی تولید داخل کفاف ندهد، باید آن را وارد کرد؛ امسال ۱۴ درصد درآمدهای ارزی، سال دیگر شاید ۳۰ درصد این درآمدها!

دلیل این واردات این است که نسبت آنچه کشاورزی داخلی می‌کارد با آنچه برداشت می‌کند، منطقی نیست. کشت‌وکار سنتی و عقب‌مانده از تکنولوژی که هنوز ردپای روش‌ها و متدهای نیاکانی در آن پررنگ است، نه‌تنها از پس افزایش جمعیت این کشور برنمی‌آید، بلکه فاصله زیادی هم با استانداردهای جهانی دارد. از طرفی ۱۰میلیون هکتار زمین‌های با‌کیفیت متوسط به بالا در این کشور بلااستفاده مانده است! 

در همین لحظه‌ که در میانه این یادداشت ذهن شما درگیر اعداد و ارقام فوق شده، هزاران استارتاپ در همین شهر تهران در حال بافتن و یافتن رویاهای خود هستند. استارتاپ‌هایی که بیشتر آنها – اگر نگوییم همه آنها- یا می‌خواهند یک فروشگاه اینترنتی متفاوت راه بیندازند یا در بازار مکاره نیازمندی‌های سلامت و خودرو سهمی از کسب‌وکارهای سنتی را بکشانند به وادی آنلاین، به جایی که سنتی‌ها دستشان از آن کوتاه است و می‌توان یوزر گرفت و پول ساخت! زمین‌های کشاورزی بایر مانده، سالی ۶ درصد از تولید چاه‌های نفت کشور که منبع تغذیه این سرزمین است کم می‌شود، تغییرات اقلیمی و کم‌آبی و بی‌آبی به نقطه بحران رسیده، اما جذابیت‌های پنهان و پیدای فروش کتانی‌های نایک و پوتین‌های مانگو با تخفیف‌های فلان‌درصدی آنقدر زیاد است که نتوان نسل Z این کشور -همان متولدین خوش‌فکر و اینترنت‌گیگ دهه ۷۰ به بعد- را قانع کرد گوشه چشمی به این مصائب و «پرابلم»‌های وطنی داشته باشند. 

آکیومن یک سرمایه‌گذار خطرپذیر است که با کمک‌های مالی بنیاد راکفلر و شرکت سیسکو و چند کارآفرین دیگر از سال ۲۰۰۱ فعالیت خود را شروع کرده است و ایده‌ها و راهکارهای خلاقانه و مبتنی بر ابزارهای هزاره سوم را جست‌وجو می‌کند تا بتواند کمی از بار فقری که روی دوش دنیا سنگینی می‌کند، ‌ کم کند. در روستاها و مناطق محروم کشورهای کمتر توسعه‌یافته به دنبال آدم‌ها و فکرهایی می‌گردد که در صورت حمایت‌شدن، می‌توانند زمانه و دنیای بهتری برای خود و هموطنانشان رقم بزنند. از کشاورزی گرفته تا صنایع دستی، از آب آشامیدنی تا غذای سالم، آنها صفت خطرپذیری خود را در رابطه‌ای عجیب اما ستایش‌برانگیز در جهان پرخطر فقر تعریف کرده‌اند؛ کیلومترها دور از اقلیم شیک و دهن‌پرکن برندهای آلامد جهانی! روت‌کاپیتال هم یک صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر است که روی توانمندسازی کشاورزان مزارع کوچک برای تاثیرگذاری بلندمدت، جلوگیری از خالی‌شدن روستاها و تهیه غذای سالم تمرکز کرده است. محور همه این تاثیرگذاری‌ها و تغییرات هم روی توان و ظرفیت‌ تکنولوژی‌های نوین می‌چرخد. از طراحی اپلیکیشن‌هایی که آفت‌های محصولات را با کمک دوربین آیفون تشخیص می‌دهند گرفته تا سیستم‌های آبیاری که از رطوبت هوا، مایه حیات می‌گیرند!

درآمدهای نفتی ایران امسال ۴۱ میلیارد دلار خواهد بود. ۱۴درصد این رقم می‌شود حدود ۶میلیارد دلار! ۶‌میلیارد دلار از ارز نفتی کشور برای واردات مواد غذایی صرف می‌شود درحالی که میلیون‌ها متر زمین مستعد به دلیل بی‌آبی، خواب خوش درو کردن محصول می‌بینند! 

انقلاب استارتاپی که در حوزه خدمات -همان فروش پوشاک، گجت‌های دیجیتالی، خودرو و دلیوری غذا و…- در ایران اتفاق افتاده و جنبه‌های زیادی از زیست اجتماعی ما را دستخوش تغییرات خوشایندی هم کرده، باید الگویی شود برای صاحبان ایده و وی‌سی‌ها که تا دیر نشده کمی به «مسئله‌»های اجتماعی کشور هم نگاهی بیندازند. جمعیت روستایی کشور، زنان سرپرست خانوار، گروه‌های خاص اجتماعی – از معلولان گرفته تا زندانیان و کودکان کار- ظرفیت‌هایی هستند که باید بخشی از سرمایه‌گذاری استارتاپی کشور به سمت و سوی آنها سرازیر شود. ما بیش از هر زمان دیگری به کارآفرینی اجتماعی نیازمندیم؛ چراکه در یک سرزمین آلوده، تشنه و بی‌خوراک، بعید است کسی به فکر آف‌های هیجان‌انگیز آدیداس و یا خرید آنلاین عطر و ادکلن و خودرو باشد. توجه به مشکلات و دغدغه‌های اجتماعی-اقتصادی که بخش‌های مختلفی از جامعه و زندگی آینده مردم  را تحت تاثیر قرار داده‌اند، باید به بخشی از استراتژی و چشم‌انداز صندوق‌های سرمایه‌گذاری تبدیل شود و حتی در گام‌های بعد صندوق‌های خطرپذیر اختصاصی در این حوزه‌ها تاسیس شود. اتفاقی که تعجیل در زمان رخ دادنش مهم‌تر از اصل و ماهیت آن است!

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.