استاد محسنیان راد در کتاب ایران در چهار کهکشان ارتباطی؛ تاریخ ارتباطات ایران را براساس نظریه مک لوهان بررسی میکند. ایشان بر این باورند که ایرانیان هیچ کدام از دورههای تاریخی کشاورزی، صنعتی شدن، ماشینی و… را کامل پشت سرنگذاشتهاست.
سیر تکوینی اکوسیستم استارتاپی ایران
همواره از میانه یک دوره به دورهای دیگر پرتاب شدهایم. بهدلیل عقب ماندگیهای تاریخی و عدم توسعه لازم در هماهنگی با جهان پیرامونی برای آنکه از قافله جامعه جهانی عقب نمانیم در هر مرحلهای از نیمه به دوره جدید وارد شدهایم.
نمیخواهم منکر اقدامات موثر و نقش مهم نهادسازی و شرکتها در اکوسیستم استارتاپی ایران شوم. اما اگر واقعبینانه به سیر تکوینی زیستبوم استارتاپی ایران نگاه کنیم از مرحله تربیت، آموزش و ساخت انسان متخصص بهعنوان زیرساخت وموتور محرک زیستبوم به سرعت عبور کرده و شروع کردیم به تشویق برای شرکتسازی، مراکزسازی، ساختمانسازی و افتتاح…
شاید یکی از دلایل عدم موفقیت شرکتها و شتابدهندههای استارتاپی همین موضوع باشد که هر تیم بلافاصله پس از ورود به شتابدهندهها باید تبدیل به شرکت میشدند و صاحبان شرکت کسانی میشدند که هیچ شناخت و تجربهای از این حوزه نداشته و برای شرکت داری نیز آموزش و توانایی و مهارت لازم را نداشتند.
سیاستهای کلان دولت برای استارتاپهای ایرانی
بخشی از دلایل شکلگیری این تفکر نتیجه سیاستهای کلان دولت در این حوزه بود. اگر چه دولتیان خوشفکر در ساختار بروکراتیک و بیمار دولتی کوشیدند کت و شلواری مدرن و استارتاپی به تن این ساختار سنتی کنند اما قوانین بورکراتیک بسان پیژامه از زیر لباس مدرن همچنان پیدا بود.
بااینکه ساختارهایی مثل دانشبنیان، صنایع خلاق، نوآفرین و… قالبهایی مدرن از شرکتداری بودند اما آنها هم در نهایت در همین چارچوب قوانین کشور تنیده و حل شدند.
دولت هرگز جوانان حقیقی را بدون وجود ساختاری به نام شرکتی حقوقی به رسمیت نشناخت.
هر تیم و جوانی که خود را در قالب حقوقی معنا میداد میتوانست از امکانات،تسهیلات و حمایتهای قانونی دولت بهره ببرد. در غیر اینصورت در بحران اقتصادی، تحریمها و کرونا رها میشد اینگونه بود که انسان توانمند و خلاق به حاشیه رانده شد.
براساس این تفکر، نهادها و شرکتها متولی ساخت وتوسعه اکوسیستم استارتاپی شدند. انسان خلاق تخریبگر، نوگرا، رویاباف و ریسک پذیر در تنهایی رها و به حاشیه رانده شد. به مرور انگیزههای لازم را برای تاثیرگذاری از دست دادند.
گرفتن و دادن تسهیلات تبدیل به یک شغل دو سویه شد. به یاد دارم چند سال پیش در پیچ الکام استارز جوانی اظهار داشت استارتاپش ۵۰۰ میلیون درآمد داشته داور سوال کرد از محل فروش کدام محصول؟ در پاسخ گفت از محل جذب تسهیلات دولتی و اخذ سرمایه!
نشت تفکر نفتی
اپل را استیو جابز به وجود آورد، بیل گیتس، مایکروسافت بزرگ را و…ع ملکرد جمعی آنها و دیگر کارآفرینان اکوسیستم سیلیکونی را شکل داد.
شرکتهای استارتاپی بزرگ ایرانی را بنیانگذارانشان در دورهای بهوجود آورند که نه از دولت مدرن خبر بود نه از وام،تسهیلات و نه شرکت و شرکت داری.
ساخت اکوسیستم استارتاپی ایران توسط شرکتهای حقوقی با مشارکت بخشهای دولتی؛ نشت تفکر نفتی در اکوسیستم استارتاپی ایران است.
باید بازگردیم به عقب و دوباره از نوع شروع کنیم این ره که میرویم به سرانجام خوشی نخواهد رسید، دیوار کج است.
حرف آخر
با خودتان خلوت کنید وچند اسم فرد موثر یا شرکت که این اکوسیستم را ساختهاند یا نقش بسیار موثری داشتند را در ذهنتان مرور کنید و بعد پاسخ بدهید این اکوسیستم را افراد تاثیرگذار ساختند یا شرکتها.
اگر نام شرکتی هم در ذهنتان جاگرفته نام بنیانگذارش را حتما به یاد میآورید. حالا به همین امروز فکر کنید. آیا در یک سال گذشته فرد یا افراد تاثیرگذاری را میشناسید که وجودشان تحول شگرفی را در اکوسیستم استارتاپی ایران رقم زدهباشد؟
سایتها پر است از اسامی ویسیها و شتابدهندهها و شرکتهای پر از خالی و فرمهای متعدد دریافت تسهیلات و…
این را من نمیگویم برد فلد در کتاب جامعههای استارتاپی میگوید: رهبری اکوسیستم را به دولتیها نسپارید آنها با پایان هر دولت می روند رهبری را به کار آفرینانی بسپارید که تعهد ۲۰ ساله دارند.
اکوسیستم استارتاپی ایران خواسته یا ناخواسته از مدار خویش خارج شده و راهبری آن به دست دولت افتاده است. کارآفرینان از راهبری به حاشیه رانده شده اند.
زمانی که کارمند دولت بودم به مدیری گفتم شما به من احترام نمی گذارید ایشان با تواضع و محبت فرمودند هربار که شما را می بینم به احترامتان برمیخیزم عرض کردم برخواستن به پای من احترام نیست سپردن کاری که در توانایی و تخصص من است احترامبرانگیز خواهدبود.
1 Comment