مقالات اکبر هاشمی انتخاب سردبیر

معجزه‌ای به نام استارتاپ!

سرمقاله 152 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

اکبر هاشمی
۳ هفته پیش مسئول یک سازمان دولتی تماس گرفت که آقای رئیس جمهور در جلسه‌ای که در سازمان ما داشته، فرموده‌اند مشکلات شما را استارتاپ‌ها می‌توانند حل کنند. لطفا تا فردا چند استارتاپ به ما معرفی کنید تا اینها مشکلات ما را حل کنند!

در هفته گذشته هم از دفتر دو وزیر متولی صنایع بالادستی تماس گرفتند که آقای وزیر می‌خواهند مدیران استارتاپ‌ها را ملاقات کنند. لیستی ارسال می‌کنیم، لطفا شماره تماس اینها را دراختیار ما بگذارید؛ لیستی یکسان فقط حاوی اسامی استارتاپ‌های بزرگ کشور.

ابتدا بیایید این اتفاق مهم یعنی توجه رئیس جمهور، وزرا و مدیران مختلف بخش‌های دولتی به استارتاپ‌ها را به فال نیک بگیریم و از این فرصت تاریخی برای حل معضلات و مشکلات پیش روی اکوسیستم استارتاپی ایران و نیل اقتصاد سنتی به اقتصاد نوآورانه و مدرن، نهایت استفاده را ببریم.

اما این فال نیک نگرانی‌هایی را نیز به همراه دارد؛ شکل‌گیری انتظارات غیر‌واقعی و برآورده‌نشدن توقعات و انتظارات دولتی‌ها و صنایع سنتی و ایجاد دلسردی و ناامیدی نسبت به استارتاپ‌ها.

چرا آقای رئیس جمهور می‌گوید استارتاپ‌ها می‌توانند مشکلات اقتصاد کشور را حل کنند. ماجرا از اینجا شروع شد که تعدادی از استارتاپ‌ها را انتخاب کردیم و نزد رئیس جمهور بردیم؛ استارتاپ‌هایی مثل اسنپ، تپ‌سی، تخفیفان، شیپور، استادکار، کشمون، با‌سلام، نشان و اوبار… استارتاپ‌هایی عمدتا خدماتی که توانسته بودند در مدت زمان کم، رشد بسیار قابل توجهی داشته باشند و بر بستر اینترنت و اقتصاد اشتراکی، زیست مردم ‌آفلاین را به سمت آنلاین هدایت کنند.

این مسئله باعث ایجاد اشتغال، کاهش هزینه‌های دولتی و زیست‌محیطی مثل ترافیک، آلودگی هوا و توسعه صنایع کشاورزی و روستایی و… شده بود. همین مسئله باعث شد که آقای رئیس جمهور بیان کنند استارتاپ خوب است و جوانان استارتاپی می‌توانند مشکلات کشور را حل کنند.

برهمین اساس مدیران دولتی، مدیران صنایع و سرمایه‌گذاران سنتی رجوع کردند به استارتاپ‌ها. در مذاکرات مثال‌هایی که می‌زدند اکثر موارد به دیجی‌کالا و اسنپ و… این‌دست از استارتاپ‌ها و سرمایه‌گذاری ونچر کپیتال ختم می‌شد. آیا آنها می‌اندیشند شکل‌گیری بیزینس‌هایی مثل دیجی‌کالا و اسنپ‌‌ می‌تواند مشکلات کشور را در بخش‌های مختلف حل کند؟ و منظور و دستور رئیس جمهور هم همین را می‌گوید؟ پاسخ این سوال منفی است. چرا؟

آنچه آقای رئیس جمهور در دیدار با استارتاپ‌ها دیدند، به‌کاربردن نوآوری و بیزینس‌مدلی به نام استارتاپ و سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر بود. فهم ایشان این بود که نوآوری و بیزینس‌مدل استا‌رتاپ‌ها و سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر می‌تواند به حل مشکلات کشور کمک کند و نه ایجاد دیجی‌کالا‌ها و اسنپ‌ها و تپ‌سی‌های سه و چهار و پنج …

اینکه همه صنایع ایران، سنتی اداره می‌شوند و بخشی از آنها ماندگاری‌شان به رانت، نفت و دولت و عدم شفافیت وابسته است و با بازار‌های جهانی هم ارتباط گسترده‌ای ندارند، برای بقا و احیا نیازمند نوآوری هستند، در آن شکی نیست، اما اینکه همه آنها به سمت استارتاپ‌زدن و سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر بیایند، محل تامل است.

