همبنیانگذاران استارتاپ بیدود از بازار به اکوسیستم استارتاپی ایران آمدهاند. غلامحسین قاسمی کارخانه تولید پوشاک داشته و رضا باقری در بازار خودرو فعالیت میکند اما همیشه دغدغه داشتن یک کار نو و جدید را داشتهاند. دوستانی با سابقه رفاقت 14ساله، در نهایت و بعد از بررسی چندین حوزه، به بازار دوچرخههای اشتراکی آمدهاند؛ بازاری بدون بازیگر دیگری. گزارش کوتاهی از این دو نفر را در اینجا میخوانید.
از درس نخواندن تا میلیاردرشدن
رضا باقری متولد 1358 در شهر اراک و بزرگشده تهران است. وقتی از تحصیلاتش میپرسم، میگوید: دیپلم ردی؛ بعد میخندد و میگوید در واقع بعد از سیکل دیگر خیلی پیگیر درس نبودم. من از بچگی عاشق کار و کارآفرینی بودم. برادرانش در بازار حضور دارند؛ بازار اتومبیل. خودش هم نمایندگی 4 برند اتومبیل را دارد. در واقع سود زیادی از درسنخواندن برده است.
غلامحسین قاسمی متولد 1360 در تهران است. دیپلم عمران دارد. از بیعلاقگیاش به درس که میگوید، یاد جلسه کنکور میافتد؛ جلسهای که از ابتدا تا انتهایش را خوابیده. حسین قبل از بیدود و حتی همین الان هم کارخانه پوشاک داشته و دارد، اما به خاطر بیدود فعالیتش در این زمینه را کمتر کرده است.
هر دو سرمایه مورد نیازشان برای بیدود را از کار در بازار سنتی تامین کردهاند. هرچند برنامههایی را برای جذب سرمایه هم دارند. ترجیح میدهند که فعلا سهام واگذار نکنند و تا یک سال آینده هم روی پای خودشان بایستند. البته پیشنهادهای زیادی برای سرمایهگذاری دریافت کردهاند.
میخواستیم کاری نو انجام بدهیم
چرا به حوزه استارتاپی آمدهاند؟ رضا باقری میگوید همیشه دوست داشتیم که کاری نو و جدید انجام بدهیم و میخواستیم در بازاری وارد شویم که نخستین بازیگر باشیم و در آینده به رهبر بازار تبدیل شویم. چند گزینه و بازار مختلف را بررسی کردیم و حدود 6ماه تحقیق کردیم. مسئولیت اجتماعی هم برایمان مهم بود.
میخواستیم به جای اینکه همیشه معترض باشیم، خودمان سهم کوچکی در بهترکردن اوضاع جامعه داشته باشیم. اما از بازار چه تجربهای به حوزه استارتاپی آوردهاند؟ آنها تجربه موفق مدیریت کسبوکارهایی در حوزههای سنتی را دارند.
حسین میگوید، کارآفرینی یعنی درحالیکه به یک دره پرتاب میشوید، اما قبل از رسیدن به زمین، یک هواپیما بسازید! تعریفی که حسین از کارآفرینی ارائه میکند، بسیار سفت و سخت است. از معدود آدمهایی هستند که درودیوار و حکومت و تحریم و جامعه را مقصر نمیدانند. آنها معتقدند که شرایط سخت تاثیرگذار است اما تعیینکننده نیست.
حسین میگوید شانس زمانی به سراغ شما میآید که بهشدت پشتکار داشته و جسور و نترس باشید. 18 سال در زمینه پوشاک کار کرده و چکیدهای از دانش مدیریت یک کسبوکار در بازار سنتی را به استارتاپ بیدود آورده است. میگوید من فقط 38 سال دارم و هنوز راه درازی برای آموختن باقی مانده است. اگر نیاموزم، نمیتوانم تیم را هدایت کنم.
دانش جدید، مدیریت جدید
شاید برای هر کسی این سوال پیش بیاید که چطور این دو نفر کسبوکاری دانشمحور چون بیدود را مدیریت میکنند؟ رضا باقری میگوید درست است که من دانشگاه نرفتم، اما طی 12سال اخیر، در کلاسهای آموزشی مانند مدیریت، mba و کارآفرینی و… شرکت کردهام.
الان هم من بیشتر تیمسازی میکنم و تیم را مدیریت میکنم اما برای کارهای دانشمحور و تخصصهای لازم جهت پیشبرد استارتاپی مانند بیدود، از افرادی استفاده میکنیم که چنین تخصصهایی دارند. من 20سال، تجربه کار در بازار را دارم.
از صفر شروع کردهام و الان نمایندگی 4برند خودرو را بهدست آوردهام. اما برای کار تخصصی بیدود، از متخصصان استفاده میکنیم و خودمان مدیریت اداره کار را بهعهده داریم. از دلایل موفقیت بیدود، همکاری و رفاقت من با حسین است.
شهروندان و تیم، مهمترین سرمایههای بیدود هستند
رضا باقری معتقد است که اصلیترین دارایی بیدود، نه سرمایه، نه اپ و نه تجهیزاتش است، بلکه تیمشان مهمترین دارایی بیدود است. حسین هم در مورد تیم همین عقیده را دارد. میگوید یکی از پرچالشترین کارهایی که انجام دادهایم، این است که تیم خوبی چیدهایم.
در شروع کار، وظایف زیادی در کار ما وجود داشت اما عنوان شغلی نداشت که مثلا در ایرانتلنت آگهی کنیم که به فلان شغل نیاز داریم. ما بیش از 60درصد از شغلهایی را که در بیدود داریم، خودمان به افراد آموزش دادهایم.
نباید بگوییم چون نیروی متخصص نیست پس کار پیش نمیرود. الان تیمی صادق، متعهد، باهوش و جنگنده داریم که میداند قرار است چه بکند. من همیشه روی اهمیت تیم تاکید دارم و آنها را در کنار مردم و شهروندان، مهمترین سرمایههای بیدود میدانم.
ما وقتهایی را داشتهایم که با رضا، شب تا صبح شیفت ایستادهایم، چون خودمان باید پابهپای نیروها پیش میآمدیم و در موقعیتهای مختلف قرار میگرفتیم تا بدانیم که از افراد چه میخواهیم. ما باید با دوچرخهها به کف خیابان میرفتیم تا مشکلات و مسائل راننده کامیون، شهرداری، شهروند و کاربران را از نزدیک بفهمیم.
در غیر این صورت نمیتوانستیم رشد کنیم. رضا هم اضافه میکند که بعد از تیم، سرمایه ما شهروندان هستند. اگر مدتی نبودیم، فقط به این دلیل بود که هر کسی مسئولیتهای خودش را به عهده بگیرد و ما بتوانیم با قدرت بیشتری در دیگر شهرهای ایران حضور داشته باشیم.