فهم من این است که بخشی از مشکلات صنایع و کشور توسط سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر و بیزینس‌مدل یا فرهنگ استارتاپی برطرف خواهد شد، اما بخش بیشتر این مشکلات توسط شرکت‌های دانش‌بنیان باید انجام شود که این شرکت‌ها شاید سرمایه‌گذار خطر‌پذیر داشته باشند اما الزما بیزینس‌مدل استارتاپی ندارند و استارتاپ نیستند.

شرکت‌های دانش‌بنیان پایه و اساس‌شان مبتنی بردانش است و خاستگاه و محل ارتزاق فکری‌شان دانشگاه‌ها هستند. اما استارتاپ‌ها اگرچه از دانش‌هایی مثل هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و مجازی و… بهره می‌برند، اما خاستگاه و محل تغذیه فکری‌شان از بازار و نیروهای انسانی خلاق است.

در یک کلام، دانش‌بنیان مبتنی بر دانش و علم است و استارتاپ یک بیزینس‌مدل مبتنی بر اقتصاد اشتراکی، منابع انسانی و فرهنگ خاص و تیم‌ورک است. استارتاپ کسب‌و‌کاری است که براساس یک ایده خلاقانه، برای حل یک مسئله با هزینه کم به سرعت رشد می‌کند و مقیاس‌پذیراست.

مقیاس‌پذیری، رشد سریع و شروع با هزینه کم با ذات دانش‌بنیان که حتی در شروع هزینه‌بر و گاه بسیار زمان‌بر است و در خیلی از موارد مقیاس‌پذیر هم نیست، در تضاد است. هر صنعتی و هر سازمانی یا بهتراست بگوییم مشکل هر مجموعه‌ای امکان دارد توسط یکی از اینها حل شود؛ دانش‌‌بنیان یا استارتاپ.

برهمین اساس نباید در ذهن مسئولان این تصور یا توهم به‌وجود بیاید که باید در یک سال آینده همه سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها و صنایع، ‌استارتاپ‌هایی مثل دیجی‌کالا داشته باشند و مشکلاتشان هم حل شود و اگر چنین نشود، پس آنچه در مورد استارتاپ‌ها گفته می‌شد، واقعیت ندارد و همه چیز یک حباب ساختگی ذهنی بود.

اگر به سوابق تصویب قانون حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان بازگردیم، مربوط به قبل از سال ۸۵ است؛ زمانی که نه دیجی‌کالا بود و نه هیچ یک از استارتاپ‌های مطرح فعلی. پس دانش‌بنیان و نوآوری چیز جدیدی نیست و استارتاپ هم نیست.

همیشه در صنایع و دولت‌ها افرادی بوده‌اند که به دنبال نوآوری و دانش رفته‌اند اما واقعیت این است که اراده ملی برای میل به نوآوری نبوده که ریشه آن در اقتصاد دولتی، نفتی و رانتی و غیر‌شفاف است و تا زمانی که اینها وجود دارند، حرف‌زدن از نوآوری و دانش‌بنیان فقط پز با‌سوادی و به‌روز‌بودن است.

اگر بازگردیم به حرف‌های آقای رئیس جمهور که استارتاپ‌ها می‌توانند مشکلات کشور را حل کنند و آن را تفسیر کنیم، نتیجه این می‌شود که منظور آقای رئیس جمهور، حمایت و استفاده همه‌جانبه از مفهوم کلی‌تری به نام نوآوری است؛ نوآوری‌ای که می‌تواند اقتصاد بیمار و سنتی کشور را نجات دهد.

بخشی از این نوآوری، سرمایه‌گذاری و توجه به جوانان خلاق و شرکت‌های دانش‌بنیان است. بخشی نیز حمایت از سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر و استارتاپ‌هاست که می‌توانند در بیزینس‌های قابل توسعه و مقیاس‌پذیر بخشی از مشکلات کشور را حل یا تسهیل کنند.

وقتی آن مسئول محترم زنگ زد و گفت به سرعت چند استارتاپ معرفی کنید تا مشکلات این بخش از اقتصاد کشور را حل کنند، متوجه یک انحراف بزرگ و یک واقعیت تلخ شدم؛ واقعیت تلخی که فهم از نوآوری در سازمان‌های دولتی و دیگر قوا و بخش‌های سنتی کشور بسیار اندک است و ما باید در قالب نهضت نوآوری با شعار استارتاپ چیست، تفهیم کنیم و آموزش دهیم که استارتاپ چیست تا انتظارات غیر‌واقعی و فانتزی از استارتاپ‌ها، واقعی و معقول و درست باشد و از طرفی منجر به استفاده از نوآوری و فناوری روز شود.

انحراف این است که نباید اجازه دهیم مشکلات تاریخی و ناکارآمدی اقتصاد بیمار، رانتی، دولتی و نفت‌زده را به دوش اکوسیستم استارتاپی نحیفی بیندازد که نوپا و تازه به دنیا آمده است، ما یعنی استارتاپ‌ها نباید وسیله توجیه ناکارآمدی این اقتصاد بیمار شویم «این همه گفتید استارتاپ‌ها می‌توانند مشکلات را حل کنند، دیدید هیچ کار نتوانستند بکنند و همه چیز دروغ و الکی بود».

هر استارتاپ می‌تواند مسئله‌ای را حل کند. استارتاپ‌ها ناجی کشور نیستند. آنچه می‌تواند اقتصاد کشور را نجات دهد، شکل‌گیری اقتصادی غیر‌نفتی، غیر‌رانتی و غیر‌دولتی است مبتنی برنوآوری و دانش روز و فضای امن؛ کسب‌و‌کاری که استارتاپ‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان بتوانند با ریسک کم و در فضایی آرام و با امنیت کامل بدون دست‌اندازی، با سرمایه بخش خصوصی و ریسک‌پذیر به فعالیت ادامه داده و به حل مشکلات کشور کمک کنند.

وقتی هیچ کدام از این مشکلات حل نشود، استارتاپ‌ها بسان فانوس دریایی هستند در شب تاریکی که مسیر نوآوری را نشان می‌دهند تا این اقتصاد سنگین، سهمگین به صخره سقوط برخورد نکند. وقتی آقای رئیس جمهور می‌بینند در شرایط بد اقتصادی و تحریم‌ها که همه اقتصادیون و صاحبان صنایع می‌نالند، جوانانی هستند که شاداب و بدون غرولند، بدون دریافت ریالی از دولت، بدون برخورداری از رانت و با شفافیت، پرداخت بیمه و مالیات و با پشت سرگذاشتن هفت‌‌خان‌های بوروکراتیک، رشد قابل توجهی داشته‌اند، با خودشان می‌گویند چرا نباید همه کشور اینگونه باشد؟

ملت و کشور استارتاپی، واژه‌هایی است که چند سال پیش امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه به کار برد و فرانسه را به سمت اقتصاد نوآور هدایت کرد. وقتی گفت ملت استارتاپی، کسی زنگ نزد بگوید استارتاپ معرفی کنید مشکلات کشور را حل کنند!

همه بسیج شدند برای ایجاد زیرساخت‌ها و فراهم‌کردن بستر‌ و فضایی مناسب و کم‌ریسک برای شکل‌گیری کسب‌و‌کارها و استارتاپ‌هایی مبتنی برفناوری روز. راه نجات ایران، استارتاپ‌ها نیستند؛ تفکر استارتاپی و تفکر سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر است مبتنی برنوآوری.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *